تعداد بازدید: 3362

توصیه به دیگران 1

سه شنبه 26 بهمن 1389-21:0

داستان ویولن و شورايیان ساری

... آن قدر صحبت ها و بررسی ها جدی و عمیق است که فرصت نوشیدن یک لیوان آب را هم نداریم.البته درستش هم همین است نه آن که میان حرف های اعضای شورا، یکی صدای ملچ و ملوچ میوه خوردنش بیاید و آن دیگری میان صحبت های یک عضو با دیگری کنفرانس خصوصی تشکیل دهد و برای همکارش میوه پوست بکند.(يادداشتي از عاطفه خیرخواه،روزنامه نگار)


 پس از آن که دکتر محمدباقر قالیباف هفته گذشته لایحه بودجه سال 1390 را در صحن علنی شورای اسلامی شهر تهران به هیات رئیسه این نهاد تحویل داد،روز سه شنبه اولین جلسه بررسی علنی این لایحه برگزار شد.

آن هنگام که اعضای شورای شهر تهران هر یک به بررسی و اظهارنظر مشغول بودند،به یاد جلسات شورای شهر ساری و بررسی بودجه شهرداری ساری و ... افتادم؛ البته و صد البته که تفاوت زمین تا آسمان است.

 رسانه های استان مازندران اخيرا" خبري را درج کردند: حضور استاندار در شورای اسلامی شهر ساری؛ بالاخره پس از دلتنگی ها و دعوت های مکرر اعضای شورا، تهدید به اجازه سخنرانی ندادن، تهدید به اجرا نکردن پروژه های ریز ودرشت، افتخار ندادن به مسوولان استانی در خصوص قیچی زدن روبان ها، اعتراضات فراوان در رسانه ها و ... نماینده عالی دولت در استان تصمیم می گیرد به اتفاق تنی چند از مسوولان استانداری مازندران، شورائیان ساری را میزبان خود و همراهانش کند.

 حرف هایی میان مهمانان و میزبان ردوبدل شد و نتیجه اینکه ظاهرا شورائیان ساری رسیدند سرجای اول شان.

یکی از معاون سیاسی امنیتی استاندار به عنوان یک مسوول ساروی گله مند است و آن دیگری تازه به این نتیجه رسیده است که:«به کمک های دولتی در بهره برداری از پروژه های بزرگ شهری خیلی امیدوار نیستیم.»(!)

 یکی از اینکه برخی همتایانش آنچه از قبل می گفتند به زبان نیاوردند گله کرد و آن دیگری از تاخیر سی دقیقه ای استاندار شکایت داشت که باعث شد تا حرف هایش را سانسور کند!

 یکی گفت زودتر از همه جلسه را ترک کردم نمی دانم به سوالاتم پاسخ داده شد یا خیر! همه این حرف ها و نظرها به یک کنار صحبت رئیس شورای شهر ساری به یک کنار؛ آقای رئیس حالا بعد از مدت ها و روزها و ... به این نتیجه رسید که :« درخواست هایی که مطالبه مردم شهر است باید به صورت مکتوب به استاندار بدهیم. »

این جمله رضایی فرح آبادی مرا به یاد حکايتي انداخت که بد نیست بگویم و سپس تطبیق دهید این دوموضوع را:« سه ساز موسیقی درکنار هم بودند. نتی پرانده شد، دف اظهار بی اطلاعی کرد، میان تنبک و تار درگیری شد، سنتور صدایش به آسمان رفت، در میان آن همه همهمه و سروصدا، ناگهان ویولن آرشه اش را روی تارهایش می کشاند که : « دعوا نکنید من بودم»(!) بگذریم.

 نکته ای که در جلسه این هفته شورای شهر ساری از سوی یکی از اعضای این نهاد مطرح شد یکی از نکات کلیدی است که نباید از کنار آن بی توجه عبور کرد، در واقع خود پاسخ خود را می دهند:« از ما گله شده که در نشست با استاندار خواسته های حساب شده نداشتیم.»

 صدای یکی از همکارانم مرا به خود می آورد:« بند اول دستور جلسه امروز تصویب شد.»

ساعت حوالی 10 را نشان می دهد و اعضای شورای شهر تهران همچنان مشغول بررسی لایحه بودجه هستند، آن قدر صحبت ها و بررسی ها جدی و عمیق است که فرصت نوشیدن یک لیوان آب را هم نداریم(البته درستش هم همین است نه آن که میان حرف های اعضای شورا، یکی صدای ملچ و ملوچ میوه خوردنش بیاید و آن دیگری میان صحبت های یک عضو با دیگری کنفرانس خصوصی تشکیل دهد و برای همکارش میوه پوست بکند و آن دیگری مشغول امضا گرفتن! )

 12 ظهر است، جلسه شورا به پایان رسیده و می روم با حسن بیادی گفتگویی در خصوص وضعیت لایحه بودجه داشته باشم.

همچنان که راه شورا تا خانه را می پیمودم یاد شب هایی افتادم که به همراه همکاري عزيز قدم زنان تا خانه می رفتیم و جلسه را از نگاه حرفه خبرنگاری مان نقد می کردیم، گاه عصبی و مکدر می شدیم،اما گاه کلی می گفتیم و می خندیدیم.


  • جمعه 29 بهمن 1389-0:0

    شورای ساری کجا و تهران کجا؟ان ها عمل می کنند و حرف نمی زنند اما اینجا بیشتر حرف می زنند.یک کار هم که می کنند در بوق وکرنا می کنند.

    • چهارشنبه 27 بهمن 1389-0:0

      بیچاره این حسینی، چه اسپند رو آتیشی شده، معلوم نیست فامیل کدوم عضوه، خدا می دونه، در هر صورت یا مطلب رو با عجله خونده یا اینکه یکی براش تعریف کرده چون از نظرش پیداست که اطلاعاتش از مطلب کافی نیست!!!!

      • چهارشنبه 27 بهمن 1389-0:0

        من ول بکن نیمه جاده دوطبقه وکمربندی داخل دریا چتی بیه

        • چهارشنبه 27 بهمن 1389-0:0

          مقایسه این دو شورا قیاس مع الفارقه/اونا کجا و ما کجااما خدایی شورای شهر باحالی داریم.حرفاشون قشنگه.حیفه برن و دیگرون جاشون بیان

          • چهارشنبه 27 بهمن 1389-0:0

            خانم خيرخواه يه مثالهايي ميشنوه ولي نميدونه كجا به كار ببنده درجايي دجار توهم شده وخودش رو با اعضاي شوراي تهران قياس ميكنه كه وقت ميوه خوردن ندارهبعد هم خودي از خود نشون بده كه بله بيادي


            ©2013 APG.ir