بودجه و خاطرات
...واقعيت اين است كه بايد براي حرف هاي برخي نمايندگان مجلس عنوان «بدون شرح» را برگزيد و در سلسله برنامههاي ديدنيها پخش كرد و بعدش هم يك كارتون پت و مت ديد!(يادداشتي از محمد فاضلی، مدرس جامعهشناسی و انسانشناسی دانشگاه مازندران)
احمد توكلي گاه به گاه حرفهاي قابل تأملي هم بيان ميكند. چند روز پيش(17 اسفندماه)وي در صحن علني مجلس در مخالفت با لايحه بودجه سال 1389 و آنچه از كميسيون تلفيق بيرون آمده گفت:
«تنظيم بودجه همانند سياستگذاري كلان در پي آن است كه ثبات اقتصادي را ايجاد يا حفظ كند، نرخ رشد اقتصادي را افزايش دهد و به توزيع عادلانه درآمدها بيانجامد در حاليكه لايحه و مصوبه كميسيون تلفيق اين گونه صفات را ندارند.»
وي ادامه داده است «لايحه دولت بيشتر به بستههاي سياستي بانك جهاني و صندوق بينالمللي پول شباهت دارد و ياداور بودجهاي است كه در سال 74 منجر به تورم 49 درصدي شده بود.» و سپس پيشبيني كرده كه تورم ناشي از درآمد دو برابر شده از محل هدفمند كردن يارانهها، به تورم 59 درصدي منجر خواهد شد. وي با انتقاد از توزيع نقدي يارانهها ميافزايد «مگر حكومت وظيفه دارد همه مردم را جيره بگير كند؟»[1]
بعد يك نماينده ديگري پيدا شده گفته است «خستگي آن هم در سن و سال نمايندگي با كار كارشناسي و دقيق در كميسيون تلفيق جور در نميآيد به همين دليل هم هست كه در مجلس در ميان جلسات تنفس ميدهند راي گيري سرسري در برخي كميتههاي فرعي كميسيون تلفيق، كار درستي نبوده است.» يعني در كميسيون تلفيق كه درباره سرنوشت كشور و مردم تصميم گرفته ميشود نيز سرسري رأيگيري هم ميكنند.
«وي در واكنش به سخنان نادران كه گفته بود صداي طبل گزارش كميسيون تلفيق سال آينده در خواهد آمد گفت: از همين الان هم صداي اين لايحه درآمده است و مطمئنا صداي مردم هم در خواهد آمد.»[2]
واقعيت اين است كه بايد براي مطلبي درباره اين گفتهها، عنوان «بدون شرح» را برگزيد و در سلسله برنامههاي ديدنيها پخش كرد و بعدش هم يك كارتون پت و مت ديد!
هر كجاي دنيا بود منتقدان روزگار بروكراتهايي را كه چنين بودجهاي نوشتهاند را سياه ميكردند. اما حالا كه آنها كه حرفشان تأثيري دارد سكوت پيشه كردهاند! بگذاريد فقط خاطرات مرور كنيم.
مناظره محمود احمدينژاد و ميرحسين موسوي را يادتان هست؟ ميرحسين گفت من احساس خطر ميكنم و احمدينژاد گفت «آن موقع كه تورم 49 درصد بود چرا احساس خطر نكرديد؟» بگذريم كه همان موقع نيز ميرحسين حرفهايش را گفت و اعلام خطر كرد و دولتمردان به راه خود رفتند و برخي در همان ايام، نه تنها احساس خطر نكردند، بلكه سمت استانداري را هم قبول كردند. اما، امروز كسي نيست كه بپرسد آيا نبايد از بودجهاي كه تورم 59 درصدي براي آن پيشبيني ميشود احساس خطر كرد؟
يادتان هست گفته بودند اگر هدفمند كردن يارانهها اجرا شود، ظرف پنج سال جزء 10 قدرت اقتصادي جهان ميشويم؟ خب حالا آقاي توكلي گفتهاند اين بودجه رشد اقتصادي را افزايش نميدهد. همان موقع محاسبه كردم كه براي يكي از 10 قدرت شدن، به رشد 34 درصدي در سال نيازمنديم. حال بودجهاي كه رشد اقتصادي را افزايش نميدهد را چه كنيم؟
بيچاره محمد خاتمي و اصلاحطلبان كه متهم بودند از نسخه بانك جهاني و صندوق بينالمللي پول تبعيت ميكنند. حال چه شده كه بودجه را عين توصيههاي بانك جهاني و صندوق بينالمللي پول مينويسند؟
يادتان هست مجلس ششم تصويب كرده بود كه ساليانه درصدي به قيمت حاملهاي انرژي افزوده شود تا در درازمدت قيمت آنها واقعي گردد؟
مجلس هفتميها از راه نرسيده آنرا لغو كردند با اين استدلال كه تورمزاست و بر فقرا فشار ميآورد. بيچاره هاشمي رفسنجاني كه نامش به پذيرش ايدئولوژيهاي اقتصادي توصيه شده توسط غرب گره خورده و سرسلسله اشرافسالاري تلقي ميشود. اگر تورم 40 درصدي و 59 درصدي جز فقيرزدايي و اشرافزايي كاري نميكند، چرا تاج افتخار اشرافزايي فقط زيبنده نام آقاي هاشمي و دولت سازندگي باشد؟
و آه اين صداي طبل بودجه! در سال آينده، در ايامي كه كنسرتها تعطيل، صداها خفه، سكوتها طولاني، صحبتها بريده بريده و ... چه بيمهابا و گوشخراش خواهد بود.
--------------------------------------------------------------------------------