تعداد بازدید: 12676

توصیه به دیگران 8

پنجشنبه 31 تير 1389-16:2

نام ها و نشان ها

نظری بر برخی از نام های جغرافیایی کهن و مرموز مازندران(جواد مفرد کهلان،پژوهشگر تاريخ باستان-سوئد)


 فریم (پریم):جزء فری یا پری نشانگر مفاهیم فراوان و کناری است که به صفت موصوف یم (غلات، جو)، مه (بزرگ) یا مِه است. نظر به ییلاقی بودن محل معنی سومی یعنی جایگاه مه آلود مناسبتر به نظر می رسد؛ گرچه آن جا زمانی در عهد اسپهبدان طبرستان تبدیل به شهری نسبتاً بزرگ هم شده بود.                                                 
 روستاهای رسکت بالا و رسکت پایین: به نظر می رسد در ریشه  نام رسکت کلمه اوستایی رئوذ (رستنی ها و چمنزار) و کت (محل و روستا) نهفته است.

معنی عمومی کهن منطقه کوهستانی مازندران یعنی فرشوادگر(فر-شئیت -گر)هم به معنی کوهستان دارای فراوانی و رفاه و خوشبختی و فرح بخش بوده است که بعداً به اختصار سوادگر (کوهستان پر سود) خوانده می شده است.

نام های قارن کوه (کوه مرد جنگی) و شروین کوه (کوه شاهزادگان) و کولاچی (جایگاه مرتفع) و گلابی (جایگاه جنگلی و بلند) نیز برای این کوهستان نیز آورده شده است.      

                            
نام قدیم قائم شهر (شاهی) یعنی علی آباد و معبدی که در عهد قدیم در آنجا وجود داشته است، نشانگر آن است که نام آنجا در اصل آلو و آباد و آن معبد آتشکده ای محلی بوده است که در عهد اعراب نیز به عنوان زیارتگاه مورد استفاده قرار داشته است.  

                                                                                                                              
نام اصلی بابلسر یعنی مشهد سر (تلفظ نادرست نام مئشه سار) به معنی بیشه زار است. در آذربایجان بیشه را مئشه تلفظ می کنند که یادگاری از عهد زبان پهلوی آذربایجان است.      

                                                                   
لاجیم: به نظر میرسد اصل این نام لان جیم بوده باشد یعنی جایگاه پنهانی و سّری که لابد جایی پناهگاهی به شمار می رفته است.                                                                                                                                        

اوروست: نظر به چشمه های آبگرم رنگین و گازدار آهکی آنجا که با "باداب سورت" (آب گاز دار بسیار تیز) نام دارد، این نام باید مرکب باشد از اورو (گسترده) و ستایو (لایه های فراوان [سنگ آهکی]) بوده باشد. این لایه ها در جوار چشمه ها جلو چشم گردشگران آن در پهنه وسیعی گسترده اند.      

                                                          
ورسک: نظر به راه سخت گذر آن (که اکنون با پل معروف آن مشکلش بر طرف شده است) به سادگی می توان این نام را از ریشه اوستایی ورثه-ک مأخوذ دانست یعنی دارای گذرگاه سخت و دشوار. در این رابطه گفتنی است روستا و شهرکهایی که در نقاط مختلف ایران به نام رایگان موسوم هستند، به معنی محل واقع در سر راه می باشد.   

             
کیانسر: این نام را می توان به صورت گیانسار بازسازی کرده و به معنی محل پرگیاه گرفت. نام منطقه کوهستانی یانسر به معنی محل قرار گرفته در سر و بلندی است.   

                                                                              
کلاریجان: این نام را می توان به صورت خیلاریگان باز سازی نموده و به معنی "محل حیوان دارنده خیل (دندان نیش) یعنی جایگاه گراز یا به معنی غوک گرفت.   

                                                                                            
با مقدمات فوق به بررسی اسامی بیشتری در مازندران  کشیده میشوم که در هر شهرستان و دهستانی کلی نام کهن و پر راز و رمز موجود است. گرچه نگارنده با لهجه مازندرانی و اصطلاحات آشنایی کافی ندارد ولی در اینجا با استفاده از فرهنگنامه ها و تجربیاتی که در بررسی نامهای جغرافیایی کهن دارم پای بدین عرصه میگذارم و برای نامهای مبهم و کهن شهرستان آمل از فهرست ویکیپدیای فارسی نظر خود را می آورم که می تواند پایه ای برای آلترناتیو نظر بهتر و درست تر دیگران در این باب واقع گردد.      

                                                                                              
آمل: نگارنده قبلاً این نام را به معنی ظاهری آن به معنی محل نگهداری احشام می گرفتم.  ولی حمدالله مستوفی در کتاب بی نظیر خود در باب جغرافیای تاریخی ایران، نزهت القلوب، در صفحه 160 این شهر را  شهر انواع و اقسام میوه ها  تعریف کرده است: "آمل از اقلیم چهارم باشد طولش از جزایر خالدات فزک و عرض از خط ستوا لول طهمورث (ایزد نیمه پلنگ/ببر-بالدار) ساخت. شهری بزرگ است و هوایش به گرمی مایل و مجموع میوه های سردسیری و گرمسیری از لوز (بادام) و جوز و انگور و خرما و نارنج و ترنج و لیمو و مرکب و غیره فراوان باشد و مشمومات (مواد معطر) به غایت خوب و فراوان چنانکه اگر شهر بند شود هیچ چیز از بیرون احتیاج نباشد."

 با این تفاصیل جزء "مُل" در نام آمُل باید به معنی تاک و انگور و شراب بوده و جزء "آ" علی القاعده تلخیص "آیو" (پیچیدن و به هوا رفتن) یا "آو" (آبدار و خوب) باشد یعنی مکان درختان تاک که با پیچیدن به درختان بلند دیگر به هوا سر کشیده اند یا به طور ساده محل انگور خوب و تازه. چه نام آمل (انگور تازه و آبدار) را می توان در نقطه مقابل مویز (مول-هویس، موهویز یعنی انگور خشک شده) قرار داد.

بر این اساس خود نام مازندران را هم در رابطه با این شهر ما قبل تاریخی می توان از ریشه مئذن (خوشی) گرفت و آن را جایگاه دارای خوشی و کامروایی معنی نمود.

 توضیحات فردوسی در هفتخوان رستم در مازندران در تأیید و تصدیق همین معنی است. گرچه ترکیب مزن-درَ-ان یعنی محل درنده بزرگ (محل دورگ=ببر) که در مورد کل منطقه صادق است مفهومی ریشه دارتری است.

منظور از دیو (موجود خطرناک) هم باید ببران (دورگها/درَگهای) آن بوده باشند که مغان به دروغ/دروگ پرستان ورنه (در واقع پرستندگان "ایزد ببر شکل سرزمین جنگلی=گیدار و ماروتاش کاسی و نین گیرسوی بابلی، تهمورث/ تخموروپه اوستایی") تفسیر می نموده اند.

 جالب است که این ایزد مطابق اساطیر بابلی همزاد همشکل مؤنثی داشته است که مازندرانی میشود مه-زن-دراگ که نام مازندران را به سادگی میشود مربوط به همین نام شمرد که نگارنده یک دهه پیش به جزء مه-زن (زن بزرگ و الهه) آن رسیده و اکنون به هیئت ببری (دراگان) آن پی می برم.

 رستم ببر بیان پوش (پهلوان دارای پوست ببر درخشان) در اساس خود همین خداست که به صورت دارژان به اساطیر گرجی راه یافته است. گرچه از دیوان مازندران در تاریخ عهد ماد بیشتر بومیان مازندران در ترکیب با آشوریان مهاجم به شهر آمل به رهبری شانابوشو سردار آشوربانیپال منظور شده اند. دیو سفید در اساس همان ایزد نیمه ببر/پلنگ بالدار با دم اژدهاست که نزد هندوان ماروتها (یعنی بسیار درخشان) خوانده شده است و از ایزدان باد و باران به شمار می رفته است.

در اساطیر ملی ایران وی با سردار آشوری محاصره کننده شهر آمل یعنی شانابوشو یکی شده و رل منفی پیدا نموده است. شانابوشو به دست آترادات پیشوای آماردان (رستم و گرشاسپ) به قتل  رسیده و پادشاه محاصره شده در آمل  یعنی خشثریتی (نیرومند) و همراهانش آزاد شده و دولت ماد برای نخستین بار در تاریخ ایران مستقل می گردند. در اوستا و شاهنامه خشتریتی (نیرومند) تبدیل به لقب شده و نام وی به مناسبت مرکز حکومت قبلی و خاستگاه وی یعنی کاشان (سرزمین چشمه ها) کی کاوس (پادشاه سرزمین چشمه ها) آورده شده است.      

                                                                                                 
فهرست روستاهای شهرستان آمل:
دهستان بالا لاریجان (از اوستایی زائیری-کان یعنی جای سرسبز و پرآب و شاداب)
اخا(محل چشمه آب)، ترا (کناری یا سه آب)، دینان (پوشیده، مه آلود)، شاهان دشت (دشت شایسته)، شمس آباد ، شنگلده (ده میوه جنگلی شنگل)، گل‌پاشا، لارین (روستای باریک)، نهر، هاره (محل نگهبانی)، اخازیر(در زیر یا پایین چشمه)، وانا (محل بادگیر)، آب گرم، امیر آباد، گزانه، ملار (محل انگور)، فیره (کناری، دور، پیشین)، انهه (نزدیک)، کنار انجام (جایگاه کناری)، کندلو (محل کندو)، گرنا (زمین ناصاف)، گیلاس، لزیرک (دارای زمین لیز یا شنی روان)، پلمون (جایگاه گیاه آقطی)، نوا (پای آب)، نیاک (واقع در محل ته نشست و گود)، شهرک صنعتی، آب اسک (دارای سنگ آسیاب گردنده، محل آهو)، ایرا(پایینی)، لاسم (زمین هموار)، عباس آباد، معدن پوکه قرقه (غرق در پُرز)، پلور (تنومند و بزرگ)، زیار (سر سبز، شاداب)، کتل امامزاده هاشم، افسانه سرا، کمپ سد لار.


دهستان لاریجان سفلی
بوالقلم، پردمه (پُر مَه و دمه)، کنی بن (محل معدن یا چشمه)، لوط (لاهوت، دارای لایه های زمینی فرو ریخته)، نوسر(نی زار)، هفت تنان، بائیجان (محل پر محصول)، تینه (محل پنهانی)، حاجی کلا (در شکل اژی کلا یعنی قلعه مار)، رزون(دارای تاک یا رُز)، کرف (کرو، پای کوه)، میان‌ده، ناندل (دلنواز)، عکس‌شه (جای آبخیز)، محمد آباد، آهن‌سر، علی آباد ، مریجان (محل مار یا مرداب یا مورچه)، پنجاب، کهرود (رود خُرد)، کیان(منطقه چشمه خوب)، لهر(میخانه)، تیران (محل تیره یا تیر)، اطاق سرا، امره (گذرگاه سیل)، پلریه (راه دارای پل) ، دره کنار ، دیوران (ده کناری)، سوا (پر سود)، شیخ محله، عبدالمناف، کلری (مسیر بزکوهی)، نشل (محل به پایین شریدن آب، آبشار)، نمار(دارای نمناکی)، کفا (کوهستانی).


دهستان بالا خیابان لیتکوه (کوهستان له شده)
تلیران (جایگاه قوچ شاخدار یا دامنه شکافدار)، چالی کیاده (شالی زارشایسته)، دیورز (ده انگور یا رُز)، عالی جنگل، ورامده، سوته کلا (دژ سیاه و سوخته)، میان رود، میخران (واقع در گودی)، کارچی‌کلا (دژ صخره ای)، اسپند (مقدس)، خشکرود، کاسمده (ده میانی، ده قاسم)، سهری (دارای راه راست)، اسکو محله (محل آسیاب یا آهو)، سنگدرکلا (دژ دارای در سنگی)، شهرک صنعتی ، چندر محله (محل کوچک)، نوگردن ، هلومسر (محل گسل و دره)، تسکابن (محل درخت توسکا)، مرزانکلا (دژ حاکم)، خاص کلا (دژ برگزیده)، درازان (طویل)، درمه کلا (دژ مه آلود)، ترک کلا (دژ دارای ترک)، کنسی (مربوط به کنیز یا گسترده)، پلک سفلی (دارای حصار سفلی)، آب بخشان، تیرکان (محل تیره یا تیر)، پلک علیا (دارای حصار علیا)، پاسکی محله (محله پشتی)، کته پشت علیا (جایگاه پشتی علیا)، میان محله ، بزمیان (محل بزم)، رودبار دشت، زیارود (دارای رود زایا)، کمکلا(دژ خُرد).


دهستان پائین خیابان لیتکوه
شادمحله، کلاک‌سر (دارای دشت بایر)، هلی کتی (محل آلو) ، انصاری محله، آهن کتی (محل آهن یا آیین)، قجر محله، کرد کتی (روستای کُردان یا چوپانان)، تجنک (نیزار)، دارکلا (دژ درخت)، اغوزکتی (محل درخت آغوز)، تجن جار سفلی (نیزار سفلی)، چائو سر محله (محله چاهسر)، سرهنگ کتی، کاسب محله، مارکتی (محل مار)، انچ پل (پل باریک)، تجن جار علیا (نیزارعلیا)، زارونده (محل نشو آب)، شیرکاج (محل کاج دار)، نرم، اغوزبن (دارای بنا از آغوز)، سائیج محله (محله واقع در سایه)، چنگاز(محل مه)، روکش (در هیئت وروکش=گسترده)، گلان (محل درخت جنگلی یا گُل یا گِل)، ولیس‌ده (روستای بلدرچین)، درکاپی (محل دارکوب یا محل دارای "کپی=میمون")، سیاه‌لش (جایگاه خاک سیاه)، کوکده (محل کبک یا فاخته)، مرانده (محل آب آرام)، پیشگون (محل پشتی)، تازه آباد، حسین آباد، کوسه رز (محل تاک انگور)، مسکون، نورآباد، ورکاده (محل نوعی باز یا نوعی کبوتر).


دهستان چلاو (محل سد روستایی که از چوب و علف و سنگ سازند)
پرن (سد روستایی با خاک و جگن و بوته  یا روستای پیشین)، رزکه (محل کندوی عسل)، شاه زید (محل فراوانی)، کلرد (محل غوک)، محمد آباد، منگ جنوبی (محل گاومیش یا غله منگ)، خوشواش (محل نگهداری علوفه خشک برای ستوران)، زرد بند (دارای زرینی یا سبزی)، کمربن (بنا شده بر کمره)، کپین (محل دارای بوزینه)، الیمستان (منطقه معتدل)، لهاش (محل روباه)، سیاه بیشه، کندوا (محل کندو یا خندق)، معدن گچ، مریجان (محل مار یا مورچه یا مرداب)، پاریمه (پُر مِه)، پاشاکلا (قلعه پاشا)، تیار (توانا)، چمه بن (محل مِه و رطوبت یا ظرف بافته از چوب)، زرخونی (محل پایینی)، گنکرج کلا (قلعه کنگره دار)، نجار کلا، سنگ چال، خونه آقا تقی، دایو (دارای چینه یا ده خرد)، اندوار (دارای تره تیزک یا سبو)، بزرودشت، خرم، نشل (محل به پایین شریدن آب، آبشار)، لارک (محل سر سبز و شاداب).


دهستان هزارپی جنوبی (دارنده هزار محل یا هزار پرواری)
پولیکیاده (ده ابریشم شایسته)، عالیکلا آهی (دژ عالی محل خانه با سقف ساقه برنج)، کهنه دان، آقا محمد آباد، آب سرفت (آب روان فراوان)، جمشید آباد، فرح آباد، لتی کلا (دارای دژ کهن)، پاشا کلا، شرم کلا (دژ درخت شرم یا دژ محل آرامش)، آهنگر کلا، کمانگر کلا، بختیارکتی، نوده، قرق (محروسه)، کلیکان (محل بزکوهی و گاومیش نر)، تمسک (محل تمشک)، خراب میانرود، رفیع آباد، سنگ بست، شیخ آباد(محل چشمه یا شیخ)، همت آباد، رودبار، زاغ‌ده، جعفر آباد، کلا محله، نوکلا، هره پاک ( توده انبوه پاک)، سعدین کلا، اوجی کلا (دژ واقع در بلندی)، بیش محله، پاشا کلا بیش محله، اسکی محله (محل آسیاب یا محله قدیمی)، قادی محله (محل پلکانی)، میانرود، بامتی (پوشیده بام)، حسین آباد (روستای دارای حصار حصین)، کلاصفا (دژسپاه یا سگ دار)، معصوم آباد.


دهستان دابوی جنوبی (به عربی ستورپروران، لقب گاوبارگان به همین معنی)
کچپ سفلی(دارای درختان کچپ واقع در سفلی)، کچپ علیا (دارای درختان واقع در علیا)، مریج محله(کشتزار صیفی)، کچپ کلوا(کچپ زار غوک) ، واسکس (علفزار یا پر کلوخ)، مرزنگو(محل مرزنگوش یا مرغزار)، آهنگر کلا سفلی، آهنگر کلا علیا ، ابومحله (محل آبی، نیلوفر آبی)، صورت کلا (دژ جشن ها یا سرخ فام)، کرسی محله ، کبودکلا، غیاث کلا (دژ دارای سرما و گرمای شدید)، زیار محله، کمانگر کلا، سنگ، جالیکا (محل تقسیم شده به جالیزها)، قائمیه سفلی، قراکلا (سیاه دژ یا خارا دژ)، موزی کتی سفلی (بلوطستان سفلی)، موزی کتی علیا (بلوطستان علیا)، پپین (ورم کرده؛ مربوط به ذرت)، مجید آباد، ابدنگسر (آبادی شالیکوبی)، اسپاهی کلا (دژ سپاهیان)، اسپیاری (اسپ پرور یا سگ دوست)، قائمیه علیا ، سراج محله (زین ساز)، اسکی محله (محل آسیاب یا محله قدیمی)، پلهم کتی (محل گیاه آقطی)، سلطان آباد، شهرکتی (محل شایسته)، مطهر سفلی(میثور=زوج بالایی) ، مطهرعلیا (زوج پایینی)، نرگس مرز(محل نرگس)، بانصر کلا (دژ دارای نگهبانی یا درخشندگی)، تنها کلا، حسن آباد، بامرکلا (دژ پلکانی) تازه آباد، رییس آباد، شانه بند، نائیج آباد (نارنج آباد، یا منسوب ناو)، باریک محله، بیش محله، دوتیره، ترویجان (محل بالایی و کناری و دژ)، اسلام آباد، عظیم آباد، ولیک علیا (محل درخت ولیک علیا)، نوآباد ، اوجاک (محل واقع در بلندی یا آتشدان و اجاق)، یوسف آباد، ولیک سفلی (محل درخت ولیک سفلا) اشکار کلا (دژ شکارگاهی)، الو (آلو، آتش یا عقاب) ، امین آباد، بور محله (محل ببر یا روباه)، سورک (محل سرو یا سرخ یا جشن)، شاه کلا (دژ شایسته)، ماهوت کلا (دژ پارچه ماهوت)، ابوالحسن آباد، اشرف آباد، پاشاکلا، حاجی آباد، حسین آباد، دعو کلا (دژ دعا و قربانی)، قلاکتی (محل دژ)، میانرود، دنگپیا (آسیاب که با دست یا پا کار کند)، شریعت آباد، کلیک‌سر (محل بزکوهی یا گاومیش)، ممرزکتی (محل درختان ممرز)، اسپیاربن (جایگاه سپیدار)، بالاهشتل (محل تالاب بالایی)، رشکلا(دژ چشمه یا تپه یا دژ سیاه)، دیه (ده بیرونی)، کاشی محله، موسی محله، چاره (زمین پرآب و پر از علف)، ناصر آباد، کردخیل (گروه کردها)، طوله کلا (دژ محل تالاب)، گالش محله (محل چوپان)، پایین هشتل (محل تالاب پایینی)، درزیکلا (دژ خیاط).


دهستان دشت‌سر
بوران (محل منسوب به ببر)، سالار محله، شادمحل، هندوکلا، محمد آباد، اله کاج (آله کاس، محل عقاب)، باغبانکلا، نو آباد ، رستم دارمحله (محل رستنیها یا پهلوان)، عرب خیل (گروه عرب)، قلعه کش (محل دژ)، قلیان کلا (محل قالی بافی)، اجبارکلا، داودکلا، خونی‌سر (چشمه زار)، نجار محله، هارون کلا ، نفرخسل (کم جمعیت)، فیروز کلا سفلی، فیروز کلا علیا ، نظام آباد، سرخ کلا، پاشا کلا، مهدی خیل (گروه مهدی)، میله (محل تاک انگور)، معلم کلا، خرمن کلا، تمسک (تمشک)، تیرکلا، گلمزار (مزرعه گل)، کمدره (کنار دره)، بلیران (علی القاعده از ریشه برج=برق + ران، محل درخشان)، زوارک ( محل سر سبز یا دارای زهکشی آب)، شهنه کلا (محل شایسته)، آهنگر کلا، مزرس (دارای راه یا ارابه بزرگ) ، چنگ میان (جایگاه برگزیده)، نوده ، وسطی کلا.


  • سه شنبه 21 خرداد 1398-1:32

    ...

    برای نمونه "میخران" در واقع "مِی‌خوران" بوده.
    "کاسمده" هم "کاسه می ده" بوده.
    "بوران" نام دختر قباد پاشاه ایران بوده که این بانو کمتر از دو سال بر ایران حکومت کرده. (با پوران اشتباه نشود.
    "آب اسک" اقامتگاه تابستانی اَرَشک از پادشاهان اشکانی بوده که در کنار آب بنا شده.
    و ...

    • روح اله مهدي پورعمرانپاسخ به این دیدگاه 0 0
      سه شنبه 31 مرداد 1391-0:0

      باسلام . درتقسيم بندي دهستان ها و روستاهاي هريك ، اشتباهاتي رخ داده كه به يك نمونه اشاره مي كنم .اندوار - بزرودشت - خرم - نشل - لارك بايد جزو دهستان لاريجان سفلي وزير روستاهاي : پردمه و لوط قرار بگيرد . موفق باشيد .

      • مازندرانیپاسخ به این دیدگاه 1 0
        دوشنبه 10 بهمن 1390-0:0

        این نوشته هم، مانند دیگر نوشته های این شخص، بدون منبع ، بی اساس، جعلی و ساختگی و به دنبال اهداف خاص و شوم ضد ایرانی است. در واقع تلاش وی ایجاد جای پا برای تاریخ پانترکان در مازندران و سرقت نمادها و نامهای اصیل مازندرانی است. تاریخ باستان بدلیل عدم سکونت ترکان در قلمرو ایران باستان، چیزی درباره آنها در ایران ندارد، برای همین آنها همواه بدنبال تاریخ سازی بودند. مینورسکی شرق شناس بزرگ روس می گوید: هر جا ابهامی در تاریخ وجود داشته باشد، دست ترکان برای تصاحب آن دراز است. حالا مازندران با تاریخ و اسطوره های بسیار کهن و شگفت انگیز و فراوان، را هدف قرار داده اند. اگر دور اندیش نباشیم و فریب ظاهر آرایی نوشته های این شخص را بخوریم، در آینده چیزی جز حسرت نصیبمان نخواهی شد.

        جاویدان و سربلند باد ایران و مازندران ایران

        • رسول اسفندیارپورپاسخ به این دیدگاه 2 0
          يکشنبه 9 آبان 1389-0:0

          سلام آقای کهلان، من اهل روستای زیبای گزانه در منطقه بالا لاریجان هستم، مدتی هست که به دنبال معنی تاریخی و ریشه درست نام محل خودم یعنی روستای گزانه هستم، ولی در هیچ منبعی نتونستم دلیل نامگذاری و معنی اون رو پیدا کنم، خیلی از قدیمیهای محل میگن نام قدیم اینجا خزانه بوده که بعدها به گزانه بازگردانده شده ولی هیچ دلیل منطقی و منبع موثقی پشت این صحبتها نیست، اگه بتونید به من کمک کنید یک دنیا از شما ممنون میشم، با تشکر از شما استاد گرامی.

          • دوشنبه 4 مرداد 1389-0:0

            سلام جناب منفرد
            معمولا مطالب جناب‌عالي را در مازند نومه مي‌خوانم با سپاس از شما.
            اين معبد و آتشكده محلي در كجاي قائم‌شهر/ علي آباد بود آن هم زيارتگاهي!؟ كدام نشان تاريخي از آن بازمانده هست كه بدان استناد شود؟ آيا هيچ مكتوبي نشان از اين معبد داريد؟ آيا آلو آباديي كه فرموديد حدس و گمان شماست؟ با كدام روش علمي علي آباد آلو آباد مي‌شود؟ البته چند سال اخير مطالبي آسمان و ريسمان شده در مازندران و جاهاي ديگر كم منتشر نمي‌شود كه خيالات و گمانها مبنا شده و نتايج عحيب و غريبي مانند پيشگويي هشت پاي آلماني ها شده است.اين چگونه پژوهش ارائه شده‌اي است كه هيچ نشانه‌هاي ثحقيقي در آن نيست جز گمان حضرت‌عالي!! ترويج اين نوع خام انديشه شايسته محققان است؟ شما را به هذ كه باور داريد دو كلمه حرف حساب پژوهشي بفرماييد. اين هم عين مطلب شما:"نام قدیم قائم شهر (شاهی) یعنی علی آباد و معبدی که در عهد قدیم در آنجا وجود داشته است، نشانگر آن است که نام آنجا در اصل آلو و آباد و آن معبد آتشکده ای محلی بوده است که در عهد اعراب نیز به عنوان زیارتگاه مورد استفاده قرار داشته است. »

            • اکبر از ساریپاسخ به این دیدگاه 1 1
              جمعه 1 مرداد 1389-0:0

              نام ها و نشان ها و اسامی کهن ، یادگار پیشینیان است . در فهم واژه ها باید دید که پیشینیان از کدام طایفه و نژاد و به کدام زبان سخن می گفته اند و به کدام آیین گرایش داشته اند . و الا هر واژه ای از هر زبان را نمی شود فقط به قوه خیال، به واژه هایی که متعلق به زبان و یا زبان های دیگر است مرتبط دانست و معنی کرد . آیین غالب مازندرانیان تا اواخر عهد ساسانی، زردشتی نبود . برخلاف زردشتیان، تدفین مردگان از رسوم این مردم بود و زبان محلی شان هم پهلوی نبود . واژه دیو برای مردم بومی و پهلوی زبانان ساسانی متفاوت وحتی متضاد معنا می شده است .

              • يکشنبه 8 فروردين 1395-15:26

                متاسفانه این شخص فاقد هرگونه تحصیلات زبانشناسی و مطالبش اساس علمی ندارد...

              • جمعه 1 مرداد 1389-0:0

                آقای جواد مفرد کهلان،پژوهشگر محترم و شایسته تاریخ، ما در کتب تاریخی به اسامی از مکانها می رسیم که نویسندگان آنها نیز دلایل مستندی از وقوع حادثه تاریخی را در نامیدن مکان مورد نظر ذکر می کنند. مثل بایجان(باو آویزان)، فیروزکلا(پیروز خسره و بعد پیروزآباد) یا آمل(آهوش و یا محل آماردیان) و غیره
                ما چقدر می توانیم به این نوع نامها و روش نامگذاری آنها اتکا کنیم و آنها را بپذیریم؟


                ©2013 APG.ir