تعداد بازدید: 4665

توصیه به دیگران 2

جمعه 28 مهر 1391-13:2

مردم در گِل و مسئولان در گُل!

صدای لودر ها و بولدوزرها،فریاد کامیون ها و بیل و کلنگ ها و حرکت فرغون های حامل آشغال و گنداب ها، پرواز گل و لای و آه و فغان مردم و پیر و جوان و زن و مردِ زندگی از دست رفته شهری و روستایی، همراه با بوی نامطبوع فاضلاب های شهری و لجن های انتقالی و سیلابی، دیگر هیچگونه نشان و نویدی از بهشهر رویایی نمی دهد و مردم،هراسان از تکرار بارش و سیل مکرر و مجدد.+عکس


مازندنومه،محمدرضا زمانی درمزاری(فرهنگ)،وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی: بامداد و نیمه شب روز شنبه 22 مهرماه 91 در حالی که مردم در خواب پائیزی به سر می بردند، آهنگِ رگبار و بارش قهّار؛ ترنم بخشِ خواب و رویای بامدادی آنان شد و چه زود، گل و لای و چوب و خاشاک، میهمان ناخواندۀ منازل شخصی و محافل خانوادگی آنها شد و نوید نیستی و رکود هستی زندگی آنها را به تاسف و تاثر داد!

سونامی سیل بهشهر بدون هرگونه سابقه تاریخی مشابه، خود سیل تاریخی و مخرّبی شد و جان و مال و سرمایه و زندگی مردم را به خاک و خون و نابودی کشاند؛ سیلی که خود ریشه در تخریب بی رویه منابع طبیعی و جنگلی جنگل های باستانی و ملی مازندران و شمال کشور داشت و پیام آور تخریبِ تاسف بار محیط زیست و ناکارآمدی دولت در حفظ حقوق محیط زیست بود!

بیشتر منازل واقع در خیابان قائم ، خیابان سالار زاده، خیابان نهم(صداقتی)، خیابان دهم(دبیرستان شهید مطهری)، منازل و ساختمان های مُشرف در بلوار ابوعمار و خیابان ها و کوچه های اطراف ، قربانی سیه فام این سیل خانمان سوز شد و منازل خیابان شهید مدنی، فراش محله،کوه خیل، مهدیه و...، نیز با خروشان سیل مهیب،به ویرانه ای غیر قابل سکونت تبدیل شد!

تمامی وسایل و لوازم زندگی مردم و شهروندان آن نیز طعمه خشمِ تخریب طبیعت و قهر حقیقتِ تلخ تعرض به دامان سبز آن از سوی سوداگران منابع طبیعی و جنگلی شد و غرق در گل و لای و آب و خاک و فاضلاب های شهری و لجن های انتقالی به منازل مردم و خیابان ها و کوچه های شهرو اطراف!

 گرد و خاک، آسمان آبی شهر سبز و زیبای بهشهر را به آسمانی خاکی و گردریزان مبدّل و نفس و حیات مردم را در فضای غباری و خاکساری آن در سینه حبس کرد.

بوی تعفّن حاصل از مُردار احشام، پرندگان، شهروندان، سیل زدگان و یکی شدن فاضلاب منازل و ساختمان ها با سیلاب خروشان و گشت و گذارِ غلطان در حریم و کاشانه شهروندان، همراه با خاک و خُل مزبور، حالت ویژه و تعقیب و گریزِ حیات و مماتِ شهروندان و تجاوز به سلامت آنان و بهداشت فردی و عمومی آنها را به آسانی و با سرعت، رقم زد!

 آب شهری غیرشُرب شد، گاز مصرفی سیل زدگان قطع و حریم خانه شان با تخریب ساختمان ها و بناها و دیوارهای مجاور ، بدون حریم و ایمن واقع شده و منازل خالی از سکنه و فاقد لوازم و امکانات اولیه؛ شهر را به شهری ویرانه و توام با خاک و آه در مناطق سیل زده تبدیل کرد!

*مردم در گِل ومسئولان در گُل!

مردم متاسف و متاثر از نابودی تنها سرمایه زندگی و خانه و کاشانه شان که در کمتر از چند ساعت با بی تدبیری مسئولان دولتی و مدیریت شهری و کشوری و ناکارآمدی غیرقابل بخشش آنها در مدیریت منابع طبیعی و حفاظت از حقوق زیست محیطی منطقه، این گونه دستخوش تخریب و سوداگری برخی از سازمان ها  و نهادها و اشخاص سود جو و متنفذِ قانون گریز واقع شد و با تغییر کاربری طبیعت و تخریب سوداگرانه و غیرقابل توجیه آن، موجبات تکرار سومین سیل بهشهر و اطراف در چهل روز اخیر فراهم شد و صد البته این سیل سونامی تاسف باری را در بهشهر و شمال کشور رقم زد.

 
با وجود همکاری و مساعی برخی از شهرداری های شهرهای اطراف و حاضر کردن قهری بعضی از سربازان اعزامی از دوآب مازندران و حضور کم رنگ و محدود برخی از پرسنل شرکت آب و گاز و نیروهای نظامی و فعالیت چند دستگاه بولدوزر و کامیون و ناسالم بودن دستگاه های لجن کش در منطقه قائم بهشهر و شهید مدنی و فعالیت نسبی ماشین های آتش نشانی در شست و شوی خیابان شهید هاشمی نژاد و محو آثار سیل ویرانگر ، هیچ ردی از مدیریت شهری و استانی و کشوری در کنار ویرانه های سیلاب شهری مزبور و خانه های نیست و نابود شده شهروندان و اظهار همدردی و همکاری با آنها، با این شرایط زمستانی زندگی انسانی آنان در پنجمین روز بعد از وقع سیل در بهشهر نبود!
 
مشاهدات مستقیم نگارنده و تصاویر، ویدئوها و مستندات موجود و مضبوطِ کوچه ها و خیابان ها، با وجود گذشت پنج روز از وقوع سونامی بهشهر، سرشار از گل و لای بود و بوی تعفّن و خاکروب های  گلی انتقالی به منازل مردم، رفت و آمد ها و ورود آنها به خانه و مامنِ سابق خویش و رسیدگی به ویران سرای خود را مُختل کرد و مردم و شهروندان، دست به دست هم در غیاب مسئولان و مدیریت غیرمسولانه آنها، سعی در خروج گندابِ سیلاب از منزل و محفل زندگی و اتاق های خواب و سالن های پذیرایی و زیر زمین های پیش از این رویائی خویش داشته، تا بلکه با وجود نیست و نابودی منازل خود، راهی برای ورود به این ویرانه سرای تاسف بار خویش و نیم نگاهی به گذشته های نه چندان دور آن بیفکنند!


استاندار و بسیاری از مسئولان شهری و استانی به گفته موکّد و مکرر مردم خشم آگین و معترض به بی مسئولیتی آنان، از بیم گل آلود شدنِ کت و کفش خویش، از مرکب ریاست و سیادت خود پیاده نشده و اجازه دیدن لااقل، یکی از منازل تخریب شده یا اظهار همدری با خانواده های یکی از قربانیان از دست رفته را در این کوچه ها و خیابان های پُر سوز و گداز و پُر گل و لای خیابان قائم و مانند آن  نداده و با وجود اعتراض و انتقاد شدید آنها، به ریاست و سیاست کده خود برگشته و به قول آنها- " ما در گِل و استاندار در گُل " قرار دارد!

فرماندار و ریاست ستاد مدیریت بحران شهر بنا به اظهار بسیاری از مردم منطقه در اثر شدت اعتراضات و نارضایتی شهروندان از عدم ارائه خدمات شهری و پشتیبانی در مهار سیل و رفع ویرانی ها، ظاهراً مورد تعرض آنها در خیابان مدنی بهشهر قرار گرفته و نماینده شهر در مجلس نیز با بداقبالی و عدم پذیرش مشابه مردم و انتقاد توام با بی اعتمادی و اعتراض شدید نسبت به عملکرد وی و " عدم مدیریت آنها در بحران تخریب طبیعت و وقوع سیلابِ این حقیقت سراسر تلخ و وضعیت با مِحنت شهر" و رها ساختن مردم به امان حضرت حق واقع می شود.

*هراسان از تکرار بارش و سیل مکرر و مجدد!

به جهت غیر قابل شرب بودن آب شهر، بازار آب های معدنی و دستگاه های تصفیه آب سکه شده و خدمات فنی و تاسیساتی مربوط به آب و فاضلاب و تاسیسات فنی و عمرانی، نیز به سان کیمیایی گران بها و بی حساب و کتاب گشته و امان مردمِ از دست داده زندگی پُر مهر شمالی و مازندرانی را از خود ربوده است.

 از هر گوشه و کنار شهر، خبر فوت و یافتن اجساد جدید و کشف تخریب های جدید و فجیع منازل و ساختمان های مناطق سیلابی به گوش رسیده و یاس و ناامیدی از رهایی آنها از سوی مسئولان شهری، منطقه ای و کشوری در آستانه پاییز و سردی در ایام بارانی با نگرانی آنها، تمام وجود آنان را در هم تنیده و نوای آه و غم و خاک،  تالّم بخشِ میراث تخریب جنگل های باستانی و طبیعی شمالی خویش و به نابودی کشاندن محیط زیست و به خطر انداختن سلامت و بهداشت عمومی مردم شده است.

 اخطارهای هشدار منصوبه نسبت به وضعیت بیمارهای عفونی و آب شُرب شهری در خیابان ها و کوچه های پُرخاک و گِل و آب بهشهر؛ چشم نوازی بی سر و صداست و نشان از تائید مخاطرات وارده به سلامت عمومی مردم و عدم تامین هرگونه نیاز بهداشتی و آب شربی آنان، حداقل با توزیع آب های بهداشتی و معدنی در محلات سیلابی دارد!

صدای لودر ها و بولدوزرها، فریاد کامیون ها و بیل و کلنگ ها و حرکت فرغون های حامل آشغال و گنداب ها، پرواز گل و لای و آه و فغان مردم و پیر و جوان و زن و مردِ زندگی از دست رفته شهری و روستایی، همراه با بوی نامطبوع فاضلاب های شهری و لجن های انتقالی و سیلابی، دیگر هیچگونه نشان و نویدی از شهر رویایی و زیبای صفوی و مازندرانی ( بهشهر) نمی دهد و مردم، هراسان از تکرار بارش و سیل مکرر و مجدد!

چاه های منازل و خیابان ها پُر از گل و لای، دیوارها فروریخته، حیاط ها و خانه ها، پناهگاه آب موّاج و سیلاب خروشان و بی نام و نشان که با تخریب هر دیوار و منزل، راه خویش به منزل دیگر و مجاور هموار ساخته و گویی، مجوز ورود به " طرح تخریب هستی مردم و تبدیل آن به نیستی آنها و دگران" را داشته و مرگ و نابودی آنها و زندگیشان را به ارمغان آورده است؟!

*تو را من چشم در راهم

مردم در سیلاب فکنده بهشهر به سان زلزله زدگان آذری و بمی و سیل خوردگان نکایی و کلاله ای، چه خوب یافتند حرف و شعار مسئولان و لیک، ندیدند همت عالی و نشان از عزم ملی، ولو منطقه ای و شهری خویش را در مهار آثار سیلابی شهر ویرانی و مازندرانی خود...!

سفر تشریفاتی معاون اول دولت در روز چهارم سونامی و از بین رفتن تمامی زندگانی آنان در این مدت، به مانند برخی دیگر از مسئولان منطقه ای، نه دستاوردی برای مردم داشت و نه اثر بخشی در بدبختی و نیستی خانه و کاشانه سیلابی آنها و نه نشان از رضایت مردمی و آسیب دیده سیلابی و بهشهری!
 
آخر این چه حکایتی است که صدا و سیما و رسانه های محلی و ملی و مراجع رسمی، گویا در عمل، نقش و مسئولیتی در این باره نداشته و با پرداختن به حواشی و مسائل انحرافی، دغدغه ای در اطلاع رسانی و وضعیت بحرانی مردمان بهشهری و این سونامی مازندرانی و تاریخی نداشته و ندارند...!

 مردم نشانی از همت دولتی و منطقه ای و عزم ملی در برون رفت از سیلاب سهمگین و مرگ آگین خویش بعد از گذشت 5 روز ندیده و زانوی غم به خود گرفته و چه نیک و زود دریافتند که نباید به وعده های رویایی و تصمیمات نامرئی دولت و دولتمردان گوش داد و چاره کار باید به خود کرد و چشم به راه همکاری و همیاری مادی و معنوی مردم و هم میهنان غیر دولتی و ایرانی بوده و بدان ره سپرد:تو را من چشم در راهم...
 
- ایمیل نویسنده:  nikdadlaw@hotmail.com

- عکس از:مرادعلی نعمتی

***

سایر مطالب مازندنومه در ارتباط با سیل بهشهر:

- که مازندران شهر ما یاد باد http://www.mazandnume.com/?PNID=V14318

- ما خبرنگار،ما هیچ http://www.mazandnume.com/?PNID=V14317

- سیل خون تا دریا http://www.mazandnume.com/?PNID=V14316

- چنین نبوده و چنین نیز نخواهد ماند http://www.mazandnume.com/?PNID=V14314

- جزیره ای به نام مازندران http://www.mazandnume.com/?PNID=V14309

- سونامی سیل و مسئولیت حقوقی دولت http://www.mazandnume.com/?PNID=V14315

- خنداندن مردم کار سختی نیست http://www.mazandnume.com/?PNID=V14307

- جای وارش سیو تیل بوارستی http://www.mazandnume.com/?PNID=V14300

- تلخ چون پاییز http://www.mazandnume.com/?PNID=V14299

- دوباره سیل،دوباره بی برنامگی http://www.mazandnume.com/?PNID=V14298

- مدیریت بحران یا بحران مدیریت http://www.mazandnume.com/?PNID=V14319

-آن سوی باران http://www.mazandnume.com/?PNID=V14324



    ©2013 APG.ir