تعداد بازدید: 3903

توصیه به دیگران 1

سه شنبه 23 اسفند 1390-1:46

سرشار از خاطره ها

گشت و گذاری نوستالوژيک در خیابان ساری شهر قائم شهر؛دیوار کارخانه ی تعطیل شده ی نساجی را ادامه می‌دهیم تا به خیابان ترک‌محله یا مولوی، فعلی برسیم، نبش خیابان مولوی، عمارت تازه تاسیس شهربانی را مقابل خود می‌بینیم، راه مان را ادامه می‌دهیم؛ از کوچه‌های بهروزی، نیرو، خندان و فروردین می‌گذریم تا به دبیرستان شرافت برسیم؛ دبیرستان خاطره‌ها، دوستان همکلاسی، دبیران زحمتکش... یادش بخیر!


مازندنومه؛یادداشت مهمان،داوود لطیفی:طولانی‌ترین خیابان مازندران تا همین اوایل قرنی که در آن زندگی می‌کنیم، «علی‌آباد» بود؛روستای بزرگی در مرکز مازندران که راه های شرق، غرب و جنوب مازندران را به هم متصل می کرد.

 این روستا بعدها تبدیل به بخش شد و زیر نظر حکومت ساری قرار گرفت. به دلیل عبور راه‌آهن سراسری و همچنین استقرار صنایع و کارخانجات تولیدی در سال 1314، نام علی‌آباد به «شاهی» تغییر یافت.

شاهی با انضمام بخش سواد‌کوه و جویبار به شهرستان تبدیل شد. فعالیت کارخانجات نساجی، گونی بافی، کندو، عبور راه‌آهن سراسری و فعالیت کارخانجات اشباع تراورس شیرگاه و معادن ذغال سنگ البرز مرکزی در زیراب سواد‌کوه، شاهی را در مسیر توسعهی روز افزون قرار داد.

 مهندسان و طراحان آلمانی، ساختمان های اداری و مسکونی شهر را بنا کردند و سیل مهاجرت از روستا‌ها و شهرهای اطراف و حتی استانهای دیگر -به ویژه اردبیل- به شاهی، فزونی گرفت؛ محلات جدیدی شکل گرفت و روستاهای حاشیه به شهر ملحق شدند، میدانی در وسط شهر بنا گردید و خیابان های بابل، ساری، تهران و راه‌آهن به این میدان متصل شدند.

 همه ی اینها دست به دست هم داد تا شاهی به شهری کارگری در مازندران و حتی در شمال کشور تبدیل شود؛ به نحوی که حداقل سی هزار کارگر به صورت مستقیم و به همین تعداد نیز به صورت غیر مستقیم، مشغول به کار بودند.

 بازار رونق گرفت و اماکن تجاری در حاشیه ی خیابانها به سرعت فعال شدند. این روند تا بهمن 57 ادامه داشت و با پیروزی انقلاب اسلامی، یک بار دیگر این شهر تغییر نام داد؛ قائم‌شهر نام جدید شاهی سابق شد.

 قائم‌شهر باز هم گسترش یافت و اماکن آموزشی و تجاری جدید در نقاط مختلف شهری سربرآوردند. حالا دیگر میدان طالقانی (شاه سابق) تنها میدان و خیابانهای ساری، تهران، بابل و راه‌آهن (پهلوی سابق) تنها خیابان های قائم‌شهر نبودند، میادین امام و جانبازان به کمربندی های شرقی و جنوبی و ده ها خیابان بزرگ و کوچک به خیابان ها و میادین شهر اضافه شدند و به این ترتیب، خیابان قدیمی ساری به طولانی‌ترین یا بزرگترین خیابان قائم‌شهر و مازندران تبدیل شد.

 خیابان ساری (کارگر فعلی) که از میدان طالقانی آغاز و به میدان جانبازان ختم می‌شود، پنج هزار و یکصدمتر طول دارد که هیچ یک از خیابانهای دیگر شهرهای مازندران چنین ویژگی را ندارند.

 با هم وارد این خیابان می‌شویم و ویژگی‌های آن را مرور می‌کنیم: از میدان طالقانی وارد خیابان ساری می‌شویم؛ اولین خیابان منشعب از سمت راست، خیابان قدیمی یوسف‌رضاست و مقابلش خیابان دانش قرار دارد.

 اداره ی آموزش و پرورش و ژاندارمری و کمیته ی سابق و مدرسه ی شهید مسعود دهقان در آن قرار دارند، انتهای خیابان دانش به 16 متری می‌رسد (من دفترچه ی آماده به خدمتم را از این ژاندارمری گرفته بودم).

 پس از آن در سمت راست، خیابان رازی قرا دارد که انتهایش به بیمارستان رازی می‌رسد. چند متر جلوتر، در سمت چپ، خیابان جویبار را می‌بینیم، در نبش خیابان جویبار، ساندویچی شمشیری قرار دارد که هنوز مزه ی ساندویچ‌هایش به ویژه کتلت معروفش زیر زبان‌هاست.

 کافه رستوران ارجمند آن طرف خیابان قرار دارد و روبه رویش فروشگاه نساجی و کوچه ی راه‌‌آهن است که به ایستگاه راه‌آهن می‌رسد.

 سینما فجر (دیانای سابق) مرا به دوره ی نوجوانی‌ام می‌برد؛ هر چند دیگر آثاری از سینما دیده نمی‌شود، زندان و شهربانی قائم‌شهر هم در این کوچه قرار داشتند.

به خیابان شهید مدرس می رسیم؛ خانه‌های سازمانی نساجی در حاشیه ی راست آن قرار داشتند که اکنون خراب شده وحالا بازار بزرگ به جای آن خانه‌ها و نانوایی معروف، در حال سربرافراشتن است.

کارخانه ی نساجی شماره یک هنوز سرپاست اما بدون فعالیت تولیدی و روبرویش ورزشگاه پیر شهید وطنی نگاه مان می‌کند که یاد‌آور قدرت‌نمایی تیم فوتبال نساجی مقابل تیم‌های بزرگی همچون پیروزی و استقلال است.

دیوار کارخانه ی تعطیل شده ی نساجی را ادامه می‌دهیم تا به خیابان ترک‌محله یا مولوی، فعلی برسیم، نبش خیابان مولوی، عمارت تازه تاسیس شهربانی را مقابل خود می‌بینیم، راه مان را ادامه می‌دهیم؛ از کوچه‌های بهروزی، نیرو، خندان و فروردین می‌گذریم تا به دبیرستان شرافت برسیم؛ دبیرستان خاطره‌ها، دوستان همکلاسی، دبیران زحمتکش... یادش بخیر!

 کوچه‌های جهاد، مهمانسرا، افشین و نیما را رد می‌کنیم و به پارک و پس از آن به اداره ی کشاورزی و باغ فلاحت می‌رسیم؛ دل مان به حالش می‌سوزد، چه چشم‌های حریصی منتظر پاره پاره کردن این باغ قدیمی با درختان و گیاهان کمیاب و ارزشمند دو دو می‌زنند، به امید آنکه این آرزو را به گور ببرند.

 به بیمارستان ولی‌عصر می‌رسیم؛ برای شفای همه ی بیماران دعا می‌کنیم. از بیمارستان می‌گذریم و به پل سیاهرود می‌رسیم؛ رودخانه‌ای غرق در زباله‌های خانگی و صنعتی که به معنای واقعی سیاه است، هر چند این سالها اقداماتی برای نجات رودخانه انجام گرفت اما....

از پل سیاهرود وارد گونی‌بافی می‌شویم؛ روستایی که به واسطه ی استقرار کارخانه ی گونی‌بافی به این نام اشتهار یافت.

کارخانجات کنسرو و نساجی شماره 2 نیز در حاشیه ی خیابان قرار دارند و البته متروکند و غیرفعال.

 ایستگاه راه‌آهن، گونی‌بافی‌ و تاسیسات گاز، روبه روی نساجی قرار دارند که خوشبختانه همچنان فعال هستند.

پس از پشت سر گذاشتن نساجی و ایستگاه راه آهن، گونی‌بافی میدان جانبازان روبرویت سبز می‌شود و این یعنی خط پایان خیابان ساری به طول پنج کیلومتر و یکصد متر و آغاز اتوبان قائم‌شهر به ساری.

ای‌میل نویسنده::davood.latifi@yahoo.com


  • شنبه 27 اسفند 1390-0:0

    اميدواريم مردم شريف، در ساخت و سازها به گونه اي عمل نمايند كه شكل تاريخي شهر نابود نشود.

    • فهیمه علیزادهپاسخ به این دیدگاه 0 0
      شنبه 27 اسفند 1390-0:0

      با تشکر . همسرم کارمند راه آهن در پل سفید بود واهل شاهی ومن بچه ورسک درمنزل سازمانی راه اهن پل سفید زندگی می کردیم پنج شنبه ها باقطار محلی به شاهی مآمدیم به سینماهای دیانا ونپتون می رفتیم وبعد خرید وبا قطار نه شب گرگان تهران به پل سفید برمی گشتیم سال 1353 بود یادش بخیر

      • ناصرکوچکسراییپاسخ به این دیدگاه 0 0
        جمعه 26 اسفند 1390-0:0

        سلام هم به نویسنذه وهم به مازندنومه
        خیابان ساری خیابان خازطره هاست چه خوب به جای جای آن اشاره شد.ازخیابان کوچکسرا هم بنویسید

        • كيوان قائم مقامي پاسخ به این دیدگاه 0 0
          پنجشنبه 25 اسفند 1390-0:0

          قائم شهر اولين شهري در جهان است كه مزين به نام حضرت قائم(عج)مي باشد

          • چهارشنبه 24 اسفند 1390-0:0

            عالی بود

            • چهارشنبه 24 اسفند 1390-0:0

              مرسی از یاداوری زادگاهم
              و یادش بخیر درس خواندن زیر تیر چراغ برقهایش .
              بچه های این شهر یه ویژگی مشترک هم دارند
              ساده و زودجوش و توانمند
              دکتر ش در بابل از قائم‌شهر

              • سه شنبه 23 اسفند 1390-0:0

                آقاي لطيفي از قلم شيوايت لذت بردم. حس نوستالژيك خوبي بهم دست داد. با آنكه از وطن دورم اما هميشه به يادت هستم اي شاهي زيبا و اي مازندران عزيز


                ©2013 APG.ir