داستان يک زن
هر روز باید ارزش هنر داستان و نشر را فریاد بزنیم/تاریخ ما بی گمان همواره در کنار نام یک زن تکمیل شده است/تمام هستی ام را هزینه کردم تا جامعه فرهنگی از آن سود ببرد/کتابفروشی هایی فراوانی سراغ دارم که تا چند سال قبل بودند و امروز نیستند.(گزارش مازندنومه از جشن دهمين سالگشت تاسيس انتشارات شلفين و تجليل از خانم فريده يوسفي)
مازندنومه،کلثوم فلاحي:به همت کارگاه نقد هم نگر،دهمین سال فعالیت انتشارات شلفین با حضور گسترده اصحاب فرهنگ و اندیشه در هتل عرب ساری برگزار شد.در اين مراسم از تلاش هاي فريده يوسفي-مدير نشر شلفين-قدرداني شد.
*عرب:باید از عرصه فرهنگ و ادبیات دفاع کرد
عرب-يکي از اعضاي کارگاه هم نگر- در این مراسم گفت:امروز جمع شده ایم تا از فعالیت های انسانی وارسته و خیرخواه در حوزه فرهنگ و هنر و فعال در عرصه نشر صحبت کنیم.
عضو کارگاه نقد هم نگر ادامه داد: امروز این بانوی بزرگوار نماد برتری است از توجه انساني و توجه به هنر و ادبیات.
وی خاطرنشان کرد: امروز جمع شده ایم تا بگوییم علی رغم همه ناملایماتی که بر عرصه هنر و ادبیات می رود هستند کسانی که در این راه حضور یافته و همه زندگی خود را هزینه کنند.
عرب اظهار داشت: باید از عرصه فرهنگ و ادبیات دفاع کرد،چراکه عرصه ای است که می توان دلتنگی ها را بیان و جامعه ای روشن و آینده را برنامه ریزی کرد.
وی با بيان اين که تلاش کارگاه نقد هم نگر برای شکستن این بی تفاوتی هاست، تصریح کرد: هر روز باید ارزش هنر داستان و نشر را فریاد بزنیم.
عرب با اشاره به اینکه امروز فريده يوسفي- این بانوی بزرگوار-نمی تواند انگیزه نشر را از دست بدهد، بیان داشت: همه ناشران نیاز به حمایت دارند.
*مهدوي:امروز زنان باید دوباره جایگاه خود را بیابند
سیروس مهدوی در این مراسم اظهار داشت:سلام می کنم به خدا ، به شما، به فرهنگ، به هرچه بافتار و ساختار ماست،سلام می کنم به انسان ، انسانیت ، به همه گوشه های فراموش شده و فراموش نشده زندگی، گوشه هایی پر احترام، گوشه هایی کم احترام و گوشه هایی بی احترام.
سردبیر فصلنامه اباختر گفت:تاریخ ما بی گمان همواره در کنار نام یک زن تکمیل شده است.
وی با بیان اینکه کار زنان ما رنج بردن و تحمل دردهایی بود که در درازای تاریخ این زخم ها را می توانند در ناخودآگاه جست و جو کنند و در خودآگاه هم با نامی دیگر شناسایی کنیم، افزود:بايد ریشه اش را بشناسیم و به آن وحدت کلی در بافت تاریخ برسیم که رنج است؛رنجی که زنان ما در ازای تاریخ از دست ما و کردارهای ما و قوانینی که ما بر آنها نهادیم کشیده اند؛ زنانی باید باشند که این فضاها را بشکنند و به میدان بیایند.
این پژوهشگر برجسته در ادامه بیان داشت:مادران ما در کشتزارها این فضا را شکستند و پدران ما روزی که شکار را رها کرده و متوجه شدند کشاورزی بهتر است ، این مقام را از مادران ما گرفتند.
مهدوی با بیان اینکه امروز زنان باید دوباره جایگاه خود را بیابند و نام خود را بر کتیبه روزگار نقشی دیگر بزنند، تصریح کرد:خانم فریده یوسفی از شمار زنانی است این نقش را زد.
وی با اشاره به اینکه ناشر نخستین کتاب خانم یوسفی بودم،گفت: اما زمان خیلی سریع گذشت و ایشان ناشر مستقلی شد و خیلی سریع تر گذشت که من دست یاری به سوی وی دراز کنم تا نشر آثارم را بر عهده گیرد و امروز بخش اعظمی از انتشارات پژوهش های فرهنگی به دست این خاتون شعر و ادب می گذرد.
مهدوی با بیان اینکه اینجا آمدم تا با همه وجود او را بستایم، یادآور شد: احترام خود را به همه زنان این سرزمین ابراز مي کنم و مي گویم مجموعه ای که دارم با تمام توش و توان در اختیار خانم یوسفی است تا با یاری یکدیگر فرهنگ شایسته ای که داریم پررونق تر به آیندگان منتقل کنیم.
*گوران:قول دادم کتابی منتشر کنم
کیوس گوران ضمن شعرخوانی در این نشست اظهار داشت: بسیار خوشحالم که جامعه قدرشناس، قدر این قلم بانو را می داند.
وی افزود: فریده یوسفی چه بخواهد یا نخواهد ، وی را ناشر نمی دانم ، بلکه شاعر می دانم و نویسنده.
گوران گفت:چون مصر است که کتابی از من منتشر کند و به دلیل اینکه زیر بار نرفتم ، مجبور هستم ناشر ندانمش.
این شاعر مازنی ادامه داد: قول دادم اگر عمری باقی ماند کتابی منتشر کنم،هر چند که بعضا پشیمان می شوم چرا شاعر شدم و چرا آثاری دارم.
وی خاطرنشان کرد: چه کنم که دست یاری نمی دهند تا آثاری بیرون بیاید.
*عمادي:امیدوارم ناامید نشوند
اسدالله عمادی در این مراسم گفت: پژوهشگران، شاعران و نویسندگان بسیاری در دامن زلال سوادکوه پرورش یافته اند.
وی با بیان اینکه از چند جهت باید از خانم یوسفی قدردانی کرد، ادامه داد: به عنوان شاعر و نویسنده ؛ اما متاسفانه اشعارشان را از خوانندگان دریغ کرده اند و به عنوان ناشر و پژوهشگر؛ ناشران حلقه اتصال فرهنگی بین خوانندگان و نویسندگان هستند.
این شاعر و اديب مازندرانی خاطرنشان کرد:به واسطه چهره هایی مانند خانم یوسفی ، شاعران و نویسندگان جوانی قد کشیده اند که امید و آینده فرهنگ و ادبیات مازندران هستند.
وی با بيان اين که خانم یوسفی فرهنگ پروری می کنند، تصریح کرد: بدون اغراق باید عرض کنم که هر زمان به دفتر کار ایشان رفتم با همه مشغله ای که داشتند اما هرگز ندیدم بدون لبخند به کسی پاسخ دهند.
وی گفت: امیدوارم ايشان ناامید نشده و همچنان به کار نشر بپردازد.
*دادگستر:بازنشستگی معلم با حضرت عزرائیل است
شهنام دادگستر سخنان خود را با این شعر از حافظ آغاز کرد: ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست / عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد و ادامه داد:اين بيت زیباترین وصفی است که حضرت حافظ از اهل قلم داشته است.
این شاعر و نویسنده مازندرانی گفت:من و خانم یوسفی از نظر هم نسل بودن و هم شغل بودن ، شباهت هايي داریم.
وی با بیان اینکه خانم یوسفی هرگز از معلمی بازنشسته نشده ، تصریح کرد:بازنشستگی معلم با حضرت عزرائیل است.
دادگستر ، یادآور شد: در جامعه ای که وضع نشر دشوار است ، پایمردی در این کار شایسته تقدیر است به ویژه بانوان که دشواری های افزونی دارند.
وی بیان داشت: آزادی اندیشه در کارهای فریده یوسفی توجه مرا جلب کرده چرا که جامعه بیشتر از هر چیز به این نیاز دارد که هر کسی با همه اندیشه های خود یاد بگیرد به اندیشه ی دیگران احترام بگذارد ؛ موضوعی که در همه تاریخ مغفول مانده است.
*کياييان:با همه مشکلات ، هنوز قدردان هستیم
مدیرمسئول انتشارات چشمه در این مراسم اظهار داشت:به گمانم تجلیل از یک ناشر، تجلیل از تک تک صاحبان قلم و خادمان فرهنگ مکتوب است.
حسن کیائیان گفت: بیان اینکه ما میراثبر بزرگترین فرهنگ جهانیم و با اینکه تاریخ ادبیات ما از اندازه تاریخ بیشتر است در عین درستی اما دردی از جامعه فاصله گرفته با کتاب دوا نمی کند.
وی با اشاره اینکه هنوز مدت زیادی از واگذاری کتابفروشی نشر وارش در ساری نمی گذرد که صاحبان آن با اشتیاق از راه اندازی این کتابفروشی می گفتند و با شور و به صورت خانوادگی وارد کار شدند، افزود:کتابفروشی که هنوز چند صباحی از عمرش نگذشته بود، جوان مرگ شد.
کیائیان ادامه داد: به راستی اگر امکان دخل و خرج وجود داشت ، این عرصه را ترک می کردند؟
وی تصریح کرد: در چنین جامعه ای که مردم آن بدون تعارف نیاز چندانی به خواندن کتاب ندارند.زمینه ها و رویکرد مادی و معنوی کتاب آنچنان نیست که دست اندرکاران را به شوق آورد،بنابراين وقتی باخبر شوی از یک خادم نشر تجلیل می شود چرا نباید خوشحال باشی؟
کیائیان یادآور شد: در این برهوتی که به ما گفتند چشم چپ بر چشم راست یاری نمی دهد، نظیر این بزرگداشت ها بیانگر این است که با همه مشکلات ، هنوز قدردان هستیم.
وی بیان داشت: سوال اساسی این است که با توجه به ایفای نقش صاحبان قلم ، انجام کار توسط ناشر به صورت تکثیر کتاب و با وجود مصرف کنندگان که هدف نهایی این تولیدکنندگان فرهنگی هستند، ایراد کار کجاست که این گونه فرهنگ نشر ما بی رمق و کم جان است؟
مدیرمسئول انتشارات چشمه ادامه داد:کتاب فروشی به معنای فرهنگ متعارف در شهرهای کوچک نمی بینم و از ناشر هم اصلا خبری نیست،در مناطقی از کلانشهر تهران هم جایگاهی که بتوان نامش را کتابفروشی گذاشت وجود ندارد.
وی تصریح کرد: ممکن است بگوییم هریک از سه حلقه صاحب قلم ، ناشر و تولیدکننده در کار خود کاستی هایی دارند که در انجام وظیفه موفق نیستند و باید پرسید سیاست گذاران فرهنگی که آمدند و رفتند به عنوان نمایندگان اصلی ترین نهاد در ایجاد زیرساخت های فرهنگی به درستی پرداختند؟ اگر پاسخ این سوال مثبت است پس این بحران که گریبانگیر جامعه فرهنگی است از کجاست و یا دعواهای هرچند وقت یکبار در خصوص میزان مطالعه در صورت رونق بازار کتاب باز هم منتشر می شد؟
کیائیان در بررسی 70 سال وضعیت نشر در ایران ، گفت: در سال 1320 حدود 328 عنوان کتاب منتشر شد و در سال گذشته حدود 60 هزار عنوان ؛ یعنی به بیش از 180 برابر رسیده ، آیا ویترین کتاب فروشی های ما به همان نسبت افزایش یافته ؟ ارقام عکس آن را نشان می دهد.
وی ادامه داد: کتابفروشی هایی فراوانی سراغ دارم که تا چند سال قبل بودند و امروز نیستند ،که باید پرسید چرا؟
کیائیان با اشاره به اینکه در هر صورت کتاب یک کالاست ، افزود: درست است که یک کالای فرهنگی است اما باید بپذیریم ساز و کار یک کالا را دارد و تابعی است از قانون عرضه و تقاضا و چنانچه امکان بهره مادی در کنار بعد معنوی وجود نداشته باشد تا جایی که بتوان کار را با عشق و ایثار انجام داد و عاقلانه نیست از صاحب اندیشه بخواهیم در قبال کاری که می کند مزدی نگیرد.
وی خاطرنشان کرد: در مواردی که در صاحب قلم ، جز عشق صرف چیزی ندیدیم ، ادامه کار نامیسر شد.
کیائیان اظهار داشت: خانم یوسفی تا مرز ایثار به وظیفه خود در قبال جامعه فرهنگی عمل کرده ، آیا ما مردم این شهر و استان به وظیفه خود در قبال این ناشر بانو عمل خواهیم کرد تا نکند در ادامه راه از فعالیت فرهنگی باز بماند؟
*يوسفي: بیاموزیم با همه اختلاف اندیشه ها در کنار هم باشیم
فریده یوسفی با بیان اینکه امروز روز بزرگی برای من و همکارانم است و نه برای کودکی که 10 ساله شد، گفت:این حضور پر ارزش نثار شما اندیشمندان باد که از راه دور و نزدیک برای روشنی چراغ قلم ، رنج راه پذیرفتید.
وی بیان داشت: اگر اصرار و پافشاری دوستان فرهنگی نبود، امروز سعادت دیدار شما را نداشتم ؛ اصرار آنها به پاسداشت قلم بود و نپذیرفتن حقیر به خاطر خالی بودن دستان کودک 10 ساله ای که توشه درخوری نداشت.
مدیرمسئول انتشارات شلفین با بیان اینکه هر کسی می داند که در کجا ایستاده ، ادامه داد:10 سال قبل وقتی تصمیم گرفتم به عنوان خادم نشر وارد این حوزه شوم نه از رنج کار می دانستم و نه رنج های بی شمار دیگر.
یوسفی خاطرنشان کرد: جز دوستان و خانواده ام وامدار هیچکس و هیچ جا نیستم.
وی گفت: تمام هستی ام را هزینه کردم تا جامعه فرهنگی از آن سود ببرد و اگر دوباره به ده سال قبل برگردم هرگز دنبال کار نشر کتاب نمي روم و کار پژوهشي را پيگيري مي کنم.
در حاشيه
-لیلی جوانمرد،دانش آموز کلاس دوم ابتدایی افسانه "کیی تک گردی گری" را به زبان مازندرانی اجرا کرد.
-توران آرام -شاعر-در اين مراسم شعرخوانی کرد.
-حاضران با شيريني و ميوه و شام پذيرايي شدند.
-برخي از مهمانان:محمود جواديان(شاعر،داستان نويس و پژوهشگر)،جليل قيصري(شاعر و نويسنده صاحب سبک)،حسين اسلامي(نويسنده و مدير مرکز ساري شناسي)،يوسف الهي(پژوهشگر)،ايرج اصغري(شاعر)شهرام قلي پور(پژوهشگر)،محمدرضامحمودزاده(شاعر و نويسنده)،نصرت الله زندي(شاعر)،حسين اعتمادزاده(داستان نويس)،احسان مهديان(شاعر و وبلاگ نويس)،ليلا مشفق(شاعر و نويسنده) و...
- سه شنبه 28 آبان 1392-0:0
سلام من چطور میتونم با خانم فریده یوسفی صحبت کنم و برای مجمون گزارش تهیه کنم
خانم یوسفی همشری هستیم و آقای دکتر اسماعیل تبار مدیر مسئول مجلمون هم مازندرانی هستند خیلی راغب هستیم با ایشون صحبت کنیم و اگر اجازه بدن مصاحبه بگیریم ازشون
دوستان اگر کسی اطلاع داره خبر بده بهم - سه شنبه 27 دی 1390-0:0
با سلام خدمت شهرام قلی پور خیلی عالی هستش وب سایت شما
- شنبه 24 دی 1390-0:0
سلام
كمترين خروجي اينگونه رويدادها تشويق جامعه فرهنگي به ادامه كار عليرغم مشكلات موجود است .
چه كسي است كه نداند جامعه ادبي ما به دليل نداشتن پشتيبان مالي توليدات خود را انباشته است ؟
و چه كسي است كه نداند بازار كتاب تحت تاثير اقلام ديگر از سبد خانوار حذف شد؟
چه كسي است ....
اما اين را حتما همه نمي دانستند كه بايد عاشق باشي تا بداني لذت عشق ورزيدن را .
بر عكس دوست (غلط انداز) ، اينجانب بر اين باور هستم كه بالاخره بايد چرخ زندگي ناشر و نويسنده هم بچرخد اگرنه با روي مين رفتن و يا عمليات انتحاري فرقي ندارد و به همين علت است كه كمتر عرصه اي اينگونه چالش برانگيز است .
واقعيت هاي ملموس در عرصه توليدات هنر اين است كه بار مشقت روند قانوني توليد تا نشر را ناشر به دوش مي كشد و ناملايمات آن را نويسنده از چشم ناشر مي بيند و حتي الزامات قانوني عرصه كتاب را نيز ناشر به گردن دارد اما معلوم نيست سود مادي آن در كجا و چگونه .... مانند كاغذ - چاپ و .... مي ريزد .
به نظر من آنچه در نشر شلفين و ناشران استان مازندران جاي خالي آن احساس مي شود داشتن كميته فني و يا ارزيابي علمي به منظور تاييد كتاب هاييست كه ارزش چاپ و نشر دارند و در صورتي كه ناشر دست به گزينش آثار از نظر كيفي بزند ( مقصود بنده مميزي نيست ) بخشي از معظلات را حل مي نمايد چرا كه امروز بنا به دلايل زيادي بيشترين درصد آثار موجود براي نخواندن توليد شدند !! و كاغذ ارزشمند و پول خوب آن خرج چاپ كتابي مي شود كه به هيچ وجه ارزش ديدن ندارد و نبايد وقت خواننده صرف خواندن آن شود و دقيقا وجود چنين كتاب هايي است كه باعث مي شود نام تعدادي نو كيسه در كنار نويسندگان با تجربه قرار گرفته و در نتيجه تاثير سوء خود را بر خالي شدن سبد خانوار از كتاب مي گذارد . همانند بلايي كه بر نشريات محلي ما رفته است و اغلب خريداران جرايد محلي كساني هستند كه بنا به دلايل اداري در آن آگهي درج نمودند . بماند براي بعد ...
اين نشست دستاورد مهمي داشت كه نبايد از ديدگان ما دور بماند و آن گردهم آيي مجموعه اي از نويسندگان و شاعران و ناشران و حتي خوانندگان ( مولف و مخاطب ) در كنار يكديگر بود و ضرورت وجود آن را در استان يك بار ديگر فرياد زد .
درود بر همه عزيزاني كه پشتيبان اين اقدام فرهنگي بودند چون اين اقدام تنها تجليل از خانم يوسفي و نشر شلفين نبود بلكه رمز گشايي و كشف واقعيتي به اسم فراموشي كتاب بود
به اميد گسترش كتاب و امر كتابخواني - شنبه 24 دی 1390-0:0
خسته نباشید - خانم فلاحی
- شنبه 24 دی 1390-0:0
با سلام و عرض ادب و تبریک
امیدوارم همچنان با صلابت و استواری قدم ادامه دهنده این مسیر مقدس باشید. - شنبه 24 دی 1390-0:0
غلط انداز وقتی شعرهای پروین رو می خونه حظ می کنه و آرزو می کنه ذره ای از قریحه پروین رو می داشت. این خانم فریده یوسفی که به تعبیر آقای گوران به خاطر شاعره بودن تشویق شد، ولی خودش که از رنج نشر و درد اداره شلفین سخن گفت. ایشان گفتند که اگر به ده سال قبل برمی گشت هرگز به دنبال نشر نمی رفت.
آخه مادر من تو رو چه به نشر و این تعریف های الکی که آقای مهدوی از شما کرده که اولش اون ناشر بوده و کتاب های شما رو می چاپیده و حالا شما هستین که آثار ایشون را می چاپید (من در کلام ایشون فرق نشر و چاپ رو قاطی کردم).
آخه نشر و کتابفروشی هم کار بود که شما پی اون رو گرفتین که چی بشه؟ این همه سال مردان دیوانه وار برای کسب رزق حلال به هزار دوز و کلک متوسل شدند ولی از نشر پولی در نیامد که نیامد و حالا شما می خواهید بدون دوز و کلک از این راه پول در بیاوری؟
من که چشام آب نمی خوره تجارت و بازار بدون رقیب و بدون مبارزه به نفع شما کنار برود و شما کاسه گدایی و کمک خواستن را به سمت دولت و بانک ها توی دستتون نگیرید و هی وام های بلندمدت و کم بهره و یا اصلاً بدون بهره رو طلب نکنین.
اگه خیلی خسته و دلزده شدین بیائین پیش غلط انداز تا راهی را پیشنهاد بکنه که بتونین از اون طریق بدون نیاز به وام و تکدی گری های محترمانه به درآمدهای هنگفت همانند آقای ... دست پیدا بکنین.
البته حق دارین به همه مشکوک باشین و در اتخاذ تصمیم دودل باشین. ولی بدونین که غلط انداز هرگز به شما پیشنهاد برگزاری همایش و نمایش رو نمی ده که کلی خرج شام و پذیرایی گردنتون بیفته و فقط از شما و فعالیتهایتون توی شلفین تعریف بشه و مردم اصلاً ندونن که شلفین چی هست. خوردنیه یا پوشیدنیه، بو کردنیه دود کردنیه یا جزء مواد سوختی و سوختنیه. اصلاً قیمت هر کیلوی اون چنده؟ این جلسه هم مثل خیلی ها شامل نشستند و گفتند و برخاستند بشه و توی دست شما هم چندتا کادو ناقابل که اسمش را هم گذاشتند تجلیل آنهم از سوی آدمایی که هشتشون گرو نهشون هست.
غلط انداز از ولخرجی بدش میاد و از طرفی اینجور مجالس را از مجالس لهو و لهب هم بدتر میدونه چون یک تعریف هایی از آدم می کنن و طوری آدم رو امیدوار می کنن که انگار تمام درآمدهای دنیا توی همین نشر هست و بس. در حالیکه من یک خیر را سراغ دارم که فقط برای پرستیژ این کلمه اومده و ازش استفاده کرده و بعد بنیادها و سازمان ها برای مسکن سازی به دنبالش رفتندو کلی قرارداد و پول و ... بهش دادند تا براشون مجاناً مسکن مهر درست بکنه و از قبل اون مخارج انتخابات هم به عنوان کمک های مردمی در بیاد. همین چند عنوان پائین تر توی همین مازندنومه تحت عنوان "وفادار به فرهنگ" یکی را که فقط از همین آموزش و پرورش" که از محل فروش کالاها از خریداران (نه از فروشندگان) مبالغی برای برخی مخارج می گرفتند، مبلغ قابل توجهی را به جیب زده و پول اخذ شده از مردم را به آموزش و پرورش نداده ولی اسمش تا بخوای توی لیست انواع و اقسام رنگارنگ خیرین هستش و روابط عمومی های بخش فرهنگی حسابی ازشون تجلیل می کنن و غلط انداز هم. شما یاد بگیر از این جور کارها انجام بده خودم هواتو دارم. - شنبه 24 دی 1390-0:0
داغ بشكسه هلا دارنه مه دل.
- جمعه 23 دی 1390-0:0
به ! به !
شنیدیم در این مملکت هیچ مجمعی درست نمی شود ولی با این نشست خیلی خوشحال شدیم
اجمع فرهیختگان استان زیبا و دیدنی بود
ی کاش میدانستیم و شرکت می نمودیم