مازندنومه،ربابه حسین پور:روزهاي پاياني سال 90 را سپري مي كنيم؛سالي كه با چالشی رسانه اي(سریال پایتخت) در مازندران آغاز شد و با اتمام سال هنوز هم با اين چالش ها(مشخص نشدن وضعیت برخی حوزه های رای گیری در استان)دست و پنجه نرم مي كنيم.

*سالی که نکوست...

سال 90 با پخش سريال «پايتخت» از صدا و سيما و جنجال رسانه اي پیرامون آن شروع شد،طوری که حتي برخي از مسوولان استان هم بي محابا خود را آلوده چنين موضوع نه چندان مهمي كردند!

تمام انرژي ابتداي سال صرف نقد و بررسي اين سريال شد،حتي برخي از منتقدان افراطي خواستار توقف پخش آن شدند و كار را به پايتخت كشاندند كه البته خواسته آنها ره به جايي نبرد و اين سريال كه نمايش صداقت بود و نه حماقت ، خیلی خوش و بخردانه به فرجام رسيد.فروردین ما این گونه گذشت.

*اسب هایی که رم کردند!

تازه ماجراي سريال پايتخت و تب و تاب ناشي از آن اندکی فروكش كرده بود كه ناگهان خبر رسيد اسب هاي ميدان امام ساري گم شده اند.

خبر به سرعت برق و باد پيچيد و باز هم جنجالي نو شروع شد.مازندران و به خصوص مرکز استان باز اسیر حاشیه ها شد.بسياري از مردم و خبرنگاران از ناپديد شدن شبانه اسب ها ناراحت شدند.آن ها مي گفتند:خاطرات زياد و عكس هاي يادگاري خردسالي و كودكي بي شماري با اين اسب ها داريم چگونه اين اسب ها ناپدپد شدند؟!

چند روز از ناپدید شدن مجسمه های اسب میدان امام ساری نگذشته بود که مسوولان اعلام كردند اسب ها گم نشده اند بلكه چون با نام ميدان امام خميني(ره) سنخيت نداشتند آنها را به جاي ديگري منتقل كرديم تا بعد ها در جاي مناسبی نصب شود!

احساسات مردم و برخی هنرمندان از جمله عبدالحسین مختاباد جريحه دار شده بود.شهرداری چی ها قبل از جانمايي،در اقدامي عجولانه و شتاب زده اسب هاي بيچاره را كندند و به کشتارگاه قدیمی انتقال دادند و تاكنون هم از سرنوشت اسب هاي زبان بسته خبري نيست!

این جنجال بزرگ خرداد ماه 90 بود و اوج قضیه هم آن جا بود که دعواي رسانه اي ميان هنرمند معروف و نكته بين استان دكتر عبدالحسين مختاباد و معاون سياسي و امنيتي استان درگرفت و ميانه آنها حسابي شكرآب شد.در این میان برخی رسانه ها از اصل قضیه غافل و به تخریب و موضع گیری علیه مختاباد مشغول شدند!

*سفرت به خیر اما...!

در حالي كه هنوز ذهن مردم و خبرنگاران،درگیر ماجراي عجيب مجسمه اسب های میدان امام ساری بود،اواخر بهار امسال ماجرای سفر 40 تن از مدیران استان به ترکیه جنجال آفرین شد،به طوری که بازتاب آن به بخش خبری 20:30 دوشنبه 30 خرداد هم کشیده شد.

سفر دسته جمعي مديران مازنی كه البته بعدها سفر به استامبول تركيه تاييد شد نه شهر معروفش آنتاليا،در نهایت با تدبير برخي از مسوولان ارشد و شکایت از روزنامه ای که نخستین بار علیه این سفر مطالبی را نوشته بود،تمام شد!

*استخاره کردم،خوب نیومده!

سه ماه اول سال 90 بسيار جنجالي بود.در ادامه این جنجال های رسانه ای اواخر خرداد ماه موضوع استخاره جناب استاندار براي لغو مسووليت فرمانداري بابايي مدير سازمان همياري شهرداري هاي استان دردسر ساز شد .

در ادامه،طاهایی در ارتباط با اين ماجرا با راديو سراسري صحبت کرد و حین اظهاراتش از خبرنگار مجردی انتقاد کرد!

در نهایت هم ماجرا با دلجویی از خبرنگار و سپس ازدواج او ختم به خیر شد.

*ما گرسنه ایم!

تجمع مكرر کارگران نساجي قائم شهر و دست به دامان استاندار و معاون او شدن هم از رويدادهاي مهم سالجاري بود كه البته به جايي نرسيد و آنان ناچار شدند در سفر رييس جمهوري به مازندران با پرتاب لنگه كفش دادشان را فرياد بزنند كه ظاهرا آن هم در دالان بي خيالي مسوولان استان زنداني ماند.

رييس جمهوري براي مراسم سالگرد مرحوم كردان به مازندران آمده بود كه در آن مجلس دلگويه هاي فرزند كردان قابل تامل و شنيدني بود.

وي مسوولاني كه در حق پدرش ظلم كرده و موجب مرگ زودهنگامش شدند از جمله رييس مجلس را با ادبيات خاصش نواخت.

در همان مجلس بود كه فردي از ميان معترضان لنگه كفشي را به سمت رييس جمهوري پرتاب كرد اما احمدی نژاد با اعتماد به نفس بدون اينكه رشته كلام از دستش خارج شود به سخنرانی اش ادامه داد.

البته مسئولان با اطلاعيه هاي پي در پي فرد پرتاب كننده كفش را کارگر نساجی ندانستند و گفتند او همان فردي بود كه دردوره خاتمي به سمتش تخم مرغ پرتاب كرده بود!

*روز مازندران و باقی ماجراها!

مراسم روز مازندران هم رويداد جالب ديگري بود كه با 6 روز تاخير در 20 آبان ماه برگزار شد. روزي كه به گفته بسياري از فرهنگ دوستان و استادان ، فقط در حد رفع تكليف برگزار شد.

همان زمان یکی از پژوهشگران استان به مازندنومه گفته بود:"برگزاري روز مازندران در حد يك شوخي است و مسوولان از اين شوخي ها با مردم مازندران زياد مي كنند، سالي يك بار دور هم جمع مي شوند و مي خواهند پولي خرج كنند و يادشان مي افتد كه چنين روزي وجود دارد!"

در نهایت مراسم روز مازندران در سالن سید رسول حسینی ساری در حد یک جُنگ متوسط برگزار شد.

*ماراتن پرهزینه و نفس گیر

آخرين رويداد سال 90 كه بسيار نفس گير بود ، نهمين دوره انتخابات نمايندگي مجلس شوراي اسلامي بود كه طي آن بعضی از نامزدها رد صلاحيت و بسياري هم از سوي رقبا تخريب شدند و در نهایت 11 نماینده استان مشخص شدند.

در اين دوره محمد دامادي كانديداي جوان(متول 1358)از مركز استان با تبليغات وسيع و پرتره هاي جذاب و بهره گيري از كارنامه پدرش مرد موفق ميدان شد.

تغییر هر دو نماینده قائم شهر وسوادکوه و راهیابی دو چهره تازه،تغییر نماینده نوشهر و چالوس،تایید صلاحیت دقیقه نودی نیکنام وشمس در حوزه رامسر و تنکابن ، رد صلاحیت کریمی نماینده اصولگرای بابل،عدم ورود نریمان نماینده اصلاح طلب مجلس هشتم،راه یابی دو چهره جدید از حوزه بابل و جالب تر از همه پیروزی فياضي و شکست پدر پارلمان ايران از عجایب انتخابات اسفندماه در مازندران بود.

به پايان سال 90 رسیده ایم.مازندران امسال اسیر حواشی بود و از اصل غافل ماندیم. بسياري از پروژه ها ناتمام مانده و تكميل آنها به سال هاي بعد موكول شد،پروژه هايي مثل پالايشگاه ساري،كارخانه زباله سوز،چهاربانده كردن برخی محورها از جمله گهرباران،افتتاح نشدن برخی پروژه ها از جمله پل ذغال چال ساری و ...بعضی پروژه های استانی هنوز تا اجرايي شدن فاصله ها دارند،فاصله هایی به درازاي وعده و وعيد مسوولان!

بنا به دلایلی نوروز سال آینده،پایتخت دو را از تلویزیون تماشا نمی کنیم،آیا فروردین بی حاشیه و سال کم حاشیه ای خواهیم داشت؟

ایمیل خبرنگار: (heyran55@yahoo.com)