تعداد بازدید: 3199

توصیه به دیگران 1

سه شنبه 21 مهر 1388-0:0

خاتمي ها و لاريجاني ها

يادداشتي از حامد طبيبي-روزنامه نگار


اين روزها ديدن «دو لاريجاني» در ميان سه رئيس قوه به تدريج در حال تبديل شدن به يک اتفاق عادي است و دو برادر از پنج برادر خانواده آيت الله العظمي ميرزا هاشم آملي در ديدارهاي مقامات عالي رتبه، در صف اول نماز جمعه يا عيد فطر و مناسبت هاي رسمي در کنار يکديگر مي نشينند و با چهره هايي بسيار شبيه به هم، امکان رسيدن دو مسوول هم نام و هم خون به سمت هاي ارشد را براي نخستين بار به امري ممکن بدل مي کنند؛اتفاقي که مي توانست براي نخستين بار - با زوج سيدمحمد و محمدرضا خاتمي - در اواخر دهه 70 و در روزهاي طلايي دوران اصلاحات رخ دهد اما به هزار و يک دليل نوشته و نانوشته اين امر به نظر ممکن، ناممکن شد تا چند سال پس از آن از سوي رقباي اصولگراي آنها جامه واقعيت بر تن کند. اين رقابت نانوشته ميان فرزندان دو تن از فقها و مراجع خوشنام ايران، ناخواسته سيري را به ذهن متبادر مي سازد تا مراحل حضور فرزندان دو آيت الله در سپهر سياسي ايران مورد واکاوي قرار گيرد.

اگر در سال هاي پاياني دهه 60 و آغازين دهه 70 ديدن محمدجواد، فاضل، علي، صادق و باقر در مديريت هاي مياني، امري چندان بديع و «سوژه پرداز» به شمار نمي رفت اما اين روزها نوعي دگرديسي در سمت هاي سياسي آنها رخ داده است.

برادر بزرگ تر - محمدجواد - بيشتر علاقه مند به اثر گذاري سياسي و حفظ فاصله با ساخت رسمي قدرت است و دو برادر مياني - علي و صادق - بر کرسي بالاترين سمت هاي مديريتي کشور تکيه زده اند تا جايي که برادر بزرگ تر به عنوان عالي ترين مقام بهارستان به توديع و معارفه برادر کوچک تر آمده و پيش از در دست گرفتن کليد سراي قاضي القضاتي توسط «آقا صادق»، سخناني آميخته با طنز سياسي را بيان مي کند. محمدجواد که اين روزها در ضلع شرقي ميدان نياوران در مرکز تحقيقات فيزيک نظري و رياضيات عمده وقت خود را مي گذراند در دوراني که برادران ديگر در مديريت هاي پايين دستي مشغول بوده يا در حال افزودن به رتبه هاي علمي خود بودند به قائم مقامي وزارت خارجه دولت ميرحسين موسوي گمارده شد تا در کنار علي اکبر ولايتي، سکان ديپلماسي ايران در دوران بااهميت جنگ را در دست بگيرند.

 بعدها البته برخي اختلافات ميان اين دو چهره سنتي اصولگرايان سبب جدايي او از وزارت خارجه شد هر چند «مرد داراي لهجه انگليسي» در مقام يک ديپلمات در واپسين سال هاي عمر بنيانگذار فقيد جمهوري اسلامي، در کنار مرضيه حديدچي دباغ تحت لواي هياتي به سرپرستي آيت الله عبدالله جوادي آملي پيام امام براي گورباچف را به رهبر يکي از دو قطب سياسي جهان ابلاغ کرد. محمدجواد در مقطعي که آيت الله ميرزاهاشم پس از سال ها زندگي در نجف به ايران بازگشت در دانشگاه مشهور صنعتي شريف مشغول تحصيل و در شرايطي که چند سالي را صرف آموختن علوم حوزوي کرده بود در رشته مهندسي برق به تحصيل پرداخت و سپس براي اخذ مدرک PhD رياضي راهي ايالت کاليفرنيا شد و مدرک گرفت تا در «برکلي» معروف تحصيل کند.

 او اين روزها در قوه قضائيه نيز صاحب يک کرسي معاونت بين الملل و حقوق بشر است و حالا با حضور برادر کوچک ترش در قوه قضائيه، عجيب نيست اگر دو لاريجاني هم در قاب عکس هاي جلسات دستگاه قضا با هم ديده شوند.فاضل لاريجاني نيز همچنان يک چهره دانشگاهي در خارج از ايران است که در سال هاي پاياني دهه 70 و آغاز دهه 80 معاونت پژوهشي دانشگاه آزاد را بر عهده داشت و مورد وثوق عبدالله جاسبي بود.

او سپس به اتاوا رفت تا به عنوان رايزن فرهنگي ايران به توسعه مناسبات فرهنگي و به ويژه دانشگاهي همت گمارد. ماموريت او سال گذشته تمام شد تا پس از بازگشت به ايران با حضور در شوراهاي راهبردي مراکز علمي و همچنين همکاري با دانشگاه پيام نور، همچنان يک دانشگاهي صرف و به دور از قيل و قال خوشايند عالم سياست روزگار بگذراند. باقر هم پس از دولت نهم به عنوان معاون وزير بهداشت و رئيس مهم ترين دانشکده پزشکي کشور - علوم پزشکي تهران - به فعاليت مشغول بود و در دوره هاي نهم و دهم حتي از گزينه هاي اصلي وزارت علوم نيز به شمار مي رفت اگرچه «خودي»تر ها به او ترجيح داده شدند.

نکته قابل تامل اما حرکت تدريجي برادران لاريجاني در ساختار قدرت ايران است. علي که بر اساس جبر زمان و پس از استعفاي سيدمحمد خاتمي از وزارت فرهنگ دولت اول هاشمي رفسنجاني، راهي ساختمان وزارت ارشاد شده بود پس از مدتي جاي خود را به مصطفي ميرسليم داد و از رياست سازمان صدا و سيما در اواخر دوران آيت الله هاشمي رفسنجاني و شش سال دوران اصلاحات براي مطرح ساختن هر چه بيشتر خود بهره برد. به باور ناظران سياسي و شواهد و قرائن موجود، رسانه فراگير تحت مديريت او در دوران رياست جمهوري سيدمحمد خاتمي و حضور اصلاح طلبان در مجلس ششم و شوراهاي شهر اول به خط مقدم هجمه به اين جناح سياسي بدل شد.

آنها براي اثبات مدعاي خود کار دشواري در پيش نداشتند چه اينکه فرستادن برنامه هايي مانند چراغ، شوي تلويزيوني کنفرانس برلين به روي آنتن جام جم و آگرانديسمان سازي برخي اختلاف نظر هاي طبيعي اصلاح طلبان در فعاليت هاي اجرايي - که در دوران حاکميت يکپارچه اصولگرايان در نقطه اوج قرار داشت - از جمله اقدامات علي لاريجاني در سازماني بود که روزگاري محمد هاشمي و احمد پورنجاتي در آن در تلاش براي بالانس اخبار سياسي همه جناح هاي کشور بودند. پوشش اخبار ديدارهاي بين المللي رئيس جمهور دوران اصلاحات - که به عنوان خبر نخست خبرگزاري هاي بين المللي انعکاس مي يافت - به عنوان اخبار سوم و چهارم بخش هاي خبري و ده ها اقدام ديگر سبب شده بود بسياري از فعالان سياسي از عدم رعايت عدالت سياسي در رسانه يي که با بودجه بيت المال اداره مي شود و موظف به رعايت بي طرفي سياسي است لب به شکوه بگشايند.

 او پس از دوره يي 10ساله و در شرايطي که علي لاريجاني ماموريت خود در مجموعه عظيم صدا و سيما را پايان يافته مي ديد آنچه ساخته بود را به معاونش سپرد و سوداي نشستن بر کرسي عالي ترين مقام کشور پس از رهبري را در سر خود پروراند. زمان زيادي لازم نبود تا دولت نهم روي کار آيد و علي، ناکام در انتخابات نهم رياست جمهوري رويايش را از دست رفته ببيند و به عنوان دبير شوراي عالي امنيت ملي، ناگزير به تکيه بر صندلي اسلافي مانند حسن روحاني و تيم اصلاح طلب مذاکره کننده هسته يي بسنده کند. او که روزگاري از جمله مشهور «دادن در غلتان و گرفتن آب نبات» براي توصيف زحمات تيم مذاکره کننده دولت اصلاحات در پرونده پرچالش هسته يي بهره گرفته بود اما پس از آشنا شدن پشتش با خاک «گود مذاکره» به چهره يي ميانه رو و منتقد سياست هاي راديکال دولت نهم بدل شد و در مواردي، به رقباي اصلاح طلبش دست مريزاد گفت و آنها را ستود. علي هم مورد غضب رئيس دولت نهم واقع شد و پس از مدتي دوري از فضاي سياسي با درايت خاص خود، رقابت با حدادعادل بر سر ليست شدن در فهرست تهران اصولگرايان را به حال خود گذاشت و راهي پايتخت سياسي - مذهبي ايران شد و به کمک لابي «آقا صادق» به ديدار مراجع عظام شتافت و به عنوان نماينده قم راهي مجلس هشتم شد.

 ضعف حدادعادل در اداره مجلس هفتم و طعنه برخي نمايندگان در قائل شدن نقش وکيل الدوله براي اين دوره از عمر پارلمان، اين گمانه را پررنگ ساخته بود که اراده کافي براي جايگزين شدن لاريجاني به جاي

حداد - به رغم برخي حمايت ها از وي - وجود دارد. صادق نيز که بيشتر به عنوان يک محقق حوزوي شناخته مي شود، عضو مجلس خبرگان و عضو فقهاي شوراي نگهبان بوده و سير تدريجي خود در مطالعات حقوقي و قضايي را نيز دنبال کرده است. وي از سال 1368،پس از تدريس سطح، به تدريس خارج اصول و خارج فقه پرداخت و سپس به عضويت هيات علمي دانشگاه قم درآمد و هم اکنون به طور منظم در دانشگاه تربيت مدرس قم در سطح کارشناسي ارشد و دکترا، کلام جديد و فلسفه تطبيقي تدريس مي کند.

حضور لاريجاني ها در مناصب سياسي ايران حتي از ديدگاه مجله امريکايي تايم نيز دور نماند و اين مجله در گزارشي به مناسبت انتصاب صادق لاريجاني به رياست قوه قضائيه به بررسي روابط احمدي نژاد با برادران لاريجاني پرداخته است؛ «برادران لاريجاني که اغلب از آنها با عنوان «کندي» هاي ايران ياد مي شود يک موازنه قدرت در برابر محمود احمدي نژاد رئيس جمهور ايران در داخل اردوگاه اصولگرايان تشکيل داده اند. لاريجاني ها در زمان رياست جمهوري خاتمي جزء منتقدان قدرتمند جنبش اصلاحات بودند.

از سوي ديگر مي توان برادران لاريجاني را از حرکت هاي افراطي اطرافيان احمدي نژاد متمايز دانست و از اين رو آنها امروز در زمره اصولگرايان پراگماتيک (عملگرا) محسوب مي شوند.» «کريم سجادپور» عضو موسسه بين المللي صلح کارنگي در واشنگتن مي گويد؛ «10 سال قبل، لاريجاني ها شايد جزء اصلي ترين تندروها محسوب مي شدند اما اين طيف سياسي در طول سال هاي اخير به نحوي تغيير يافته که در حال حاضر آنها در مقايسه با احمدي نژاد تا حدودي «ميانه رو» به نظر مي رسند.» به هر تقدير امروز برادران لاريجاني در راس مجلس و دستگاه قضايي قرار دارند. اين رخداد مهم اما در سال 1378 امکان وقوع داشت اما نه در اردوگاه اصولگرايان.

خاتمي ها از ابتدا تاکنون

پس از دو انتخابات بي نظير رياست جمهوري هفتم در دوم خرداد 76 و مجلس ششم در بهمن ماه 78، مردم با نه بزرگ به تماميت خواهان، خاتمي و يارانش را به پاستور و ساختمان قديم مجلس در خيابان امام خميني فرستادند تا خواسته هاي تاريخي خود را که در روش و منش خاتمي متجلي مي شد، جامه عمل بپوشانند. در آن دوره اما فرزندي ديگر از خانواده «خاتمي ها» قدم به عرصه سياست رسمي گذاشت که بعدها به يکي از محبوب ترين چهره هاي اصلاح طلبان بدل شد؛ سيدمحمدرضا خاتمي.انتخابات شوک آور دوم خرداد 76 به زعم تحليلگران مسائل سياسي و جامعه شناسي، واکنش جامعه يي در حال گذار به افراد و نهادهايي بود که همچنان مي پنداشتند امکان تصميم گيري به جاي مردم را داشته و تمشيت امور به دست آنها خواهد بود.

 با نيم نگاهي به آنچه از انتخابات رياست جمهوري نهم رخ داد مي توان اراده مسوولان اجرايي دولت سازندگي در صيانت از آراي جامعه در کنار ميل بيشينه تغييرطلبي ملت ايران را به امتياز بي نظير خلاصه شدن همه صفات نيک در قامت سيدمحمد خاتمي الصاق کرد تا نتيجه آن، «نه» بزرگ در انتخاباتي بي نظير در تاريخ سياسي ايران باشد. در ادبياتي جزيي تر به باور تحليلگران، جامعه همانند همه اين سال هاي پس از دوم خرداد و به ويژه در چهار ماه اخير، در آن برهه زماني نيز ترجيح داد تا از همه تريبون هاي حاکميت و تبليغات «بي پرده» رسمي براي ناطق نوري روي گردانده و شعار زيبا و صادقانه «خرد در روش،... در منش و منطق در گفت وگو»ي کانديداي حاميان «تغيير وضع موجود» را با آرايي بي سابقه، شايسته عنوان رئيس جمهور محبوب ملت ايران بدانند. به اين ترتيب پس از دوم خرداد 76، بزرگمردي با نيت اصلاح، قدم در راه تغيير باورهاي غلط و دفاع بدون معامله پشت پرده از حقوق مدني و قانوني جامعه ايران در برابر نهاد هاي قدرت گذاشت و تا پايان نيز بر سر عهد خود باقي ماند؛ امري که در چهار سال اخير بيش از گذشته به منتقدان وقت خاتمي نيز اثبات شد.

 از آن مقطع، يکي ديگر از فرزندان مرجعيت نوانديش ديني قدم در راه اصلاح گذاشت که خود و خانواده اش، تباري روشن داشته و سلسله يي «جليله» به شمار مي رفتند. فرزند ارشد آيت الله روح الله خاتمي - فقيه خوش نام، بلندآوازه و عارف کامل - اگر چه براي جامعه ايران چهره يي ناآشنا به شمار نمي رفت اما تا پيش از دوم خرداد، آن گونه که بايد به جامعه شناسانده نشده بود.

 خاتمي اما سير تحصيلي متفاوتي از لاريجاني ها دارد. خانواده وي در ايران و نه در نجف ساکن بودند و پسر ارشد خاتمي ها ضمن حضور در مبارزات سياسي حوزه در سال هاي 41 و 42 به مدت چهار سال تحصيل در حوزه علميه قم «مقدمات» و «سطح» را فراگرفته و در سال 1344 هجري شمسي (1965 ميلادي) براي تحصيل در رشته فلسفه به دانشکده ادبيات اصفهان راه يافت. اين امر سبب نشد وي تحصيلات حوزوي را رها کند و سطوح عاليه علوم ديني را در حوزه علميه اصفهان ادامه داد. در سال 1348 هجري شمسي (1969 ميلادي) با درجه کارشناسي از دانشگاه اصفهان فارغ التحصيل شده و به دنبال آن و به رغم داشتن شرايط اجتهاد براي معافيت از خدمت سربازي «بالاجبار به خدمت سربازي اعزام شدند».

در سال 1349 هجري شمسي (1970 ميلادي) به دوره کارشناسي ارشد علوم تربيتي دانشگاه تهران راه يافت و به ادامه تحصيل پرداخت. در آن مقطع امکان استفاده از بورس تحصيلي دوره دکترا در خارج از کشور از طرف دانشگاه تهران براي «سيد» فراهم شده بود اما او به شهرستان قم رفته و طي چندين سال اقامت، با کوشش و جديت مراحل دروس «خارج»، «فقه و اصول» و دوره عالي فلسفه را در محضر آيات عظام و استاداني چون مرتضي حائري يزدي (قده)، وحيد خراساني، سيدموسي شبيري زنجاني، شهيد مرتضي مطهري (قده) و عبدالله جوادي آملي گذراند.

نماينده اردکان در دور اول مجلس، چهره مورد وثوق ميرحسين در دولت دوران جنگ که در جايگاه وزير «فرهنگ» کابينه نخست وزير محبوب امام و ملت نقشي غير قابل انکار در صيانت از جامعه فرهنگي در دوران سخت جنگ و برخي رفتارهاي راديکال بر عهده داشت و حضور کوتاه در وزارت فرهنگ دولت اول سازندگي رزومه مديريت اجرايي خاتمي به شمار مي رفت. همه اينها به انضمام رياست موفق مرکز اسلامي هامبورگ و سرپرستي موسسه مطبوعاتي کيهان به حکم امام، تصويري معتدل از عضو ارشد مجمع روحانيون مبارز در ذهن بخش هايي از جامعه باقي گذاشته بود.

خاتمي به پاستور گام نهاد و سال هاي پرجوش و خروش ابتدايي اصلاحات آغاز شد. مردم ايران از آنجا که مجلس نشينان پنجم را سدي در مقابل تحقق خواسته هاي اصلاح طلبانه خود - که در سيما و سخن خاتمي متجلي شده بود - مي ديدند در انتخاباتي کم نظير در تاريخ پارلمان ايران به پاي صندوق هاي راي رفتند و فهرست هاي تاريخي اصلاح طلبان را با راي خود تاييد کردند؛ ليست هايي که در هر حوزه انتخابيه، چهره هايي شاخص و متخصص را در خود داشتند، ليست هايي که شوراي نگهبان هرگز اجازه تکرار آنها را نداد. در تهران از بهزاد نبوي، مهدي کروبي، هادي خامنه يي، محسن آرمين، محسن صفايي فراهاني، حسين مرعشي و... در آن ديده مي شد تا جوانان اصلاح طلبي نظير علي تاجرنيا، فاطمه حقيقت جو و موسوي خوييني ها نيز طعم نمايندگي پارلمان را بچشند.

انتخاباتي که در آن چهره هاي منتسب به راست رتبه يي بهتر از 60 به بالا در تهران پيدا نکردند. اما در آن فهرست چهره يي بود که «خاتمي» نام خانوادگي او بود و براي فعالان دانشجويي ابتداي انقلاب چهره يي شناخته شده به شمار مي آمد. «محمدرضا خاتمي» اگر چه به باور برخي ناظران در آن مقطع به دليل اينکه برادر رئيس جمهور دوران اصلاحات بود و براي نشان داده شدن ميزان ارادت هواداران اصلاحات به خاتمي ها، بيشترين آراي يک نماينده در ادوار مجلس را به خود اختصاص داد اما روش «آقا رضا» در فعاليت سياسي و موضع گيري هاي وي در 12 سال گذشته خصوصاً در چهار سال مجلس ششم و در جايگاه دبير کلي حزب محوري مشارکت، علاقه اصلاح طلبان و جامعه به وي را دوچندان کرده و آراي بهمن 78 را برازنده او دانستند.

 دانشنامه آزاد ويکي پديا دبيرکل پيشين حزب مشارکت را اينچنين توصيف مي کند؛ محمدرضا خاتمي (متولد 1338 در اردکان) دبير کل سابق جبهه مشارکت مهم ترين گروه اصلاح طلب ايراني و عضو فعلي شوراي مرکزي آن، نايب رئيس مجلس در دوره ششم است. او فرزند آيت الله روح الله خاتمي يک فقيه مطرح و از دوستان نزديک غامامف خميني، برادر محمد خاتمي رئيس جمهور پيشين ايران و همسر زهرا اشراقي نوه غامامف خميني و دختر غآيت اللهف شهاب الدين اشراقي است. او فوق تخصص نفرولوژي دارد و پيش از قبول معاونت بهداشتي وزارت بهداشت ايران پس از انتخاب برادرش به رياست جمهوري در سال 1376 تجربه کار پزشکي در ايران و انگليس را داشت.

 او بيشترين ميزان راي يک نماينده مجلس شوراي اسلامي را در طول تاريخ ايران به دست آورده است. محمدرضا خاتمي هشت سال قبل که به جايگاه دبيرکلي جبهه مشارکت رسيد، از موقعيت فعلي درون اين حزب برخوردار نبود. چنان که خود مي گويد؛ «آن زمان همه مي گفتند به خاطر برادر رئيس جمهور بودن، دبيرکل شده است.» اما امروز او از چنان موقعيت و محبوبيتي درون جبهه مشارکت برخوردار است که خود مي گويد؛ «همان ها نگران انشعاب در حزب پس از رفتن من هستند.» وي از متحصنين و سخنگوي نمايندگان مجلس ششم بوده است.

سومين فرزند آيت الله خاتمي نيز در دوره دوم رياست جمهوري «سيدمحمد» به حوزه رسمي سياسي راه يافت و به رياست دفتر برادر توصيه شد. علي کمتر سياسي بود و يک فعال اقتصادي به شمار مي رفت. در دولت هفتم، محمدعلي ابطحي عهده دار رياست دفتر «واضع نظريه گفت وگوي تمدن ها» بود. يکي از نکات جالب ديدار خاتمي و هيات دولت با رهبر انقلاب - پس از آراي 22 ميليوني مردم ايران به وي براي تداوم اصلاحات - توصيه هاي حضرت آيت الله خامنه يي به رئيس جمهور بود. ايشان با قرائت آياتي از سوره طه که موسي نبي از خداوند متعال درخواست مي کند هارون برادرش را خليفه و همراه او قرار دهد به خاتمي پيشنهاد کردند سيدعلي را به رياست دفتر خود برگزيند.

 آنهايي که به رئيس جمهور دوران اصلاحات نزديک هستند پس از دولت نهم شاهد حضور «آقارضا» و به ويژه «علي آقا» در حلقه مشاوران و همراهان ارشد رئيس بنياد باران هستند. محمدرضا تابش نماينده اصلاح طلب اردکان در مجالس ششم، هفتم و هشتم نيز نوه آيت الله روح الله و خواهرزاده سيدمحمد است. او نيز با رگه خاتمي در عرصه سياسي و در دوران عسرت اصلاح طلبان حاضر است.

دو خاتمي در راس دو قوه؛ هرگز

در روزهاي پس از تشکيل مجلس ششم، يکي از اصلي ترين مباحث ميان اصلاح طلبان، انتخاب فردي بود که به عنوان رئيس، بر بلندترين صندلي ساختمان قديم مجلس جلوس مي کرد. آن روزها کم نبودند اصلاح طلباني که ضمن احترام به جايگاه مهدي کروبي، اعتقاد داشتند فردي که بالاترين راي را از آن خود کرده بايد بر کرسي رياست بنشيند. در اين ميان محمدرضا خاتمي با دو مانع مواجه بود؛ نخست آنکه با برهان خلف بايد به رياست قوه مقننه برسد. اينکه اثبات مي کرد لزوماً رئيس شدن يک روحاني وحي منزل نيست و اگر ملاک شايستگي افراد باشد در بسياري موارد بايد به بهترين گزينه انديشيد.

 دومين مانع اما استدلال جالب توجهي بود که در آن مقطع در ميان محافل مقابل اصلاح طلبان ترويج مي شد؛ «مگر مي شود دو برادر به طور همزمان، رئيس دو قوه باشند؟» آنها اما توضيح نمي دادند که به استناد کدام قانون و با کدام مستمسک عرفي، مانع رياست برادر رئيس جمهور در مجلس ششم مي شوند؟

اينچنين بود که «جبر زمانه» مانع اين شد که براي نخستين بار در تاريخ بعد از انقلاب، خاتمي ها به طور همزمان رياست دو قوه انتخابي را در دست بگيرند. در مقابل اصلاح طلبان در همان برهه زماني نيز رياست شيخ مهدي کروبي را برازنده مي دانستند چه اينکه او در مقام رئيس مجلس سوم و يکي از ارکان جبهه اصلاحات در کنار خاتمي، آيت الله موسوي خوئيني ها، بهزاد نبوي و... تشکيل مي داد و فراکسيون دوم خرداد براي رياست شيخ به توافق رسيد.

زمان زيادي لازم نبود تا اين به اصطلاح تابوها، توسط نومحافظه کاراني شکسته شود که با تابلوي آبادگران و به موازات رد صلاحيت 83 نماينده مجلس ششم و خيل کثيري از اصلاح طلبان در انتخابات مجلس هفتم توانستند به دوره هفتم نهاد قانونگذاري پس از انقلاب راه يابند. حدادعادل که در انتخابات مجلس ششم با حدود 800 هزار راي پس از ابطال 700 صندوق تهران به مجلس وارد شد با همان ميزان راي در انتخابات مجلس هفتم نفر اول تهران شد.

وي يکي از معدود نمايندگان حداقل شناخته شده مجلس هفتم بود که مي توانست با توجه به روابط خود در سطح رياست مطرح شود و پس از مباحثي کوتاه درباره رئيس مجلس روحاني و غيرروحاني، وي اولين رئيس مکلاي مجلس شوراي اسلامي نام گرفت تا اين تابو به دست «خودي» ها شکسته شود و آب هم از آب تکان نخورد. پنج سال بعد از آن نيز دو لاريجاني در راس دو قوه قرار گرفتند که انتصابي بودن يکي از آنها نشان داد مقامات عالي رتبه نظام نيز - برخلاف آنچه در خصوص خاتمي ها از سوي محافل ضداصلاحات تبليغ مي شد - حساسيتي با حضور دو برادر در راس دو قوه و بر هم خوردن هرم قدرت به سود يک خانواده خاص ندارند.

اصلاح طلبان در دوران حضور خود در قواي انتخابي اعتقاد داشتند اهرم هاي نظارتي لازم براي آنها در قانون پيش بيني شده است و نگراني در اين خصوص محلي از اعراب ندارد. امروز حقانيت اين استدلال اصلاح طلبان با حضور دو لاريجاني در راس دو قوه اثبات شده و برخي صاحب نظران با نيم نگاهي به فعاليت هاي تخريبي تاخير محمدجواد عليه اصلاح طلبان و ميرحسين، حدس مي زنند برادر ارشد نيم نگاهي به انتخابات سال 92 و کرسي رياست جمهوري دارد؛ چهره يي که مذاکراتش با نيکلاس براون از مقامات وزارت خارجه انگليس پيش از انتخابات رياست جمهوري هفتم و بحث هايي که در خصوص درخواست حمايت از علي اکبر ناطق نوري مطرح ساخته بود، سبب شده چهره يي لابي گر و البته تندرو به نسبت ساير برادران از جواد تصوير شود.

فرزندان مرجعيت به صف

خاتمي از سوي بنيانگذار فقيد جمهوري اسلامي به عبارت «فرزند فاضل دانشمندم» ناميده شده است. اين فرزندخوانده شدن از سوي امام، خاتمي را با عنوان «فرزند دو روح الله» عجين کرد. وي همواره مورد لطف امام بوده و سرپرستي موسسه مطبوعاتي کيهان در نخستين سال هاي انقلاب با فرمان مستقيم بنيانگذار فقيد جمهوري اسلامي صورت گرفت. در مورد «محمدرضا» نيز شرايط تفاوتي نداشت چه اينکه وي داماد خانواده امام به شمار رفته و با توجه به قرابت و ارادت ميان آيت الله خاتمي و رهبر کبير انقلاب - طبق سنت معمول ميان بيت علما - نوه دختري امام با پسر دوم آقا روح الله ازدواج کرد. بنيانگذار جمهوري اسلامي در سوگنامه يي در سال 67 و هنگام درگذشت آيت الله خاتمي که سرشار از نکته ها و نشانه هايي که حاکي از علاقه آن مرد الهي به آيت الله خاتمي بود، مرقوم داشتند؛ «برادر عزيزم خاتمي زنده دل چهره تابناک مبارزات خستگي ناپذير روحانيت روشن ضمير در دهه هاي اخير اين مرز و بوم بود. او روشنفکري متدين و از خوبان اميني بود که اگر نتوان گفت بي نظير مسلماً کم نظير بود. او يار و پناه محرومان بود. او پاک زيست و پاک مرد و پاک در جوار رحمت ربش آرميد.»

شرايط لاريجاني ها نيز از برخي جهات با خاتمي ها مشابه است چه اينکه آنها نيز فرزند فقاهت و مرجعيت هستند. ريشه لاريجاني ها به روستاي «پردمه» لاريجان در 70 کيلومتري شهر آمل برمي گردد. آنها فرزندان مرحوم آيت الله العظمي ميرزا هاشم آملي از اصوليون سرشناس هستند که خود از شاگردان ميرزاي نائيني بود و شاگرداني همچون ناصر مکارم شيرازي، عبدالله جوادي آملي، حسن حسن زاده آملي، محمدي گيلاني، شهيد مفتح، محقق داماد و محمد يزدي از محضرش استفاده کرده اند. زندگي در نجف و قم و آشنايي توامان با زبان هاي فارسي و عربي و حضور در کنار پدري مجتهد، پسران را به علم و دين علاقه مند کرد.

 البته اين پنج برادر همگي از تحصيلات حوزوي در کنار تحصيلات دانشگاهي شان برخوردارند و به جز باقر و فاضل که به مقطع مقدماتي اکتفا کردند، ديگر برادران تا سطح و خارج، تحصيلات حوزوي خود را ادامه دادند. اما ارتباط با حوزه تنها به بعد علمي زندگي برادران لاريجاني محدود نماند و سيطره آن به حوزه زندگي خصوصي شان نيز کشيده شد. کمااينکه لاريجاني ها همچون فرزندان امام، داماد خانواده هاي مشهور روحاني شدند و دختراني از شاگردان پدر را برگزيدند. پدر که با دختر آيت الله العظمي حاج سيدمحسن اشرفي ازدواج کرد و اما پسران، علي با دختر استاد شهيد مطهري وصلت کرد، صادق داماد آيت الله العظمي وحيد خراساني و باقر نيز داماد آيت الله حسن زاده آملي شد.

متقابلاً مصطفي محقق داماد - از فقهاي نزديک به اصلاح طلبان - هم با دختر استاد خود ازدواج کرد و داماد خاندان لاريجاني شد. اگرچه حضور همزمان سه برادر لاريجاني در مراسم توديع و معارفه «آقا صادق» چشمگير به نظر مي رسيد، اما جامعه ايران هنوز ياد ديدارهاي اصلاح طلبان مجلس با سيدمحمد خاتمي را در ذهن دارد.

محمدرضا در آن مقطع اگر رئيس مجلس نشد اما در جايگاه نايب رئيس اول، خاتمي ها را در سطح اول مديريت کشور نشان داد. آنها برعکس لاريجاني ها، با سيل حملات محافل صاحب قدرت مواجه بوده و هستند اما در ميان بخش هاي مختلفي از جامعه و نيروهاي سياسي داراي نفوذي غيرقابل انکار هستند. علي لاريجاني سومين پسر لاريجاني ها اما در وصف حضورشان در قدرت اين گونه گفته است؛ «فرزندان حوزه و مرجعيت هستيم که بر حسب اتفاق وارد کار اجرايي شده و گمراه شده ايم.»


  • چهارشنبه 22 مهر 1388-0:0

    اين چه عادتيه كه تا يه مازندراني به يه مقامي تو كشور ميرسه؛ سايت شما مي خواد تيشه به ريشه اون بزنه؟!!! ***** حسود هرگز نياسود!! ****
    Barforosh@gmail.com


    ©2013 APG.ir