مازندنومه،بابک شمس ناتری: همزمانی سیل اخیر در غرب استان با برخی مناسبت ها حلاوت و جذابیت این رخدادها را کم کرد.

 امروز با خبر شدم هنوز خیلی از روستاییان مناطق سیل زده،راه های ارتباطی شان بازگشایی نشد و اغلب حادثه دیدگان به غیر از چند کالای اولیه که هلال احمر در اختیارشان قرار داده است، کمکی دریافت نکرده اند.

بازدیدها تسکین دهنده است ولی امیدواریم که صرفا به چند عکس و انتشار خبر بسنده نشود و در پس این سرکشی ها، اقدامات خوبی رقم بخورد تا مرهمی باشد برای التیام زخم های رنج دیدگان.

 دغدغه مسوولان کار اساسی است ولی هنوز برخی از سیل زدگان در خانه های اقوام شان اقامت دارند و چشم انتظارند، باید دید گره کار کجاست؟

به راستی هنوز مشخص نیست، سیل چالوس و نوشهر با همه خسارت ها و زیان هایی که برای مردم و دستگاه های دولتی به همراه داشت تجربیات خوبی را هم رقم زد، البته چه فایده که هیچگاه از این تجربیات استفاده لازم را نبرده ایم و اغلب سعی می کنیم تا خودمان را به فراموشی بزنیم.

 امیدواریم که مسوولین محترم استانی و شهرستانی همچون روزهای گذشته تلاش کنند تا حداقل بخشی از خسارات وارده به حادثه دیدگان جبران شود، مردمی که در اوج گرفتاری ها و سختیهای حاصل از صدمات سیل همچنان صبوری به خرج می دهند و عاشقانه ماه محرم را هم پاس می دارند.

 باید گزارش های مدیران در جلسات بحران بررسی و تحقیق شود، چه بسا برخی از این گزارش ها امیدوار کننده ولی ناقص است!

روز گذشته پس از چند روز پر هیاهوی سیل برای خداقوت و تبریک هفته کتاب و کتابخوانی به کتابخانه عمومی چالوس رفتم، این هفته همان مناسبتی است که به واسطه سیل 2 شهرستان نزدیک بود از یادها برود.

 حضور در مکانی مانند کتابخانه انرژی مضاعفی به انسان می دهد و قدم زدن لابه لای قفسه کتاب ها پویایی را هدیه می کند.

 از مدت ها قبل قصد کرده بودم در هفته کتاب و کتابخوانی یادداشتی در خور شان فعالان این عرصه بنویسم، کتابداران و علاقه مندان به کتاب و کتابخوانی که همواره و در طول سال تلاش های وصف ناپذیری را دارند و مراجعان خاص این اداره که اغلب از مطلعان و اهالی اندیشه هستند را سرویس دهی می کنند.

سیل و پیامدهای آن این فرصت را از من گرفت،اگر چه بهانه ای شد در این روزها که همه دغدغه سیل دارند از کتاب بنویسم اما پیوند این دو حکایتی است که مطمئنا برای شما نیز اذیت کننده است.

وقتی روز گذشته با رودابه آزادیان-رییس پرتلاش اداره کتابخانه های عمومی شهرستان چالوس-همکلام شدم، خداقوت و دست مریزادی گفتم و بعد از این چند کلامی از تلاش های او و همکاران شان سخن به میان آمد.

 اولین سوالی که به ذهنم رسید از سیل بود و وقتی شنیدم یکی از کتابخانه های روستایی چالوس مورد هجوم سیلاب قرار گرفت و خسارت غیرقابل جبرانی دید،بسیار ناراحت شدم.

به یاد یکی از بازدیدهای چند روز پیش در مناطق سیل زده افتادم که خانمی کتاب درسی فرزندش را در دست داشت و اشک می ریخت.

خبر ناراحت کننده ای بود و تلنگری شد تا دست به قلم شوم و این اتفاق ناخوشایند را به نگارش در آورم، شاید باعث خیر شود و از درون استان یا مخاطبی خارج از استان برای بازسازی، تجهیز دوباره این کتابخانه به میدان بیاید و قدمی بردارد.

 در هفته کتاب و کتابخوانی به علت بارندگی و جاری شدن سیل در چالوس، کتابخانه مشارکتی شهید عمادالدین کریمی روستای خرمنه دچار آب گرفتگی کامل شد که حجم بالای سیلاب، گل و لای و... موجب اتفاقی ناخوشایند شد.

 بیش از 5000 جلد کتاب، چند قفسه و سیستم های رایانه در هجوم وحشیانه سیلاب آسیب دیدند و غیر قابل استفاده شدند.

 اگر چه مطمئنا متولیان امر برای جبران خسارت گام هایی برمی دارند ولی آنچه مدنظر است اینکه بیاییم در این مناسبت فرهنگی قدمی برداریم تا هر چه زودتر مردم این دیار بتوانند دوباره به کتابخانه محله خود رفته، خاطره تلخ سیل را از یاد ببرند، خاطره تلخی که خسارت های آن برای همیشه در ذهن هاست و چقدر خوب می شود که در به سازی و راه اندازی دوباره این کتابخانه روستایی شاهد یک حرکت جمعی با ارزش باشیم.

 در کنار گام هایی که از مسوولان انتظار می رود پیشنهاد می شود که در این بین و در راستای پاسداشت هفته کتاب و کتابخوانی همه ما با اهدای چند کتاب نیز در بازسازی و بازگشایی این کتابخانه مشارکتی نقش داشته باشیم.

مطمئنا خیران، مسوولان شهرستانی و عاشقان به کتاب و کتابخوانی نیز می توانند در این همگامی نقش آفرینی کنند،حرکتی که می تواند در خاطرات ثبت شده برای همیشه ارزشی باقی بماند. 

در پایان نگارش بیانات خاطره گونه ای از مقام معظم رهبری را در این یادداشت خالی از لطف نمی دانم: " در منزل خود من، همه‌ى افراد، بدون استثنا، هرشب در حال مطالعه خواب شان مى‌برد. خود من هم همین‌طورم. نه این‌که وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه مى‌کنم، تا خوابم مى‌آید، کتاب را مى‌گذارم و مى‌خوابم. همه‌ى افراد خانه‌ى ما، وقتى مى‌خواهند بخوابند حتماً یک کتاب کنار دست شان است. من فکر مى‌کنم که همه‌ى خانواده‌‌هاى ایرانى باید این‌گونه باشند. توقع من، این است. باید پدر‌ها و مادر‌ها، بچه‌‌ها را از اول با کتاب، محشور و مأنوس کنند. حتى بچه‌‌هاى کوچک باید با کتاب انس پیدا کنند. (مصاحبه در جریان بازدید از نمایشگاه کتاب – ۲۶/۰۲/۱۳۷۴)"