شطرنج،من و مفتح
...با شهيد مفتح درسال های نخست دهه 1350 آشنا شدم.در این سال ها او هفته ای یک روز به دانشگاه تهران می آمد و در مسجددانشگاه اقامه جماعت می کرد. بعداز نماز هم حدود یک ربع تا نیم ساعت صحبت می کرد و به برخی از سئوالات دانشجویان پاسخ می داد.(خاطره ي دکتر سيف الرضا شهابي از شهيد مفتح)
روز 27 آذر هر سال سالگرد شهادت دکتر "مفتح" است که در سال 1358 مقابل در ورودی دانشکده الهیات دانشگاه تهران به شهادت رسید.
اولین بارکه با نام شهید "مفتح"آشنا شدم،سال های پایانی دهه 1340 شمسی بود؛آن هم از طریق کتاب های تالیفی "مصطفی زمانی"که مرحوم مفتح بر آن مقدمه می نوشت و در مقدمه اسم امام "خمینی"را هم می آورد که بردن نام امام درآن سال های اختناق و خفقان آسان نبود.
با شهيد مفتح درسال های نخست دهه 1350 آشنا شدم.در این سال ها شهیدمفتح هفته ای یک روز به دانشگاه تهران می آمد و درمسجددانشگاه تهران اقامه جماعت می کرد. بعداز نماز هم حدود یک ربع تا نیم ساعت صحبت می کرد و به برخی از سئوالات دانشجویان پاسخ می داد.
طبیعی است در آن شرایط وخصوصا سال های 51و52 صحبت کردن در محیط های دانشگاهی می توانست هم برای سخنران و هم برای دانشجویان هزینه بردارباشد،به همين دليل در یک جمع عمومی که مستقیما زیر کنترل "ساواک "قرارداشت احتیاط حاکم بود .
یک روز یکی از دانشجویان درباره حرمت یا جائز بودن "شطرنج"سئوال کرد و در وضعیتی که همگان بر اين باور بودند که شطرنج حرام است و انتظارداشتند مرحوم مفتح چنین پاسخی رابدهد،به ناگاه آن شهيد گفت:اگر شطرنج به قصدبرد و باخت نباشد اشکالی ندارد و یک نوع ورزش فکری است .
احتمالا چنین عقیده ای را مرحوم مفتح در غیر از محیط های دانشگاهی نمی توانست بدهد. البته نظر مرحوم مفتح در دانشگاه هم آن زمان با تعجب و شگفتی برخورد شد و بعضی افراد اظهارنظر شهید مفتح را یا قبول نکردندو یا به سختی پذیرفتند. ناگفته نگذارم دانشجویانی هم بودند که انتظار چنین جوابی را داشتند . تا این که بعداز انقلاب اسلامی نظر بر جائز بودن شطرنج به دور از برد و باخت مطرح شد وجا بازکرد .
اين یکی از خاطراتی بود که شخصا از آن شهید دارم.