مازندنومه:نوشته مطايبه آميز زير را يکي از مخاطبان با امضاي"غلط انداز"براي ما ارسال کرده است.موضوع نوشتار سفر پر حاشيه برخي از مديران استان به مالزي و اظهار نظر معاون سياسي وامنيتي استاندار درباره اين سفر است که خبر آن در مازندنومه نيز آمده است.(http://www.mazandnume.com/?PNID=V10926) اين مطلب طنزآميز را بخوانيد.

--------------------

ما شايد در مقام غلط اندازي برخي را ناراحت كرده باشيم ولي همه بدانند كه هدف ناراحت كردن دوستاني كه تا قيامت به محبت و رفاقت آنها نيازمنديم نبوده است. بشر فاقد اشتباه فقط معصومان (ع) و برخي از تالي هاي آن بزرگواران مي باشند و ما كه از انسان بودن و بشريت فقط دو پا براي دويدن، دهاني براي خوردن و شكمي سيري ناپذير و دستي براي تعدي يا بعضاً‌ كمك، سري براي دنبال درد سر رفتن، و مهمتر از همه زباني براي بيان حقايق به قصد آزار دادن داريم قطعاً با اشتباهات عديده اي رو به رو هستيم كه از قبل از مقام غلط اندازي خود استفاده كرده و عذر تقصير مي گذاريم.

با اين وجود نوشتن را بهتر از كتمان مي دانيم و خطر پذيري را ضرورت توسعه مي انگاريم. هر كه همراه بود حق يارش بود و هر كه ناهمراه دعا براي سلامت كار ماست.

جناب ابراهيمي كه در صداقت شان چندين و چند مقاله نوشته شد و در كارايي و كارآمدي شان آنقدر نوشته شد كه ما را بي نياز از توضيح بدارد مصاحبه اي در حاشيه اي فرمودند كه بعضاً از ديدگاه غلط اندازي جاي بحث و بررسي دارد.

 ما اجازت مي خواهيم از اينجا به بعد را با سبك مخصوص غلط اندازي به موضوع بپردازيم و حمل بر جسارت نشود كه موجب غايت ناراحتي غلط انداز خواهد بود.

1- "سفر مديران مازندراني به مالزي براي انتقال تجارب و كاري بود."ما در اين امر با توجه به برخي شواهد ترديد داريم و شايسته نمي دانيم كه جناب ابراهيمي خود را سيبل مديران قرار دهند و تيرهاي نقد ما به جاي خاطيان ايشان را نشانه برود.

وظيفه ما حفظ امثال ابراهيمي است و چون ايشان را دوست داريم مي خواهيم كه همينجور الكي الكي ماموريت دفاع از خاطيان را بر عهده نگيرد و انتصاب نظريه سفر كاري را براي انتقال تجارب بهانه قرار ندهد كه باورمان نمي شود.

 آخر در كجاي اين قصه هاي عظيم بريز و بپاش شما انسان هاي فداكاري در حد و اندازه فرمانداران و دست اندركاران برخي از واحدهاي مديريتي سراغ داريد كه آنقدر عاشق باشند كه با پرداخت نيم بها توسط يك تور مسافرتي (توريستي) به سفر كاري براي انتقال تجربيات بروند؟ چرا سفر كاري با تور مسافرتي و به صورت نيم بها انجام گرفت؟

 انتظار داريد ما از مقام غلط اندازي مان مايه بگذاريم و به خلق الله بباورانيم كه چون عزيز صادقي مانند ابراهيمي اعلي الله مقامه فرمودند، چسب رازي بر لب بزنيم يا با جوالدوزي آن را بدوزانيم و دم بر نياوريم كه بگوئيم چنين نيست؟

مقام غلط اندازي ايجاب مي كند كه براي دقت در امر انگيزه سفر افراد را بيازاريم و هي مته به خشخاش بگذاريم. آيا مي شود هماهنگي هايي كه با مقامات شهرهاي مختلف و اماكن متعدد مورد بازديد به عمل آمده و نامه نگاري هايي كه انجام شده را محض شير فهمي اين غلط انداز نادان و بي سواد، قبل از بازگشت اين عزيزان و شيرمردان و رزمندگان صحنه مسافرت به مالزي -كه برخي سابقه رزم در صحنه مسافرت به برخي از كشورهاي خوشگل تر و زيباتر را نيز دارند- در سايت ها ارائه فرماييد؟

 البته ما چون بسيار آدمهاي شكاك هستيم خواهش داريم كه سندسازي نكرده و عين واقعيت را منتشر فرمائيد. صد البته مي توانيد با يك كلمه پاسخ اينكه اين ها اسناد طبقه بندي شده دولتي است و انتشار آن طبق قانون جرم است و يا موجبات تشويش اذهان عمومي را فراهم مي آورد و يا باعث تفرقه و تشتت و تشنج در اجتماع مي گردد. غلط انداز فضول را در نطفه خفه كنيد تا ديگر از اين غلط ها نيندازد!

 2- "در جامعه نوين، تبادل تجربيات نياز مديران است كه در اين رابطه برخي از فرمانداران و مديران استاني به مالزي سفر كردند." كاملاً با شما آقاي ابراهيمي موافق هستم و روي پشتيباني غلط انداز از اين كلام  حساب باز كنيد. اما اين ذهن خراب لاكردار نمي گذارد آرامش را حفظ كنم و محيط را متشنج نكنم!

 مي گويد اگر چنين است چرا به مديران عزيز كه ضرورت انتقال تجربيات ايجاب مي كند سي تا سي تا به اين سفرهاي كاري بروند ظلم روا مي داريد و هزينه هاي سفر كاري و انتقال تجربيات را چرا از محل مفت و مجاني بيت المال نمي پردازيد؟

اصلاً براي اينكه مديريت شما قوي تر جلوه كند بهتر است به اين توصيه غلط اندازي ما خوب گوش فرا دهيد كه با تعامل با شركتهاي توريستي و گردشگري و مسافرتي و برخي ديگر از شركت هاي علاقه مند دست اين مديران كم بضاعت را بگيريد و هزينه هاي اين سفر را از شكم زن و بچه هاي اين بزرگواران كم نفرمائيد. آخه شما چه جور مدير ظالمي هستيد كه به زن و بچه اين بزرگواران رحم نمي كنيد؟

شما واقعاً عدالت علوي را به تمام و كمال بر روي نزديكان خود پياده كرده ايد و بيچارگي را بر اين مديران نااهل كه عشق سفر داشتند و براي انجام سفر كاري و انتقال تجربيات با شكستن قلك پس انداز زن و بچه هاي خود و خالي كردن حساب هاي بانكي اقدام متهورانه انجام دادند و از محل فروش آنها منابع مالي مورد نياز اين سفر كاري براي انتقال تجربيات را تامين كردند. آخه جناب ابراهيمي عزيز اين پولها هم خوردن داره كه به اين بزرگواران نمي دهيد؟

3-" هيچ محدوديتي براي فرستادن مديران به خارج از كشور وجود ندارد و سفر مديران به مالزي براي كار بود." هيچ محدوديتي اصلا و ابدا لازم نيست. اگر محدوديت قرار بدهيد خودم به عنوان غلط انداز شما را از هر گونه مقامي خلعتان مي كنم و دستور مي دهم نسل اندر نسل فرزندان تان آقازاده تلقي شده و به جرم آقازاده بودن از هر گونه فعاليت سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي محروم گردند.

شما به چه حقي مي خواهيد آزادي هاي مشروع مديران را تحديد كنيد؟ آزادي سفر براي مديران امري الزامي است كه واضعان قانون اساسي و بازنگران آن در هر دو بار از درج اين مهم غفلت كرده اند. البته اين غفلت قابل بخشايش نيست مگر اينكه طبق دستور آينده نسبت به جبران آن اقدام نمايند. حتماً‌و حتماً هر سفري كه مديران مي كنند اعم از اين سياحتي باشد يا زيارتي باشد يا رفاقتي باشد همه و همه حتماً سفر كاري محسوب شده و انتقال تجربيات را به همراه دارد.

 4- "فرمانداران از زمان انتصاب تاكنون حتي يك روز به مرخصي نرفتند و در اين سفر از فرصت مرخصي شخصي استفاده كرده و با هزينه شخصي خود به خارج از كشور عزيمت كردند."

 بيچاره فرمانداران تخت گاز كار كن! چه زحمت ها كه نمي كشند و چه فشارهاي روحي و رواني كه بر اين ها وارد نمي شود! هر بچه صفتي مثل غلط انداز در هر زمان كه بخواهد مي آيد فرمانداري و چون او را به آساني پيش فرماندار راه نمي دهند چرا كه براي مراعات نظم در امور مقرر گرديد كه فقط سه شنبه ها براي قرقر كردن و فحش دادن و ناسزا گفتن تشريف بياورند و ديداري با فرماندار محترم تازه كنند، از همان دم در با صداي رسا به همه زمين و زمان فحش نثار مي كنند و تازه غلط انداز دو سر قشنگ هم پيشنهاد مي دهد اين گونه حركات به مقامات بالاتر گزارش داده نشود و از كنار آن بگذرند (شتر ديدي نديدي) تا آثار سوء اين هنجارشكني ها تشويش عمومي را در پي نداشته باشد و خاطر مسئولين فرا دست براي اين امور كوچك مكدر نشود.

حق دارند كه سي تا سي تا به ترتيب قد يا به ترتيب سن يا به ترتيب ميزان رفاقت كه مبناي صداقت است در صف سفر به خارج قرار گيرند البته با هزينه هاي شخصي توسط تورهاي نيم بها بگير!

5-" تدبير بر اين بود كه همه مديران به سفر خارج از كشور بروند ولي اين سفر نبايد با اين حجم مديران انجام مي‌شد"

 واقعاً فكر بكر به اين مي گويند. انسان هاي باتدبير همه جا هستند منتهي بايد كساني پيدا شوند تا اين ها را كشف كنند. البته اگر ذره بين يا ميكرسكوپ نياز داشتيد به غلط انداز مراجعه كنيد و جديدترين انواع آن را كه به صورت ديجيتال بدون نياز به دست اين كار ها را در اكي ثانيه بدون هيچ اشتباهي انجام مي دهد رابا نازلترين قيمت و ارائه فاكتورهاي معتبر و ضمانت نامه اي كه دل سنگ را پاره مي كند را دريافت كنيد.

 البته با اين حجم به سفر رفتن اصلاً صحيح نبود و بايد مقداري از حجم آن كاسته مي شد تا بر حجم كالاهايي كه به عنوان همراه مسافر وارد مي كنند و از قبل دم عوامل فرودگاهي را براي آسان تر گذشتن از سيستم حفاظتي و نظارتي ديده اند اضافه شود تا اين سفر با اين مقدار هزينه اي كه شخصاً‌بايد پرداخته شود داراي توجيه اقتصادي باشد.

 البته توجيه فرهنگي و سياسي را غلط انداز خودش چشمش كور انجام مي دهد و اصلاً جاي هيچگونه نگراني نيست.

6- " در نظر داريم تا در سفري ديگر خبرنگاران را نيز همراه كنيم."

 اين خبرنگاران هم عجب فضولي هايي مي كنند. آخه اولاً‌اين سوال را بدون هماهنگي با غلط انداز انجام داديد كه طبق قوانين فيفا فول محسوب مي شود و كارت قرمز دارد.

ثانياً مگه خودتان چلاقيد كه نتوانيد از تورهاي مسافرتي استفاده كنيد و منت اين دوستان را نكشيد و تازه ترديدهايي در آزاد انديشي شما هم به وجود مي آورد كه مثلاً‌شما گدا طبع هستيد و به نام رسانه و خبرنگار كاري مي كنيد كه تفاوتي با اونايي كه سر چهار راهها كاسه به دست انجام مي دهند ندارد؟!

 اين همان مفهوم قلم به مزدي است و شما براي نوشتن هر سطري از تعريف و تمجيد و گزارش و مقاله به دنبال چندرغاز هستيد و عادت كرديد كه مثلاً براي هر سفر شخصي هم اين سي تن و سي تن هاي آينده را همراهي كنيد و بعد متهم شويد كه چون خيلي به شما خوش گذشت برخي از موارد جدي را ننوشتيد يا بيان نكرديد.

 آخه عزيزان من اين غلط انداز را نگاه كنيد و از او ياد بگيريد آيا او هرگز و هرگز براي اين امور كوچيك خودشو لوس مي كند و از اين تقاضاهاي جلف مي كنه كه آقاي ابراهيمي مجبور بشه براي اينكه شر شما را از سر خودش واكنه بگه در نظر داريم تا در سفري ديگر خبرنگاران را نيز همراه كنيم.

 البته كه ايشان حتماً در نظر دارند منتهي بايد اسبابش فراهم بشود و شما طي اين سال ها و به اين زودي ها انتظار نداشته باشيد كه همه دستگاه ها را تعطيل بكنند تا شما را به سفر بفرستند.

 7- " كشور مالزي در بين كشورهاي اسلامي توسعه يافته شده است و بايد الگوي ديگر كشورهاي اسلامي در حال توسعه باشد "

غلط انداز بدبخت هي مته به خشخاش نگذار و خودت و فرزندانت را بدبخت نكن. الآن من فهميدم كه چي مي خواهي بگي. بگم!! بگم!! خوب شما مي خواهي بگي كه آقاي ابراهيمي من شما را دوست تان دارم و چون خيلي دوست تان دارم ، نزنيد اين حرفا رو. اين رو براي خودتون مي گم!

 آخه هنوز كره با همه پيشرفته بودنش از دائر مدار كشورهاي در حال توسعه به كشورهاي توسعه يافته نپيوسته است‌، چطور مالزي كه تازه چند سالي است در حال پيشرفت سريع است و هنوز تا رسيدن به مرز بين كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه فاصله زيادي دارد يك دفعه شايسته دريافت لوح تقدير به همراه چند سكه تمام بهار آزادي مي شود كه مثلاً توسعه يافته هست؟!

 ما در كشورهاي اسلامي الي ماشاء الله كشورهاي توسعه يافته داريم و مالزي توسعه يافته ترين اونا هستش. مي خواهي چند تايش را محض خاط اينكه خوب روشن شي بگم؟ بگم!! بگم!!

1-كشور تركيه كه به احترام كنستانتين بزرگ كه نماد توسعه يافتگي است و مفتخر به رهبري چون آتاتورك هست كه از تركيه كشف حجاب كرد و خط عجيب و غريب عربي و تركي را تغيير داد و لائيکش كرد يك از اوناش هست.

2- كشور مالزي كه به همت والاي نخست وزير كاربلد سابقش كه پس از چند سال به سلامتي از مسندش استعفا داده و كار را به جوانترها واگذار كرده دومش.

 3- اندونزي كه از لحاظ جمعيت مسلمان جزء نخبگان بوده و توسعه يافته ترين كشور اسلامي محسوب مي شود.

 4- كشور افغانستان كه در تامين مواد مخدر نه تنها در بين كشورهاي اسلامي بلكه در بين همه كشورهاي جهان توسعه يافته ترين كشور است.

 5- عربستان سعودي كه توسعه يافته ترين كشور در صادرات نفت به كشورهاي توسعه يافته صنعتي جهان است و استاد مقابله با حركت هاي مقابله جويانه با استكبار جهاني محسوب مي شوند و در امر توسعه نفوذ اسرائيل در منطقه هم از هر كشور پيشرفته تر است.

 بس است. شماي غلط انداز اگر صداقت داشتي همين چند تا مثال كافي است. البته براي اين كه تجربيات به خوبي منتقل شود بايد يك الگو وجود داشته شود و هيچ الگويي بهتر از مالزي نيست.