من سنگک بخورم،بقیه سنگ!
کسی که خود را منادی فرهنگ می داند ولی استخدام "شر خر" جزء اصول روزمره رفتاری اوست، کسی که رحم به هیچ بنی بشری نمی کند با استفاده از جایگاه رفیع و مقدس قلم، برای تجارت خود آن چنان پا را از حد فراتر می گذارد که تاجر هم سر از رموز کاری او درنمی آورد، کسی که بیت المال برایش بهیتِ مال ( اصطلاح ما مازندرانی ها) باشد چه دلیلی دارد که به فکر رسالت خبری و ارزش قلم باشد و هر روز ادای این و آن را دربیاورد؟
مازندنومه؛یادداشت مهمان،مهدی روحی،سردبیر روزنامه دیارسبز: دوستی دارم که سال ها در آلمان زندگی کرد-مثل پروفسور بوداغی خودمان که سال هاست در آلمان زندگی می کند و گهگاهی به وطن می آید. پروفسور روزی در نشستی می گفت:« اوایل فکر می کردم راننده ها در اینجا نابغه هستند».
دوست ما نیز بعد از بازگشت به وطن می ترسید حتی سَمت کمک راننده بنشیند، او مدام از همه ایراد می گرفت و رانندگی نمی کرد.
به هر راننده ای هم که سوار خودرویش می شد درس فرهنگ می داد، فرهنگ درست راندن و خوب رانندگی کردن.
امروز اما همان دوستِ دوست داشتنی از چراغ قرمز هم می گذرد، روی خط کشی عابرپیاده گاز می دهد و به عابری که این منطقه را برای عبور و مرور انتخاب کرده می گوید « برو کنار سوسول»! دوست ما حتی دیگر کمربند ایمنی اش را هم نمی بندد و خلاصه شبیه خودمان شده است.
حالا حکایت ما نیز مشابه همین دوستی است که چون نمی خواست رسوا شود، همرنگ جماعت شد. آری ! این حرف است که وظیفه ما "رسالت درست" است، خبررسانی است، پل ارتباطی بین مردم و مدیران است، انتخاب افراد شایسته و با تجربه و متخصص در کارمان است، حرف درستی است و در جایی دیگر در زمره واجبات محسوب می شود!
یک همکار چنین شرح وظیفه ای دارد: خودش نان سنگک بخورد،دیگران سنگ،تنها رسانه برتر منطقه و کشور و بین المللی، رسانه اوست و هیچ احدی حق ندارد با غیر از رسانه او در ارتباط باشد،همه خوبی او را بگویند و تشویقش کنند و وقتی هم که دوستان دیگر در جایگاهی مورد قدردانی و تجلیل قرار گرفتند، دوباره همه ملت او را مورد لطف و عنایت خویش قرار دهند!
حالا با این اوصاف چنین آدمی حق دارد راجع به همه اظهار نظر کند و شخصیت همه را به بازی بگیرد و پایش را از گلیمش درازتر کند و مدیر و مسئول یک قسمت اداره را تهدید به برکناری کند.
در خصوص ادارات که خودش را کوچک نمی کند و فقط در خصوص استانداری و وزارتخانه و لیاقت و بی لیاقتی افراد نظر می دهد! و امروز باید به او حق داد تا در خصوص اوباما، دستگاه فضایی میر و مریخ نورد ناسا حرف بزند!
انسانی که از جایگاه خود برای منافع شخصی استفاده می کند و ریا سر تا پای وجودش ریشه کرده ، انتظاری جز این، از او نیست .
کسی که خود را منادی فرهنگ می داند ولی استخدام "شر خر" جزء اصول روزمره رفتاری اوست، کسی که رحم به هیچ بنی بشری نمی کند با استفاده از جایگاه رفیع و مقدس قلم، برای تجارت خود آن چنان پا را از حد فراتر می گذارد که تاجر هم سر از رموز کاری او درنمی آورد، کسی که بیت المال برایش بهیتِ مال ( اصطلاح ما مازندرانی ها) باشد چه دلیلی دارد که به فکر رسالت خبری و ارزش قلم باشد و هر روز ادای این و آن را دربیاورد؟
او خدا را بنده نیست، چه دلیلی دارد که به فکر قداست قلم و معیشت دیگران باشد و وقت خود را تلف کند؟ بله! باید یک نهیب به خودی ها بزنیم که شایدnumber one باشی عزیز، اما وصله ناجور این جماعت نباش.
اینانی که امروز دایه مهربان تر از مادر شدند همان هایی هستند که تا دیروز فلانی را که حتی عاجز از دو خط نوشتن بود یک پا اوریانا فالاچی می دانستند، چه شد که امروز اوریانا فالاچی وطنی را نمی شناسند؟!
همان هایی که برای بالا رفتن از نردبان سست مدیریتی شان هزار وعده و وعید می دادند، کجایند؟چرا امروز رنگ باختند و خبری از ایشان نیست؟
دوست خوب من این سرزمین عشق، این خاک پاک و این پرچم مقدس وصله تن می خواهد نه دوست دشمن نما. این مردم قلمی با شرافت می خواهند و انسان با شرف که غیر از این برای مردم پذیرفتنی نیست.
اینجا مردمانش از جان، برای عزت و عظمت سرزمینشان مایه می گذارند. دوست خوب من ! اینجا همرنگ نبودن با جماعتی که یک وجب از خاک خود را به بیگانه نمی دهند و برای آن وجب از جان و مال و ناموس خود می گذرند عار نیست، افتخار است، پس تو هم بیا با ما همنوا باش و افتخار کن به مردمی که همیشه و در همه جا جز به عزت پرچم شان به هیچ چیز دیگری فکر نمی کنند.
- سه شنبه 5 دی 1391-0:0
مهدی جان کی این متن و برات تهیه کرد مطمئنم الان از خودت بپرسیم نمیدونی موضوع چه بود!!!!!!!!!
- سه شنبه 5 دی 1391-0:0
ظاهرا فقط شر خر استخدام نکردن، چند نفرم استخدام کردن که علیه روحی اینجا کامنت بذارن
- سه شنبه 5 دی 1391-0:0
سلام آقای روحی بنده درحال جستجوی یک تحقیق بودم سایت مازندنومه بازکردم واین مطلب نظر بنده را جلب کرد اسم شما را تازه درمطبوعات شنیدم منظور شما هم متوجه شدم به روزنامه ... بوده است به نظر شخصی بنده کاردرستی نکردید که کارهای شخصی به سایت روزنامه بیارید
- سه شنبه 5 دی 1391-0:0
ناراحت نباش .توتنها نیستی .همه ادم های حقیر وکوچک به ادمهای موفق وبزرگ حسادت می کنند.هرچه میزان حمله امثال شما بیشترباشه یعنی ادم موردحمله موفقتره .عیب کسان منگرواحسان خویش دیده فرو بر به گریبان خویش
- سه شنبه 5 دی 1391-0:0
دررررروووووود بر تــــــــــــــــــــــــو
- سه شنبه 5 دی 1391-0:0
جناب روحی انصافاً بدجوری حمله کردی. استخدام شرخر به دلیل ضعف دستگاه قضا در احقاق حق است که طرف با هزینه کردن و از دست دادن بخشی از مال متعلق به خود به حق خودش می رسد و این یعنی مال باختگی را نیز تجربه می کند. اگر ایرادی وجود داشته باشد مربوط به کسی که شرخر استخدام می کند نیست بلکه مربوط به سرعت رسیدگی در دستگاه قضا و پشت صحنه های عجیب و غریب آن در ضابطین و مجریان احکام صادره است. اگر شما تهدید شوید که به قتل خواهی رسید و هیچ دستگاهی هم به طور جدی از جان شما محافظت نکند مجبور هستی بخشی از مالت را بدهی و برای خودت و جانت محافظ استخدام کنی و یا همه راههای نفوذ تهدید کنندگان را تا حد ممکن و با اطمینان بالا ببندید. اگر قلم به مزدی را پیدا کردید که خدا را بنده نیست و از قلم خود برای انحراف در افکار عمومی استفاده می کند و از امکانات خود برای جوسازی ناحق علیه مسئولان بالای استانی بهره می برد، جدا کاری ناپسند و غیر عقلانی و ظالمانه است ولی چه کسی می تواند چشم بسته ادعای شما را قبول کند و بگوید هر آنچه شما گفتید راست و درست است و مو لای درز حرفهایتان نمی رود و احتمال عقده گشایی و تخریب شخصیت و خالی کردن عقده ها را در شما ندهد. استدلال شما برای نابودی شخصیت فرد بوده است و اگر منظور روزنامه مورد بحث بوده که اینجانب اعتقاد دارم هر جرمی باید متناسب با همان جرم جریمه مناسب را داشته باشد و با فضا سازی رسانه ای و فشار افکار عمومی نباید نتیجه ای گرفته شود که خلاف عدالت حاکم شود. مسئولیت ها در جای خود تعریف شده است و باید در برابر خطاهای سنگین از اهرم خودش استفاده کرد. البته من جداً نمی دانم موضوع خطا چه بوده و تاکنون آیا پرونده بررسی شده است یا نه و آیا به اصل نظام و رهبری و نهادهای قانونی نظام بر می گردد و یا در مورد پائین دستی ها و سیاست ها و رفتارهای مدیریتی آنان نقدی شده است ولی گمان اولیه و برداشتی که از فحوای عذرخواهی ها نمودم این بود که اهانت به رهبری یا نظام اتفاق افتاده که نباید با آن با گذشت برخورد شود. ولی با این وجود نباید حاضر شد که در برابر متهم این پرونده ظلم روا داشته شود و خلاف عدالت رفتار شود. عدالت مهمترین چیزی است که باید حاکم شود و حرفهای مجرمانه طرف مقابل را در موضع مظلومیت قرار می دهد که برای ما این مسئله شیرین نیست.
- دوشنبه 4 دی 1391-0:0
قدرت اجرایی هر فرد نشانگر توانایی و یا عدم توانایی اوست. کارنامه مهدی روحی مشخصه و خیلی ها چشم ندارن موفقیت او را ببینن در وارش خودش را ثابت کرد و در دیارسبز با اعتماد حسن زاده مدیرمسئول، ره ده ساله رو یکساله رفته و کسی هم منکر این نیست که روزنامه حرف رو هم این آدم پایه ریزی کرده، ما عادت کردیم به آدمهای توانمند همکار بتازیم و چشم دیدن آنها را نداشته باشیم. هر کاری که ادعا داره مطمئنا نمیتونه ارزشهای کاری این فرد رو زیر سوال ببره. خیلی ها خواستن اونو حذف کنن اما او ماند و باهمه مبارزه کرد و مزد این تلاشهای خود را هم گرفت.
- دوشنبه 4 دی 1391-0:0
آقا مهدی چطور مدیر مسئول دیار سبز اجازه چاپ این مطلب بی سر و ته رو بهت داده ما که نفهمیدیم چی گفتی کاش مطلب تکمیلی برای حرفات در شماره های بعدی داشتی که متوجه می شدیم. جان بچه ات خودت فهمیدی چی گفتی.شنیدیم که افریقا رفته بودی اما نشنیدیم که آلمان رفته باشی که رفیق گرفته باشی و خاطرات برامون بگی وارش تو را هم خالی بند بار اورد یا خودت بودی .
- دوشنبه 4 دی 1391-0:0
آقای صادقی برایتان متاسفم که کامنت مرا جرات نکردید روی سایت بزارید
- يکشنبه 3 دی 1391-0:0
اخوی فارسی حرف بزن
ماکه این کاره ایم نفهمیدیم
میخوای کی بفهمه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ - يکشنبه 3 دی 1391-0:0
سلام شما دیگه از قداست و سرزمین و معرفت حرف نزنین که ما خنده مون میگیره . ما می دونیم که شما هم مثل بقیه چرا وارد گود شدید زیرا به خصلت شما آگاهیم. مطمئنا شما هنوز به جایگاه مدیر مسئولی ارتقاء نیافتید وگرنه بدتر از همین کسی می شدید که الان به بدی ازش یاد می کنید. چه جوری دم از فرهنگی بودن می زنیم در حالیکه الفبای فرهنگ را هنوز بلد نیستیم آقای روحی اینجا عرصه رسانه و ارائه کار فرهنگی است نه میدان انتقام گیری . اگه وارش منتشر نشه شما فکر می کنین ادارات به سراغ نشریه شما میان نه بابا تو فقط با رابطه بازی پول در میاری نه به اعتبار نشریه ات
- يکشنبه 3 دی 1391-0:0
تو هم سنگ و بخور!!!!!!!!!؟؟؟!!
- شنبه 2 دی 1391-0:0
آقا مهدی میخواد بگه حرف اصولگراها ... حرف نیست بلوفه !
- شنبه 2 دی 1391-0:0
مهدی روحی مدرک تصیلیش دیپلمه....
- شنبه 2 دی 1391-0:0
بابا آخرش که چی؟ می خواهید تنها روزنامه بین المللی مارو با تمام حرفه ای بودنش مادام العمر توقیف کنن شما خیالاتون راحت بشه.تمام اینها از حسادت والا این مدیر مسئولی که ما می شناسیم اصلا دنبال این حرفها نیست (...) بالا بدور! فقط فرهنگ سازی داره می کنه حالا برای کی خودش و می دونه و خداش . بیچاره فقط دود چراغ می خوره و برای فرهنگ مازندران قلم می زنه . بعدش شما... وارش تا ابد باید ببارد حتی اگر برگی نماند!!
- شنبه 2 دی 1391-0:0
من که دستگیرم نشد قضیه چیه؟چندین بارم خوندم خیلی کنجکاو شدم .منظور کی بود یکی بیاد بگه تورو خدا ما هم بدونیم
- شنبه 2 دی 1391-0:0
سلام من نمیدونم شما چقدر از روزنامه نگاری اطلاعات دارین ولی رسانه جای خصومت های شخصی نیست برای اطلاع رسانی درست به مردم است
- شنبه 2 دی 1391-0:0
درودبرمازند نومه مامنی شده برای همه.همه برای زدن حرفشون به این سایت امید دارن.
- شنبه 2 دی 1391-0:0
مهدی جان باز دلت از کجا گرفته؟ حرف دلت را من میدانم. تو را با اون همه صبرت وادار به واکنش کردن یعنی دلت خیلی شکسته.
بی خیال برادر تکیه کن بر توانمندیهایت که مثل هر روز کارات رو ببینیم - جمعه 1 دی 1391-0:0
آقا جان یه کم واضحتر بنویس. معما طرح میکنی؟
گزارش کنگره زبان‌شناسی اوراسیا 
نخستین نمایش فیلم مستند کارگردان مازندرانی در سینما حقیقت؛ 
دربارۀ استاد «فردوس مجیبی» 
نویسنده و پژوهشگر فرهنگ عامه مطرح کرد: 
