جوانانی معصوم اما مجرم!
یکی از مصادیق فساد در همین روزها،معاشقه آشکار دختران و پسران جوان در پارک هاست/اکنون دخترکان جوان به خود زحمت درس خواندن نمی دهند،برای گرفتن چند نمره پیش من پیرمرد که دیگر از هیاهو افتاده ام، عشوه می ریزند!/فساد پنهانی در میان زنان و مردان متاهل واقعیت تلخی است که در سال های اخیر با شیب تندی در حال حرکت است.(به تلخي يک گزارش؛ ربابه حسین پور،خبرنگار-ساري )
با نزدیک شدن فصل تابستان و گرمای هوا وضعیت زننده پوشش زنان و دختران و خیابان گردی آنان تا پاسی از شب، دل ها را آزرده می سازد.
نیاز نیست مرد باشی تا دیگ غیرتت به جوش بیاید، زنان غیرتمند بیش از مردان با دیدن حراج آشکار هم جنسان شان به خشم می آیند و دل شان از این همه نادانی و جهالت می سوزد.
لباس های تنگ و چسبان و کوتاه با «روسری های» چند سانتی که هیچ قسمتی از سر را نمی پوشاند و آرایش های غلیظ که در هیچ کجای دنیا مرسوم نیست، صحنه های بسیار زننده ای از بی حجابی زنان و دختران جامعه اسلامی ماست که جای هیچ گونه دفاعی را برای مدعیان فرهنگی کشور باقی نمی گذارد.
یکی از مصادیق فساد اخلاقی و فرهنگی در همین ایام معاشقه آشکار دختران و پسران جوان در پارک ها و اماکن عمومی خلوت است که با استفاده از خواب غفلت مسولان به صورت عادی در جریان است.
در یکی از شب ها در هفته گذشته همراه با خانواده به پارک قائم ساری رفتیم.فضای خلوت کنار رودخانه تجن برای تمدد اعصاب فرصتی بسیار عالی در اواخر شب بود.
چند نفر در امتداد رودخانه به تماشای جریان آرام آب نشسته بودند.آرامش عجیبی در دل شب حکمفرما بود اما به یکباره صدای قل قل قلیان آرامش همه را به هم زد!
کنارم چند دختر جوان که یقینا سن شان از 20 سال تجاوز نمی کرد، با پوششی زننده در آن موقع شب بساط پهن کرده و مشغول کشیدن قلیان بودند!
آن طرف ترهم چند پسر هم سن و سال شان وضعیتی مشابه داشتند.خواستم اعتراض کنم که اماکن عمومی جای چنین رفتارهایی نیست اما انگار متوجه حضور کسی نبودند! ...به یکدیگر لبخند می زدند ،رفته رفته به هم نزدیک شدند، حتی به یکدیگر قلیان تعارف کردند و بعد هم معاشقه آشكار در پارك!
یقینا شما هم بارها با وضعیتی مشابه روبه رو شده اید و این موضوع برای تان تازگی ندارد ،اما درد آنجاست که فساد اخلاقی فقط در اماکن عمومی و میان دختران عادی کوچه و بازار رواج ندارد ، مساله تا جایی پیش رفته که حتی در دانشگاه ها نیز به جلوه ای دیگر رخ می نماید!
چندی پیش استاد فرهیخته ای را دیدم که از این وضعیت می نالید و می گفت: دخترم ، فضای دانشگاه امروز با زمان گذشته بسیار فرق کرده، اکنون دخترکان جوان به خود زحمت درس خواندن نمی دهند، برای گرفتن چند نمره پیش من پیرمرد که دیگر از هیاهو افتاده ام، عشوه می ریزند! وای به حال استادان جوان!
او می گفت: از وضعیت برخی استادان که بگذریم، از بیان روابط میان دانشجویان دختر و پسر شرمم می آید!
به یقین این دردها و معضلات اجتماعی حاصل کم کاری مسوولان و موفقیت شبیخون فرهنگی است که بسیار قوی تر از رسانه های ما عمل کرده و عملکرد صدا و سیمای ما در میان امواج جذاب ماهواره ای و اینترنتی گم و ناپیداست.
*بیان حقایق مشوش جلوه دادن اوضاع کشور نیست
دردناک تر از اين ها آمار اعلام شده طلاق در کشورمان است.بر این اساس ، بخشی از طلاق ها به دلیل تاثیر برنامه های ماهواره ای و خیانت همسران به یکدیگر است.
اکنون فساد پنهانی در میان زنان و مردان متاهل واقعیت تلخی است که در سال های اخیر با شیب تندی در حال حرکت است؛ واقعیتی که همیشه سعی بر کتمان آن داریم و هر وقت خواستیم به این مقوله بپردازیم ما را از خطوط قرمز می ترسانند.
برخي معتقدند بیان چنین حقایقی، مشوش جلوه دادن اوضاع کشور و از بین رفتن قبح قضیه است، در صورتی که ما خود را به خواب زده ایم! بیدار کردن کسی هم که خود را به خواب زده بسیار سخت تر از کسی است که واقعا خواب باشد!
وضعیت حال حاضر دختران و پسران جوان آیا عبور از خط قرمز نیست ؟! و بر اساس همین واداشتن مان به سکوت و وارد نشدن به چنین مقوله هایی واقعا نمی دانیم علت بروز برخی رفتارهای هنجار شکن در جامعه و یا جدایی همسران جوان از یکدیکر معلول کدام علت است.
آنان تنوع طلب و خوش مزاج شده اند ! یا ما (نهادهای فرهنگی)کوتاهی کرده ایم؟! هرچه که هست این رفتارها بخشی از وضعيت نامبارك فرهنگي کشور و شهرمان است که تهديدي براي جامعه اسلامی مان محسوب می شود و بايد با آن به صورت جدی نه ضربتی و مقطعی مقابله شود.
*جوانانی معصوم اما مجرم
دلم برای دختران و پسرانی می سوزد که هم معصومند و هم مجرم ! معصومیت شان نتیجه کم کاری و بی توجهی مسوولان دغدغه مند مسایل سیاسی است.
متاسفانه در کشورمان مسائل فرهنگی به مسائل کلان سیاسی، گره خورده است. بی تفاوتی مسولان ما به مظاهر بی حجابی و مسایل فرهنگی گاهی در حد رفع تکلیف جلوه نموده و در اکثر مواقع تمام هم و غم شان رفع و رجوع مسایل سیاسی و یا به نوعی سیاسی کاریست !
معصومیت جوانان نیز به خاطر خانواده هایی است که بی بند و باری در میان شان تمدن و به روز بودن محسوب شده و حجاب و مذهبی بودن برای شان از مظاهر مرتجع بودن و املی است!
اما مجرم بودن شان به دلیل عقل و شعورشان است که می توانند خوب و بد را از هم تشخیص و تمییز دهند، گرچه جوانند و کارهای زشت به حکم همان قسم شیطان در نظرشان زیباست!
البته نباید از واقعیت بگذریم، برخي مسوولان نیز در برابر فسادهای فرهنگی و اخلاقی از پا ننشسته و اقداماتی هم انجام می دهند، لیکن طرح هایی مقطعی و محدود به زمان و مکان خاص، مثل طرحی که اخیرا سردار رادان قائم مقام ناجا اعلام کرد: « از 25 خرداد ماه مبارزه با بد پوششی دوباره آغاز می شود »
او در این مورد کلمه تشدید را به کار برد و می دانیم این طرح هم مقطعی خواهد بود، همانند طرح های دریا که گاه در تابستان مظهر علنی فساد و بی بند و باری است!
این مساله را خود به عینه در طرح دریای رامسر مشاهده کردم ! هیچ کسی هم نبود با این مروجان علنی و آشکار فساد مقابله کند، در حالی که استانداري مازندران انگشت اشاره را به سمت خود نشانه گرفته و اعلام کرده که متولی دریا خود ماییم!
البته یکی از علل چنین مفاسد علنی احساس امنیت و آرامش خیال برخی استفاده کنندگان از مواهب خدادادی است ،همان احساس امنیتی که باید شهروندان از وجودش لذت ببرند و آسوده خاطر باشند؛ لیکن لابد برخی از مسوولان خودشان خبر ندارند در نزدیکی شان و به قولی کنار گوش مبارک چه می گذرد!
گرچه این موضوع در تمام کشور عمومیت دارد و مازندران به عنوان حیات خلوت خوش نشین ها از این مقوله مستثنی نیست!
بدیهی است هدف مان از بیان مصداق ، بهره برداری های ابزاری برخی از افراد در مواقع خاص است که در سایر مواقع حالت انفعالی به خود می گیرند در حالی که انتظار می رود کمی متعادل تر برخورد کنند، حرف هایی را بر زبان جاری سازند که توانایی و ظرفیت انجام آن را داشته باشند یا به زبانی ساده تر«به عمل کار برآيد به سخنراني نيست ، به خرد کار برآيد به پريشاني نيست»
چه بسیار اظهار نظرهای غیر منطقی که تحقق آن تنها در سایه واقع نگری در آرمان شهرمان مفهوم می یابد! گرچه امیدواریم امسال اوضاع فرق کند و مردم این مسائل را به خوبی لمس کنند نه در شعار و حرف!
به یقین بي اعتنائي و بي توجهي مسوولان به مسائل اخلاقي و فرهنگي منجر به کمرنگ شدن هنجارها در جامعه می شود و سپس تمام آنچه که ساختیم محكوم به نابودی و ويراني خواهد بود .
* نا هماهنگی ،درد مزمن جامعه
برخي مردم و متدینان از آلوده شدن شهرها به رفتارهای زشت و و جلوه نمودن های زننده ناراضی هستند و از نیروی انتظامی انتظار دارند با اقدامات پلیسی جلوی این مظاهر علنی فساد را بگیرد.
از سویی برخی از مردم خواهان برخورد لطيف و ظريف با جوانان و نوجوانان ناآگاه اين مرز و بوم از سوی پلیس هستند، اما واقعیت این است که نیروی انتظامی به تنهایی نمی تواند تاوان کم کاری همه بخشهای فرهنگی و گاهی قضایی را هم بدهد!
جلوی ناهنجاری اجتماعی را نمی توان با جریمه های سنگین گرفت،وقتی در اثر کم کاری متولیان امور ، جوانی به دلیل ناهنجاری آشکار از سوی پلیس دستگیر شده و به مسوولان قضایی سپرده و پس از مدت کوتاهی آزاد می شود ، چه توجیهی می تواند داشته باشد؟!
ناهماهنگی میان مسوولان دستگاه های فرهنگی،انتظامی و قضایی درد مزمن جامعه ماست که از دیر باز از آن رنج می بریم.
این است که جوان امروزي، منكر ديروزي را معروف ميشمارد و گاه در برابر قانون و مجري آن ميايستد.
از طرفي کمتر اتفاق می افتد کسی در جامعه امروزي امر به معروف و نهی از منکر کند، چون گاه باید تاوان سنگینی بپردازد.
بنابر آن چه گفته شد از مسوولانی که تکیه بر کرسی قانونگذاری ،اجرایی و نظارتی دارند هیچ عذری پذيرفته نیست. اينها حقایقی است که شاید به مذاق خیلی ها خوش نیاید ، لیکن باید آشکارا هشدار دهیم اگر امروز به ملاحظه مسائل سياسي و يا هر بهانه ديگر از كنار این ناهنجاري ها ساده بگذریم و به معالجه اين بيماري مزمن و خطرناك نپردازيم فردا بسيار دير خواهد بود.
ايميل نويسنده: (heyran55@yahoo.com)
- سه شنبه 24 خرداد 1390-0:0
درود بی پایان...
یادداشت نویسنده ی محترم قابل تامل و تفکر بود... درست است... این ها واقعیت های جامعه ی ماست... مطمئناً فاجعه عمیق تر است... اما نباید یکجانبه قضاوت کرد و یا رای داد!
بنده همانند شما نویسنده ی محترم یا خوانندگان عزیز تجربه و آگاهی لازم را ندارم و اگر از نکاتی که عرض می نمایم ناخشنود شدید، آن را به حساب فهم و دانش ناکافی من بگذارید! مدت هاست وقتی با این ناهنجاری ها رو برو می شوم و می بینم افرادی در سنین پایین دچار توهم و حتی جرم می شوند به این فکر می کنم که این ها در چه نظام آموزشی تحصیل کردند؟! آیا مربیانی انگلیسی، آمریکایی و حتی اسرائیلی داشتند؟! آیا با کتب ادیان دیگری جز اسلام آموزش دیده اند؟! و سوال های دیگری که من را به تاثر وا می دارد!!!
موضوع این است که ما راه را به بیراهه رفته ایم! جوانانی که موضوع بحث ما هستند سنی کمتر از انقلاب عزیز و اسلامی ما دارند! مشکل اینجاست... ما اشتباه کرده ایم!!! جوانانمان را با خدا- دین و رسولش دور ساختیم... به فرامینی آن ها را فرا خواندیم که خودمان نادیده گرفتیم!!! خودمان را در هر بحث و مجلسی عقل و خرد کامل فرض کردیم و از روی نادانی و جهل خودمان قضاوت کردیم!!! خودمان را مسلمان تر دانسته و آن ها را به بی دینی متهم کردیم!!! به جای امر به معروف همیشه نهی از منکر کردیم!!! مگر می شود عشق و علاقه ی دین را با زور و تهدید در باور این جوانان مظلوم جاودانه ساخت؟! همیشه خودمان را کارشناس مطلق دانسته و آن ها را به نادانی متهم ساختیم!!! همیشه افراط و تفریط داشتیم... جدای این مسائل هیچگاه برای آن ها کاری نکردیم... جوان با شور و ذوق است... هیجان دارد... برای تخلیه ی این انرژی و هیجان چه کار مثبتی انجام داده ایم؟! بجای آموزش صحیح روابط سالم دختر و پسر آن ها را همیشه به فساد اخلاقی متهم ساختیم... نمیدانم... شاید چون خودمان اینگونه فکر میکنیم و به دنبال انحراف هستیم در مورد آن ها اینگونه قضاوت می کنیم... شاید...
حرف برای گفتن زیاد است... اما راه بهتری هم هست... بنده همانند تمامی دوستان از این همه بی بندباری متنفر هستم ولی به این اعتقاد دارم که راه بهتری هم هست!... ما برای این انقلاب و حفظ آن خون ها داده ایم... سختی ها کشیده ایم... خون دل ها خورده ایم!!!
چرا در رفتار خودمان بازنگری نمی کنیم تا این جوانان کم اطلاع و رشد نیافته ی خود را آموزش و پرورش دهیم... حسن هایشان را ببینیم و آن ها را به سوی خوبی و پاکی هدایت نمی کنیم؟! چرا از آن ها جوانان دلسوز و شیفته ی نظام نمی سازیم؟! چرا با برخوردهای نادرست خودمان آن ها را نسبت به دین و اسلام بدبین می نماییم... اسلام دین خوبی هاست... دین عقل و خرد است... تنها راه مطمئن رسیدن به کمال است...
دیگر نمی دانم چه بگویم... شاید هیچ کدام از حرف های من درست نباشد... شاید... چون همانند دوستان دانش و فهم کافی را ندارم... ببخشید که زیاد حرف زدم... - سه شنبه 24 خرداد 1390-0:0
اين مطالب منو ياد فيلم "زير پوست شهر"اثر ماندگار خانم تهمينه ميلاني انداخت؟!
اگه واقعا ميخواييد اين جوونا بي قيد تر و بي بند و بار تر بشن با زبان زور و جبر باهاشون بر خورد كنيد؟؟؟!!! - سه شنبه 24 خرداد 1390-0:0
آفرین بر منتشر دهندگان تنفر از بی ادبی؛
آخه بچه مسلمونی گفتن،
به قول آقامون؛ اگه منکری دیدید بگویید کارتان اشتباه است و رد شوید!
مطمئن باشید نهی کنندگان از منکر به عدد 99 نمی رسند که منکرکننده یا ترک می کند یا پا به فرار می گذارد. - سه شنبه 24 خرداد 1390-0:0
ما نباید نسبت به رفتار ناشایست بی تفاوت باشیم تا آنان فکر کنند کار درستی انجام می دهند؛
اگر به نظرمان نمی توانیم آنان را ارشاد نماییم حداقل با زنگ زدن تلفن 110 آنها را متوجه اشتباهشان نماییم. - سه شنبه 24 خرداد 1390-0:0
برخورد چکشی هم با جوانان اینجوری جواب نمیدهد.باید کار را ریشه ای انجام داد.
- يکشنبه 22 خرداد 1390-0:0
بله مطلب را خواندم من شما کاری نمی توانیم انجام دهیم غیر از این که با فرزندان خود دوست باشیم و روش دورست زندگی کردن را به انها بگویم به نظر من این افراد بیشتر کمبود مهر و محبت دارنند که پدر و مادر باید پاسخگوی اینها باشند.
- يکشنبه 22 خرداد 1390-0:0
سلام-متاسفانه چنین چیزهایی فعلاً مد شده بهترین حالت بی توجهی و کم محلیه -کسانی که به این افراد بها میدهند(چه در نگاه چه در عمل) رفتارزشت آنها را تشویق میکنند -مطمئن باشید افرادی که با بی حجابی بی بندوباری ،خودشان را با کلاس متمدن و امروزی جلوه میدهند ازاقشار مستضعف بیسواد -عقده ای -و خائن به خانواده محسوب میشوند .پس بیشتر با بچه هایمان دوست باشیم و با راهنمایی مثبت آینده کشورمان را بسازیم .
- شنبه 21 خرداد 1390-0:0
Slm kh.porhoseyn,yadashtetan khondam,yadashte jazabi bud az in jahat ke vagheiate talkhe jameman ra be tasvir keshidid!ama jaleb anke mamulan ma adat darim dardha ra bayan namaim,be tab shoma niz rahkarhai baraye boron raft az in bohran ra dar zehn darid v agar chenin nabashad be ghole mohamade balkhi molavi raz nahan daro khamosh,omidvaram peygire tamame ghazayaye in chenini ra faghat bar ohdeye masolin magozarim ke agar chenin knim morede enteghad gharar migirim ke zendegie kabki dar pish gereftim,
sepasgozaram M.bahrami
Puzkhand.blogsky.com