تعداد بازدید: 6367

توصیه به دیگران 3

شنبه 24 تير 1391-11:41

شمالیم،هوای ابری زیاد دیده‌ام

درباره عبدالله موحد؛هجده سال در آمریکا تعمیرگاه مکانیکی داشت و ترجیح داد به پیشنهاد مربیگری در تیم ملی آن کشور پاسخ منفی بدهد.


مازندنومه،ارسالی کاربران:عبدالله موحد اردبیلی ساعتی قبل از تحویل سال ۱۳۱۸ به دنیا آمد و عضو تازه ای شد از خانواده‌ای ۱۱ نفره در بابلسر. پنج ساله بود که پدرش از دنیا رفت تا تقابلش با مصائب زندگی از خردسالی آغاز شود.

چون کفش نداشت در زمستان و در گل و لای پابرهنه مدرسه می‌رفت. از صیادی تا خیاطی هر کاری انجام می‌داد تا نقش خود را به عنوان یکی از نان آورهای خانواده ایفا کند.

پانزده ساله که شد در پی برادرانش به تهران کوچ کرد. ساکن محله دلگشا شد و مشغول تحصیل در دبیرستان مروی.

بابلسر که بود، بدون معلم در شنا و قایقرانی تا جایی به تبحر رسید که بین همسن و سال های شهر ساحلی هماوردی نداشت.


مثل اغلب جوانان بابلسری وزنه برداری هم می کرد و شاگرد منوچهر برومند قهرمان وزنه برداری آسیا بود.

در والیبال "تیغی" بی رقیب بود. در این رشته چنان پیشرفتی کرد که در مسابقات آموزشگاه‌های کشور نیز مدال گرفت.


دوران دبیرستان در دوی استقامت کسی به گرد پایش نمی‌رسید. از بد اقبالی‌اش بود که آن موقع هنوز رشته ۲۰ کیلومتر و ۵۰ کیلومتر پیاده روی در فهرست مواد دو و میدانی گنجانده نشده بود. زیرا موحد در راه رفتن نه زمان را می‌شناخت و نه مسافت را. هفته‌ای یک بار از پیچ شمیران تا دربند را با ریتم یکنواخت و بدون مکث می‌پیمود.


پینگ پنگش هم خوب بود و به ژیمناستیک نیز می‌پرداخت اما بین تمام این رشته‌ها برای انتخاب رشته ورزشی اصلی هنوز به اطمینان نرسیده بود.


کشتی را در تهران و در پی ماجرایی اتفاقی آغاز کرد. برادر بزرگترش در باشگاه فردوسی کشتی می‌گرفت. خودش اما برای بدنسازی به باشگاه تهرانجوان می‌رفت که در خیابان ژاله سر ایستگاه بهنام بود.

در حین تمرینات بدنسازی، شیفته تمرینات تیم کشتی و روش آموزشی رحمت الله غفوریان از اساتید برجسته تاریخ کشتی ایران شد.


بعد از آن به اتفاق برادرش مهدی موحد عضو همین باشگاه شد. در نخستین تمرین یک فن برات کلندون خورد و گردنش آسیب دید.

به برادرش گفت دیگر قصد ادامه دادن به این ورزش را ندارد.اما از خوش اقبالی ورزش ملی ایران است که جوان نابغه تصمیم گرفت استعدادهای بالقوه‌اش در بقیه رشته‌ها را رها کند و بچسبد به کشتی. دیر به کشتی آمد اما زود نتیجه گرفت.


بدون کفش و دوبنده کشتی گرفتن را آغاز کرد و مانند محمدعلی صنعتکاران عضوی از باشگاه دارایی شد.

در سال ۱۳۳۹ در بیست سالگی پس از حمید توکل در رده دوم مسابقات قهرمانی کشور ایستاد. این مدال و سکو، سال بعد هم با تساوی توکل و موحد تکرار شد. حمید توکل از خراسان اول و عبدالله موحد از تهران دوم شد.


در انتخابی مسابقات جهانی ۱۹۶۲ با صنعتکاران مساوی کرد اما به خاطر سوابق صنعتکاران، او بود که مجوز حضور در مسابقات جهانی را دریافت کرد. این گزینش چنان برای موحد تلخ بود که حتی تصمیم گرفت در ۲۲ سالگی کشتی را کنار بگذارد. خصوصا که در آن مسابقه موحد میل به هجوم داشت و صنعتکاران مطابق روش مبارزه‌اش دفاع می‌کرد.


تلخی حذف از تیم ملی زمانی برایش مضاعف شد که صنعتکاران دست خالی از مسابقات جهانی برگشت.
موحد خود از نزدیک نظاره گر آن مسابقات بود. زیرا تیتر انتقادی مجله کیهان ورزشی "دو عبدالله، بهتر از یک همراه تحمیلی" موثر افتاد و او نیز مثل عبدالله خدابنده به عنوان یار ذخیره مسافر آمریکا شد.


یک دهه یکه تازی


موحد از سال ۱۳۴۱ یکه تازی‌ در کشتی ایران را آغاز کرد و یک دهه تداوم بخشید. صنعتکاران به خاطر سنگینی وزن و دشواری های مبارزه با موحد، یک سال پیش از آغاز المپیک توکیو به یک وزن بالاتر رفت.


موحد با غلبه بر علی محمد مومنی و حسین تهامی برای رقابت های جهانی ۱۹۶۳ صوفیه انتخاب شد. محمود آتالای ترک که در استانبول و در رقابت تیم به تیم مغلوب موحد شده بود، در صوفیه از ریسک موحد برای اجرای فن پیچ پیچک بهره برد و ۲-۱ بر او غلبه کرد.

انیو ولچف مرد سال ورزش بلغارستان هم که در تهران به موحد باخته بود، یک مساوی از او گرفت تا موحد از اولین حضور جهانی بدون مدال به تهران برگردد.


موحد در المپیک ۱۹۶۴ توکیو هم به خاطر دو تساوی با ایوائو هوریوچی از ژاپن و ولچف بلغاری، بدون باخت پنجم شد. ولچف روی سکوی قهرمانی ایستاد.


درخشش موحد از مسابقات جهانی منچستر آغاز شد که هم ولچف را از سد راهش کنار زد و هم این که خوش رنگ ترین مدال را به سینه زد. موحد از آن رقابت‎ها به بعد تا سال ۱۹۷۰ در تمام مسابقاتی که شرکت کرد به قهرمانی رسید.


در مسابقات جهانی ۱۹۶۶ تولیدو، کشتی‌های نوبت صبح که تمام شد گفتند دیگر کشتی نداری. او نیز راهی محل استراحت شد. غافل از این که زد و بندی صورت گرفته بود تا نماینده ایران از دور مسابقات حذف شود.

بیرون سالن بود که به او گفتند بلندگو اسمت را خوانده تا با احمت آگرالی از ترکیه کشتی بگیری. دوبنده در دست و بدون کفش خودش را به سالن رساند و درست همان لحظه‌ای که داور قصد داشت دست رقیب را بالا ببرد، پرید وسط تشک و کشتی گرفت و ۳-۱ برنده شد.


موحد در تولیدو فقط یک پوئن به حریفان داد که آن هم در همین کشتی بود.


در مسابقات ۱۹۶۷ دهلی در ثانیه‌های آخر بر رقیب دیرینه‌اش ولچف بلغاری غلبه کرد تا سومین طلای متوالی را به گردن بیاویزد.


حالا مهیای حضور در دومین المپیک زندگی‌اش می شد. جالب آن که به رغم یکه تازی در جهان، به رقابت های انتخابی پشت نکرد. هم حمید پرچخ را شکست داد و هم عزیز امیرزاده از خوزستان را. مقابل منصور برزگر نیز به برتری رسید تا مسافر مکزیوسیتی شود.


ماجرای قهرمانی المپیک


موحد در المپیک ۱۹۶۸ مکزیکوسیتی ابتدا گوردون تایلور گاروی از کانادا را نیم پوئنه (برتری با امتیاز عالی) کرد. کارلوس آلبرتو واریو از آرژانتین و گای مارشان فرانسوی نیز نیم پوئه شدند. سه رقیبی که در مبارزه با آن ها حتی عرق موحد نیز درنیامد.


در شب چهارم و پایانی رقابت‌های این وزن، موحد چهار بار روی تشک رفت و کلاوس روست از آلمان غربی، چهارمین نفری بود که مقابل او ۱۰-۰ باخت تا نیم پوئه شود.

اودی چاند از هندوستان و دان زاریا سرتر از مغولستان هم رای به برتری قهرمان بی رقیب ۷۰ کیلوگرم جهان دادند.


آخرین کشتی موحد با رقیب سنتی‌اش انیو ولچف، سرشناس ترین عضو ورزشی در حزب کمونیست بلغارستان، انجام شد.


موحد با یک خاک به پیروزی رسید تا پس از تختی و حبیبی، سومین نفری باشد که مدال طلای المپیک را به کشتی ایران هدیه کرده است.


یک سال بعد اوزان کشتی تغییر کرد تا او این بار در دسته ۶۸ کیلوگرم به میدان برود. در مسابقات جهانی ۱۹۶۹ ماردل پلاتا با یک تساوی مقابل بابی داگلاس آمریکایی به قهرمانی رسید. او در این رقابت ها باز هم از سد انیو ولچف گذشت.


در مسابقات جهانی ۱۹۷۰ ادمونتون، بابی داگلاس یک مساوی دیگر از موحد گرفت اما اعجوبه دنیای کشتی برای ششمین سال متوالی روی سکوی شماره یک جهان ایستاد.


درگیری در فرودگاه و پایان ۸ سال شکست‌ناپذیری


یک ماه قبل از مسابقات جهانی صوفیه مادر همسرش عازم مکه بود. موحد او را به فرودگاه مهرآباد برد. در برگشت، مامور پلیس راهش را سد کرد و گفت: "چون از ورود ممنوع آمدی باید دنده عقب برگردی".


می گوید: "دیدم پشت سرم ازدحام است و عقب گرد مقدور نیست. به افسر گفتم تصدیقم را بگیر و هر چقدر می‌خواهی جریمه کن ولی اجازه بده من بروم. در دانشگاه تدریس دارم."


بحث بالا گرفت و زمانی که موحد قصد حرکت داشت، کار به درگیری فیزیکی کشید: "افسر دیگری از پشت به من ضربه زد. چند پلیس باتوم به دست به آنها ملحق شدند، من و برادر خانمم را کتک زدند. بچه‌ام داخل ماشین در بغل مادرش گریه می‌کرد."
مردم که دیدند موحد در محاصره ماموران است

، به طرفداری از قهرمان جهان و المپیک مداخله کردند. ضرب و شتم به پایان رسید اما موحد روانه بازداشتگاه شد.


"چند روزی در بازداشت بودم تا این که عطا بهمنش آمد و گفت: از بالا دستور آمده که باید رضایت بدهی. خلاصه به زور از من رضایت گرفتند و با همین روحیه خراب به مسابقات جهانی ۱۹۷۱ صوفیه اعزام شدم."


شکستی خفیف مقابل کیکو وادا از ژاپن باعث شد او در رده چهارم قرار بگیرد و نظاره گر قهرمانی دان گیبل اعجوبه نوظهور آمریکایی باشد. وادا در بازی های آسیایی نیز با موحد مساوی شده بود.


موحد از سال ۱۹۶۳ که به محمود آتالای از ترکیه باخت تا شکست در صوفیه مقابل کیکو وادا، هشت سال در هیچ مسابقه‌ای طعم شکست را نچشید.


ماجرای سپهبد حجت


قبل از اعزام به المپیک مونیخ، سپهبد علی حجت کاشانی رییس سازمان ورزش به اردوی تیم ملی آمد تا جنجالی‌ترین مواجهه یک رییس سازمان ورزش با ملی پوشان، در تاریخ ورزش ایران رقم بخورد.


وقتی علی حاجیلو گفت خانه‌اش را دزد زده و اموالش را ربوده، سپهبد حجت او را دست انداخت و پاسخ داد: "فرش با این قیمتی که تو می‌گویی حتی من هم در خانه ام ندارم".


سپس از مهدی هوریا عضو ریزاندام وزن اول تیم ملی کشتی فرنگی پرسید: "تو کشتی گیر هستی؟ من در یک دقیقه تو را زمین می‌زنم".


موحد می گوید: "من به جای هوریا پاسخ دادم اشتباه می کنید تیمسار، ایشان در ۳۰ ثانیه شما را از زمین می‌زند."


حجت عصبانی شد و گفت: "فضولی نکن مرتیکه" موحد نیز همین واژه را در پاسخ ادا کرد: "تا آمدم با او برخورد فیزیکی کنم، دکتر رهنوردی، قهرمان سابق وزنه برداری، دستم را گرفت. تیمسار هم پرید توی ماشین و رفت."


موحد در المپیک مونیخ که آخرین حضور او بود به علت آسیب دیدگی کتف به رقابت‌ها ادامه نداد و برای همیشه با دنیای کشتی وداع کرد.

 او فقط یک کشتی با سگوندو اولمدو از پاناما گرفت و از سد او گذشت.


وقتی کاروان ورزش به ایران بازگشت، موحد و سیدعباسی به خاطر ادامه ندادن به رقابت‌ها با محرومیت مواجه شدند.

موحد معترض بود و می‌گفت به جای آنکه مصدومیتش را درمان کنند، محرومش می‌کنند.او ریشه این محرومیت را در درگیری‌اش با سپهد حجت می‌دید.


موحد در این باره گفت: "من گواهی پزشک داشتم که دستم آسیب دیده، به هر خبرنگاری مراجعه کردم متاسفانه آنها گفتند که از ساواک می‌ترسند این را در روزنامه بگذارند."


علی حجت کاشانی در جریان اعدام های پس از انقلاب تیرباران شد و پیش از آن نیز هیچ وقت درباره ماجرای اردوی منظریه صحبتی نکرده بود. اما کشتی گیران اردونشین در منظریه، همگی "برخورد توهین آمیز" حجت را تایید کرده‌اند.


موحد همچنین از قرار ملاقات با نصرت‌الله معینیان منشی مخصوص شاه گفت. او در این دیدار درباره علت ممنوعیت خروجش از ایران می‌پرسد و پاسخ می شنود که گزارشات بدی درباره او داده‌اند: "از در بیرون که رفتم ناگهان یادم افتاد، در را باز کردم و این را هیچوقت یادم نمی رود که گفتم آقای معینیان من اهل شمال هستم هوای ابری زیاد دیده‌ام اما آفتاب می آید و ابر همیشه نمی‌ماند، این حکومت دوام نمی‌آورد. در را بستم و آمدم. باور کنید، یعنی این را قشنگ یادم است."


با این وجود، درباره نارضایتی دربار از موحد اطلاعات روشنی در دست نیست. سندی منتشر نشده که اختلاف مسئولین حکومتی با موحد، فراتر از سپهبد حجت و برخی دیگر از نظامیان شاغل در ورزش بوده است.

موحد در ۷۲ سالگی


موحد درباره پاداش‌های پس از قهرمانی هایش گفته است: "بعد از هشت مدال طلای جهانی، المپیک و آسیایی، یک بار هشت هزار تومان، یک بار ۵۰ هزار تومان و یک بار هم ۳۰ هزار تومان گرفتم. بعد از بازی های آسیایی ۱۹۷۴ تهران، دادن جایزه نقدی به قهرمانان رواج پیدا کرد که من دیگر از صحنه کنار رفته بودم."


عبدالله موحد در سال ۱۳۵۵ در حالی که سمت استادی دانشسرای عالی و معاونت تربیت بدنی دانشگاه تهران را برعهده داشت، برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و همانجا ماندگار شد.


هجده سال در آمریکا تعمیرگاه مکانیکی داشت و ترجیح داد به پیشنهاد مربیگری در تیم ملی آن کشور پاسخ منفی بدهد.


برای آن خانواده پرجمعیت بابلسری، آینده‌ای روشن رقم خورد: "برادر بزرگ من معلم بود، برادر دیگرم هم معلم، برادر سوم استاد دانشگاه بود، برادر چهارم مهندس مخابرات، خودم هم دانشگاه تربیت معلم درس می دادم. برادر دیگرم که آریزونا است هم معلم بود."


در سال های نخست پس از انقلاب وقتی دستور بازگشت فوری از آمریکا به ایران را به خاطر ادامه تحصیلاتش اجرا نکرد، مجددا نامه ای دریافت کرد که حاوی حکم اخراج او از دانشگاه بود.


در سال ۲۰۰۳ محمدرضا طالقانی رییس وقت فدراسیون کشتی گفت رضایت موحد را برای مدیریت تیم های ملی جلب کرده. موحد اما قبل از این که به ایران برگردد دچار بیماری شد. سپس گفت نمی‌تواند این مسئولیت را بپذیرد.


در مسابقات جهانی همان سال در نیویورک، در طول رقابت ها کنار تیم ملی بود. طی این مدت بارها به ایران آمد.


حضور در مجلس ختم مهدی دری سردبیر دوران طلایی مجله کیهان ورزشی، بازدید از کانون اصلاح و تربیت نوجوانان در محله شهر زیبا، تمرین با پیشکسوتان در سالن جهانبخت توفیق، تماشای رقابت های داخلی و چند مصاحبه زنده و تولیدی با برنامه های ورزشی صداوسیما از جمله فعالیت های او در ایران بوده است.

عبدالله موحد مدت هاست که بازنشسته شده است. یک جراحی قلب داشته اما وضعیت جسمانی مساعدی دارد.


  • دكترسيف الرضا شهابيپاسخ به این دیدگاه 3 0
    دوشنبه 9 مرداد 1391-0:0

    نام پرافتخار"عبدالله موحد"همواره درتاريخ ورزش اين كشورمي درخشدوقهرماني هاي اوهرگزفراموش نخواهدشد

    • بهنام پرسته سوادکوهیپاسخ به این دیدگاه 2 1
      يکشنبه 8 مرداد 1391-0:0

      باز هم افتخاریست به افتخارات مازندران-زنده باشی نابغه-حیف که نتوانستی شاگردانی در کشتی تربیت کنی که فنونت را اجرا همانند خودت اجرا کنند.


      ©2013 APG.ir