تعداد بازدید: 3772

توصیه به دیگران 1

سه شنبه 26 دی 1391-8:47

این نهضت تئاتری را در مازندران به فال نیک می گیریم

نقدی بر تله تئاتر اطروش(4)/تهیه کننده کار می توانست به بهانه این که "تئاتر" است،هزینه ای نکند یا برود در فضای طبیعی مجموعه را ضبط کند و یا می توانست برای دور گردن ماری به آن بزرگی بر گردن صعلوک،گربه یا سگ بیاورد و کارش را راحت تر کند،ولی هزینه کرد و این جرات را به بازیگر مازندرانی داد که مار به آن بزرگی را بر گردنش بیاویزد.


مازندنومه؛رحمان قدمی،بازیگر و کارگردان نمایش:ابتدا باید تولید مجموعه اطروش را در مرکز مازندران به فال نیک گرفت،آن هم در زمانی که همه از بی پولی گوشه ای کز کرده اند و  تولید چنین آثاری در مراکز به سختی اجرا می شود.

درباره بعضی موارد تاریخی مجموعه ی اطروش سخن نمی گویم و به اهلش می سپارم؛مثلا" اسناد تاریخی نمایش و این که قبل از داعی صغیر،ناصرالحق،داعی کبیر حسن بن زید حکومت علویان را تاسیس کرد،یا این که آیا واقعا" ناصرالحق تحت تاثیر کلام یک زن زرتشتی تصمیم گرفتت شمشیر ببندد و قیام کند؟

نیز نمی پرسم که مگر تله تئاتر را می توان در 13 قسمت تهیه کرد یا نه؛اما می گویم اکنون همه دنبال تله فیلم و نمایش های اپیزودیک اند.به هر روی چند مورد را در زیر توضیح می دهم:

1-تهیه کننده:تهیه کننده کار می توانست به بهانه این که "تئاتر" است،هزینه ای نکند یا برود در فضای طبیعی مجموعه را ضبط کند و یا می توانست برای دور گردن صعلوک،ماری به آن بزرگی نیاورد و گربه یا سگ بیاورد و کارش را راحت تر کند،ولی هزینه کرد و این جرات را به بازیگر مازندرانی داد که مار به آن بزرگی را بر گردنش بیاویزد.(البته این که مار پیتون چند متری چه ارتباطی با طبیعت مازندران دارد،گمان نکنم به تهیه کننده ارتباط مستقیم داشته باشد!)

نکته دیگر این که در این مجموعه تلاش شد از ظرفیت های تئاتری استان-خاصه مرکز مازندران-استفاده  شود.بازیگران هم نشان دادند که در استان،ما بازیگر داریم و نیازی نیست از تهران وارد کنیم؛هر چند درباره هدایت شان حرف وجود دارد.

2-کارگردان(تلویزیونی و هنری):با توجه به نام بزرگ عیسی بلوکات و تجربه او انتظار بیشتری از کارگردان تلویزیونی داشتیم.شاید او در این باره توضیحاتی داشته باشد و از کارش دفاع کند.در اطروش نماها با فکر تغییر نمی یابد و در جهت انتقال مفهوم و حس صحنه کمک خاصی نمی کند.

البته نباید بی انصافی کرد،چون در جاهایی نیز زیبایی شناسی و حرکت با مفهوم و زاویه دید مناسب انتخاب شد که نمی دانم مدیر تصویربرداری موثر بود یا کارگردان؟

با توجه به این که کارگردان هنری مجموعه-معینی-غیربومی است تا حدودی کارش بد نبود،اما حرکت های مداوم بازیگران در قاب تلویزیون اثر را پرتنش و گاهی لجام گسیخته کرده است.نحوه هدایت بازیگران توانمندی که بیشترشان سابقه کارگردانی تئاتر هم دارند،خیلی مطلوب به نظر نمی رسد،چون نوع بازی ها نه بومی است و نه کلاسیک.

ترکیب بندی،ایستایی و حرکاتی که هم مفهوم دارد و هم زیباست را در این کار بسیار کم شاهدیم که به زمان تمرین بیشتری نیاز بود.

احساس می کنم برخی بازیگران در جای شان قرار نگرفته اند و انتخاب بازیگران مناسب نبود.اگر مثالی بزنم شاید گفته شود این سلیقه شماست،بنابراین قضاوت را بر عهده بیینندگان این مجموعه می گذارم.

عکس:مصطفی کاظمی

3-نویسنده:در متن اطروش، هیچ موضوع بومی از قبیل کشاورزی،دامداری،پینه دوزی،چرچی گری،کوچ و...که زندگی آن زمان و فضای مازندران را نشان دهد،وجود نداشت و تیم اجرایی تنها به کارهایی نظیر خمیر کردن و دکور کوزه و داس بسنده کرد تا ضعف متن جبران شود.

ای کاش درامی بهتر یا قصه ای فرعی وارد اصل ماجرا می شد تا مخاطب عام بیشتری را جذب می کرد.هم چنین استفاده از کلماتی مثل پول،جنگل و مانند این ها که بعدها وارد زبان شد،به نظر اشتباه است.می شد دیالوگ ها را بهتر نوشت تا بازیگران آن را با هنر خود ادا کنند تا در ذهن بماند؛هر چند چنین جمله هایی در متن وجود دارد،اما ناچیز است.

4-دکور:در مورد طراحی و اجرای دکور غیر از خسته نباشید و تشکر چیزی ندارم بگویم.دکور باعث ارتقای سطح کیفی کار شد،هر چند ایرادات خردی هم در آن وجود دارد.مثلا" بازار کنار خانه ناصرالحق که ما چنین بازاری-شبیه بازار کوفه- را در مازندران نداریم و همیشه بازار روز داشته ایم.

5-لباس:لباس زربفت و پر زرق و برق بازیگران نه عربی است، نه زرتشتی و نه مازندانی و گیلانی!مثلا"سربند زنان بیشتر کردی است و شبیه گیس بندهای مازندرانی نیست.البته در برخی موارد هم لباس بازیگران خوب و درست از آب درآمده است.

6-بازیگران:بازیگران مجموعه تلاش کرده اند که نقش شان را به خوبی بازی کنند.توانایی های بیشتر بازیگران بالاست و ای کاش آن ها به درستی انتخاب می شدند تا تاثیرگذارتر بازی می کردند.

به نظر من کسانی مثل عباس ابوالحسنی را در مازندران داشتیم که بتوانند جای محمد عمرانی-بازیگر بهشهری مقیم تهران که نقش ناصرالحق را ایفا کرد-بازی کنند و دستمزد کم تری هم بگیرند.

با انتخاب بازیگر ساکن مازندران برای نقش ناصرالحق، از شتاب زدگی پرهیز و به ارتقای کیفی کار هم کمک می شد.

7-نور و تصویر:در زمینه نور و تصویر از هیچ تلاشی فروگذار نشد و از هر جهت تصویر برای مخاطب وجود دارد.البته به نظرم طراحی نور با منطق نور آن زمان خیلی تطابق ندارد که حتما" دلایلی وجود دارد.

مواردی که گفته شد به هیچ وجه از ارزش و نفس تولید چنین مجموعه هایی در مرکز مازندران نمی کاهد. این جنبش و نهضت تئاتری را باید در استان مان به فال نیک بگیریم تا مردم را با تئاتر آشناتر کنیم و تئاتر را به خانه ها ببریم.


  • يکشنبه 1 بهمن 1391-0:0

    اولا این چه جرئتی است که لطمه به بازیگر تئاتر مازندرانی می زند؟
    دوما تله تئاتر چه ربطی به تئاتر دارد، ظاهرا کارشناس ارشد تئاتر فرقش را نمی داند که این حرکت را جنبش و نهضت تئاتری در استان می شمارد.

    • سه شنبه 26 دی 1391-0:0

      دوست عزیز کمی دقت در نظر هم گاهی لازم است ما اگر درمورد تله تئاتر با مخاطبین سخن می گوئیم دیگر بدهکار صدا و سیما نیستیم که لو رفته باشیم این تله تئاتر با تمام ضعف و قوتی که بود جسارت اجرا پیداکرد فقط تنها حسن آن درخدمت گرفتن هنرمندان مازندران بود منم میگویم ای کاش رابطه از ضابطه حذف میشد و کارگردان نویسنده ملعبه دست نمیشد و در کارگردانی و هدایت بازیگران ضعیف عمل نمی کرد و کمی هم به حرف بازیگران پیشکسوت گوش میداد و دوربین و دکور را بهانه نداشت و این شد که بازهم جای شکرش باقی است حتی در چفت نمایش و یا چفت بازی و میزانسن خود رای بود بازم خدا را شکر توانست حرفی برای گفتن داشته باشد .غلام همت مردان پاک بازانم که از محبت با دوست دشمن خویشند.


      ©2013 APG.ir