کِلوشه
بازخواني يک رسم قديمي در روستاي برنت سوادکوه،به بهانه 26 نورزما تبري(28 تيرماه خورشيدي)؛ از:رمضان شريفي فر،کارشناس ارشد جامعه شناسي و مديرکل صدا وسيماي مرکز سمنان
گروهی از مردم شناسان بر این باورند که هر چه به سرچشمه حوضه آبریز نزدیک شویم بیشتر شاهد ترکیبها و عناصر فولك خواهیم بود و غنای فرهنگی به لحاظ وجود عناصر و ترکیبهای اصیل فرهنگی در این مناطق بیشتر است.
سالها پیش کلوشه را به عنوان یک ترکیب فرهنگی به استاد محمود روح الامینی ارائه کردم و ایشان این رسم اجتماعی و سنت فرهنگی و ترکیب فولکوریک را منحصر به فرد دانستند؛ لذا با توجه به احاطه استاد به مباحث مردم شناسی ایران «کلوشه» یک ترکیب فرهنگی است که فقط در روستای برنت سوادکوه اجرا مي شود.
قدیم ترها که مدرسه ها تعطیل میشد، به روستا میرفتیم و مهمان پدر بزرگ و مادر بزرگ میشدیم. آن میزبان هاي مهربان چند وقت که از تعطیلات میگذشت، میگفتند باید کلوشه کنیم.
آن وقتها مادربزرگ نام هایي را به زبان می آورد ولی من نمی دانستم که مازندران تقویم سالیانه مستقل دارد که با توجه به فصول سال و نیازهای اجتماعی و اقتصادی زمان طراحی شده بود و کلوشه در روز 26 نورزما انجام میشد.
چند روزی به 26 نورزما مانده مقداری گندم یا جو را در ظرف هایی که در آن خاک وکود بود میکاشتیم. این کار را عموم مردم به ویژه کودکان و نوجوانان انجام میدادند. البته شبیه اینکار در نوروز هم وجود دارد با تفاوت اینکه سبزه نوروز در خاک کاشته نمیشود.
سبزه ها که به اندازه 15 تا 20 سانتی متر میرسید نشان میداد که روز کلوشه نزدیک میشود. از دیگر عناصر این ترکیب فرهنگی نان و غذای ویژه آن روز بود که بیشتر زحمت مادران ومادربزرگ ها را به دنبال داشت.
نان شیرینی مخصوص این روز با خمیری شامل آرد ، شیر ، لوراو، تخم مرغ، کره و.... بوده است که روز قبل از کلوشه پخته میشد. البته جمع کردن هیزم تنور «جره» بعهده بچهها بود عصرروز قبل از کلوشه تنورهای ده دود میکرد و روشن بود و مادران و یا دختران بزرگ خانه مشغول نان پختن میشدند.
شکل نان کلوشه هم ویژه بود یعنی نان به صورت حیوانات اهلی، وحشی و یا اجرام آسمانی چون خورشید و ماه و ستاره و یا به صورت ابزارهای کار مردم زمان گذشته ساخته می شد. مثل مکو، کتلوم، شنه سر.
روز کلوشه اغلب بچه های محل صبح زود بصورت جمعی از محل خارج شده و به سوی ارتفاعات و یا نقاط معین حرکت میکردند. ترکیب این گروهها معلوم بود. که هر گروه قومی باید در نقطه مشخص که معمولاً محل «خرمن» بود میرفتند از جمله این مکانها: كل تلي -خاط زمین- کوشک سر- قبرستانی و...بود» توشه همراه بچه ها ناهار ویژه کلوشه و بعضاً پنیر و سایر مواد غذایی سنتی بود با به همراه داشتن کلوشه های دسته دسته شده که آماده شده بود.
البته این رسم اجتماعی به باورهای دینی هم آمیخته شد و حرکت بچه ها به سوی محل کلوشه با ذکر صلوات و اعلام حضور رسیدن به محل کلوشه با فریاد «یا علی یا علی یا علی» بوده است. با رسیدن به محل کلوشه و بازیهای کودکانه کلوشه آماده از گندم و جو که دسته بندی شده بودند را سه بار بر زمین میزدند و به سمت آسمان پرتاب میکردند و دوباره میگرفتند و ...
تا اینکه خاکها کاملاً از کلوشه جدا میشد و این عمل در مراحل چند گانه انجام میشد به صورت مسابقههای کودکانه سبزه کی بزرگتره- سبزه کی بالاتر میره- تعداد افراد کدام گروه بیشتره- صدای کدام گروه بلندتره و...
خوردن غذا از دیگر عناصر این ترکیب بود؛ ناهارهای به شکل ابزارهای دختران را دختران میخورند و غذاهاي شبيه ابزار کار وبازي پسران به پسران میرسید.
پایان این بخش از هم با فریاد یا علی یا علی یا علی اعلام میشد.
این پایان کار نبود. کلوشه ها باید به خانه برگردانده می شد و مادربزرگ ها با اعتقاد خاص کلوشه ها را برروی پشت بام و یا در بام قرار میدادند. با این امید که موجب برکت محصول در سال آینده شود.
- شنبه 9 ارديبهشت 1391-0:0
چه حرفها - این موضوعات کهنه و قدیمی شده و هر دوستایی از این رسوم خاص داره.اقای برنتی.اصلا هم جالب نبود
- شنبه 16 مرداد 1389-0:0
تاسف تاسف تاسف تاسف تاسف . می خواهند همه مازندران بزرگ سرزمین سبز راتکه پاره نمایند آنوقت ما دنبال چه حرفها هستیم . آقا پلور را هم دارن می گیرن باید دامنه اعتراضات افزایش یابد