تعداد بازدید: 2315

توصیه به دیگران 1

پنجشنبه 4 خرداد 1391-21:34

چرا برخی به حاشیه رانده می‌شوند؟

 اگر همه‌ی خبرنگاران قاصدان امین و راویان صدیق اطلاعات و اخبارند که بی‌قرار بر مدار رویدادها می‌چرخند و حوادث را می‌کاوند تا مغز و هسته ی آن را به جان‌های تشنه‌ی دانستن هدیه کنند،پس چرا فقط گروهی از آنان در خور ستایش هستند و انبوهی دیگر با هزار بهانه به حاشیه رانده می‌شوند؟


 مازندنومه؛یادداشت مهمان،مومن توپاابراهیمی:خبرنگاران و اهالی مطبوعات در نوشهر و چالوس،هفته‌ی آخر اردیبهشت ماه را به رنگی دیگر و گونه‌ای متفاوت سپری کردند؛شاید پر تشنج، کمی تا قسمتی خسته و دل گرفته.

 هر چند در حیات شغلی خبرنگار، دلهره، اضطراب و نگرانی فراوان پیش می‌آید، اما این یکی با خود دلتنگی نیز به همراه داشت.

 دلتنگی بدان حد که بغض شد و در بیان نماینده‌ی خانه‌ی مطبوعات غرب مازندران بدین گونه ترکید که در جلسه‌ی هم‌اندیشی خبرنگاران بیان داشت (و هم در رسانه‌ها نگارید) که: «ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان ها را تعطیل کنید!» و زهرا راه گل -خبرنگار با سابقه و پرتلاش- تیتر زد: «عدالت حلقه‌ی مفقوده در توزیع هدایای رییس جمهوری به خبرنگاران»

این کدورت از خبری ناشی مي‌شد که به موجب آن توزیع کنندگان هدیه‌ی چهارصد هزار تومانی  رییس جمهوری بسیاری از این فعالان عرصه‌ی خبر را شایسته‌ی دریافت آن ندانستند.

ما را با آنان که از این مایده برخوردار شدند کاری نیست که نوش باد بر جان و تن آنان، «تا کور شود هر آن کس که نتواند دید، ولی آنان که شایسته‌ی دریافت تشخیص داده نشدند پرسش‌ها به لب دارند که فقط برای یکی از آنها جواب مي‌طلبند.

 این خادمین راستین عرصه‌ی مطبوعات چه باید مي‌کردند که نکردند؟ اگر پاسخ این است که مدارک شان کافی نبود پس سایت «سمان» چرا به وجود آمد و مگر از جانب مسئولان محترم اعلام نشد که این سامانه پذیرای همه‌ی اسناد و مدارک خبرنگاران است؟

 مگر گفته نشد خبرنگارانی که مدارک خود را بدین سایت نسپارند به درخواست‌های آنان اعتنایی نخواهد شد؟

اگر وجود سامانه‌ی سمان موجه و قانونی نیست یا در چنین مواقعی به کار نمی‌آید،گردانندگان محترم آن چه حقی دارند در خصوصی‌ترین امور خبرنگاران تجسس کنند؟ (اطلاعیه‌ی این سامانه از طریق واحد مطبوعات اداره‌ی فرهنگ و ارشاد اسلامی با نصب در ویترین ابلاغ عمومی شد).

 متولی دریافت اسناد و مدارک به غیر از سامانه‌ی سمان آیا اداره‌ی فرهنگ و ارشاد اسلامی است یا نمایندگی خانه‌ی مطبوعات در غرب مازندران؟

هر کدام که باشند این دسته از اهالی مطبوعات که در نزد هردوان دارای پرونده‌های پر و پیمانی هستند و از همه‌ی اینها گذشته به مصداق مثل «آفتاب آمد دلیل آفتاب» مگر مندرجات این خبرنگاران در مطبوعات نمایانگر فعالیت آنان نمي‌باشد؟

 اگر همه‌ی خبرنگاران قاصدان امین و راویان صدیق اطلاعات و اخبارند که بی‌قرار بر مدار رویدادها می‌چرخند و حوادث را می‌کاوند تا مغز و هسته ی آن را به جان‌های تشنه‌ی دانستن هدیه کنند، اگر جریان زنده‌ی اطلاعات با تکیه بر صداقت، صراحت و شجاعت خبرنگاران در شریان‌های حیاتی جامعه به گردش درمی‌آید و شناخت و آگاهی اهل زمان را افزون‌تر می‌کند و حضور فعالانه و موثر همانان در میدان اطلاع‌رسانی و خبر شاهد راستین چنین توصیفی است پس چرا فقط گروهی از آنان در خور ستایش هستند و انبوهی دیگر با هزار بهانه -علی رغم تلاش ثمربخش- به حاشیه رانده می‌شوند؟

دگرباره یادآوری می‌شود اهمیت وجود خبرنگاران چنان است که فداکارانه خبر را با سرعتی فراتر از حرکت نور به رسانه‌ها منتقل می‌کنند تا آنان نیز به نوبه‌ی خود به مخاطبان تشنه‌ی دانستن برسانند.

 چرا که همگان آگاهند که بی‌خبران می‌کوشند تا هر چه سریع‌تر باخبر شوند. بدان گونه که حافظ فر مان می دهد «ای بی‌خبر بکوش تا صاحب خبر شوی» جریان پوینده‌ی اطلاعات با ابزاری چون راستی و روشنی و چاشنی تهور و شجاعت خبرنگار در چرخه‌ی جوشان جامعه به گردش درمی‌آید و شناخت و آگاهی زمانه را افزون‌تر می‌کند.

 جان نباشد جز خبر در آزمون / هر که را افزون خبر جانش فزون

رسانه‌ها به واسطه‌ی وجود خبرنگار توان آن را می‌یابند که رابطه‌ی خود را با جامعه تعریف کنند. رسانه‌های خبری هر روز به گونه‌ای متفاوت‌تر از دیروز با آرایش و پیرایش عجیب و غریب و گاهی با پوشش‌های آن چنانی مجریان یا ادا و اطواری که شگفت برانگیز است سعی در آن دارند تا جذابیت‌های دیداری درست کنند اما در این میان خبرنگاران گمنامانه و فداکارانه می‌تازند تا خبری بیابند و بر این اهداف حجت و دلیل باشند.

 رسانه‌ها با دانش زیباشناسی و تقویت نیروی انسانی متخصص سعی می‌کنند اجزای کیفی برنامه‌های خبری را ارتقا بخشند، اما به راستی این همه بی وجود خبرنگار چه ارزشی می‌تواند داشته باشد؟

 اگر نگاهی به سیمای شبکه‌های بین‌المللی خبری بیندازیم، نوع رنگ، شیوه‌ی نوشتار، لوگو در صفحات رسانه‌های نوشتاری و دیداری، ترتیب پس زمینه‌ها و... می‌تواند روی مخاطب تاثیر زیادی بگذارد اما آیا هیچ کدام از اینها قابلیت کار گزارش‌گر و خبرنگار را دارد؟

 روند جاندار اطلاعات با ریشه داشتن در درستی، روشنی و شجاعت خبرنگار بر مدار پر هیاهوی جامعه به گردش درمی‌آید.

هر آنچه که به کار آرایش و پیرایش می‌آید کالبد و جسم است. خبر به منزله جان دلیل موجودیت جسم را توجیه می کند، جسم با همه‌ی زیبایی‌ها بدون جان ارزشی ندارد. بدیهی است که خبرنگار بی هیچ واسطه ای خداوندگار این جسم این جان است.

 گروهی از فلاسفه همه‌ی کائنات را در یک کفه‌ی ترازو نهاده آن را «دنیای بزرگ» نامیدند و انسان را به تنهایی بی هیچ پاره‌سنگی در کفه‌ی دیگر ترازو گذاشتند و آن را «دنیای کوچک» نام نهادند، زیرا هر چه که در دنیای بزرگ است نمونه و نمودارش در «دنیای کوچک= انسان» نیز هست.

خبرنگاران در میان این نمونه و نمودار رکنی اساسی از ارکان ایستادگی محسوب می‌شوند. این موارد در شان خبر و خبرنگار برشمرده شد تا این نتیجه حاصل گردد که تیغ تفریق و تبعیض را در میان این قشر بردن چه حاصلی جز کاستن از شان جامعه می‌تواند داشته باشد؟

 لگدمال کردن عامل رشد آیا تاثیر منفی مستقیم بر اصل رشد پذیرنده ندارد. شاید بدین بهانه توسّل جسته شود که همه‌ی خبررسانان یا به اصطلاح فکاهی گونه‌اش «خبر بیاران» خبرنگار یا روزنامه نگار نیستند.

در اینجا باید دید خبرنگار یا روزنامه نگار مگر باید از چه صفاتی برخوردار باشد و در چه تعریفی بگنجد. آگاهان عرصه‌ی ارتباطات را اعتقاد بر آن است که ذوق، استعداد، سرعت بالا، روابط عمومی قوی، حس مسئولیت پذیری اجتماعی و برخورداری از روحیه‌ی جسارت هوشمندانه، خطرپذیری و ... از مهمترین ویژگی‌های حرفه‌ی خبرنگاری و روزنامه نگاری است.

خبرنگار واقعی از خطر نمی‌هراسد، استعداد ذاتی دارد، مغز او از دایره‌ی واژگانی وسیعی برخوردار است، هم به دانش خبریابی مسلح است و هم از شم خبری پرقدرتی برخوردار است، پر حوصله است و او را با بی قراری و تنگ‌نظری میانه‌ای نیست،احساسات بر عقل و اندیشه‌اش چیرگی ندارد، به اخبار، اطلاعات، رویدادها و حوادث نگاهی ریز بینانه وپژوهش مندانه دارد.

 او همه‌ی ابعاد این منشور هزار بر را واقع‌بینانه به تماشا می‌ایستد. خبرنگار و روزنامه نگار« دانشی فرد»ی است که گل را الزاما باید گل و خار را خار ببیند. حد و اندازه‌ی نیمه‌ی پر و نیمه‌ی خالی را نه با بدبینی یا خوش‌بینی، که با واقع بینی بنگرد.

 این یاران رسانه‌ها حتما امانت‌داری را چراغ راه خود می‌دانند و صحت را فدای سرعت نمی‌کنند، برخورداری از حجم عمیق اطلاعات عمومی از ویژگی‌های بارز فعالان حرفه‌ای این میدان است.

 او اهل مطالعه است و بضاعت علمی قوی‌ای دارد، چرا که می داند تنها در این صورت است که می‌تواند به قدرت درک و فهم خود برای نگارش و تنظیم خبر مدد برساند.

خبرنگاران چشم بینا، گوش شنوا و هوش جویای جامعه و رسانه‌ها هستند. آنان کاشفان راستین عمق حقایق و منعکس‌کننده‌ی پرسرعت قله ی واقعیات‌اند.

خبرنگاران هشدار و انذار دهنده‌ی رویدادهایی هستند که به منافع مالی، اعتقادات، فرهنگ مردم و ارزش‌های مادی و معنوی انسان‌ها آسیب می‌زند. خبرنگار واقعی دارای جسارت هوشمندانه و خوشایند است و نه تهور جاهلانه.

 اکنون دانستیم هر کجا انسانی را با چنین صفاتی روشمند دیدیم او می‌تواند یک خبرنگار باشد، او را نباید دلتنگ نمود زیرا اگر این دل تپش نداشته باشد گویی جهان تپش ندارد و نبض جامعه به کندی می‌گراید. بهتر است بدانیم خبرنگاران و روزنامه نگاران در چه تعریفی می‌گنجند و چه درجاتی دارند؟

در آیین‌نامه‌ی کار حرفه‌ای روزنامه‌نگاری برای روزنامه‌نگاران شش درجه یا مرتبه‌ی خبرنگاری قایل شده‌اند: 1- خبرنگار کارآموز، 2- خبرنگار، 3- خبرنگار متخصص، 4- روزنامه‌نگار، 5- روز‌نامه‌نگار متخصص، 6- روز‌نامه‌نگار ارشد.

حال ایجاب می‌کند به فرهنگ فارسی معین مراجعه کنیم تا تعریف جامعی از روزنامه‌نگار و خبرنگار داشته باشیم: در فرهنگ معین به جای روزنامه‌نگار از واژه‌ی روزنامه‌نویس بهره برده و در تعریف آن اعلام داشته است کسی که مقالات یا اخبار در وزنامه را تهیه می‌کند.

 خبرنگار: خبر نگارنده- کسی که اخبار را برای روزنامه یا مجله یا جهت خبرگزاری تهیه کند،آنکه مسئول جمع آوری خبر است.

 آیین‌نامه‌ی حرفه‌ای روزنامه‌نگاری در فصل اول اشعار می‌دارد روز‌نامه‌نگار کسی است که شغل اصلی و مستمر او، فعالیت اساسا فکری در زمینه‌ی تهیه، تنظیم، ارایه‌ی اخبار و وقایع جاری و تحلیل و تفسیر آن‌ها در یک نشریه روزانه، دوره‌ای، خبرگزاری یا رسانه‌ی دیگر باشد.

همکاران مستقیم هیات‌های تحریریه مطبوعات و خبرگزاری‌ها شامل: سردبیر، معاون سردبیر، دبیر تحریریه، دبیر سرویس، معاون دبیر سرویس، خبرنگار، گزارشگر، نویسنده، مترجم، طراح عکاس خبری، کاریکاتوریست و مشاغل همطراز در دیگر رسانه‌ها روز‌نامه‌نگار شناخته می‌شوند.

هدف از تدوین آیین‌نامه‌ی حرفه‌ای روزنامه‌نگاری، کمک به استقلال حرفه‌ای، تامین شغلی، تقویت جایگاه و منزلت حرفه‌ای و اجتماعی روزنامه‌نگاران و نیز پیشبرد خدمات عمومی آنان در جهت دسترسی همگانی به اطلاعات و بهبود شرایط زندگی جمعی و پیشرفت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور عنوان شده است.

 حق خبرنگار: حق خبرنگار آن است که مسئولان آنان را نمایندگان واقعی افکار عمومی و مردم ببینند. به او حق بدهند که بخواهد به اقتضای ایجابی شغلش خبرجو باشد و اطلاعات کسب کند، در راه کسب خبر با موانع تصنعی روبه رو نشود تا بتواند به موقع آن را انتقال دهد و از حق مادی و معنوی آن مطابق با شان خود برخوردار شود.

 اما این حق مسلم در بیشتر اوقات نادیده گرفته شده و شاید گاهی به تحقیر و تمسخر نیز کشیده شد. اتفاقی که اخیرا در خصوص اختصاص نیافتن هدیه رییس جمهور برای خبرنگاران غرب استان به خصوص چالوس و نوشهر افتاد از سنخ چنین رفتاری است.

با عنایت به صفاتی که برای خبرنگار و روزنامه‌نگار برشمرده شده و تعریفی که در آیین‌نامه‌ی کار حرفه‌ای روزنامه‌نگاری از روز‌نامه‌نگار شده در مورد کدام خبرنگار غرب مازندران مصداق نداشت که آنان را شایسته‌ی برخورداری از حق طبیعی خود ندانستند.

 برخوردار نشدن از چنین حقی به لحاظ مادی به آسانی قابل تحمل و قابل چشم‌پوشی است اما آنچه که رنج‌آور بوده و تحمل آن مشکل است تبعیض ناروایی است که هر گاه دست بدهد بر غرب مازندران روا داشته می‌شود و نیشتری که زخمش نه که بر تن بلکه بر جان می‌نشیند.

ایمیل نویسنده:(mtupaebrahimi@yahoo.com)


  • یک همکار بازنشستهپاسخ به این دیدگاه 0 0
    جمعه 5 خرداد 1391-0:0

    دوست و همکار عزیز متأسفانه تا بوده چنین بوده و ازانجائیکه من درخاطرم دارم همیشه در این دو شهرستان چالوس و نوشهر اینگونه عمل شده است! مگر شما نمی دانید فقط آنهائی مورد نظر و تشویق و تمجید آقایون قرار می گیرند که در مطالبشون آقایون را مورد تمجدید و سپاس قرارداده باشند! انهائی از نظر آقایون خبرنگارند که مشکلات را منعکس نکنند و اگر هم منعکس کنند همچون همکار جوانمان آقای محمدصفرلفوتی متهم می گردند! متأسفانه جامعه خبرنگاران و روزنامه نگاران غرب مازندران بویژه شهرستان های چالوس و نوشهر نه تنها با هم اتحادی ندارند بلکه برعلیه هم هستند! آنجا که به یک همکار توهینی می شود کی به حمایتش برخیزیدند؟! آنجا که باید مشکلات و دردهای مردم را منتشر کنند و دست در دست هم نهند تا با هم و همزمان از یک درد مشترک شهروندان بنویسند تا به گوش مسئولین رسد کی چنین کردند؟آنوقت آن همکاری هم که از روی مسئولیت کاری اینچنین می کند وقتی با وی برخورد می شود کی به پشتیبانی اش بلند شدند؟وقتی همکاران مطبوعاتی امان در نزد مدیران برعلیه هم می زنند و می گویند در این طور مواقع هم مدیران برای تعدادی اندک تمجدیدو تشکر گو و نویس ارزش قائل می گردند! متأسفانه آنقدر خود را وامدار معنوی ارگانها و ادارات نموده ایم که نمی توانیم رسالت اصلی امان را در پلی بودن میان مردم و مسئولین و انعکاس درست و صحیح و عادلانه مشکلات را انجام دهیم و انوقت ازهم گله و شکایت می کنیم! اول باید خود را درست کرد و جامعه خبرنگاران و روزنامه نگاران این دیار اول باید تکلیف خود را با خودشان روشن کنند!

    • جمعه 5 خرداد 1391-0:0

      بد نبود از میان تیتر استفاده میکردی
      لااقل با دیدن آن چشم اینقدر خسته نمی شد


      ©2013 APG.ir