تعداد بازدید: 3569

توصیه به دیگران 5

چهارشنبه 30 تير 1389-22:5

خسته شديم از اين كلي گويي ها!

... تا زماني كه ما يادمان مي آيد تقريبا همه اتفاق نظر داشتند كه شرق استان ازديگر مناطق استان محروم ترند.نمي دانيم در اين مدت جه اتفاقي افتاده كه غرب مظلوم و محروم شده!! باور كنيد خسته شديم از اين كلي گويي ها! هركي نداند فكر مي كند نقاط مركزي مازندران پاريس كوچولوست!(يادداشتي ازبهمن صادقي لاريمي،كارشناس ارشد استانداري اصفهان) 


مازندنومه

روز دوشنبه يادداشتي را با عنوان غرب مازندران را "گلستان" کنيد"،نوشته آقاي بهروز صادقي-سردبير محترم هفته نامه پيک خزر- در مازندنومه انتشار داديم.اين خبرنگار قديمي استان،بر اين باور بود که غرب مازندران بايد همچون استان گلستان جدا شود تا طعم توسعه را بچشد.

در پاسخ به اين نوشته،يادداشتي از آقاي بهمن صادقي لاريمي که در استانداري اصفهان شاغل هستند وطبعا" تجربه هاي مفيدي در زمينه مورد بحث دارند،به دست ما رسيد. مطلب زير از منطق درست، استخوان بندي مناسب و دليل هاي استواري برخوردار است و خواندن آن را توصيه مي کنيم.

-----------------------

 لازم است ياداوري شود تا آن جا که ازسنين نوجواني به ياد دارم جدايي گرگان از مازندران بود و دعواي ساري و بابل و حالا در سن ميان سالي دعواي غرب و شرق امان ما مازندراني ها را بريده است.

البته يك شانس هم ما مازندراني ها داشتيم كه استان ما اندازه كرمان، سيستان و بلوچستان، فارس، اصفهان و...نبود وگرنه تا روز قيامت اين بحث ها ادامه داشت!

 بنده فكر مي كنم افرادي كه خواهان جدايي از مازندران هستند ازمعدود نخبگان محلي هستند كه فكر مي كنند درساختار فعلي آن ها به حق شان نرسيده اند و اگر استان جديدي شوند احيانا" استاندار، فرماندار يا.... مي شوند،اما دريغ و صدافسوس كه هنوز ديدگاه سنتي و از دور خارج شده از نگاه توسعه اي بر آن ها حاكم است.

اينان فكر مي كنند با احداث چند ساختمان اداري در يك شهر و استقلال از ديگر مناطق موضوع حل مي شود. مشكلات ما مازندراني ها اين است كه هنوز برنج ها را جمع آوري نكرده، بازار پر از برنج هاي وارداتي مي شود، هنوز مركبات بر درخت جا خوش كرده هزاران تن ميوه هاي خارجي بازار داخلي را پركرده است.

مشكل از آن جا شروع شد كه بهترين زمين هاي ساحلي كه مي توانست سال ها همچون چاه نفتي براي ما بجوشد به صورت غير منطقي به ادارات وسازمان ها واگذار شد، درآمدهاي توريستي را به جاي اينكه عمومي و فراگير كنيم، نصيب عده اي خاص كرديم و  همان سرمايه اي كه داشتيم تقديم ديگران كرديم و التماس مي كنيم فرزندان مان را به عنوان خدمتكار و سرايدار بپذيرند.

 نبود بزرگراه از مركز ايران به مازندران، نبود بزرگراه غربي شرقي در استان، نبود يك برنامه جامعه توسعه استاني و هزاران مشكل ديگر وجود دارد،چطور همين نقطه به قول شما محروم غرب استان آرزو و آمال هزاران ايراني است كه در آن نقاط يك قطعه زمين داشته باشند؟

 امروز خيلي از همين تهراني ها در تهران مستاجر هستند ولي براي كلاس گذاشتن در مناطق غربي مازندران ويلا مي خرند!

 چطور روزهاي تعطيل آن مناطق و جاده ها آن قدر شلوغ مي شود كه عرصه را برهمه تنگ مي كند؟

 چرا براي ديگران اين مناطق به اصطلاح محروم اين قدر هوادار و جاذبه دارد ولي براي خود ما ندارد؟

 كدام نقطه محروم دنيا اين قدر خواهان دارد؟ آيا غير از اين است كه ما توان استفاده از اين همه نعمت را نداريم؟

 شما ديگر اين قدر بهانه فاصله از مركز رانكنيد؛ پس با اين حساب كشور روسيه، كانادا، امريكا، چين، هند و... بايد به صد كشور تقسيم شوند!

 امروزه در همه جاي دنيا اتوماسيون اداري حاكم است. زمان اسب و كالسكه نيست. امروزه تقريبا تمام نيازها با اتوماسيون حل مي شود. در يك لحظه هزاران نامه جابجا مي شود.

 خدا وكيلي بهانه نكنيد. صادقانه و كارشناسي بحث كنيد. اگر دراين قسمت ضعف داريد ضعف ها را برطرف كنيد.

شما سري به شهر ساري بزنيد؛ از وضع آسفالت،شهري در محله هاي سروينه باغ، سنگتراشان،22 بهمن و مهدي آباد، همچنين معضل زباله و...

 نگاهي به تصادفات جاده اي درمناطق مركزي استان ازجمله شهرستان جويباركه در 15 كيلومتري ساري واقع شده بزنيد كه يكي از بالاترين تصادفات وسيله نقليه موتوري را در ايران دارد...

 جاده هاي نامناسب روستايي در مناطق مركزي استان را ببينيد كه هر روزه تعدادي زيادي ازخانواده هاي اين مناطق را به عزا مي نشاند...

 فقط به عنوان يك نمونه از هزاران نمونه هاي موجود درهمين 25 كيلو متري ساري روستايي به نام لاريم وجود دارد كه يكي از بهترين مناطق ساحلي و توريستي دارد كه فقط براي يك كيلومتر جاده بلا استفاده مانده و سال ها معطل همين يك كيلومتر جاده است. درهمين روستاي لاريم نصفي از سال هنگام بارندگي شبيه درياچه مصنوعي و تمام سطح روستا پر از ابگرفتگي مي شود...

 سري به شرق استان بزنيد كه محروميت از سر و روي اكثر مناطق شهري و روستايي مي بارد...

 جاده غربي شرقي كشور و استان و ترافيك ناشي از آن امان همه را بريده و كسي حتي بزرگسالان جرات نمي كنند به آن طرف خيابان بروند چه رسد به بچه ها...

 سري به شهر بابل يكي از مهمترين شهرهاي استان بزنيد، ببينيد وضعيت معابر شهري و جمع آوري زباله و...چگونه است...

 سري به آمل- يكي از قديمي ترين شهر استان- بزنيد، ببينيد درآن جا چه خبر است...

لطفا" اين قدر كلي گويي نكنيد. شاخص هاي اقتصادي و كارشناسي روكنيد تا با ديگر مناطق استان قابل مقايسه و كارشناسي پسند باشد و حقي هم از كسي ضايع نشود وگرنه مي توان با كلي گويي تمام مناطق كشور را محروم يا برخوردار فرض كرد.

 تا زماني كه ما يادمان مي آيد تقريبا همه اتفاق نظر داشتند كه شرق استان ازجمله شهرستانهاي نكا بهشهر گلوگاه و...ازديگر مناطق استان محروم ترند. نمي دانيم در اين مدت جه اتفاقي افتاده كه غرب مظلوم و محروم شده!! باور كنيد خسته شديم از اين كلي گويي ها! هركي نداند فكر مي كند نقاط مركزي مازندران پاريس كوچولوست!

 برادران ارجمند غرب نشين ايجاد ساختمان اداري و استقلال اداري بدون يك راهكار اقتصادي،بدون يك برنامه توسعه و... فقط يك بار اضافه است. همين حداقل درآمدهاي محلي را هم بايد صرف نگهداري ساختمان ها و هزينه هاي پرسنلي انها كنيد.


  • شنبه 2 مرداد 1389-0:0

    من با برخی از استدلالهای نویسنده موافقم اما در عین حال نمی توانم با برخی دیگر موافق باشم. در همین آغاز اشاره می کنم که به هیج وجه با افزایش تقسیمات کشوری اهم از استان شدن یک منطقه یا شهر نامیدن یک یا چند آبادی به ضرب مصوبه و دستورالعمل موافق نیستم، این تقسیمات و تحولات هر کدام باید بر اساس منطق خودشان عملی گردد:
    1. این که غرب و مرکز مازندران توسعه نیافته اند و اله بختگی اداره می شوند درست است. یکی از علل آن -متاسفانه علت یا علل این معضل در این نوشته مغفول مانده است - ضعف مدیریت استان است که علت خود این مسئله تمرکز مدیریت در دست یک عده خاص و بهتر است بگوئیم یک منطقه خاص است.
    2. نویسنده سعی دارد طوری القا کند که هجوم گردشگران و مسافران به غرب مازرون نشانه توسعه یافتگی آن تلقی شود. در صورتی که خود نویسنده به فروش زمین وتبعات آن برای فروشندگان به خوبی اشاره کرده است.
    3. نوسنده به مشکل ترابری - وجود محور مواسلاتی یا اتوبان غربی شرقی در استان اشاره کردند. به نظر من این مشکل محور شرقی غربی کشور در منتها الیه شمالی است که به رغم وجود ایده و حتی طرحهای مربوطه مانند خط آن سراسری در این محور همچنان مغفول مانده است.
    4. در آخر این که چرا باید هزینه های سوء مدیریت و عدم برنامه ریزی را را تحمل کرد، بلاخره ابراز مخالفت و راه حل هر چند ابتدایی و خوب فکر نشده خود گامی است.

    • آناهيتاگاهپاسخ به این دیدگاه 0 0
      شنبه 2 مرداد 1389-0:0

      مي خواستم بگم فقط اينو راست گفتند كه محروم ترين منطقه استان شرق مازندران يعني نكا بهشهر گلوگاه است به نوعي مي توان گفت كه منطقه جنوب شهرستان هاي نكا و بهشهر كه همان هزار جريب است از نظر فاصله زماني نسبت به مركز استان به مانند غرب مازندران است ؛ چون حدودا خودبه طور متوسط 100 كيلومتر و به دليل نبود جاده اين فاصله زماني چند برابر مي شود ! آيا هزارجريب در شرق مازندران بايد به فكر استاني جديد باشد !!! كافي است فقط سري به اين مناطق زيبا و رويايي بزنيد كه حتي از نظر جاذبه هاي گردشگري از مناطق غرب مازندران قوي تر است و ببينيد كه اين مناطق بويي از امكانات مازندران نبرده است و از حداقل امكانات هم برخوردار نيست

      • جمعه 1 مرداد 1389-0:0

        آخه نمی دونم این مازندرانی های غربی توی جداشدنشون چی خواهند دید که امروزه با در کنار شرق بودن نمی بینند. لطفاً این دوستداران استقلال به آینده فرهنگی و اجتماعی خود نیز نگاهی بیندازند و بعد خواستار این کار شوند. غرب مازندران از بسیاری جهات در سالهای اخیر از بسیاری نقاط شرق و مرکز پیشرفته تر است و تنها بهانه عقب ماندگی شان آنست که بعد مسافت نسبت به مرکز استان را نظاره می کنند. این دوستان به استانهای دیگر و فواصل بین شهرها و همچنین فاصله مرکزیت سیاسی استانهای دیگر را بررسی کنند. آیا شرط پیشرفت، استان شدن چند شهرستان آباد و خرم نسبت به بسیاری از شهرهای دیگر استان است و یا اینکه دوستان سیاستمدار هم استانی ما دنبال چیزهای دیگری در پی برخورداری از استان جدید هستند؟؟؟؟.............


        ©2013 APG.ir