برنامه کودک: مداخله در حریم خصوصی با منابع عمومی
يادداشتي از محمد فاضلی، مدرس جامعهشناسی و انسانشناسی دانشگاه مازندران
قریب چهار دهه است که موضوع «ارزیابی تأثیرات اجتماعی» برای مطالعه اثرات اجتماعی ناشی از هر سیاست، برنامه یا طرح (همان پروژه) بر مردم، در ادبیات علوم اجتماعی جهان رواج یافته است. مسأله اساسی اینگونه مطالعات این است که اگر بالفرض قرار است یک سد روی رودخانهای، یا مرکز خرید بزرگی در حومه شهر احداث شود، اثرات این اقدام بر روی مردم چیست؟ چه کسانی از این اقدام سود میبرند و چه کسانی زیان میبینند؟ اثرات مستقیم و غیرمستقیم این اقدامات بر بهبود یا نزول کیفیت زندگی مردم چیست؟ این اقدامات بر افزایش و کاهش آسیبهای اجتماعی چه تأثیراتی دارند؟ منابع جامعه تحت تأثیر این اقدام چه تغییری میکنند و این تغییرات بر زندگی واقعی گروههای اجتماعی مختلف چه تأثیرات گوناگونی به جا میگذارد.
میخواهم از موضع همین بحث «ارزیابی تأثیرات اجتماعی» به برنامههای کودک و نوجوان تلویزیون نگاه کنم. سه چهار ماه میشود که با این برنامهها به شدت مسأله پیدا کردهام. این بار محور مسأله علی کوچولوست.
علی صبح که از خواب برمیخیزد مستقیم سراغ تلویزیون را میگیرد. تا آنجا که میدانم برنامههای صبحگاهی کودک و نوجوان حدود ساعت 9 آغاز میشود. هر روز چشممان به جمال خاله شادونه روشن و از شنیدن صدای بقیه شخصیتهای کارتونی محظوظ میگردیم. قریب سه ساعت برنامه مخصوص کودکان از تلویزیون هر روز صبح پخش میشود. از ساعت 3 بعد از ظهر نیز برنامههای مختلف و در رأس همه برنامه عصر به خیر بچهها آغاز میشود. دو سه نفر به همراه ململ تا ساعت 6 حرف میزنند. در همین ساعات عمو پورنگ از راه میرسد که جدیدا شدیدا درس اخلاق میدهد. بعد نوبت برنامه بینهایت قسمتی فوتبالیستهاست که هر روز پخش میشود. کانالهای مختلف تلویزیون هر کدام سهمی در این صحنهآرایی حیرتانگیز دارند. اگرچه به دقت محاسبه نکردهام لیکن قریب هشت تا ده ساعت در روز برنامه کودک از تلویزیون پخش میشود. چند نکته مهم در این خصوص وجود دارد:
ظاهر قضیه این است که تلویزیون که به زور وارد خانهها نمیشود. میتوانید خودتان تلویزیون را خاموش کنید و از شر آن خلاص شوید. اما این ظاهر منطقی، عملی نیست. وقتی این همه برنامه رنگ و وارنگ از تلویزیون پخش میشود و از مدتها قبل برای همه آنها تبلیغات صورت میگیرد، تقاضای کودکان برای مشاهده این برنامهها را با خاموش کردن ساده تلویزیون نمیتوان تمام شده تلقی کرد.
این همه برنامه پخش شده از تلویزیون دارای جهتگیری اجتماعی، اخلاقی، سیاسی، دینی و ایدئولوژیک خاصی است که الزاما همه والدین تمایل ندارند کودکان خود را معرض آنها قرار دهند.
در حالی که چاقی کودکان یکی از عارضههای شایع جوامع جدید است، این میزان قرار دادن کودکان در برابر تلویزیون کاملا بر شدت گرفتن این عارضه تأثیرگذار است.
همه آمارهای حکایت از آن دارد که سرانه مطالعه و استفاده از فعالیتهای فرهنگی خلاق در ایران بسیار ناچیز است. جامعهشناسان بسیاری نشان دادهاند که مصرف فرهنگی محصول شکلگیری منشی خاص است که تحت تأثیر شیوه تربیت و آموزش در دوران کودکی قرار دارد. برای مثال دیمگیو نشان داده است وجود کتاب در خانه و عادت والدین به خواندن کتاب به شدت بر عادات کتابخوانی کودکان مؤثر است.
در چنین شرایطی، تلویزیون با پخش برنامه کودک در ساعات متوالی، عارضه اجتماعی و فرهنگی دوری از کتاب را تشدید میکند. جالب اینکه حتی تلاشهای برخی والدین را نیز به هدر میدهد. با آنکه علی از کودکی با کتابخوانی و حتی خوابیدن با لالایی کتاب مأنوس بوده است، امروز خود را در مواجهه با مقاومت شدید او در برابر کتاب و کتابخوانی در ساعات متوالی پخش برنامههای تلویزیونی مییابم.
فضاهای آپارتمانی و تکفرزندهای جامعه امروز، بیش از هر چیز به فضای اجتماعی و آزاد و محیط سراسر پر از روابط اجتماعی نیاز دارند. باز هم تلویزیون همچون مانعی بزرگ در برابر شکلگیری چنین روابطی عمل میکند. تلویزیون به تدریج جایگزین مسئولیت والدین برای سامان دادن به دنیای روابط اجتماعی ضروری برای کودکانشان میشود. مسئولیت پدر و مادر بودن به روشن کردن تلویزیون ختم میشود.
قصد ندارم در فرصت یک پست وبلاگ بیشتر به عواقب این وضعیت بپردازم. بهتر است به مقوله ارزیابی اثرات اجتماعی اقدامات بپردازیم. سؤال این است که کدام ارزیابی درخصوص اثرات برنامههای تلویزیونی صورت گرفته است؟ کجا به نقد برنامههای کودک و نوجوان تلویزیون مینشینند؟ این برنامهها از محل اعتبارات عمومی کشور ساخته میشوند و به نظر میرسد منافع گروههایی خاص در پس این همه برنامهسازی قرار دارد:
1. تهیهکنندگان و دستاندرکاران این برنامهها که منابع درآمدی خود را از محل برنامهسازی تأمین میکنند.
2. مدیرانی که منافعی در گسترش روزافزون شبکههای تلویزیونی دارند.
3. افراد و گروههایی که خواهان ارسال پیامهایی خاص و با جهتگیریهای آشکار و پنهان به کودکان هستند.
4. شرکتهایی که در لابهلای این برنامههای تلویزیونی تبلیغات و پیامهای بازرگانی پخش میکنند.
این فهرست را هم میتوان طولانیتر کرد. اما سؤالات مهمتری پیش روی ماست. به ازای اشتغال چند صد نفر در تلویزیون بابت ساختن این برنامهها، چند کودک بیمار میشوند و هزینه این بیماریها بر دوش اقتصاد کشور چیست؟ هزینه خلاقیت بر باد رفته کودکانی که دائم در معرض بمباران کارتونهای بیارزش قرار دارند چقدر است؟ هزینه کاهش فزاینده عادات مطالعه در بین نسلی که به عوض کتاب خواندن خیره به صفحه تلویزیون مینگرد چقدر است؟ هزینه تعارض جدی میان والدینی که دوست ندارند کودکانشان بنده تلویزیون باشند با کودکانشان چقدر است؟
آیا باید از محل هزینههای عمومی کشور دست به ساخت برنامههایی بزنیم که یکی از کارکردهای آنها جبران ناتوانی عمومی در ایجاد فضاهای فرهنگی، ورزشی و علمی مناسب برای کودکان است؟ بهراستی چه کسی پاسخگوی این همه خسارت ناشی از مداخله آشکار یک نهاد عمومی به هزینه عمومی در زندگی خصوصی خانوادهها و ایجاد خسارات نسلی است؟ جالب اینکه تلویزیون سالی چند بار مراسم تقدیر و تشویق از کارکنان خود را برگزار میکند و مخلان امنیت خانواده و سلامت نسلها را جایزه میدهد. آیا سیاست تطویل آنتن تلویزیون تا لحظهلحظه زندگی کودکان ما به اندازه اثرات اجتماعی یک سد، پل یا دستشویی عمومی ارزش مطالعه و بررسی ندارد؟