تعداد بازدید: 2628

توصیه به دیگران 2

جمعه 8 دی 1391-9:25

فاطمه مشهدی غیرت ره بلاره!

یک نکته از تاریخ/فاطمه خاتون نقش مؤثر در حفظ منافع مسلمانان پیدا کرد و بزرگان خراسان و سادات مشهد به نزد او رفتند/ملکه صفوی که مادر شاه عباس بود مازندرانی است، او شخص اوّل دربار بود، ملکه آل بویه در ری که او هم شخص اوّل مملکت بود یک زن مازندرانی است.


مازندنومه؛یادداشت مهمان،حسین اسلامی ساروی،نویسنده و پژوهشگر:از ســال352 قـمری که یـک مازندرانی ( معز الدوله دیلمی) بعد از 290سال از عاشورا طبل رقاصّی بنی عباس را خفه کرد و صدای یا حسین را در بغداد راه انداخت و اولین سینه زنان و دسته روی را زنان در بغداد راه انداختند، می گذرم.

از پانصد سال بعد از عاشورا می خواهم بگویم، بعد از اینکه شیعه و سنّی و اسماعیلیه و شافعی و حنفی، خلفای عباسی و ایوبیان همه با هم دشمنی کردند تا مغول سرزمین های اسلامی را شخم کند،اتفاق جالبی افتاد، چنگیز که مٌرد پسرش اوکتای جانشین شد(626-639.ه ق).

اوکتای که مُرد، چهار سال اوضاع دربار مغول نابسامان شد. تکلیف جانشینی روشن نشد، در این مدت تورکینا خاتون همسر رسمی اوکتای، نایب السلطنه شد.

در این اوضاع در هم بر هم، اسرای ایرانی در دربار مغول جان گرفتند. این اسرا که از خراسان بودند در حمله مغول اسیر شده به مغولستان برده شدند،همانجا عده ای با زیرکی به دربار مغول (اوکتای) راه یافتند.

در میان این اسرای ایرانی زنی به نام (فاطمه خاتون) بود که به دربار مغول و در نزد تورکینا خاتون جایگاهی پیدا کرد.

کار بدانجا رسید که او نقش مؤثر در حفظ منافع مسلمانان پیدا کرد و بزرگان خراسان و سادات مشهد به نزد او رفتند.

به وسیله او عده ای از ایرانیان شیعه به دربار خان مغول راه یافتند و مصدر امور مربوط به ایران شدند.محمود یلواج و پسرش امیر مسعود از آن جمله بودند.

فراموش نکنیم که تورکینا خاتون یک مسیحی بود، و فاطمه خاتون یک ایرانی شیعه بود، یک زن اسیر و غریب، مسلمان، شیعه، در دربار مغول در کشور غریب، وقتی غیرت زنانه اش، غیرت مذهبی اش، شرافت ایرانی اش، شکوفه بدهد، گل بکند، به بار بنشیند، چه میوه های شیرین که نمی دهد. کام بشر را شیرین می کند، غیرت هم غیرت زنان.

و زمانی که راه و رسم زینب را بروی، در نهایت شهد شیرین شهادت هم به بها می دهند که بهشت را به بهانه نمی دهند.

فاطمه خانم عاقبت به خیر شد. وقتی تورکینا خاتون پسرش گیوک(639-647) را شاه کرد، پسرش مسیحی بود و دار و دسته ی مسیحی این شاه در یک دسیسه ی حساب شده این فاطمه خانم را به اتهّام سحر و جادو دستگیر و محاکمه و شکنجه و به قتل رساندند.

از این قتل و ترور شخص و شخصیت، تاریخ زیاد دیده، امّا همیشه نتیجه ی عکس داده است. فاطمه خانم از سادات علوی هم بود.

حالا که تا اینجا آمدیم یک گام جلوتر بگذاریم، یک چشمه ی دیگر از این بازی ها را در تاریخ ببینیم که بی ارتباط به این ترور و حذف فیزیکی فاطمه خانم نیست.

گیوک در 647.ه ق مٌرد. بعد مـنگوقا آن از 648 تا 657 حـکومت کـرد و هـم اوسـت کـه بـرادرش هلاکو خان مغول را به ایران می فرستد، تا بساط اسماعیلیه را جمع کند.

اسماعیلیه ، زیادی در حذف فیزیکی اشخاص جلو رفته بودند، با آدم کشی و ترور، آن زمان هم جواب نگرفتند، این آقای هلاکو خان به ایران آمد و تشکیلات عظیم اسماعیلیه را در هم پیچید، بعد هم به بغداد هدایت شد و بساط بنی عباس را به هم ریخت، و این یک نفس عمیق شیعه بعد از عاشورا بود.

اتفاقاً یکی از عوامل تحریک مغولان علیه اسـماعیلیه، علمای سنّی مذهب قزوین بودند که همسایه الموت هستند.

بعد از بر افتادن اسماعیلیه و بنی عباس، شیعیان در جایگاه معمولی و مناسب قرار گرفتند، و باز یادمان نرود که اسماعیلیه را هم از درون اسماعیلیه و خودی ها نابود کردند.

ترور کردن بهانه ای شد که مغولان را به جان آنها بیندازند، امّا امان از ستون پنجم، امان از گندم نماها. از درون همان قلعه های سر به فلک کشیده ی اسماعیلیه به کمک مغولان رفتند، عیب کار اسماعیلیه این بود که هم شیعیان ، هم اهل تسنّن و هم مسیحیان با آنها مخالف بودند.

اسماعیلیه خروس جنگی شده بودند، لات هم همیشه در تاریخ وجود دارد، لات آن زمان مغول ها بودند. فقط آدم لات نداریم، رژیم های لات هم داریم.

بحث غیرت زنانه بود که همیشه در تاریخ کار ساز شد، بهتر است خودمان را باور کنیم ، زنان را که مادران، همسران، خواهران و دختران ما هستند باور کنیم و موضوع کارآئی و نقش سازنده زنان را در تاریخ باور کنیم.

حالا به عنوان زنان توانمند تاریخ ایران که مازندرانی هم بودند اشاره کنم، ملکه صفوی که مادر شاه عباس بود مازندرانی است، او شخص اوّل دربار بود، ملکه آل بویه در ری که او هم شخص اوّل مملکت بود یک زن مازندرانی است. و ....


  • شنبه 9 دی 1391-0:0

    این نکته هاراازدرون تاریخ در آوردند که ما امروز بدانیم که دیروز نیاکان مازحمت کشیدند،حالا بایدما فردا را بسازیم.درود بر زنان با غیرت ایرانی و مازندرانی

    • شنبه 9 دی 1391-0:0

      در تمام منابع تاریخی، از چالوس تا رامسر و تا الموت قزوین یعنی دیلم.
      مگر زمان پهلوی دوّم که دِلِمان را دیلمیان کردند، مثل امروز که کیاکلا را سیمرغ، گتو را گتاب، پهنو را پهناب، اسفندین را اسفندان،شما لطف کنید راهنمائی کنید، یک منبع را بیاورید که بنویسد دیلم در جای دیگر بود، مگر دیلمیان ماهیگیر نبودند، پس در پشت سیاهگل داخل کوه چکار داشتند؟ در ساحل دریا ماهیگیری گسترده داشتیم، پس بندر دیلم در خلیج فارس هم دیلم است؟

      • شنبه 9 دی 1391-0:0

        ما از درون مغول، ایلخانان را داریم، ما از همین مغول چماق علیه دشمنان خودمان هم استفاده کردیم، ما ایلخانان را مسلمان و شیعه هم کردیم، سوار شدن به این گاو وحشی چندان هم ساده نبود، یادمان نرود مغول ایران را شخم کرده بود. قطعاً زنان نامدار زیادی در تاریخ داریم، همین انیس الدوله که تقریباً شهبانوی ناصر الدین شاه است و هنوز موقوفات این خانم در بازار بزرگ تهران موجود است، یک مازندرانی است. هر چیز را باید در ظرف زمان خودش اندازه گیری کرد.

        • شنبه 9 دی 1391-0:0

          تاریخ جهانگشای جوینی، تصحیح محّمد قزوینی، نقش قلم، 1378 تهران، ص200

          • یک ایرانیپاسخ به این دیدگاه 0 0
            شنبه 9 دی 1391-0:0

            پایه های شیعه را یک زن، فاطمه خاتون در آن شرایط سخت در دربار حکومت وحشی مغول قوی کرد، و از جنس همین مغول با سیاستمداری ایرانیان، بنی عباس را سرنگون کردند. ایرانیها خوب هم می توانند. ایرانی را دست کم نگیرند.

            • شنبه 9 دی 1391-0:0

              استاد نفرمودی که این دو تا ملکه ی همه کاره ایران که مازندرانی بودند چه کردند؟ بابا این مازندران هم چه آدمها که نداشت.فریدون- آرش- مازیار- معزالدوله و زنان نامدار. اینها در سیاست، حالا در علم بماند.

              • شنبه 9 دی 1391-0:0

                سلام دکتر جان ممنون بحث راخوب شروع کردی اما نتیجه بحث خوب جمع نشد وفاطمه خانم زیاد تاثیر گزار نبود مازنانی به مراتب تاثیر گزار تر از فاطمه خاتون داشتیم به هر حال ممنو نییم از اینکه یک مطلب از شما اموختیم

                • با دوست تاریخ خوانپاسخ به این دیدگاه 0 0
                  جمعه 8 دی 1391-0:0

                  دیلمیان به زبانی سخن می گفتند که طبری اش می نامیم و برای زبان مازندرانی نامی دیگر همان طبری است . اگر زبان را نشانه نیرومند قومیت بدانیم پس حرف نویسنده گزافه نیست . اگر فقط تقسیمات کشوری امروزمان را در مد نظر قرار دهیم البته اعتراض شما درست خواهد بود .با احترام

                  • تاريخ خوانپاسخ به این دیدگاه 0 0
                    جمعه 8 دی 1391-0:0

                    آقاي دكتر! لطفا سند ادعاي خود را اعلام نماييد. آدرس بدهيد كه منبع و ماخذ شما كدام كتاب است. تاريخ، داستان و داستان پردازي نيست. مورخ با سند ادعا مي كند و نقال با تكيه بر احساسات عوام الناس. در كجاي كتاب تاريخ، ديلم، مازندران است؟ منتظر اعلام سند شما در همين سايت ما مانيم.

                    • جمعه 8 دی 1391-0:0

                      آقای دکتر من دعا می کنم ،شما هم دعا کنید تا همه مان از تاریخ درس بگیریم و با دیگر آدمیان رفتار درستی داشته باشیم.


                      ©2013 APG.ir