چوب حراج دانش
چرا 17 مدرسه روستايي را به مزايده گذاشتند؟ در این آگهی آمده که" علاوه بر بازدید از محل حداکثر به مدت 15 روز کاری... " واقعا دیدن هم دارد، برخی از این روستاها مردمش از بی امکاناتی و راه بد و ... در عذابند،به جای اینکه در استان تدبیری از سوی مسوولان ارشد استانی شکل بگیرد، شاهد حراج حداقل هایی هستیم که این روستاییان دارند.(يادداشتي از بابک شمس ناتری،خبرنگار-چالوس)
به طور اتفاقی در چند نشریه استانی و منطقه ای خواندم که آگهی مزایده ای چاپ شده که در آن 17 مدرسه برخي روستاهای کلاردشت و مرزن آباد به فروش می رسد.
از نکات قابل توجه در این آگهی آن است که بر اساس مجوز ادره کل آموزش و پرورش مازندران،مدارس قدیمی و بلا استفاده را جهت تبدیل به احسن نمودن از طریق تشریفات قانونی به فروش می رسانند!
سئوال اين است: ما که مدعی این هستیم از مهاجرت روستاییان باید جلوگیری شود چرا مراکز آموزشی این روستاها را برای فروش گذاشته اند؟ فروش یعنی تبدیل به احسن نمودن؟ آیا فراموش شده است که روستاییان ما برای آبادانی سنگ را بر سر و بار را بر دوش کشیدند تا روستاها به امکانات آموزشی برسد؟
همه موقوفات و همه اهداها و همه بزرگواری ها با یک آگهی مزایده به حراج گذاشته شد. امیدواریم مسوولان بزرگوار اداره کل آموزش و پرورش استان به روستاهایی مانند لرگان، سما، باندر، پی رجه، پیلاد کو سر، الیت، سیرگاه، ولشت، آشیر، لاروسر، کتر، مرس، پیلادکوه، رزان، کلنو و پردنگون سری بزنند تا ببینند که در زمستان برای انتقال یک بیمار به اولین مرکز درمانی چه مشقت هایی می کشند و چه دردهایی تحمل می شود.چه قدر خوب است حداقل این مراکز برای ایجاد خانه های بهداشت واگذار شود.
امروز نهادکتابخانه های استان، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و دیگر دستگاه های اجرایی برای ایجاد مراکز فرهنگی در روستاها آمادگی دارند، آن وقت فروش این اماکن را تبدیل به احسن عنوان می کنیم؟
زیر آگهی نام رییس محترم آموزش و پرورش منطقه کلاردشت آمده است که اتفاقا سوال من از ایشان است؛ شما که زاده يکي از روستاهاي این دیار هستید به یاد ندارید برای سنگ روی سنگ گذاشتن مساجد، مدارس و خانه های بهداشت روستاییان با چه ذوق و شوقی همت می کردند؟
من به عنوان روستا زاده ای که قلم را در رسانه پاس می دارم فقط سوال دارم، من را به هر چه که نمی دانم متهم نکنید، در حراج زمستانه این مدارس به دستان پیله زده و چشمان کم سوی شیر مردان و دلیر زنان توجه کرده اید که هنوز امید به بازگشت فرزندان خود دارند؟
هنوز روستاهای ما خالی از سکنه نشدند، ستون های امید را محکم کنیم نه اینکه با ابزار سلیقه با شعار تبدیل به احسن روستاییان ماندگار در روستاها را هم به خوش نشینانی رنجور تبدیل کنیم.
مطمئنا این جواب را می شنویم که این مدارس در تملک آموزش و پرورش است و الان دانش آموز ندارد، بله، تبدیل به احسن نمودن این است که اگر آموزش و پرورش متولی تعلیم و تربیت در کشور است این مدارس را به مراکزی آموزشی تبدیل کنید، کاری کنید که به خاطر مانعی به نام نداشتن زمین و ساختمان، خانه بهداشت ، کتابخانه، کانون های فرهنگی و هنری و ... در حد آمال و ارزوی روستاییان نشود.
آموزش و پرورش زمانی می تواند بگوید که تبدیل به احسن کرده ایم که برای این مدارس نیز برنامه داشته باشد، فرزندان روستاییان که تابستان و بهار به این روستاها می آیند نیز به آموزش و پرورش، تعلیم و تربیت نیاز دارند، مگر نمی شود که در این روستاها در همین ساختمان ها با کمی بازسازی که مطمئنا خود روستاییان پیشگام می شوند به آموزش هایی در ايام اوقات فراغت پرداخت؟
مطمئنا تبدیل به احسن زمانی شکل می گیرد که اقدامات مفیدی برای روستاییان انجام دهیم نه اینکه داشته ها را نیز از آنها جدا کنیم.
از مدیر کل محترم آموزش و پرورش استان که خوشبختانه فهم خوبی از رسانه و تعامل با اهالی رسانه دارد تقاضا می شود که با تشکیل کمیته های تخصصی برای این ساختمان ها برنامه ریزی هدفمند انجام دهند.
برخی روستاها از داشتن دفاتر شورا و دهیاری محرومند.امیدواریم سریال فروش مدارس در مازندران به گونه ای تدبیر شود تا چاره ای اندیشیده و در این خصوص منطقی ترین تصمیم گرفته شود.
ما به ساختمان و امکانات برای مدارس جدید نیاز داریم اما فروش مدارس روستاها منبع درآمدی خوبی نمی تواند برای آموزش و پرورش باشد.
در این آگهی آمده است که" علاوه بر بازدید از محل حداکثر به مدت 15 روز کاری... " واقعا دیدن هم دارد، برخی از این روستاها مردمش از بی امکاناتی و راه بد و ... در عذاب و سختی و خواهش اند، به جای اینکه در استان تدبیری از سوی مسوولان ارشد استانی شکل بگیرد، شاهد حراج حداقل هایی هستیم که این روستاییان دارند.
باز هم تاکید می کنم، فرض را بر این بگذاریم که این روستاها دانش آموز ندارد، خالی از سکنه که نیست؟ مردم در آن حیات دارند و هر جنبنده ای نیاز به توجه اجتماعی، فرهنگی و ... دارد.
در پایان از مسوولان ارشد استان، فرماندار پرتلاش چالوس، مدیرکل محترم آموزش و پرورش استان مازندران خواهانیم که در این رویه تجدید نظر شود زیرا به غیر از اینکه عده ای از روستاییان را بدبین و نا امید سازیم هیچ عایدی ندارد.
تامین پول و منابع مالی و اقداماتی برای تبدیل به احسن نمودن را می توان با تقویت مجمع های خیرین مدرسه ساز یا تاسیس تشکل های مردم نهاد انجام داد و فروش مدارس قدیمی راه خوبی نیست.
روستاییان نیازمند توجهات فرهنگی هستند و رسالتی که مسوولین در نظام مقدس جمهوری اسلامی دارند باید این باشد که با قدم نهادن در مسیر ارزشمند خدمت رسانی به روستاییان از رشد مهاجرت جلوگیری کنند.
همت مدیران آموزش و پرورش برای تعلیم و تربیت در استان ستودنی است، اما همان آموزه هایی که شما به ما فرزندان این دیار داده اید به ما این انگیزه را می دهد که بگوییم، تبدیل به احسن یعنی کمک به ایجاد کتابخانه، تاسیس خانه بهداشت، ایجاد مراکز طرح اوقات فراغت برای تابستان، راه اندازی کانون های فرهنگی هنری مساجد، توسعه امور آبادانی و ...
- پنجشنبه 16 دی 1389-0:0
خدا به داد معلمان و دانش آموزان برسه چون یه وقت امکان داره مدیران آموزش و پروش مازندران اونارو هم به مزایده بذارند.آهای معلمها و دانش آموزان مراقب خودتون باشید
- چهارشنبه 15 دی 1389-0:0
حقیقت همیشه تلخ بود و هست.بابک جان تا انتهای راه باهات هستیم.امیدوارم نوشته هات فتح بابی جدید باشد برای احقاق حقوق مردمان روستایی.
- سه شنبه 14 دی 1389-0:0
آقای شمس ول کن این نوع نگاه انتقادی را ، مطمئن باش اگر اتفاقی بیافتد کسی احوال خانواده ات را نمی پرسد.
- دوشنبه 13 دی 1389-0:0
آقای شمس سلام .
دختر یکی از دوستان صمیمی تو هستم. مگر نوری از روزنه ی شما بر روستاهای کوهستانی بتابد. اگر دم دستم بودی قلم شما را می بوسیدم. لطفا بنویسید آقایان تاریخ بخوانند. بزرگان تاریخ با مدرسه سازی مشهور شدند. مردم هنوز به خواجه نظام الملک به دلیل ساختن نظامیه و به شاهپور دوم ساسانی به دلیل جندی شاپور آفرین می گویند. تا می توانیم مدرسه بسازیم. مدرسه نخود و کشمش نیست که بر آن چوب هراج بزنیم. - دوشنبه 13 دی 1389-0:0
از خاصیت ها ی روزنه بینی این است که آنچه را که دیگران از در وپنجره وگاهی با زره بین نمی بینند او با روزنه ای می بیند متن بالا نیز از این سنخاست اولا همچنان برای این عزیز بصیرتیوالا آرزو مندیم ودر ثانی از انجایی که مدرسه از مظاهر گسترش علم ودانش است فروش آن چندان زیبا نیست که بماناد بلکه مظهر عینی تنافر بشمار می آید .این مدارس که در معرض حراج گذاشته شده اند برایند آرزو های تاریخی مردمی محروم است که هر سنگوچوب گلش را باجان وبر فراز سر وملاتش را با اشک چشم آغشته اند که فر زندان دیارشان در آنجا دانش بجویند تا پیرانه ذسخن بیا موزند وجسم فرتوت را برنا کنند. بسیاری از فرزانگان در طول تا ریخ با مدرسه سازی شهرتی نیک بهم زده اند قطعا مدانید خواجه نظام الملک ها صاحب ابن عباد ها باعلم کر دن نظامیه ها و مدارس به تاریخ شهره گردیدند. هرگز مباد که مدرسه را در بیع و شراء به تارج گذاریم که تاریخ ترحم ندارد و نیک و بد را با بصری بصیر می نگرد و این نگرش او تا زمان باقی است باقی می ماند. این مدارس اگر متروک اند آنان که با جان و دل بنایش را سنگ تمام گذاشته اند گناهی ندارند. ببینیم تهی شدن این مدارس و همراه با آن تمامی روستا گناه کیست؟! لطفا به ما بگویید مدرسه را که فروختید با بهای آن چه خواهید خرید و چه خواهید ساخت که از مدرسه برتر باشد؟ با بستن درب این مدارس درب علم و دانش را گل نگیریم. هیاهوی کودکانمانرا که از هنجره ی مدرسه تا عرش عروج می کند با به هراج گذاشتن مدارس از افلاک به خاک نیفکنیم. به امید آن که درب هیچ مدرسه ای در سراسر زندگی بشر در هر نقطه از این کره ی خاکی به هر بهانه ای بسته نگردد. تا مقالی دیگر، شاید وقتی دیگر... - يکشنبه 12 دی 1389-0:0
آقای شمس دلم برات می سوزه از فردا باید بری دادگاه و جواب بدی که چرا به این موضوع ها می پردازی،آخه بیکاری مگه چوب تو لونه زنبور می کنی؟مدیران ما که انتقاد پذیر نیستند،فردا توهم مثل ساسان شیخی باید درگیر داداگاه و اینجور چیزا بشی
- يکشنبه 12 دی 1389-0:0
چند سال قبل هزینه های زیادی در محدود روستای نیچکوه کجور انجام شد و مدرسه بسیار خوبی برای رفاه حال دانش اموزان روستایی ساخته شد اما بی توجهی آموزش پرورش نوشهر در ان زمان تا به الان موجب تخریب و هدر رفتن هزینه های میلیونی شده است و به محلی برای اطراق دام گشته است و همچنان به حال خود راها شده است.کی جوابگو هست کسی نمیداند.هر کی بهانه ای میاره که البته غیر منطقی هم هست