بازنگري در شيوه ها
ملاحظاتي وجود دارد كه ناقدان را از ورود به برخي از مسائل دچار پرهيز و خودسانسوري مي كند و به خصوص آن جاهايي كه اين ملاحظات به سمت رفتارهاي مرتبط با منافع فردي تشكيك مي شود، فرو خوردن حقايق براي منتقد اجباري ولي به شدت درد آور خواهد بود.(يادداشتي از غلامعلي رنجبر فرح آبادي،استاد دانشگاه-ساري)
حتم دارم كه نقد تصميمات و رفتار دولت در اقتصاد موجب كاهش هزينه هاي رسيدن به مقصود خواهد شد و لذا انتقاد دلسوزان نظام به اين امر را مثبت تلقي كرده و آن را امري ضروري مي دانم.
بسياري از تصميمات كلان اقتصادي در فاز تصميم گيري و مباحث فرادستي فوق العاده زيبا مي نماياند ولي در فاز عملياتي و اجرايي شدن و مديريت بر رفتارهاي اجرايي به گونه اي عمل مي شود كه مقصود اصلي، يا حاصل نمي شود و يا با پرداخت هزينه هاي بسيار گزاف حاصل مي شود.
سرعت بخشيدن به بهره برداري از پروژه ها در اقتصاد كلان مي تواند نقش مثبتي را ايفا نموده و از بروز خسارت هاي ناشي از از دست رفتن زمان براي بهره برداري و كهنه شدن تكنولوژي و فرسايش و عدم رشد متوازن فضاي اقتصادي و صنعتي جلوگيري به عمل بياورد و در نتيجه بهره وري را به شدت بالا ببرد.
دولت عدالت محور در بحث هاي مربوط به اقتصاد كلان كشور به خصوص در مسئله فوق العاده با اهميت هدفمند كردن يارانه ها و باز توزيع منابع حاصل از آن به گونه اي كه بتوان چالش موجود بين دهك هاي محروم و برخوردار را تقليل دهد و تاكيد بر اين كه با اجراي اين طرح الزاماً سطح زندگي افراد بالاتر رفته و از محل صرفه جويي هايي كه به عمل مي آيد، هم دولت سود مي برد و هم كشور پيشرفت مي كند و هم مردم سطح زندگي بالاتري را تجربه خواهند نمود، امري پسنديده و جالب توجه و زيبا است.
تاكيد بر افزايش سرعت اجراي پروژه هاي مهم اقتصادي و بهره برداري سريع از آنها نظير آنچه كه در مورد كارخانه هاي نورد فولاد بندر اميرآباد بهشهر، خودرو سازي بابل اتفاق افتاده و در آينده اي نزديك در مورد پالايشگاههاي ساري و بهشهر شاهد خواهيم بود، مي تواند امر مثبتي تلقي شود كه اميد را براي رفع مشكل اشتغال تعداد زيادي از نيروها و گسترش فعاليت هاي اقتصادي در بازار مربوطه و فعال سازي تعداد نيروهاي بيشتر براي توزيع محصولات توليدي و در يك نگرش درازمدت و كلان، زمينه سازي لازم براي استاندارد سازي، بسته بندي و صادرات توليدات آنها به كشورهاي متقاضي و تجربه كردن رفتارهاي مناسب صادراتي به جاي كسب تخصص بالا در امر واردات، بالا برده و فضاي كشور و استان را به فضاي كار و تلاش تبديل مي كند.
حقير كليه تصميمات فرادستي در اقتصاد اعم از نتايج نهايي قانون گذاري و تدوين راهبردهاي اصلي نظام در نگاه به آينده و ترقي جايگاه ايران در منطقه و جهان باتوجه به اين نگاه، تنظيم آئين نامه هاي اجرايي و سياست گذاري ها و برنامه ريزي هاي كشوري براي پرداختن به فازهاي ريز شده اقتصادي را مثبت تلقي مي كنم ولي نقطه اصلي ضعف را در مديريت براي اجرايي كردن ايده ها و هماهنگ كردن عقايد و تفكرات و هدايت درست زمينه هاي سرمايه گذاري شده به سمت زايش هاي جديد و توسعه آور مي داند.
يكي از مسائل اصلي در نگاه به اقتصاد منطقه اي گريز از وابستگي اقتصادي به برنامه هاي فردي و شخصيت محوري است.
تحت برنامه هاي هدفدار قرار دادن رفتار هاي اقتصادي درون منطقه اي از مسئوليت هاي اصلي مديريت هاي طراز اول استان، در راس آن استانداري و دستگاه هاي مسئول، محسوب مي شود.
ملاحظاتي وجود دارد كه ناقدان را از ورود به برخي از مسائل دچار پرهيز و خودسانسوري مي كند و به خصوص آن جاهايي كه اين ملاحظات به سمت رفتارهاي مرتبط با منافع فردي تشكيك مي شود، فرو خوردن حقايق براي منتقد اجباري ولي به شدت درد آور خواهد بود.
اگر نگاه استانداران مختلف به تمسك به شعارهاي اقتصادي و استرتژي هاي در پيش گرفته و اعلان سرفصل هاي كاري در اين زمينه، مورد بررسي قرار گيرد، آنگاه ملاحظه خواهد شد كه نگارنده در بيان اين مطلب محق خواهد بود كه تاكنون فضاي تصميم گيري هاي كلان اقتصادي منطقه اي، آلوده به ديدگاه هاي احساسي و خواهش ها و تمايلات فردي بوده است.
نگارنده به شدت احساس مي كند كه اساس برخي از حركات مارپيچي و بعضاً عقب گرد و جلو رفت در نظام اقتصادي درون منطقه اي ما، به خاطر تحميل نگاه هاي فردي بر صلاحديدهاي دراز مدت و جمعي بوده است.
همين صلاحديدهاي فردي موجب شده است كه در زمان يكي از استانداران بحث اتاق فكر و استفاده از نخبگان فكري متولي پيدا كرده، و اميدواري هايي را به وجود مي آورد و جلسات زيادي براي اين امر با حضور شخص استاندار گذاشته مي شود، ولي با تغيير استاندار سياست ها بالكل عوض شده و نخبگان فقط براي نشست عمومي و گوش فرا دادن به فرمايش هاي استاندار يا معاونين و بله گفتن به نظريات آنها مورد توجه قرار مي گيرند.
با تغيير اين استاندار نيز اساساً تعدادي از نخبگان در رقابت در تشخيص اينكه نخبه واقعي كيست، مورد بي عنايتي قرار مي گيرند.
نخبه هاي بي دست و پاي غير كلان نگر جايگزين نخبه هاي كاركشته و داراي توان فكري كلان نگري شدند كه اين هم از خسارات عمده است.
باور بفرمائيد تشخيص نخبه واقعي امري بسيار مشكلي است و مديران صرفاً به دليل مديريت و اختياراتي كه دارند نمي تواند صلاحيت تشخيص اين امر را داشته باشند.
نخبگي در امر مديريت كلان يك استان نمي تواند محدود به افرادي تحت عنوان دانشمند نمونه سال باشد كه صرفاً در بخش كوچكي از رشته تخصصي خود مقالاتي در مجلات موسوم به ISI به چاپ رسانده و يا به دليل قرار گرفتن يك مقاله در دامنه وسيع تر ارجاع ساير متخصصان يا دانشجويان به برخي از اين مقالات، كه گاه با لابي هاي پشت صحنه در برخي از همايش ها و كنفرانس ها حاصل مي شود.
اساساً تصميم گيرندگان براي اين امر نبايد مرعوب عناويني همانند دانشيار و استاد براي تشخيص نخبگي بشوند. گرچه همه اين امور از اهميت بالايي برخوردار هستند، ولي در تشخيص نخبه بودن فرد براي موضوعات كلان استاني يك انحراف بزرگ محسوب مي شود.
بايد ضوابطي را براي اين تشخيص در نظر گرفت و كاركرد افراد و خصوصيات و ويژگي هاي كلان نگري آنها نيز مورد توجه جدي قرار گيرد.
يكي از بهترين شيوه ها استفاده از نخبگان فكري در كارگروههاي متعدد موضوعي در استانداري است به شرطي كه نظر نخبگان بعد از شور و مشورت به عنوان نظر لازم الاجرا تلقي شده و حضور او صرفاً ارتقاء اعتبار جلسات را در پي نداشته باشد.
به هر صورت به نظر مي رسد بازنگري در شيوه هاي ورود به اقتصاد كلان و اجرايي كردن منطقه اي آن و فعال سازي فاصله بين نگرش هاي كلان با كاركرد هاي جزء از ضرورياتي هست كه براي هدفمند كردن نظام اقتصادي كشوري و منطقه اي فوائد زيادي را به همراه خواهد داشت.
نگاهي كه رهبر معظم انقلاب بر آن تاكيد زيادي نموده كه بدون سند چشم انداز و طرح هاي فرادستي در نظام هاي اقتصادي، فرهنگي؛ سياسي و اجتماعي نمي توان در مسير هدفمندي به جلو رفت و حركات ما به شكل مارپيچي و پر هزينه در خواهد آمد.
ايميل نويسنده: (www.delnava2.blogfa.com)
- جمعه 19 آذر 1389-0:0
« اگرفالوده با چپ و راست نمیخوردی کاری به کارت نداشتند اصل همین است که نخبه سیاسی نباشد » این سخنان آقای فخیمی یعنی پذیرفتن در بست دستور سیاستمداران و مدیران صاحب قدرت و تعطیلی فکر ؟ اگر نخبه چنین باشد یعنی این که او سیاسی نیست ؟ سیاسی بودن و سیاسی نبودن یعنی همین ؟
- چهارشنبه 17 آذر 1389-0:0
هستند حضراتی که همانند این مدرس دانشگاه سعی دارند حتی تحقیق و تدریسشان طعنه به تشکیلات چپ و راست بزند و در همین مقاله و مقاله پیشینشان کلی دم خروس نشان دادند که خواننده فهیم در می یابد چیزیشان هست...نعل و میخ زدن کار نخبه و محقق نیست بالاخزه صداقت شرط دارد باید تعارف را کنار گذاشت نه اینک از قبح سانسور گفت و خود سانسوری کرد انها که بر صدر هستند قدرت تمیز ئ تشخیصشان خوب است دکتر جان غمت نباشد ... که درب اطاق فکر را به رویت بستند اگر براستی ... بودی و فالوده با چپ و راست نمیخوردی کاری به کارت نداشتند اصل همینست که نخبه، سیاسی نشود
- سه شنبه 16 آذر 1389-0:0
خوب است نویسنده محترم در مطلبی ويژگي های يک نخبه را معرفی کنند.چگونه می شود فهمید کی نخبه هست کی نیست؟نمی شود بی گدار به آب زد
- سه شنبه 16 آذر 1389-0:0
این جوری که من فهمیدم نویسنده محترم خود را در شمار نخبگان استان قرار داده و معتقد است که دیگران اشتباهی وارد اتاق فکر و ...شده اند.درسته؟
- سه شنبه 16 آذر 1389-0:0
اظهارات نویسنده محترم بیان دردمندی یک نفر اهل فکر است . او فکر کردن و اندیشه ورزیدن را اساسی می داند . تعصب و خام اندیشی را درست نمی داند . پس می شود از ایشان پرسید که کشور را چه کسانی باید بسازند ؟ پاسخ این سوال جز خود مردم می تواند چیز دیگری باشد ؟ در اقتصادی که نود درصد آن ، حال کمی بیشتر و یا کمتر با دلار نفت و به توسط دولت اداره می شود مردم در کجای کارند ؟ دولتی بودن اقتصاد زیاد بد نیست مردمی نبودن آن بسیار بد است . یارانه را دولت دریافت می کند تا اقتصاد ی که طبعاً بد اداره می شود را اداره کند ولی مردم یارانه بگیر خوانده می شوند . جایی که می دانیم درامد نفت ارثیه مردم است . این منبع درآمدی عظیم است و عظیم بودنش است که معادلات را به هم می ریزد . این ثروت آماده ، تعلق به مردم دارد . مالک آن مردمند و بهتر است از جیب مردم و به توسط مردم خرج شود نه از جیب دولت .باید دولت جیره خوار مردم ( به معنای عام ) باشد و نه مردم جیره خوار دولت . اگر چنین بشود و حساب ها جدا بشود . آن گاه می توانیم بگوییم که مسیر درست را پیدا کرده ایم . از نویسنده محترم می خواهم که در این زمینه نظراتشان را برای ما بنویسند .