تعداد بازدید: 4269

توصیه به دیگران 9

يکشنبه 29 آبان 1390-21:25

همکاران از مازندنومه مي گويند

به بهانه جشن ده سالگي؛همکاران و خبرنگاران مازندنومه:محمدحسين ملايي کندلوسي،زينب حبيب پور،ربابه حسين پور،اعظم کردان،عظيم غلامي،بابک شمس،عليرضا عزيزکمالي و رضا اصغري از خاطره هاي تلخ وشيرين خود مي گويند.


مازندنومه:در 9 سال گذشته خبرنگاران و روزنامه نگاران متعددي با ما همکاري کردند که برخي همکاري ها تاکنون نيز ادامه يافته است.به بهانه دهمين زادروز مازندنومه خاطرات برخي همکاران وخبرنگاران مان را با هم مرور مي کنيم:

*محمدحسين ملايي کندلوسي،خبرنگار مازندنومه،کجور

نمی دانم از کجا و از کدام خاطره ام در طول همکاری با مازندنومه پرافتخار شروع کنم.قبل از هر چیز باید بگویم زمانی که در سال 84 در یکی از نشریات مازندران مشغول به کار بودم،مازندنومه یکی از منابع اصلی تهیه خبر برای آن نشریه و سایر نشریات استان مازندران بود و این افتخار بزرگی برای مازندنومه است که به عنوان اولین منبع خبری برای نشریات مازندران شد و تا به امروز نیز که خبرگزاری ها و پایگاه های خبری زیادی متولد شده اند باز هم مازندنومه منبع خبری مطمئنی برای نشریات استان مازندران محسوب می شود.

مازندنومه مرا با دنیای روزنامه نگاری الکترونیک آشنا کرد و با راهنمایی های برادر بزرگوار و فرهیخته ام جناب آقای علی صادقی- مدیریت توانمند و با ذکاوت مازندنومه- توانسته ام از محضر ایشان کسب فیض کرده و تجارب ارزشمند و گران بهایی را در روزنامه نگاری الکترونیکی به دست آورم.

 اکنون که بیش از سه سال است که با خبرگزاری فارس و سایر پایگاه های خبری مازندران همکاری دارم و  همه اینها را حقیقتا مدیون دانشگاه مازندنومه هستم که فرصت روزنامه نگاری در دنیای مجازی را به من داد.

 خاطرات کاری در مازندنومه بسیار است که مهمترین آنها مصاحبه با دوست عزیز و گرامی ام جناب آقای دکتر علی فردوسی- استاد دانشگاه برکلی در کالیفرنیای شمالی- بود که مازندنومه آن را منتشر کرد و این مصاحبه مورد توجه بسیاری در ایران و خارج از ایران و حتی خود آقای دکتر علی فردوسی قرار گرفت و به دنبال آن پیشنهادهايی برای همکاری خبری از برخي رسانه ها داشتم اما به دلایلی آنها را رد کردم. http://www.mazandnume.com/?PNID=V5425

انتشار خبری از روستای ساروس کجور در مازندنومه http://www.mazandnume.com/?PNID=V12511 تحت عنوان" آیا مسئولان می دانند ساروس کجاست؟"  بازتاب بسیار گسترده ای داشت، به گونه ای که قمی -فرماندار نوشهر- از من خواست تا با حضور در محل فرمانداری درباره این خبر باهم به گفتگو بنشینیم.

نکته حائز اهمیت این که خبر مذکور در بسیاری از خبرگزاری ها و پایگاه های خبری مازندران و خارج از استان نیز منتشر اما این مازندنومه بود که توجه همه را به خود جلب کرد که نشان از اعتبار بالا و جلب اعتماد عمومی نسبت به اخبار مازندنومه دارد.

خاطره خوب و به یادماندنی من با مازندنومه مربوط به مصاحبه مرحوم مهندس درویش- مالک فقید باشگاه شموشک نوشهر- بود. این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که مهندس درویش هرگز با هیچ رسانه ای درباره شموشک نوشهر حاضر به مصاحبه و گفتگو نشد اما وی برای اولین بار با مازندنومه درباره شموشک نوشهر گفتگو کرد که در مازندنومه منتشر شده است: http://www.mazandnume.com/?PNID=V5046

يادداشت مربوط به حواشی روز روابط عمومي در منطقه گردشگری جوارم سواد کوه نیز در نوع خود بسیار جالب توجه بود و عکس العمل های تندي داشت که به مذاق بعضی ها اصلا خوش نیامد اما ارسال اخبار و تصاویر بعدی به مازندنومه منجر به عقب نشینی آن بعضی ها شد،هر چند مازندنومه به دلایل منطقی از انتشار آن خودداری کرد. http://www.mazandnume.com/?PNID=V12152

به هر حال آنچه مرا به ادامه همکاری با مازندنومه وا داشت جسارت و شجاعت همراه با صداقت بالای مازندنومه در انتشار اخبار و حاشیه نگاری خبرها می باشد. شاید خیلی ها مرا به نام خبرنگار جنجالی بشناسند اما حقیقت گویی را هرگز در حرفه خبری ام نمی توانم پنهان کنم و معتقدم آگاهی و اطلاع رسانی درست و شفاف حق مردم است و مازندنومه در اطلاع رسانی شفاف و درست  و بحق موفق عمل کرده است.امیدوارم در ادامه راه نیز بتوانم در همکاری با مازندنومه موفق عمل کنم.

در پایان از همه کسانی که در طول این هفت سال خبرنگاري بنده را یاری کردند خصوصا" مدیریت محترم و ساعی مازندنومه، نهایت سپاس و تشکر را دارم.

*عليرضا عزيزکمالي،خبرنگار مازندنومه، آمل

به مناسبت دهمين سالگشت تولد مازندنومه يک خاطره کوتاه را مي نويسم که در حين تهيه خبر براي اين سايت پيش آمد.

 درجلسه مدیریت بحران، رئیس یکی از ادارات درخصوص کمبود اعتبارات سخن می گفت. خبرنگاران در حال نوشتن مطالب بودند که وي گفت:"خبرنگاران چیزی ننویسند" و بعد به حرف های خود ادامه داد.چند دقيقه بعد گفت:"حالا خبرنگاران بنویسند".

 دوباره در ادامه صحبت باز گفت:" چیزی ننویسید"! فرماندار آمل هم گفت:" بالاخره خبرنگاران بنویسند یا ننویسند؟!"

*رضا اصغري،يادداشت نويس مازندنومه،قائم شهر

تلاش فرهنگی يک دهه اي همکاران مازندنومه؛ بهانه اين نوشته است. تلاشی که برای ارتقاي سطح فرهنگ عمومی کم نگذاشته شد. اگر نبود ارائه این گونه ایده های مثبت و خبرهای حقیقی، شاید فرهنگ همگاني تا این حد به اعتلا نمی رسید.

 قرار شد خاطره ای در مورد مطالب منتشر شده از سوی مازندنومه نوشته شود تا قسمی از بازخوردهای عمومی را در معرض نگاه عموم بگذاریم.

 مطالبی در روزهای دوشنبه مورخ 29/1/1390 با عنوان "بود و نبود رسانه های مجازی" و چهارشنبه مورخ 14/2/1390 با عنوان "حقوق مطبوعات، از سیر تا پیاز" و دوشنبه مورخ 24/5/1390 با عنوان "چرا ارشاد از ظرفیت های قانونی خود استفاده نکرد" از سوی مازندنومه وبا قلم من منتشر شد تا به حکومتی ها گوشزد شود چرا در صدور مجوز و حمایت از مطبوعات سخت گیری های مفرط و استثناءهای غیرمنطقی صورت می گیرد؟

دست اندرکاران مربوطه به خصوص نمایندگان مجلس، استانداری و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی به موضوع حساس شده و با تماس و پیگیری های مستمر-هر چند به نويسنده ابراز ارادت  کردند-به نوعي سعی در رفع و رجوع مشکل داشتند و انتظار اين گونه مطالب را نداشتند.

خاطره ديگر من مربوط مطلبي حقوقي است که در آن گفته بودم جلسات شوراها بايد علني باشد.اين نوشته وپيگيري هاي مازندنومه باعث شد بعد از چند سال جلسات شوراي شهر آمل علني شود و خبرنگاران در آن حضور يابند.

تصورم اين است که مازندنومه قصد داشته دست کسانی را که احساس می کند فریاد حق شان به جایی نمی رسد،بگيرد و شاید با فراخوان عمومی دست نیازمندان را به دست دارا متصل کند.

اين سايت به رسم وظیفه ذاتی خویش، اصل را به دفاع از حق عموم دانسته و حق عام را همیشه بر خاص ترجیح می دهد.

*ربابه حسين پور،خبرنگار مازندنومه،ساري

تابستان 89 بود، اولین آشنایی من با مازندنومه که حالا جزیی مهم از زندگیم هست.

 با تشویق یکی از دوستان بسیار خوبم اولین مطلبم را براي این سایت ارسال کردم،کار شد، خیلی برایم جذاب بود. مطالب بعدی و بعدی را ارسال کردم و باز هم کار شد.

در تماسی با آقای صادقی -مدیر محترم سایت که انصافا انسانی خلاق ، با مطالعه و در عین حال متواضع است- با تعریف و تمجیدی که البته هنوز هم خودم را در این حد نمی دانم مواجه شدم.مي گفت:بی تردید شما یکی از دو سه نویسنده برتر استان هستید و می توانید در این زمینه پیشرفت خوبی داشته باشید.

این جمله اعتماد به نفس زیادی به من داد،به من که از کودکی عاشق نوشتن بودم و در همان ایام داستان های کودک می نوشتم و نمرات انشایم همیشه بالا بود اما به دلیل نمره 18 یکی از معلمان سال چهارم دبستان که انشایم را نوشته خودم ندانست و با هزار دلیل و قسم و حتی گریه کودکانه نتوانستم متقاعدش کنم، برای همیشه نوشتن را کنار گذاشته بودم و به قولی دستم به قلم نمی رفت.

با مازندنومه عشق به نوشتن در من بيدار شد. بازتاب مطالب از طريق كامنت و تاثيرش ميان مسوولان-كه گاه با بد و بيراه گفتن هايي نيز همراه است- مرا واداشت تا نوشتن را ادامه دهم.

در يكي از گزارش هاي اخيرم، يكي از مسوولان چنان برآشفت كه براي اثبات خود حتي به توهين هم متوسل شد!

از اين يك سال و اندي حضور در مازندنومه هميشه خاطراتي قشنگ و ماندگار در ذهن دارم. طي مدت کوتاهی از حضورم، موفق به کسب مقام دوم بخش خبر خبرگزاری ها و رسانه های مجازی جشنواره مطبوعات و رسانه های مجازی شدم،.

البته من از سال 80 در رسانه های مکتوب کشوری و استانی فعالیت داشته و دارم و تاکنون در جشنواره ها و مراسم مختلف رتبه کسب کرده ام،اما از اینکه توانستم در دنیای مجازی هم رتبه ای داشته باشم مایه مباهات و خرسندیم است.

به اعتقادم ،به عنوان كوچكترين عضو خانواده بزرگ مازندنومه هرکس در زندگی اثري ماندگار از خود در اذهان به جا می گذارد چه خوب است در خوبی ها جاوید باشیم! مازندنومه 10 سالگیت خجسته باد.

*زينب حبيب پور،خبرنگار مازندنومه،بابل

آقای غلامی خبرنگار شجاع فریدونکناري اولین کسی بود که مرا به آقای صادقی -مدیر سایت مازندنومه- معرفی کرد.

 شجاعت مدیر سایت مازندنومه یکی از دلایل مهم همکاریم با این سایت بوده است. گزارش فوت بچه اي در شکم مادر و افشای کم کاری مسئولان بیمارستان آیت الله روحانی بابل جزو اولین گزارش هایم در مازندنومه بود که منجر به شکايت دانشگاه علوم پزشکی بابل از من و مدیر سایت مازندنومه شد.

 در حقیقت این شکایت منجر شد که علاقه ام به همکاری با آقای صادقی به دلیل شجاعتی که در این راه به خرج داده بود بیشتر شود کمااینکه تا آن زمان تاثیر عمیق این سایت برافکار عمومی و به حرکت در آوردن مسئولان را حس نکرده بودم .

متاسفانه امروزه سایت هایی که بتواند حرف های مردم را انعکاس دهد انگشت شمارند،به همین دلیل مردمی بودن این سایت از دیگر دلایل همکاریم با آقای صادقی بوده است.

 انعکاس عملکرد منفی برخی از مسئولان و برخوردهای نامناسب با برخی از خبرنگاران در این سایت آن قدر تاثیرگذار بوده است که مسئولان را برسرجای خودشان نشاند و من این را به طور واضح حس می کنم.

انعکاس اخبار در این سایت مرا بیشتر به رسالتم که آن مردمی بودن است، نزدیک تر کرده است. از همینجا ضمن تبریک دهمین سال تولد سایت مازندنومه که باید کلمه شجاعت هم با آن همراه باشد، از همه مردم و مسئولانی که به سایت مازندنومه و خبرنگاران آن اعتماد کردند،صمیمانه قدرانی می کنم.

*اعظم کردان،خبرنگار مازندنومه،ساري

اولين باري که مطلبي براي مازندنومه فرستادم از اين که خيلي ها مطلبم را مي خوانند دلهره داشتم.روزي ده ها بار با سايت سر مي زدم تا ببينم نظر جديدي گذاشته اند يا نه!از همه هم مي پرسيدم مطلبم را در فلان سايت ديده اند و اگر خوانده اند چطور بود!

 برخي مخاطبان که سمت استادي دارند لطف مي کنند و نظرات سازنده شان را برايم ميل مي کنند که باعث خرسندي ام مي شود.از اين که در مازندنومه فرصت تلمذ و يادگيري دارم خيلي خوشحالم.

*عظيم غلامي،خبرنگار مازندنومه،فريدون کنار

از موقعي که همکاری با مازندنومه را شروع کردم وقتی که عملکرد مسئولان ادارات در این سایت مورد نقد قرار می گرفت، بنده را به وابستگي به جناح اصلاح طلب متهم کردند تا با این بهانه مرا نسبت به انتقاد از ضعف ها و عملکردشان منصرف کنند.(قابل ذکر است که من در زمان انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، رییس ستاد دکتر محسن رضایی در شهرستان فریدونکنار بودم که مورد فشار و هجمه زیاد ستاد بچه هاي دکتر احمدی نژاد قرار داشتم.)

تلاش کردم در طول مدت همکاري ام با اين سايت، برای خدمت به نظام و مردم از انتقاد منصفانه دست برنداشته و همچنان به افشای عملکرد منفی مسئولان منطقه ادامه دادم تا رسالتم را انجام دهم.

تازه ترين خاطره ام از مازندنومه،گزارش ماجراي تلخ افتادن کودکي در رودخانه شهر بود که باعث عکس العمل هلال احمر استان و شهرستان شد و چند روز بعد که حادثه اي مشابه براي يک پيرزن اتفاق افتاد، نيروهاي هلال احمر به موقع عکس العمل نشان دادند و اين نشان از تاثير آن گزارش داشت.همين طور ماجراي سرقت هاي سريالي و ضعف نيروي انتظامي منطقه در هفته هاي گذشته که باعث شکايت فرمانده نيروي انتظامي فريدون کنار از من شده است.

*بابک شمس،خبرنگار مازندنومه،چالوس

کار خبرنگاری و رسانه ای همیشه با خاطرات همراه است...تلخ و شیرین همه جزیی از خاطرات جذاب این حرفه است و اصلا نمی شود تلخ ها را ندیده گرفت.

شخصا معتقدم خاطرات تلخ بهتر هستند و موجب می شود که درس هایی برای ما تبدیل به آموزه شوند.

خاطرات شیرین از بدو زمان همکاری با مازندنومه تاکنون زیاد و قابل توجه است.در کنار شیرینی دوستی با علی آقاي صادقی که ویژگی های رفتاری شان در کنار مدیریت خوب شان،در مسایل شخصی نیز همواره دارای محاسن بسیار است هم از اتفاقات جالب و ارزنده ایام همکاری بود.

 گاهی هم در این مدت ها چیزی نوشتم که مورد خوشایند عده ای نبود...تهدید شدم...فحش خوردم...توهین شنیدم ولی هنوز هم معتقدم که باید حقیقت را نوشت و در این راه علی رغم تخریب های فراوان و تهمت هایی که به من زده شد- که نیت سست کردن جایگاهم در رسانه هایی مانند مازندنومه بود -باعث قطع همکاری من با اين پایگاه خبری نشد، بلکه موجب دوستی بیشتر و عمیق من با علی صادقی نیز شد.

 خبر بازدیدهای شبانه و سحر هنگام فرماندار چالوس در ابتدای حضورش در شهرستان بازتاب های متفاوتی داشت که برایم قابل توجه بود.

میرقدیر رضایی در همان ایام از خبررسانی شفاف و سریع مازندنومه بارها اعلام رضایت کرد.شاید همین رضایت خاطر وی بود که این حس اعتماد و اطمینان را ایجاد کرد که در مقابل یادداشت های انتقادی در خصوص دهستان کوهستان دو بار سرزده به دهستان کوهستان مرزن آباد رفت.

 مطالب انتقادی اي که در خصوص دستگاه های اجرایی و کوتاهی های برخی مدیران می نوشتم موجب شد تا این یادداشت ها مورد علاقه هم مخاطبان و هم عده ای از مسوولان قرار گیرد،از جمله افرادی چون استاندار،معاون سیاسی و امنیتی و رییس اداره روابط عمومی و امور بین الملل استانداری.

در خیلی از موارد نوشتن هایم موجب خیر شد و باعث شد هم مسوولان و هم مردم از واقعیتی تلخ خبردار شوند که یکی از آن فروش مدارس در کلاردشت و مرزن آباد بود که توسط هادی ابراهیمی مورد پیگیری قرار گرفت.

 گاهی هم باعث دوستی شد،یادداشت انتقادی ام در خصوص تعاون در هفته تعاون اگر چه در ابتدای قضیه با واکنش های تندی مواجه شد ولی بعدها موجب شد تا با رییس تعاون نوشهر دوستی نزدیکي پيدا کنم،تا جایی که هفته تعاون امسال در روز اول برای تبریک حضوری پیش ایشان رفتم و...

 به ياد دارم روزی مدیریت محترم پیشنهاد داد تا در جشنواره آثار انتقادی استانداری شرکت کنم و من نیز این چنین کردم.بعد از مدتی تعداد زیادی از دوستان تماس گرفتند و بابت برگزیده شدنم در این جشنواره تبریک گفتند.بعدها متوجه شدم که این جشنواره اختتامیه ای ندارد و ظاهرا صرفا یک کار تبلیغاتی بود و علی رغم یادداشت های متفاوت همکاران هنوز مشخص نیست چرا این جشنواره با این همه فراخوان و داوری برگزیدگان خود را معرفی نکرده است.

 به عنوان کسی که با رسانه های زیادی در استان کار می کنم مازندنومه همواره برایم دارای خاطرات خوبي بوده است...روزی در بابلسر برای خرید در مغازه ای رفتم...جوانی دانشجو روی صندلی نشسته بود...سلام کرد و گفت شما نویسنده و خبرنگار هستید؟با تعجب گفتم این دوربین تو دست ما همیشه ما را لو می دهد!خندید و گفت: من اصلا دوربین شما رو ندیدم...در تهران درس می خوانم...روزی یکساعت در اینترنت خبرهای استان را از رسانه های مجازی مطالعه می کنم...مرتب عکس شما را با یادداشتهای تان در مازندنومه می خواندم...شماره ای به ایشان دادم و اين برخورد برایم لذت بخش بود...

درج خبر سیل کندلوس در لحظات ابتدایی با عکس های این حادثه در شرایطی که به صورت داوطلب در لباس هلال احمر در دقایق پر خطر در بین مردم هم بودم واکنش های جالبی را به همراه داشت...یادم هست محمد حسین ملایی کندلوسی در یادداشتی از مسوولین خواست که این حرکت یک خبرنگار دیده شود،هرچند خود چنین دیدنی را نمی خواستم... ارسال اولین خبر در رسانه هایی مانند مازندنومه از این سیل عجیب باعث شد که نگاه استان به این حادثه بیشتر معطوف شود...در روز خبرنگار در عین ناباوری دیدم که رییس شورای اسلامی وقت روستای کندلوس در مراسم حاضر شد و برایم هدیه ای آورد و گفت: نمی توانم آن حضور را از یاد ببرم و این هدیه روز خبرنگار کندلوسی هاست...


  • محمدحسین ملایی کندلوسیپاسخ به این دیدگاه 0 0
    دوشنبه 30 آبان 1390-0:0

    مازندنومه سرافراز تولدت مبارک.همیشه سربلند و پاینده باشی

    • دوشنبه 30 آبان 1390-0:0

      خسته نباشید!!!!!شجاعان عرصه اطلاع رسانی


      ©2013 APG.ir