تعداد بازدید: 2979

توصیه به دیگران 2

يکشنبه 16 مرداد 1390-13:12

در چارچوب کدام صیاثت(سياست)؟!

تمام حواس برخي آقايان به تلویزیون هست که ببیند آیا لهجه یک مازندرانی در یک برنامه استفاده شده یا نه و تحقیق و تفحص نمایند که آیا در استفاده از آن لهجه ، تمسخری مشهود هست یا نه و اگر خدای نکرده ، به اشتباه چنین تصوری نمایند آه از نهادشان بلند شود و داد و فریاد راه بیندازند و به جای حفظ امنیت استان ، مردم را با پیامک های تحریک کننده دعوت برحضور در خیابان ها بکنند...(يادداشتي از عليرضا فلاح،نويسنده و کارگردان-آمل)


 انگار همین دیروز بود که استان سرسبز مازندران دو پاره شد و استان گلستان شکل گرفت.اینکه آیا این جدایی حرکتی درست بود یاغلط ، موضوع بحث ما نیست. اگر چه کسی هم نیامد و تحلیلی ارائه نداد که معایب این جدایی چه هست و فواید آن چه بود که چنین تصمیمی گرفته و اجرایی شد .

 زمزمه های جدایی غرب استان و شکل گیری استانی جدید که زمانی می گفتند نامش بوستان است(!)-و حتی به مرکزیت نوشهر یا چالوس-بین نخبگان این دو شهر بحث بود و استدلال هایی آبکی روی کاغذ قلمی می شد،امروز مبدل به سخنی جدی شده و اگر سکوت مسئولان استانی – که موضوع بحث ماست- ادامه یابد،این زمزمه تبدیل به فریاد می شود و تجربه ثابت کرد که این جدایی اتفاق می افتد .

در میان همین هیاهو ، ناگهان شهری به نام میاندرود شکل می گیرد و مرکز استان – ساری- مبدل به کلان شهر نشده ، کوچک تر هم می شود.

از طنز دردناک قضیه که مرکز استان فرودگاه ندارد و تنها فرودگاه مطرح استان به شهر نوپا و نوزاد گونه میاندرود انتقال یافت که بگذریم ، استدلال کلان شهر و مزایای کلان شهر چه هست و چه امکانات و بودجه ای به آن تخصیص می یابد ، پذیرفته نشد و رای به احساسات مردمی داده شد که چندان مبنای علمی ندارد و شاید ردپای کس یا کسانی را نیز در این قضیه دید که به امید2 رای ناقابل و شاید واقعاً قابل و ایضاً موارد دیگری که به بازی کودکانه یا همان سیاست از نوع صیاثت – شبیه است ، رای به چنین تصمیمی دادند.

 دیر یا زود مردم بندپی بابل هم که سودای استقلال دارند و ایضاً قصبات دیگر که گویی تا مغز استخوان زیر نفوذ استعمار هستند و تقلای استقلال در شعرهای نسروده جوانان پر شور این جا و آنجا نمایان است ، زمزمه های خود را تبدیل به فریاد خواهند کرد!

 اگر نگارنده فواید این استقلال و این جدایی هاي عجیب و بی بنیه و خالی از استدلال علمی و منطقی را نمی داند ، چندان مقصر نیست؛ آتش بیاران معرکه و بانیان این استقلال ها ، هرگز استدلال نیاورند که چرا ؟ فواید این جدایی ها در چیست و چه چیزی عاید مردم آن مناطق می شود ؟

 به این عدم ارائه استدلال می توان سکوت وحشتناک مسئولان تصمیم گیر و ارشد استان را نیز به آن اضافه کرد که تو گویی هیچ اتفاقی نیفیاده و یا نخواهد افتاد!

اگر بگوئیم انگاری خودشان نمی دانند که دلیل چیست و باری به هر جهت با اندکی فشار سیاسی- و اضافه کنید به آن اغراض خاص سیاسی – تصمیم می گیرند بیراه نگفتم. غیر از این اگر هست ، چرا عکس العملی نشان داده نمی شود ؟ یا نه ، تمام حواس شان به تلویزیون هست که ببیند آیا لهجه یک مازندرانی در یک برنامه استفاده شده یا نه و تحقیق و تفحص نمایند که آیا در استفاده از آن لهجه ، تمسخری مشهود هست یا نه و اگر خدای نکرده ، به اشتباه چنین تصوری نمایند آه از نهادشان بلند شود و داد و فریاد راه بیندازند و به جای حفظ امنیت استان ، مردم را با پیامک های تحریک کننده دعوت برحضور در خیابان ها بکنند و غافل از اینکه اگر خونی از دماغ کسی جاری شود و بخواهند سوء استفاده گران از این وضعیت سوء استفاده کنند و امنیت اجتماعی به خطر بیفتد ، چه کسی باید پاسخگو باشد؟! و هیاهو راه بیندازند برای هیچ و هم خود را به درد سر بیندازند و هم دیگران را.

 در این سکوت و حرکات کاملاً اشتباه آقایان ، خبر می رسد که قرار است میانکاله نیز از مازندران جدا شود . خُب مبارک است . دیر یا زود این اتفاق می افتد.

مطمئن باشید.مگر آقایان در مقابل این اتفاقاتی که افتاد حرفی زدند و موضع گیری کردند و با جدیت مقابله کردند و یا تن به هر خواسته ای هر چند غیر علمی دادند ؟

مگر فیروزکوه و گدوگ از استان جدا شد ، امامزاده هاشم (ع) از استان جدا شد ، کسی حرفی زد ؟ اگر فردا و پس فردا ، تا سرحدات آمل به تهران ملحق شود کسی قادر به ایستادگی هست یا اصلاً این چیزها برای آقایان مهم نیست و به آینده سیاسی خود فکر می کنند و به اینکه از اینجایی که هستند به کجا بپرند و چه چیزی را پله قراردهندو برای بالا رفتن از نعش چه کسی یا چه چیزی نردبان ترقی بسازند! ؟

سرگرم شدن به بحث و جدل های بی اساس ، مهر ه چینی آدم ها ، هر چیز قد کوتاه و کوتوله و سپردن مسئولیت های بسیار سنگین تر از وزن شان به آنها ، بدون توجه به مطالبات به حق مردمی که ولی نعمت شان هستند و آنها فقط در شعار خود را نوکرشان می دانند و فاخرانه پشت این جمله ریاکارانه ، اربابی می کنند ، باعث هرج و مرج و به وجود آمدن چنین اتفاقاتی شده که که قطعاً در چهارچوب همان صیاثت(سیاست ) قرار می گیرد؟

 کافیست همین امرز بحثی نظری مطرح شود که مطابق میل و سلیقه آقایان نباشد و با نظرگاه سیاسی شان در تعارض باشد ، آن وقت ده ها قلم روی کاغذ سُر می خورد و صفحه ها سیاه می شود و ساعت ها از تریبون های مختلف و جلسات و متینگ ها ، سخن- که بیشتر حرف هست-به هوا می رود، بدون هیچ دستاوردی و هیاهوی بسار برای هیچ ، اما اگر قرار باشد جوي کوچک آبی احداث شود برای رفع مشکل عملی مردم ، یک عدد بیل هم هوا نمی رود و حتی زمزمه های ناچیز و در گوشی هم به میان نمی آید ...

 امروز میانکاله قربانی سهل انگاری مسئولین ارشد استانی است، آن گونه که دیروز با سکوت و سهل انگاری اسلاف این آقایان ، این استان سر سبزمثل جگر ذلیخا پاره پاره شد .

 چه چیز مدیریت ، هوش آدم را می برد که به جای ترنج ، انگشتان دست باتیغ سهل انگاری بریده می شود، گزینه مجهول این معادله است . 

ايميل نويسنده: (marf.aski@yahoo.com)


  • مازیار مازندرانیپاسخ به این دیدگاه 0 0
    دوشنبه 17 مرداد 1390-0:0

    آفرین بر تو نترسا ریکا.

    • يکشنبه 16 مرداد 1390-0:0

      باید بغیرت مازندرانی خود آفرین بگوییم که این همه از خاک سرزمین مارو به تاراج دادند و زبان مازندرانی یا بقول مازندرانی ها گیلکی رو ازما گرفتن ما هیچ تقصیری نداریم ......همه این بازی ها بخاطر بی بخاری ما ها است دوست عزیز البته شما حق مطلبو در نوشته هاتون خوب ادا کردید ما مازنی ها در هر دوره ای کاسه داغتر از آش بودیم فرهنگ گریز و فرهنگ ستیز بودیم غریب نواز (غریب ....)بودیم من بعنوان مازندرانی غربی هیچگاه دوست ندارم واژه مازندران از روی شهر و دیارمان برداشته شود ولی عدم توجه مسئولان استانی به خواسته ها کاستی ها و معضلات عدیده غرب مازندران مردم را به این فکر سوق داده

      • يکشنبه 16 مرداد 1390-0:0

        ما كه مي دانيم توي اين تجزيه شدن ها چيزي جز فقر بيشتر نيست. آيا جمعيت بيشتر وحدت آفرين تر و با قدرت تر است يا كوچكتر؟

        • يکشنبه 16 مرداد 1390-0:0

          نمي دانيم اين آقايان براي انتخابات چه كارها كه نمي كنند. بيچاره مردم در خانه هاشان آرام اند كه يكباره براي انجام يك كار اداري ملتفت مي شوند تقسيم بندي اداري تغيير كرد.

          • يکشنبه 16 مرداد 1390-0:0

            ته صیاثت مه ره بکوشته!

            • مرتضي محمدزادهپاسخ به این دیدگاه 0 0
              يکشنبه 16 مرداد 1390-0:0

              نویسنده به نکته خوبی اشاره کرده که آقايان در برابر یک مساله کوچک موضع مي گيرند یا یک کار کوچک مثل کلنگ زدن يک باب نانوایی را در بوق وکرنا می کنند اما در قبال مسایل مهم استان سکوت می کنند!این رای چه کارها که نمی کند.


              ©2013 APG.ir