روابط عمومی ابزاری یا ابزار روابط عمومی
... دومین همایش روابط عمومی هنرمندانه بیش از اینکه برای نهاد روابط عمومی اثری داشته باشد تحت تاثیر اظهارات ضدرسانه ایی یکی از مدعوین قرار گرفت.(يادداشتي از ايرج نياز آذري،روزنامه نگار و دبیر سابق شورای روابط عمومی استان مازندران)
با بررسی مباحث مطروحه در همایش می توان گفت: روابط عمومی به عنوان ابزاری برای نیت های نانوشته سیاسیون بدل شده است.
دومین همایش روابط عمومی هنرمندانه بیش از اینکه برای نهاد روابط عمومی اثری داشته باشد تحت تاثیر اظهارات ضدرسانه ایی یکی از مدعوین قرار گرفت.
از سال 77 تا 86 که در جلسات شورای مرکزی روابط عمومی های استان شرکت می کردم به ویژه در تدوین پیش نویس اساسنامه همواره نگران سیاسی و ابزاری شدن روابط عمومی بودم و در حین مذاکرات بر صنفی و اجتماعی بودن روابط عمومی و دور شورای روابط عمومی از موضع گیری سیاسی حتی مناسبتی تاکید داشتم.
در اهداف راهبردی شورای روابط عمومی اگر تغییر نکرده باشد بر توانمند سازی روابط عمومی ها ، بهبود منزلت و جایگاه سازمانی ، آموزش مستمر برای افزایش مهارتهای شغلی روابط عمومی ها تاکید ویژه ای شد و بر همین اساس کمیته های وابسته ملزوم به ارائه طرح و برنامه های کاربردی و اجرایی شدند.
چون از شورای روابط عمومی استان کارنامه مدون و مستندی در اختیار ندارم نمی توانم در بار عملکرد شورا در راستای اساسنامه داوری کنم، لیکن از برنامه های اجرا شده می توان به رویکرد غیر صنفی شورا رسید.
اینکه مسئولان روابط عمومی دستگاه های اجرایی را جمع کرد و چند تا سخنرانی تکراری و بعضا ملال آور گذاشت نشانی از اطلاع رسانی هنرمندانه ندارد، بلکه تکرار جلسات نمایشی و بی اثر است.
خوب است بانیان این همایش یک ارزیابی علمی از اقدامات روابط عمومی ها در فاصله دو همایش انجام دهند تا تغییرات نگرشی و روشی روابط عمومی های استان را رصد نمایند. چه بسا اگر به جای سخنرانی های غیرانگیزشی و بعضا سیاسی تشکیل کارگاه های آموزشی با رعایت متد های تازه آموزشی درباره روابط عمومی ها مورد تاکید قرار می گرفت،نتایج بهتری حاصل می شد.
اگر هدف همایش،" اطلاع رسانی هنرمندانه" بود این مهم بايد توسط استادان برجسته و صاحب تجربه علوم ارتباطات انجام می شد، نه سخنرانی مقامات سیاسی!
روابط عمومی های ما امروز دچار سوء تفاهم مفهومی در نقش و عملکرد مواجهند چه آنکه دبیر استانی آنها به جای طرح رویکرد ها و خط مشی های صنفی درهمایش به بیان فلسفه ماورایی از یک پدیده اداری واجتماعی می پردازد.
خوشتر آنکه شم لطیف و شاعرانه ایشان با فضای زمخت اداری تناسبی ندارد، حالا هنرمندانه شدنش جای خود دارد.
به گمان این قلم و به رغم همه تلاش ها روابط عمومی در استان دچار ایست مفهومی شده است و نمی داند چه باید بکند؛يعني متناسب با علم و هنر مرتبط گام بردارد یا مجری اراده مدیران باشد؟ صنفی باشد یا سیاسی؟! پل ارتباطی باشد یا دست انداز؟ گوش و چشم و زبان گویای سازمان باشد یا کمی به فلسفه گاندی عمل نماید که رمز موفقیت رابعضا ندیدن، نشنیدن و سکوت می دانست؟ نمی دانند ابزاری برای ارتباطات سازمانی هستند یا روابط عمومی ابزاری هستند؟
غایت این مقال اینکه بعید می دانم خاطر برگزارکنندگان همایش از نتیجه آن آسوده باشد چرا که به جای اطلاع رسانی هنرمندانه با هاون سر رسانه کوفتند و گفتند چرا با من همراه نیستند!
در باب منتخبان و تقدیر شدگان همایش چون اعلامیه و بیانیه ای درباره چگونگی انتخاب آنها منتشر نشد بنای داوری ندارم.
ايميل نويسنده: (irajniaz@yahoo.com)
- يکشنبه 18 مهر 1389-0:0
با انجام کارگاه های آموزشی موافقم.
در این همایش جوانفکر صحبت هایی کرد که نتوانستیم نام آن را خبر گذاشته و اطلاع رسانی کنیم.
وقتی مدیرعامل یک خبرگزاری و به گفته بعضی ها ، مهمترین خبرگزاری کشوری ، اینگونه صحبت می کند که حرف هایش هیچ ارزش خبری نداشت ، دیگر چه جای گله از خاطره گویی های برخی مسئولان.