ياد آن پردهنشين شريف
يادي از بيژن نعمتي شريف/حالا كه شريف در ميان ما نيست قرار است يونيماي ايران،تنديسي به نام «بيژن نعمتي شريف» را به 3 هنرمند برجسته تئاتر عروسكي اهدا كند كه اولين جايزه مداوم بينالمللي تئاتر عروسكي ايران است–گرچه كاري نيكو و درخور قدرداني است- اما نميشد كه در زمان حيات اين مرد، چنين تنديسي را تدارك ديد و به نوعي از زحمات او سپاسگزاري كرد؟
مازندنومه؛یادداشت مهمان،عادل جهان آرای،روزنامه نگار:روزگار عجبيي است، زماني كه هستيم، نيستيم، زماني نيستيم، هستيم.
ما، آدمها را بعد از مرگ پيدا ميكنيم. زماني كه نفسهاي گرم آنها هوا را معطر ميسازد، هيچ بويي استشمام نميكنيم، ولي وقتي بوي كافور به مشام ما خورد، ناخودآگاه به نوعي آگاهي ميرسيم، يا آنكه وانمود ميكنيم كه آگاه هستيم.
داستان بودن يا نبودن افراد به اينروزها و اينسالهاي ما بر نميگردد، به بخشي از رفتارهاي اجتماعي و آداب فرهنگي ما برميگردد.
وقتي بيژن نعمتي شريف در بستر بيماري بود، در باره او نوشتيم و براي او دعا كرديم. دعا كرديم كه سرطان دست از سر او بردارد و چند صباحيتر او را براي ما و هنر تئاتر كشور باقي بگذارد، اما ترديدي نيست آنچه كه او ميپسندد را ميپسنديم.
گرچه سخت و باورنكردني بود، ولي شد. نعمتي شريف سالها در عرصه هنر كشور زحمت كشيد، رنج برد و با رنج هم بار سفر بست و شولاي روزگار سخت را براي ما گذاشت.
اما آنچه كه آزاردهنده است، اين است كه آنچنان كه بايد مردان هنري خود را كمتر ميشناسيم. براي ما خيلي چيزهايي مهم است كه در حقيقت نبايد مهم باشد، اما چيزهايي كه بايد مهم باشد را نه ميشناسيم و نه ميخواهيم بشناسيم.
نعمتي شريف بچه مازندران بود، قائم شهر. اما وقتي كه او رفت هنردوستان قائم شهري ما -و بماند كه هنردوستان مازني ما -چقدر براي رفتنش سنگ تمام گذاشتند. نگذاشتند.
قاطبه هنرمندان خاصه آنان كه خاك صحنه تئاتر را ميخوردند- بهترينهاي شان – آن روز (25مرداد)در خانه هنرمندان گردآمده بودند و تن شريف نعمتي شريف را به سوي آخرت مشايعت كردند.
آن روز عادل بزدوده، حسن دادشكر، كوروش گلناري، جمشيد حقيقتشناس، فرناز بهزادي، شيوا مسعودي، محمد ساربان ، طاهر شيخ الحكمايي، سعيد شهلاپور، مريم اقبالي، هنگامه مفيد، علي پاكدست، اردشير صالحپور، بهروز دارش، مجتبي موسوي، قادر آشنا، حميدرضا اردلان و بسياري ديگر شريف را تنها نگذاشتند.
اين ضايعه اسفناك آنچنان كه بايد از سوي نشريههاي ديداري، شنيداري و حتي رسانههاي مجازي مازندران بازتاب نداشت.
به دلايلي ما هم در زمره غفلتكنندگان قرار گرفتيم و بماند كه روز 7 مرداد صفحه فرهنگي همشهري مازندران را به زندگي اين هنريمرد مازني اختصاص داده بوديم كه كار بزرگي نكرديم. اما ترديد نداريم كه عذر ما كمتر از كوتاهي ديگر دوستان رسانهاي ما نيست.
راست ميگفت «اردشير صالحپور» كه «زنده ياد نعمتي شريف» به واقع يك نعمت شريف بود كه چون نعمتهاي ديگر از دست ما رفت.
صالحپور او را پردهنشيني ميدانست كه در تمام سالهاي حياتش چون گلابي بود كه همواره در پس صحنه به عروسكها جان بخشيد و خود جان شيرينش را به جانآفرين تسليم كرد و رفت.
شريف به اقرار همه كساني كه او را ميشناختند، بيادعا كار كرد و در فكر نامي نبود كه او را به شهرت برساند.
حالا كه شريف در ميان ما نيست قرار است يونيماي ايران تنديسي به نام «بيژن نعمتي شريف» را به 3 هنرمند برجسته تئاتر عروسكي اهدا كند كه اولين جايزه مداوم بينالمللي تئاتر عروسكي ايران است – گرچه كاري نيكو و درخور قدرداني است- اما نميشد كه در زمان حيات اين مرد، چنين تنديسي را تدارك ديد و به نوعي از زحمات او سپاسگزاري كرد؟
با اين وجود همين يادآوري را هم ارج مينهيم، باشد زماني كه هنرمندان هستند، يادآوري شوند.
ایمیل نویسنده:jahan.adel@gmail.com
***
برای اطلاع بیشتر از زندگی و فعالیت های زنده یاد بیژن نعمتی شریف به این نشانی مراجعه کنید:
http://www.seemorgh.com/culture/default.aspx?conid=47595&tabid=2083
- سه شنبه 7 شهريور 1391-0:0
نعمتی شریف که رفت،هنرمنادن زنده را دریابید که در همین قائمشهر کم نیستند و روزگار خوبی هم ندارند و به سختی زندگی میکنند
- سه شنبه 7 شهريور 1391-0:0
از آقای جهان آرای و مازندنومه به خاطر پرداخت مناسب شان به مقولات فرهنگی و هنریب تشکر می کنیم.حیف که این بزرگان یکی یکی پر می کشند بدون اینکه نسل جوان آنها را خوب بشناسد.معلوم نیستن چند سال دیگر باید صبر کرد تا یکی مثل شریف بیاید
- سه شنبه 7 شهريور 1391-0:0
خدا رحمتش کند.من نمی دانستم ایشان قائمشهری هستند.خبر فوتش را در یکی از خبرگزاری ها خوانده بودم.با تشکر از شما