تعداد بازدید: 5218

توصیه به دیگران 6

شنبه 16 دی 1391-10:5

اعتیاد زنان/رسانه ها باصراحت بیشتری وارد شوند

بررسي سوء مصرف مواد مخدر در زنان و ماجراهاي عبرت آموز آن زنان معتـــاد، بیـــم ها و امیـــدها


مازندنومه:گزارش زیر را ليلا مشفق تهیه کرده که در شماره دوم ماهنامه ارمون نیز منتشر شد و بخش های اصلی آن در پی مي آید.

مي دانيم كه زنان؛ سکان دار مدیریت خانواده اند و اهميت حضور آن ها در آرامش روحي و رواني فرزندان غيرقابل انكار است. بنابراین وابستگی آن ها به مواد، نتیجه ای جز فروپاشی خانواده و بالارفتن ضريب آسيب پذيري خانواده و جامعه را به دنبال ندارد.

درمان در مراكز ترك اعتیاد، نه تنها سيكل آسانی دارد بلکه در مواردی به صورت سرپايي انجام می شود و اسرار بيماران نيز به طور محرمانه باقي مي ماند.

براي بررسي اين مقوله به تعدادي از مراكز ترك اعتياد شهر ساري مراجعه كرديم. اجتناب از انتشار جزئيات اطلاعات بيماران اين مراكز بنا به در خواست آنان بوده است.

زنان معتاد و آسیب ها

بدون چشم پوشي از عوارض اعتياد در مردان، بايد توجه داشت که زنان معتاد بسیار آسیب پذیرتر از مردان معتادند، چرا که مصرف مواد در زنان، اغلب با آسیب های اجتماعی دیگری از جمله فرار از خانه، روسپی گری و فقر، توام است.

از سوی دیگر زمانی که یک زن معتاد می شود، تنها خود؛ گرفتار پیامدهای فردی و اجتماعی آن نيست،فرزندان و خانواده را نیز تحت تاثیر قرار داده و ارکان خانواده، آماده و مستعدِ از هم پاشیدگی می شود.

مشاور کلینیک ترک اعتیاد در خيابان امير مازندراني ساری در اين رابطه می گوید:« یکی از عوارض مهم اعتیاد در زنان کاهش سطح عاطفه‌های فردی آن‌ها نسبت به خانواده است.

اعتیاد مادر، به مرور زمان باعث می‌شود؛ کارکرد او در خانواده دستخوش تغییر شده و این مساله فرزندان خانواده را در معرض آسیب جدی و سوء رفتار قرار می‌دهد.

فرزندان و همسران معتاد، دچار يك نوع احساس رها‌شدگی می‌شوند و نیازهای خودشان را خارج از خانواده جست و جو می‌کنند، این مساله خود باعث فراهم شدن زمینه آسیب فرزندان و همسر می‌ گردد و چون در جامعه ما، زنان تابع روابط سنتي هستند و اعتیادشان به طور مضاعف پذیرفته نیست، در نتیجه از جهات گوناگون مورد آزار قرار گرفته و باعث طلاق و فروپاشی کانون خانواده می‌شوند.

متعاقبا" به دليل عدم توانایی تهیه مواد مصرفی خود، متاسفانه زمینه فساد اخلاقی در جامعه را نيز موجب می شوند.»

علاوه بر مشکلات روانی، اجتماعی و اقتصادی ناشی از اعتیاد، زنان در دوران بارداری و شیردهی نیز اثرات سوء مصرف مواد مخدر را به کودکان خود منتقل می کنند.

دکتر (ط.) مسئول فنی يك کلینیک ترک اعتیاد در خيابان فرهنگ ساري؛ در این باره می گوید: «اعتیاد زن باردار، با توجه به نوع موادی که مصرف می کند، از طریق جفت، روی جنین اثرات منفی به جا خواهد گذاشت.

مثلا مواجهه ي پيش از تولد با ماري جوآنا (حشیش) با واكنش هاي پرش عضلات نوزاد، خواب آشفته، بي توجهي نسبت به محيط در نوزادي و كودكي، ارتباط دارد و باعث كم وزني هنگام تولد و زودرسي نوزاد و نقائص مادرزادي در جنين مي شود، یا هروئين سبب می شود؛ نوزاد در سال اول زندگي به محيط كمتر توجه نموده و رشد حركتي اش كند باشد، ضمن اين كه مصرف هروئين باعث انتقال سموم آن به جنين شده و نيز از طريق ترشح در شير مادر به نوزاد انتقال مي يابد.»

دلایل گرایش زنان به مواد مخدر

يكي از پزشكان متخصص ترك مصرف مواد مخدر، درباره دلایل ابتلای زنان به اعتیاد می گوید: «ابتلا به اعتیاد در زنان، بیشتر از بستر خانواده شکل می گیرد.

بیشتر زنان معتاد یا همسر معتاد داشته اند و یا در خانواده ای که به نوعی سوء مصرف به مواد مخدر داشته است، بزرگ شده اند و تعداد اندکی از آن ها نیز در زندان ها، مواد مخدر را تجربه کرده اند.»

وی در ادامه اشاره می کند: «در شهرهای کوچکی مثل ساری؛ تهیه مواد برای زنان بسیار دشوار است و در جامعه بستر ابتلای خانم ها محدود است و معمولا عضوِ معتادِ خانواده، مواد لازم را تهیه می کند كه احتمالا همسر يا برادر و يكي از نزديكان است و به ندرت؛ زنان خود؛ امكان تهيه مواد را در دوران اوليه اعتياد خواهند داشت»

در گفتگوئی که با (خ.غ) 38 ساله داشتیم او علل اعتیاد خود را معتاد بودن برادر خود می داند و می گوید: «والدینم تاب دیدن دردهای مرا در زمان نیاز به مواد مخدر نداشتند و به همین دلیل خودشان برایم مواد مخدر خریداری می کردند و یا برادرم از آن ها پول می گرفت و موادمان را تهیه می کرد.»

او که به مدت 5 سال به کراک و شیشه اعتیاد داشت اکنون با حمایت خانواده تحت درمان قرار دارد.

خانم (م.ش) یکی دیگر از زناني است كه براي درمان از قائم شهر به ساري مراجعه مي كند، چون از مواجه شدن با دوستان و آشنايان بيم دارد.

او دلیل ابتلای خود را این گونه توضیح می دهد: «از کودکی برای پدرم سیگارش را روشن می کردم و بعد که بزرگ تر شدم بساط تریاکش را مهیا می کردم.

17 ساله بودم که پدرم شوهرم داد، آن هم به یکی از دوستانش که او هم معتاد بود. من هم معتاد شدم و حتی شوهرم مرا به بزه های دیگر هم مجبور می کرد. حالا یک سال است از او طلاق گرفته ام و 7 ماه است تحت درمان هستم.»

نابسامانی های خانوادگی مثل اختلاف همسران با هم، درگیری والدین با فرزندان و کمبود توجه و محبت به هم نیز زمینه دیگری برای گرایش به مواد مخدر است.

(م.ن) 23 ساله که مدت 3 سال به تریاک معتاد بود، الان یک سال است تحت درمان قرار دارد. او كه به خاطر اعتياد، ترك تحصيل كرده است، می گوید: «مشکل مالی نداشتم و همه چیز برایم فراهم بود اما من همیشه دلم می خواست بیرون از خانواده باشم. پدر و مادرم با هم ناسازگار بودند و من فضای افسرده خانه را دوست نداشتم.

سال هاي تحصيل و دوره دبیرستان، هر فرصتی که پیدا می کردم، سیگار می کشیدم. بعد که دانشگاه قبول شدم، اولین بار با دوستانم حشیش کشیدم.»

(ز.ي) يكي ديگر از زنان كه پيگير معالجات خود مي باشد، تاكيد دارد كه علت اعتياد او اعتماد به نفس و غرور بي جاست.

وي كه 33 سال دارد و براي درمان، از بهشهر هر هفته به ساري مي آيد، گفت: «در ميهماني ها به كشيدن انواع مواد ترغيب مي شدم ولی اعتقاد داشتم كه با اين استعمال هاي تفريحي، معتاد نخواهم شد اما وقتی كه مواد به من نرسيد، متوجه فاجعه اي شدم كه هرگز گمان نمي كردم به آن مبتلا شوم و توصيه من به زنان ايراني مخصوصا مردم مازندران، اين است که از مصرف تفريحي هرگونه مواد مخدر پرهيز كنيد كه از جمله خطرناك ترين شيوه هاي اعتياد طولاني مدت است.»

شاید دلایل متعددی برای ابتلای دختران و زنان به مواد مخدر وجود داشته باشد. از تفریح و شادمانی گرفته تا جنبه های درمانی اما از نظر کارشناسان؛ بیشترین دلیل همه آن ها، به نوعی به ضعف شخصیتی افراد برمی گردد.

این که چگونگی مواجه با شکست ها و کشمکش های اجتماعی و فردی به کودکان آموخته نمی شود، تا عواقب آن ها به راحتی موجب اضطراب ها و تنش های روحی غیرقابل تحمل نگردد، مساله ای است که ریشه بسیاری از انحرافات اجتماعی افراد را تشکیل می دهد.

عدم مراجعه زنان معتاد به مراکز درمانی

از آن جا که در کشور ما، به دلیل اعتقادات مذهبی و عوامل فرهنگی و رفتارهاي سنتي، مصرف مواد در زنان قبیح تر از مردان تلقی می‌گردد، زنان معمولاً براي اين كه اعتياد خود را پنهان نگاه دارند، از مراجعه به مراکز درمانی معتادان اکراه دارند.

مسئول فني يك مركز درماني در خيابان امير مازندراني می گوید: «تنها دو درصد از بیماران این مرکز را زنان معتاد تشکیل می دهند و این بسیار تاسف برانگیز است و از يك طرف عدم مراجعه خانم ها به مراکز درمانی، نشانگر ناآشنائی و بی اطلاعی آن هاست.

از طرفی جامعه؛ کم تر زنان معتاد را تحمل می کند و این سبب می شود تا کتمان کردن این وابستگی از طرف زنان، برجسته تر باشد. یعنی می توانم بگویم؛ زنان معتاد در خصوص مراجعه به مراکز درمانی، ابتدا با خودشان درگیر می شوند و نمی توانند به صراحت مشکل خود را بیان کنند. شاید نیاز است که نوعی فرهنگ سازی رسانه ای صورت گیرد تا جامعه به راحتی مادران و زنان معتاد را از کانون خانواده طرد نکرده و جهت بازپروری آنان موثرتر عمل کنند.»

البته نبايد پنهان كرد كه سرزنش هاي افراد خانواده در عدم آمادگي براي درمان در زنان، بيشتر است. زنان نسبت به مردان احساسي ترند و كم ترين اشاره از اطرافيان، مي تواند آن ها را خرد كند و از اعتراف به اعتياد و يا پيگيري درمان باز دارد.

مراکز ترک اعتیاد و مشکلات

مراکز درمانی و کلینیک های ترک اعتیاد هم با شرایط و مشکلات ویژه ای در مسیر فعالیت خود مواجه هستند که در این باره مسئول فنی یکی از کلینیک های ساری در خيابان فرهنگ می گوید: «در کلینیک ها؛ از متادون استفاده می شود که تنها برطرف کننده نیاز بیمار به مصرف مواد مخدر است.

در این روش با بررسی شرایط بیمار و تجویز متادون سعی می کنیم تا وابستگی او را به مواد مخدر از بین برده و با برگزاری جلسات مشاوره گروهی، فردی و خانوادگی، او را به سطح مطلوب زندگی هدایت کنیم.

البته این کار دشواری است چرا که فرد معتاد علاوه بر اختلال جسمی، دچار اختلال روحی نیز هست و برقراری ارتباط با چنین افرادی، بسیار کار مشکلی ست، اما اگر بیمار از رده اجتماعی بالا، در محیط مناسب و به دور از وسوسه های مداوم باشد، می توان او را به زندگی با کیفیت مطلوب برگرداند.

یکی از مشکلات ، تغییر فرم داروی متادون است که قبلا به شکل قرص ارائه می شد و اکنون به صورت شربت است. از آن جائی که متادون باید در دوزهای مشخص و دقیق مصرف گردد و مصرف بیش از اندازه آن مسمومیت زاست، فرم شربت دارو، مشکل عدم تنظیم مقدار مصرف را به همراه دارد.

یعنی بیمار به دلیل شرایط روحی و جسمی خاصش، توانائی رعایت میزان مصرف را ندارد در حالی که این تنظیم؛ درباره قرص به سادگی انجام می شد.

علاوه بر این، شربت متادون خواب آور نیز هست و ادامه ي روند تغییر مدام فرم دارو، در روحیه بیمار تاثیر منفی دارد.

البته دانشگاه علوم پزشکی؛ دلایلی برای این تغییر فرم دارد. مثل؛ توضیح بیش از حد قرص متادون در بازار که روند درمانی بیماران را مختل نموده و باعث مصرف سوء و نیز درگیری با عوارضی ناشی از آن می شود که مخاطرات خود را دارد.

در واقع دانشگاه با اين تغييرات، قصد دارد؛ از مراجعه بيماران به بازار آزاد، ممانعت به عمل آورد ولي احتمالا تاثيري نداشته و تنها موجب سختي و كُندي كار مراكز شده است»

حمایت های موجود از مراکز درمان و معتادان

بر اساس آمار جهانی، اعتیاد در زنان؛ عوارض خطرناک تری نسبت به مردان ایجاد می کند. به عنوان مثال؛ فاصله زمانی اولین تجربه مصرف مواد، تا تزریق مواد در زنان، به طور متوسط ۲ سال و در مردان حدود ۸ سال است.

به این ترتیب، زنان ۶ سال زودتر از مردان، به ورطه وابستگی شدید، کشیده می شوند که طبعا درمان سخت تر و عوارض آن نیز به مراتب بیشتر است.

مرگ در اثر مصرف مواد نیز در زنان و دختران، سریع تر رخ می دهد. به خصوص؛ مصرف بیش از حد، خودکشی و تصادفات ناشی از آثار مصرف مواد مخدر، علت اصلی مرگ و میر در زنان معتاد است.

بنابراین زنان معتاد به حمایت های سریع تر و بیشتری نیاز دارند تا بدون نگرانی درباره مسئولیت های زندگی از جمله؛ مراقبت از فرزندان و وظایف همسری، به ترک منزل جهت درمان، اقدام کنند. حتی فقر زنان و هزینه های سنگین درمان نیز مشکلی است که باید به آن توجه داشت.

كلينيك هاي ترك مواد مخدر در مازندران، با هزينه هاي شخصي موسسين اين واحدها و دريافت حق درمان از مراجعان و حمايت هائي كه دانشگاه علوم پزشكي و اداره بهزيستي از بيماران به عمل مي آورد، تامين مي شود.

مسئول فنی یکی از مراکز درمانی در ساري، دکتر (م.) درباره حمایت های موجود می گوید: «دانشگاه علوم پزشکی؛ متادون را در اختیار مراکز قرار می دهد و بهزیستی نیز بعضی از بیماران را تحت پوشش خود قرار داده، نیمی از هزینه درمان آنها را متقبل می شود.

اما درمان اعتیاد زنان، به حمایت های ویژه ای نیاز دارد. به طور مثال؛ برنامه های درمانی زنان باید متناسب با جنسیت آن ها تنظیم گردد چون زنان نیازمند اقدامات اختصاصی هستند.

نبود مراکز بازپروری مخصوص زنان نیز یکی از کاستی های موجود در این استان است. بنابراین برنامه ریزی های فرهنگی و حمایتی از زنان معتاد، تمهیدات خاص خود را می طلبد.»

از آن جایي كه آمار معتادان يك منطقه، از تعداد مراجعه كنندگان به بهزيستي ، مراكز درماني و زندان ها، محاسبه مي شود، نمي توان رقم واقعي معتادان، خصوصا معتادان زن را تخمين زد.

گرچه از ميزان تقاضاي متادون در بازار (خارج از نظارت دانشگاه علوم پزشكي) مي توان به اين نتيجه رسيد كه مبتلايان به سوء مصرف بيشتر از اين ارقامي است كه ما در دست داريم.

در واقع مي توانم به جرات بگويم تنها 20 درصد از معتادان شهر ساري، تحت درمان هستند و مابقي آن ها يا از بازار آزاد تامين كرده و يا به سوء مصرف مواد مخدر ادامه مي دهند.

از طرفي دسترسي به آمار نزديك به واقعيت، ممكن نبود چرا كه ظاهرا طي يك دهه گذشته، هرگر آماري كه مورد تائيد مراكز معتبر باشد، منتشر نگرديده است و اين خود جاي سوال دارد كه چگونه بدون داشتن آمار، مي توان براي حل چنين معضلي ،اقدامات لازم را به عمل آورد.

در اين رهگذر اهميت كار رسانه ها، به خصوص؛ تلويزيون، کتمان ناپذیر است. تلويزيون به عنوان رسانه ای فراگیر، بايد برنامه هاي خاصي را براي بالا بردن سطح آگاهي مردم، مخصوصا زنان خانواده، در رابطه با اثرات منفي و زيانبار مصرف مواد مخدر داشته باشند و در همان برنامه ها، راهنمايي هاي مراجعه به مراكز ترك اعتياد را نيز ارائه دهد.

به نظر می رسد، بحران به سطحی رسیده که تنها پرداختن به اعتیاد مردان برای روشن شدن اذهان کافی نباشد و این رسانه، خصوصا در زمان پخش برنامه هاي پر بيننده، امكان وسيعي براي انتشار گفتگوهاي كوتاه و پخش مطالب هشدار دهنده دارد.

به نظر مي رسد که هنوز مساله خطرات سوء مصرف مواد مخدر و نیز سيكل راحت و ساده ي درمان در مراكز مربوطه، نسبت به عوارض و خطرات خود درماني، آن طور كه بايد، براي مردم گفته نشده است.

شاید بهتر است با صراحت بیشتری در رسانه ها، به جزئیاتِ مسائل، مشکلات و بیم ها و امیدهای زندگی زنان معتاد پرداخت.


  • مينا خاتون حيدريپاسخ به این دیدگاه 0 0
    دوشنبه 18 دی 1391-0:0

    من دانشجوي جامعه شناسي هستم . در روزنامه هاي استان هرگز مطالبي مربوط به زنان را اينگونه متعهد نديدم . بايد از انديشمندي خانم ها مشفق و اسلامي و مجله گرانقدر ارمون قدرداني نمايم من كه خانم اسلامي را نديدم ولي در دانشگاه شعرخواني هاي خانم مشفق را ديده ام . به خدا ما زنها خيلي زحمت مي كشيم ولي كمتر ديده ميشويم . خدا كند دردها و آسيب هايي كه متوجه قشر زنان است در مطبوعات بيشتر مطرح شود . از مازند نومه تشكر مي كنم و از قلم بانوي هنر مندي چون ليلا مشفق انتظار داريم به خانواده ها گوشزد كنند تا بين دختران و پسرانشان فرق نگذارند ما را افسرده مي كنند

    • رضا بسطامیپاسخ به این دیدگاه 0 0
      دوشنبه 18 دی 1391-0:0

      سپاسگزارم خانم مشفق.

      • دوشنبه 18 دی 1391-0:0

        برای خانم مشفق و خانم اسلامی در راهی که پیش گرفتند آرزوی موفقیت می کنیم.خسته نباشید

        • احسان مهديانپاسخ به این دیدگاه 0 0
          يکشنبه 17 دی 1391-0:0

          ابتكاري كه چند ماهي است از روزنامه همشهري توسط خانم مشفق آغاز شد گاهي در مازند نومه و اخيرا در ماهنامه وزين ارمون پيگيري شد موضوع با اهميت زنان و خانواده است .كه به نظر مي رسد بسيار هوشمندانه بود . در بخش هاي زيادي از جامعه با اينكه زنان بخش جدايي نا پذير هستند متاسفانه كمتر مورد توجه قرار مي گيرند چه از نظر موقعيت ها و فرصت ها و چه از نظر تاثير گزاري ها و حتي آسيب شناسي ها .... به همين دليل بخش حجاب و عفاف كه مطرح شد مقوله ي با اهميتي است كه هم مورد تاكيد اسلام عزيز است و هم مورد نياز امروز جامعه ، بايد به بخش هاي و جوانب متعدد آن پرداخته مي شد يعني فقط به مسئله حجاب و چادر خلاصه نمي شد يعني آسيب هاي ديگر از جمله معضلات خانوادگي منجر به بي بند و باري و اعتياد كه اظهر من اشمس گلوي امنيت اجتماعي در حوزه خانواده ها را فشرده نيز ملاحظه مي شد . لذا اين قسم پژوهش ها اگر چه به عنوان يك مطلب ژورناليستي مي تواند تلنگري باشد تا تصميم گيرندگان به اين بخش نيز توجه بيشتري كنند . موفق باشيد خانم اسلامي و خانم مشفق و آقاي رويگريان گرامي

          • احمد يعقوبيپاسخ به این دیدگاه 0 0
            شنبه 16 دی 1391-0:0

            واقعا گزارش سرئ سلنلن دار مفيد و انتقالدي و هشدار دهنده اي بود در ضمن قاعده مقاله هاي علمي را داشت دقيقا

            • شنبه 16 دی 1391-0:0

              موفق باشید

              • شنبه 16 دی 1391-0:0

                ارمون، نشانه ای از آرزویهای ما در مطبوعات استان که تقریبا محال بنظر میرسید ، احسن بر این همه تولیدات پر بار احسن بر خانم مشفق و تحریریه ارمون امید است پیوسته شاهد پربار تر شدن این نشریه وزین باشیم

                • فريده يوسفيپاسخ به این دیدگاه 0 0
                  شنبه 16 دی 1391-0:0

                  درود بر شما خانم مشفق! به موضوع بسيار مهمي اشاره كرديد و مازندنومه هم با درج اين مطلب نشان داد چقدر نسبت به سلامت جامعه دغدغه دارد. انحراف زنان يك جامعه مخصوصاً اعتياد زنان، آينده جامعه را نابود مي كند وقتي پدر خانواده معتاد مي‌شود، اميد آن مي‌رود كه عواطف قوي مادري از بدبختي كودكان بكاهد و تاثير كمتري بر آينده كودك داشته باشد. واي بر فراد خانواده‌اي كه مادري معتاد باشد. اگر جهل و فقر فرهنگي موجب چنين اتفاق ناگواري شد، همه‌ي روشنفكران اعم از زن و مرد بايد تلاش كنند ريشه‌ي اين معضل را بخشكانند. اميدوارم سازمان هاي مردم نهاد با همكاري پزشكان خصوصاً پزشكان زن و پزشكاني كه در بخش اعتياد كار مي‌كنند و بخش‌هاي فرهنگي با عزمي راسخ براي حل اين مشكل اقدام جدي كنند. در اين راستا ما هم آماده‌ي كمك هستيم.


                  ©2013 APG.ir