سال هاي بي قراري
...دنيا را آب ببرد ما را خواب مي برد. ما اين همه مشكل در مازندران داريم كه گريبانگير ماست ولي مجمع نمايندگان استان براي انتخاب دبيردعوا مي افتند.(يادداشتي از روح الله عالي،خبرنگار و عضو شوراي اسلامي شهر زيراب)
از هر دري كه وارد شويم با دنيايي از درد روبه رو مي شويم؛ از در اقتصاد ، دريا ، جنگل ، كار و هزار درد ديگر كه مازندران سرسبز را در آغوش گرفته است. هزار دردي كه درمان نشد و شبيه بيماري مزمن شده است.
پس از هر تغيير و تحولي اميد مردم مازندران به كور سويي وا مي شود اما غافل از اينكه اين تغيير و تحولات تنها سياسي است و بايد طبق روند انجام شود.اگر چنين نبود مازندران با اين همه منابع غني به اين حال روز نمي افتاد.
مي گوييم مازندران قطب كشاورزي است.اين استان 900 هزار هكتار جنگل ، يك ميليون و 206 هزار هكتار مرتع و 500 هزار هكتار اراضي زراعي و باغي دارد.
استان مازندران 45 درصد از توليدات برنج و 44 درصد از مركبات كشور را داراست كه اين دو محصول گل سرسبد توليدات مازندران مي باشند و تا دلت بخواهد براي فروش اين دو محصول در زمان برداشت با مشكل مواجه هستيم.
بله مازندران همچنان كه قطب توليدات كشاورزي است قطب درد كشاورزان نيز هست. حتما" در خبرها خوانده ايد كه در آلمان براي حفظ جان قورباغه پل زير زميني احداث شده است تا اين موجود در امان باشد و اين نشان مي دهد كه آنها چقدر بيدارند .
اصفهاني ها ، مشهدي ها ، سمناني ها ، تبريزي ها و ...کارها کرده اند اما ما هنوز براي عبور از پل باريك تجن ساري بايد استخوان مان در فشار ترافيك خرد بشود.
دنيا را آب ببرد ما را خواب مي برد. ما اين همه مشكل در مازندران داريم كه گريبانگير ماست ولي مجمع نمايندگان استان براي انتخاب دبيردعوا مي افتند!
چاره اي نيست گلي است كه خودمان بر سر خودمان زديم.از متوليان امر مي پرسيم كه چرا با اين همه زمينه كشاورزي پيشرفت نكرده ايم مي گويند مي خواهيم صنعتي شويم.
از متوليان صنعت مي پرسيم كه چرا در صنعت پيشرفت نكرده ايم مي گويند به خاطركشاورزي دو دهه از صنعت عقب افتاده ايم.اين يعني بازي بين صنعت و كشاورزي بدون توپ.
آقاي محترم ، آقاي وزير ، وكيل ، مسئول ، مدير و آقاي دلسوز به جاي اينكه بر تاريكي نفرين بفرستيم بياييد شمعي روشن نماييم.به جاي اينكه تقصير را بر گردن اين و آن بگذاريم بگوييم مقصريم و مي خواهيم جبران نماييم.مثل چين ، كره ، ژاپن كه با دست خالي با وجدان كاري و برنامه ريزي اصولي شروع كرده اند و امروز در دنيا ابر قدرتند.
نه صنعت ما نمود دارد نه كشاورزي ما . مثل كبك مي خواستيم از كشاورزي به سمت صنعت برويم راه رفتن خودمان را هم فراموش كرده ايم.
چندين بار گفتم باز هم مي گويم مازندران براي پيشرفت، اولويت اولش بايدگردشگري باشد و بعد صنعت.گردشگري كه رشد كند هم كشاورزي رونق مي گيرد و هم صنعت.
اگر مي خواهيم به دنبال صنعت برويم بايد از راهش وارد شويم. كوه هاي سر به فلك كشيده سوادكوه از اينكه بار سنگين ذغال را تحمل مي كنند دارند مي تركند و ما هنوز در صنعت دنبال سبد سازي هستيم.
نه اينكه اينها نباشد بلكه اينها در صنعت جزء اولويت هاي بعدي بايد باشد. بر اساس چشم انداز بيست ساله تا سال 1404 صادرات فولاد كشور بايد به ميزان 20 ميليون تن برسد و براي رسيدن به اين هدف با توجه به مواد اوليه موجود، سوادكوه يكي از ايده آل ترين نقاطي است كه مي تواند ميزبان سرمايه گذاري فولاد در كشور قرار گيرد.
وقتي دوبار كلنگ احداث كك سازي در سوادكوه به زمين زده شد وهنوز اما و اگر هاي زيادي وجود دارد دل مان را به چه چيزي خوش كنيم؟
اگر مي خواهيم صنعتي شويم بايد صنايع مادر را پايه گذاري نماييم.پالايشگاه نفت كياسر به كجا رسيد؟از اتفاقات بزرگ در مازندران از هر مديري كه مي پرسيم مي گويد قرار است انجام دهيم واين قرار، مردم مازندران را سال هاست كه بيقرار كرده است.