تعداد بازدید: 2467

توصیه به دیگران 3

چهارشنبه 15 آذر 1391-11:8

در انتظار لیست سیاه /آقای استاندار به فکر باشید

در نامه سرگشاده دکتر سیف الرضا شهابی به استاندار مازندران مطرح شد:جناب استاندار؛از اكنون فكراساسي براي استاني بفرمائيدكه جنابعالي و اينجانب در آن متولدشديم واحتمالا در همين استان بخاك سپرده خواهيم شد/ زمين هاي شمال را مي خرند و مي خورند و ويلا و آپارتمان مي سازند و شايد هم اولين عارضه آن افزايش راه افتادن سيل درشهرهاي استان دريك دهه اخيراست.


مازندنومه:دکتر سیف الرضا شهابی-کارشناس امور سیاسی-این بار نامه ای سرگشاده به مهندس علی اکبر طاهایی-استاندار مازندران-نوشته و از دغدغه های زیست محیطی و اجتماعی خود گفته است.او این مطلب هشدار دهنده را با توجه به آلودگی شدید هوا در برخی استان های کشور،خطاب به استاندار نوشته است.

------------------

 برادر محترم جناب مهندس طاهائي ، استاندارمازندران

با سلام وتقديم شايسته ترين احترامات و باعرض پوزش ازتصديع وقت حضرتعالي؛اگر جنابعالي مازندراني نبوديد واگر ارادت چهل ساله اينجانب نسبت شما نبود ، احتمال اينكه مطلب زيرين را با شما در ميان بگذارم و مبادرت به نوشتن اين نامه کنم، كمتر بود.

 چنانچه مستحضرهستيد درچند روز اخيرآلودگي تهران و تعدادي ازكلانشهرهاي كشور از حد مجاز تجاوز كرد،تا جائي كه دولت براي كاهش نسبي خطرات مترتب برآن مجبور شد ادارات دولتي و موسسات آموزشي و...را تعطيل كند.

بگذريم كه همين تعظيلات چه ضررهاي اقتصادي براي كشوردربردارد و حتي در دوران تعطيلي ، آلودگي هوا سلامت تعداد زيادي از شهروندان شهرهاي آلوده را درمعرض تهديد جدي قرارمي دهد.

 در دفعات فبل فقط تهران بود كه در معرض آلودگي هوا قرارداشت و كلانشهرهاي ديگركشور كمتر در معرض تهديد آلودگي هوا قرار مي گرفتند،وليكن اين بار از تهران -پايتخت ايران- گذشت وساير شهرها را هم در برگرفت و در ليست شهرهاي پرخطر قرار داد.

به نظر مي رسد اين يك هشدار به ساكنان ساير مناطق كشور باشد و اگر از اكنون كه خيلي هم ديراست فكراساسي نشود،درآينده ساير مناطق كشور هم دراين ليست سياه قرارخواهندگرفت.

 مسئله اي كه اينجانب را سخت نگران كرده این است كه استان سرسبز و خرم مازندران خداي نكرده در اثر بي مبالاتي مسئولان و ناآگاهي مردم درليست سياه آلودگی قرار گيرد و آنگاه بايد فاتحه بسياري از چيزها را خواند.

همان طوركه امروزبراي خيلي ازامور كه ازدست داديم درحال خواندن فاتحه هستيم، نظير تغيیرتدريجي جنگل ها و زمين هاي كشاورزي و باغات استان هاي شمالي كشور و تبديل آن ها به ويلاهايي كه اكثر آن ها متعلق به سرمايه داران تازه به دوران رسيده و غريبه اي است كه باپول هاي بادآورده شان مانند صهيونيست هائي كه زمين فلسطينيان را خريدند،پول ها را به شمال كشور سرازيركردند و به تخريب جنگل ها -اين سرمايه بزرگ ملي-مبادرت ورزیدند.

 آن ها زمين هاي شمال كشور(مازندران وگيلان)را مي خرند و مي خورند و ويلا و آپارتمان مي سازند و شايد هم اولين عارضه آن افزايش راه افتادن سيل درشهرهاي استان دريك دهه اخيراست.

 جناب استاندارمحترم ؛از اكنون فكراساسي براي استاني بفرمائيدكه جنابعالي و اينجانب در آن متولدشديم واحتمالا در همين استان بخاك سپرده خواهيم شد.

اجازه ندهيد بي رويه دراين استان سرسبز ، دودكش كارخانه ها به آسمان برود و تلاش شما بر اين تعلق گيردكه براساس نيازهاي اساسي استان،كارخانه تاسيس شود.

 آقايان نمايندگان محترم مجلس كه تعداد زيادي ازآن ها حسن نيت هم دارند ، دردوره هاي گذشته و حال فقط به "راي"فكرمي كردند و مي كنند و براي آنكه پاسخگوي وعده هاي دوران تبليغات انتخاباتي خودباشند و به اصطلاح ايجاداشتغال كنند ، ابائي ندارند تمام جنگل ها را تخريب كنند و تمام مزارع كشاورزي و باغات را ازبين ببرند و تبديل به كارخانه بكنند.اين شما هستيد كه درمقام بالاترين شخصيت اجرائي استان ، آينده را پيش از ديگران در نظرداشته باشيد.

 جناب مهندس طاهائي ، مطلعيد افزايش خودرو در استان يكي از تهديدات آلودگي هواست. از هم اكنون همت خود را براين بگذاريد تا با فرهنگ سازي ، مردم تشويق شوند ازخودرو كمتراستفاده كنند و درداخل شهرهاي استان-كه خوشبختانه همه آن ها شهرهاي خيلي بزرگي نيستند-از وسايل نقليه عمومي و يا دوچرخه و يا پياده كه كمك به سلامتي است ، استفاده کنند.

 جناب استاندار ، مي دانم وقت شما ضيق است،اطاله كلام موجب ملال خاطر حضرتعالي را فراهم مي كند و به اين حد بسنده مي كنم ، ولي گفتني بسياراست و با راهكارهاي مناسب مي توان اقدامات پيشگيرانه انجام داد كه با جديتي كه در شما سراغ دارم اميدوارم از همين زمان و تاديرتر نشده فكري اساسي بفرمائيد.

 وما توفيقي الا بالله وعليه توكلت واليه انيب

بابل- دكترسيف الرضا شهابي


  • شنبه 18 آذر 1391-0:0

    درست است که مسئولین گوششان به این حرفها بدهکارنیست اما هرقدربیشترگفته شود بهتراست حداقل مامازندرانی هائی که دلمان بحال استانمان میسوزد بایدبهرشکلی که شده عکس العمل نشان دهیم

    • بابل کناریپاسخ به این دیدگاه 0 0
      جمعه 17 آذر 1391-0:0

      اقای دکتر که این نامه را نوشت یا نمیداند اشاره به پیش پا افتاده ترین مسائل به نامه سرگشاده نیاز ندارد و یا بعد از چندی حوصله اش سر رفت و احتمالا مازندنومه ازش خواسته که یک چیزی بنویسد و اوهم سرگشاده نوشت . گفتم پیش پا افتاده نه اینکه نابودی منابع طبیعی امری پیش پاافتاده باشدمنظورم اینست که این فاجعه اظهر من الشمس دیگر نامه سرگشاده نمیخواست انهم برای استانداری که خودش شمالی است و گوشش هم علاوه بر اگاهی از فاجعه ازین اخبار پر است . من سالها در اداره کشاورزی کارکردم که هنوز جهادی نشده بودیم . یک مدیرکلی داشتیم که اذری بود بخدای احد واحد انسانی سرسخت تر از او در حفظ اراضی کشاورزی ندیده بودم یک روز شخصی بادردست داشتن موافقت اصولی از وزارت صنایع و با چند تلفن ساپورتی امده بود و میخواست موافقت کشاورزی را بگیرد و در زمینی که اتفاقا ماسه ای بود کارخانه پستانک سازی راه بیاندازد .انروز پس از ناامیدی متقاضی از جلب موافقت اداره کل پرونده پیش مدیرکل اقای مهندس یحیی زاده رفت و متقاضی سخت عصبانی بود و پشتش به پارتی هایش هم گرم بود و داد کشید که چرا نمیگذارید کارخانه بزنم . مدیرکل ما هم یادش بخیر رگ اذری اش چوش امد و با فریاد میگفت من دستم الهی بشکند اگر تا زنده ام و در این مسئولیتم بگذارم زمین زراعتی را کارخانه بزنند .معاون او که یواشکی متقاضی را راهنمائی میکرد گزارش داد که این زمین ماسه دارد و زراعت نمیشود ولی مدیرکل میگفت چرا سرمایه گزار نمیاید انرا احیا کند و به زیر کشت ببرد ؟ پستانک سازی بهتر است یا برنجزار؟ همین منابع طبیعی جنگلهارا به پیمانکاران میدهد که احیا کنند اما کجا این کار صورت گرفت ؟ ما جنگل نداریم بلکه نمایشگاهی از گونه های کمیاب جهان داریم ولی همه را با داس پی میزنیم و مثلا برگ سوزنی میکاریم تازه اگر بکاریم!
      مگر اقای طاهائی ازین اخبار ندارد که دکتر جان شما سرگشاده مینویسی ؟ مگر اداره ابیاری مازندران دربابلسر بستر رودخانه بابلرود را اجازه رستوران داری نداد ؟ الان انهمه فاضلاب رستوران کشتی شکل که به رودخانه میریزد توجه کدام مسئول را جلب کرد ؟ بستر رودخانه بتوسط مسئولین حفاظتش به مردم اجاره داده میشوند که تویش هرکاری دلشان خواست بکنند کجای کاری دکترجان حالا کار مازندران و طبیعتش ازین حرفها گذشته و نامه نگاری فایده ندارد چون درختان جنگل - ماهیان ابها - پرندگان تالابها و کلا فضای سبز دارند خودکشی میکنند توهم دلت خوشه دکتر جان....

      • پنجشنبه 16 آذر 1391-0:0

        گوشها بسته و خاموش در شمال ... و مرده از احساسات! و چشم تنها دریچه ایست درین روزگار که اشکش رنج خردمندان و کارشناسان دلسوزاین دیار را ز چهره شان می شوید! راه و راهکار موجود است و ثروتهای عظیم فکری و مالی در ثروتمندترین کشور دنیا! اما کو گوش شنوا! جلوی چشمان ما همه چیز نابود می شود جنگل و دریا و طبیعت و روستا و زیبایی و همه چیز و مرگ تدریجی و نابودی برای آینده گان، کودکانمان! روزی خواهد رسید نه چندان دور که کودکانمان حسرت یک لقمه هوای پاک هم بر دلشان بماند! زمانیکه روستایی و کشاورز و کودکانشان می بینند همه زحمتهای شبانه روزی عمرشان در هوای شرجی کشنده و جانکاه، ویلای زیبایی در دست شهر نشین خوشگذران می شود، از این زحمتکشان و پاکدلان ساده چه توقعه ایی خوا هیم داشت!!! این ویلا های زیبا، بایستی برای روستاییان عزیزمان ساخته شود تا این زحمتکشان و پاکدلان ساده برای یک زندگی بهتر و انسانی از آب و خاک اجدادیشان فرار نکنند! من با چشم خود می بینم که دولتمردان ... برای بیکاران و بیماران و ( معتادان ) و به ویژه بازنشستگان عزیزی که جان و جوانیشان را برای کشورشان دادند یا برای روستائیان عزیز و زحمتکش دلسوز کشور، چه منازل و چه آپارتمانهایی زیبایی همچون هتل با وسایل اولیه زندگی می سازند و تحویلشان می دهند تا این انسانها و خانواده روستایی زحمتکش، جا و مکان آب و اجدادی خود را رها نکنند و در شهرهای بزرگ آواره و در به در شوند و دوباره بردگی برای...، ما ثروتمند ترین کشور دنیا هستیم! هم ثروت عظیم مغزی و فکری، و هم ثروت بیکران منابع طبیعی! همه چیز شدنیست اگر ..........! بگوئید بر سر مزارمان تاریخ حک نزنند که آینده گان بفهمند بی عرضه گان این برهه از زمان ما بودیم!

        • پنجشنبه 16 آذر 1391-0:0


          کدام توریسم! کدام گردشگری! کدام پول! کدام آمار!!! اگر هم باشد! مرا به یاد آمار بیکاری می اندازد! با قلب و احساسات نمی شود فکر کرد! فکر از مغز بیرون می آید! اگر منظورتان مهاجرین ایرانی تبار 2 پاسپورتی است که هم برای سیر و سیاحت و هم برای دیدن فامیل و اقوامشان و هم برای زیبایی لبان و دندان و چهره شان می آیند با دلاری 4500 تومان! شاید درست می فرمائید. آمار نشان دهید چند میلیون یا هزار یا نفر وارد مازندران می شوند؟! اگر از گردشگران ( غیر ایرانی تبار ) دیگر کشورهای جهان می فرمایید، که چهره شان را می توان به آسانی در کوچه و بازار و طبیعت و دریا با چهره های مردم بومی تشخیص داد! عده اندکی پیرمرد و پیرزن خارجی برای دیدن آثار باستانی ( شیراز و اصفهان ) وارد کشور می شوند! فکر می کنید چند نفر از شهرودان کشورهای دور دست، آمریکای شمالی و جنوبی و اروپایی و آفریقایی یا حتی کشورهای اطراف مان، پاکستان و افغانستان و ترکیه و کویت و دوبی و بحرین و لبنان و فلسطین و عراق و سوریه و عربستان و کشورهای کمونیستی سواحل دریای خزر عزیز و زیبایمان با امامزاده ها و زیارتگاه های ما آشنایی دارند؟! اگر از گردشگران داخلی می فرمایید، همگی ما هم که از وضعییت اقتصادی اسفناک مردم کشورمان واقفیم! چیزی که عیان است، چه حاجت به بیان است! به گفته نمایندگان کشور و رسانه های داخلی کشور بیش از 70 در صد مردم زیر خط فقر زندگی می کنند! یعنی حسرت لقمه نان بر سر سفره نه غذای گوشتی!!! در شمال بهشت زمین!

          • پنجشنبه 16 آذر 1391-0:0

            نامه حاوی مطلب تازه ای نبود. سالها است در زمینه محیط زیست و خطر کاهش سطح جنگل و بهره برداری های بی رویه هشدار داده می شود و گوش شنوایی وجود ندارد. این هشدار هم یکی از صدها هشدار قبلی است. اینکه آقای دکتر شهابی به دنبال چه نیتی این نامه را برای آقای طاهایی زده معلوم نیست. معمولاً نامه سرگشاده در نقد یک روند مدیریتی یا سیاسی زده می شود و کلی گویی اینکه تا دیر نشده کاری باید کرد تاثیری در عمل ندارد. طاهایی کارهایی را که می تواند بکند قدرت مدیریت بر آنها را ندارد و اراده جابجایی حتی یک مهره از مهره های ناکارآمد را هم ندارد تا چه برسد به اینکه بتواند جلوی هجوم سرمایه داران را بگیرد. این مسئله مثل درخواست معجزه از غیر معصوم و غیر مهذب است که نتیجه ای جز پناه بردن به شعبده بازی ندارد. پیشنهاد عملی در نامه وجود نداشت و بهتر بود چند پیشنهاد را هم ذکر می فرمود تا معلوم شود خود نویسنده برای حل موضوع به چه روش ها و سیاست گذاری هایی فکر می کند.

            • چهارشنبه 15 آذر 1391-0:0

              متاسفانه دست اندرکاران زمانی متوجه خطر می شوندکه کارازکارگذشته .امیدوارم همانطورکه دکترشهابی نوشتند تا دیرترنشده فکری برای استان بشود

              • مهدی زمانیپاسخ به این دیدگاه 0 0
                چهارشنبه 15 آذر 1391-0:0

                باسپاس از اقای دکتر شهابی برای نوشتن این نامه دلسوزانه . باایجاد صنعت گردشگری که همه رشته های ان در شمال کشور ظرفیت اجرا داردچندین برابرصنایع الاینده وخودروسازی و...که برای حمل ونقل هم نابود کننده مزارع و موجب تخریب روستاها است اشتغال وکارافرینی خواهد شد. این امرباتوجه به دانش امایش سرزمین متعادل خواهد شد و در تصمیمات کمتر دیده شده است.

                • این ها را شما می توانید !پاسخ به این دیدگاه 0 0
                  چهارشنبه 15 آذر 1391-0:0

                  اتوبوس ها و تاکسی های شهر را زیبا و دلچسب داشته باشیم . آموزش های لازم به کارکنان حمل و نقل عمومی بدهیم .فضای کافی را به حمل و نقل عمومی اختصاص دهیم . مردم را به استفاده بیشتر از وسائل نقلیه عمومی تشویق کنیم . این ها به نفع همه و همه چیز است از مردم گرفته تا دولت ، تا هوا و تا زمین و تاآسمان !آقای استاندار این ها را شما می توانید !

                  • مازندرانيپاسخ به این دیدگاه 0 0
                    چهارشنبه 15 آذر 1391-0:0

                    تذكرجالبي بود واقعا بايدازالان بفكربود وگرنه چندوقت ديگراين منطقه زيبا هم ازدستمان ميرود


                    ©2013 APG.ir