آن چه بر سر ما مي رود...
...ما هم نمی خواهیم سر طاهایی فریاد بکشیم، می دانیم که معصوم نیست و گاهی هم غفلت می کند ،ولی توهین به سخت کوشان عرصه اطلاع رسانی اشتباه دیگری بود که برای توجیه خطای قبل شان مرتکب شده اند!(يادداشتي از ربابه حسين پور،خبرنگار-ساري)
سال نود در محافل خبری مازندران همانند برنامه نود بسیار چالش برانگیز و پر سرو صدا ست. از آغازین روزهای سال جدید و پخش سریال پایتخت ،عده ای واکنش های تندی نشان دادند، نحوه گفتمان و تکیه کلام های بازیگران را به خود گرفته و متعصبانه برآشفتند.کار به رسانه هاي مجازي کشيده شد، مسوولان درگیر بازی های سیاسی بی حاصلی شدند که البته پس از مدتی و بنا به مصلحتی(!) آنانی که رهبری این جریان را به عهده داشتند ،توبه نامه خوانده و مواضع شان را تغییر داده و یا سکوت اختیار کردند!
پس از آن بحث در خصوص استقبال برخي مسئولان استانداري از سردسته جریان انحرافی و تکذیبیه شدید استانداری، برداشتن مجسمه های اسب 50 ساله میدان امام ساری به بهانه ای واهی و غیر منطقی،سفر 40 نفره مدیران پرتلاش و خستگی ناپذیر(!) مازنی به ترکيه،قلم فرسایی جریان سازان استان و موضع گیری آنان با نگاهی بدبینانه به مطالب از سر درد نگاشته شده مختاباد-خواننده محبوب ساروی- و ... همه و همه در کش و قوس جنگ و جدل های نگارشی،توان مدیران استان را کاسته و آنان را عملا وارد کارزار قلم کرده است.
متاسفانه در این میان شاهد بد اخلاقی های برخي مدیران و استادان فرهیخته استان نیزبوده ایم که حتی از توهین و تهمت به دوستان دلسوزشان دریغ نکردند! اما آخرین بحث جدال برانگیز در استان رها شده و مظلوم مازندران، پناه بردن جناب طاهایی به استخاره در جریان تعیین فرماندار مرکزاستان بود که واکنش های را در پی داشت.
استاندار هم که از صرف این همه انرژی برای مباحث بیهوده به جای مدیریتی مقتدرانه بر استان برخوردار اما رنجور استان کلافه شده، این بار از کوره در رفت و در اظهار نظری عجیب توپ را به زمین اهالی مظلوم و صادق عرصه خبر انداخت و با ادبیاتی دور از ذهن، انعکاس گفته هایش را برنتافته و به توهین و ورود به حریم خصوصی افراد پرداخت!
البته ما با ادبیات و نحوه سخنرانی استاندار کاملا آشناییم و می دانیم در عین حال که ساده و صمیمی سخنرانی می کند (گویی که در حال حرف زدن معمولی است) ، بسیار به خاطره گویی می پردازد و همیشه در سال های ماقبل و اوايل دهه 60 سیر می کند ،گاهی هم رشته کلام از دستش خارج می شود ،لیکن سخنرانی اخیر ایشان به خصوص آنجا که گفت:« استخاره بد آمد؛ فرماندار معرفی نشد» و در پی آن توهین به یکی از خبرنگاران قابل تامل است!
البته تصور می کردم این مساله فقط نقل محافل خاص است،لیکن وقتی درون تاکسی شنیدم که راننده و مسافران راجع به استخاره استاندار حرف مي زنند،متوجه نفوذ کلام طاهایی میان مردم عادی شدم!
آنها می پرسیدند مگر می شود مدیریت استان را با استخاره پیش برد؟آیا تمامی مدیرانی که تاکنون منصوب شدند به حکم استخاره خوب بر مسند مدیریت تکیه زده اند؟آیا واقعا اراده وزیر کشور با استخاره عوض می شود و حکم انتصاب را پس می گیرد؟
آیا این استدلال جناب استاندار عقلانی و منطقی است؟ وقتی در انتصاب دهیار روستایی هفت خوان رستم بايد سپری شود، آن وقت در معرفی فرمانداری آن هم برای مرکز استان بايد به استخاره پناه برده شود؟
یقینا جناب استاندار می دانند که مردم بعد از 32 سال از سپری شدن انقلاب و پشت سر نهادن آزمون های فراوان کاملا هشیارند و می دانند اراده ای سیاسی پشت سر این عدم انتصاب بوده و لابی های متعددی از سوی برخي سیاسیون(و شايد برخي نامزدهاي احتمالي مجلس که تمايل دارند فرمانداري همسو با آن ها بر سر کار بيايد) انجام شده که این گونه ورق برگشت.
البته ما هم نمی خواهیم سر طاهایی فریاد بکشیم، می دانیم که معصوم نیست و گاهی هم غفلت می کند ،ولی توهین به سخت کوشان عرصه اطلاع رسانی اشتباه دیگری بود که برای توجیه خطای قبل شان مرتکب شده اند!
لیکن جناب طاهایی در نامه ای سعی بر دلجویی نموده، اما ظاهرا" افاقه نکرده و خودشان هم به این حلالیت طلبی اقناع نشده است.
جناب استاندار روز يک شنبه از تمامی خبرنگاران دعوت کرده تا طی مصاحبه ای مطبوعاتی با آنها به گفتگو بپردازد که اميدواريم استاندار محترم در این جلسه قصد دلجویی از خبرنگار مورد نظر و اهالی رسانه را داشته باشد.
به اميد آن که چه زودتر اين جدل ها فیصله یافته و بحث و بررسی های صاحب نظران و برنامه ریزان استان فارغ از سیاسی کاری پیرامون مسائل اساسی استان صورت گیرد و پتانسیل های استان آزاد شده و موانع و محرومیت ها برداشته شود.
ايميل نويسنده:(heyran55@yahoo.com)
- سه شنبه 7 تير 1390-0:0
چرا نظرمو منتشر نکردی. من چیزای خوب خوب می گم. نکنه خوشت نمیاد. باشه بعداً یه چیزایی می گم که همه خوششون بیاد.
- يکشنبه 5 تير 1390-0:0
اطلاع رسان قلمت مستدام باد!
ما که وقتی کشورهای پیشرفته را می بینیم می فهمیم تصمیم گیران مردم اند که با نظرسنجی تخصصی، منافع عموم ترجیح می یابد و برنامه بدون تأثیر مستقیم انتصابات به راهش ادامه می دهد؛
امیدواریم ما هم مطالباتمان از فردمحوری به برنامه محوری تغییر کند!
البته نه مثل تغییر آقای اوباما. - يکشنبه 5 تير 1390-0:0
همکار عزیز مطالبت و خوندم
البته از اونجایی که سال ها افتخار آشنایی با جنابعالی را دارم از نوع نوشتار شما لذت می برم مخصوصا چند وقت اخیر که در فضای مجازی سیر می کنی نوع قلمت کمی تغییر کرده و نیش دار شده شاید سرت به تنت زیادی کرده !!!!!!!!!!!!!! شوخی بود!
همانطور که می دانید اداره یک استان توسط فردی که سال ها سابقه مدیریت کلان را در کارنامه خودش دارد امری ساده به نظر می رسد اما ظاهرا مدیریت دهه 60 بامدیریت دهه 90 کمی فرق کرده یا آقای طاهایی آنقدر پیر شده که تمرکز لازم را برای اداره استان از دست داده نمونه اش همین اتفاقات یکی دو ماهه اخیر است که شما در مطالبتان به خوبی بدان اشاره کردید. اما در مورد استان همانطور که بهتر از من می دانید اینجا افراد بر اساس سیاسی کاری سر کار می آیند نه شایستگی شان! اینجا باید به جریانی وصل باشی تا بتوانی دستت را به ریسمان مدیریت استان برسانی! اینجا با خیلی جاهای دیگر فرق می کند.
اما شما بفرمایید راهکار چیست؟
مگر غیر از همان حرف جناب مختاباد است که فرمود:اينان همگي همان نسل سوخته اند كه اينك زمام امور را در دست گرفته اند و همواره با توسل به امر سطحي و شعاري از اصل مسئوليت و تعهد خود شانه خالي ميكنند.
با حضور اهالی فرهنگ و هنر؛ 
هشتصدکلمه دربارۀ دفتر هشتم «پژوهش‌هایی درباره کرانه‌های دریای کاسپین» 
توسط شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ایران صورت گرفت: 
با حضور مسئولان استانی؛ 
در نشست «از پدر کشی تا پسر کشی» مطرح شد؛ 
با حضور نویسنده؛ 
با حضور نویسنده؛ .jpg)