حوزه خزر وامنیت ملی ما
به بهانه برگزاري دومين همايش ملي خزر 28 و 29 دي ماه استان مازندران/در زمان جنگ سرد بین آمریکا و شوروی، دریای خزر بیانگر مشکل امنیتی خاصیبین دو بلوک نبود. البته به دلیل وابستگی محمدرضا شاه به غرب، آمریکا با کار گذاردندستگاههای استراق سمع در مرزهای ایران و شوروی، تحرکات روسها در عمق خاکآن کشور را زیر نظر داشت.
مازندنومه؛مقاله مهمان،مهرداد ابراهيمي،مدرس علوم سياسي دانشگاه هاي استان مازندران:همايش ملي خزر در شرایطی در استان مازندران برگزار مي گردد که گرایش های كشورهاي حوزه سرزميني خزر به سوی چند قطبی شدن جهان درحوزههای مختلف سیاسی، امنيتي ، فرهنگی و اقتصادی در اوج خود است.
در چنین شرایطی ، فضا و فرصتهای جدیدی برای تقویت ائتلافهای منطقهای و افزایش نقش و چانهزنی قدرتهای متوسط و نوظهور جهانی مانند ایران ، فراهم شده تا به بیان دیدگاههای مستقل ملی و منطقهای خود بپردازند.
در اين راستا آنچه باعث تقویت زمینههای تعامل سیاسی، امنيتي ، تجارت و انتقال تکنولوژی و افزایش سرمایهگذاری در میان کشورهای در حال توسعه منطقه خزر مي شود ؛ افزایش همکاریهای چند جانبه و منطقهای با کشورهای پیشرفته صنعتی در زمینه ایجاد یک سیستم چند جانبه و عادلانه سياسي و تجاری با هدف دسترسی تمام کشورها در تأثيرگذاري هاي سياسي ،امنيتي دنيا و ورود به بازارهای جهانی ، کالاها و خدمات است.
لذا چنانچه رويكرد اين نشست تقویت جنبههای ائتلافهای سیاسی و استراتژیک و به تبع آن، توسعه نقش این کشورها با رویکردهای مستقل ملی و فراملي باشد ميتوان اميدوارتر از گذشته به افق هاي روشن همكاري هاي منطقه اي نگريست .
حوزه خزر و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
هیچ دریایی در جهان دیده نشده است که به اندازه این دریا نامهای گوناگون داشته باشد. این نامها یا منتسب بهنام قبایل و اقوام ساکن اطراف دریا در طول تاریخ میباشند و یا آن که از نام مناطق و شهرهای اطراف آن گرفته شدهاست. تعدادی از این نامها عبارتند از: درياي مازندران ، دریای کاسپین Caspian sea، دریای دیلم(یا دیلمان)، دریای گیلان، دریای خزر، دریای طبرستان، دریای استرآباد، دریای خراسان، دریای قزوین، دریای آبسکون و دریای گرگان.این دریا امروزه میان اروپائیان به کاسپین و میان ایرانیان به خزر یا مازندران مشهور است .
دریای مازندران دارای حدود 1200 تا 1260 کیلومتر طول، 200 تا 550 کیلومتر عرض و 424000 کیلومتر مربع مساحت است. عمق متوسط آن در قسمتشمالی، حدود 6 متر میباشد.
45 درصد اين دريا ژرفای کمتر از 10 متر دارد. درقسمت جنوبی، عمق متوسط دریا حدود 325 متر است و عمق دریا دراین جا گاهی به 960 تا 1000 متر میرسد. همچنین از 6380 کیلومتر طول ساحل این دریا، حدود 992 کیلومتر متعلق به ایران است . و 48 درصد اين دريا در حوزه سرزميني استان مازندران واقع گرديده و الباقي متعلق به دو استان گيلان و گلستان مي باشد.
تا پیش از فروپاشی اتحاد شوروی، تنها دو کشور ایران و شوروی در حاشیه دریایخزر حضور داشتند. (1) بر اساس فصل يازده قرارداد 1921، هر دو کشور به طور مساویحق کشتیرانی آزاد با پرچم خود در این دریا را دارا بودند. (2)
قرارداد 1940، میانایران و شوروی نیز دریای خزر را دریای مشترک بین دو کشور میشناخت.
در عینحال، عملا به جز قسمت کمی از دریا که شاخص آن، خطی بود که از خلیج حسن قلی از جنوب شرق دریا به دهانه رود آستارا در غرب کشیده میشد و در اختیار ایران بود، روسها بقیه دریا را تحتحاکمیتخود قرار داده بودند. (3)
در زمان جنگ سرد بین آمریکا و شوروی، دریای خزر بیانگر مشکل امنیتی خاصیبین دو بلوک نبود. البته به دلیل وابستگی محمدرضا شاه به غرب، آمریکا با کار گذاردندستگاههای استراق سمع در مرزهای ایران و شوروی، تحرکات روسها در عمق خاکآن کشور را زیر نظر داشت.
اما با وقوع بهار عربی، انقلابهای مردمی در آفریقای شمالی و خاور نزدیک، وجود تنش در منطقه قفقاز، تشدید مبارزه برای در اختیار گرفتن منابع اقیانوس منجمد شمالی از سوی تحلیلگران و کارشناسان نظامی به عنوان زمینه برای جنگهای انرژی در آینده دانسته میشود.
به عنوان مثال، با توجه به پژوهشهای صورت گرفته، 95 درصد از منابع نفت قابل دسترسی در جهان در 56 سال آینده تمام شده و 5 درصد باقیمانده نیز طی 88 سال آینده از بین خواهند رفت.
بنابراین کاملا روشن است که به تناسب افزایش تمایل برخی از کشورهای قدرتمند برای دسترسی به منابع حیاتی، تعداد مناطق بیثبات نیز افزایش خواهد یافت.
در این راستا البته دریای خزر مستثنی نیست. درياي مازندران منطقهای است که در آن منافع سیاسی، نظامی،استراتژیک واقتصادی نهتنها کشورهای ساحلی(روسیه، ایران، آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان) بلکه بانفوذترین قدرتهای جهانی نیز وجود و حضور دارد. و این منطقه همزمان به منطقه مورد توجه روبه افزایش شمال و جنوب، شرق و غرب که دارای منافع ژئوپلتیکی خاص خود میباشند، قرار گرفته است.
پشت سر این نامهای جغرافیایی، گروهی از کشورها حضور دارند: از شمال - کشورهای اتحادیه اروپا و از جنوب - هند، پاکستان، کشورهای خاور نزدیک و خاور میانه، از شرق - چین و ژاپن و از غرب - ایالات متحده آمریکا و کانادا.
در این رابطه میتوان به گروههای ذی نفع در منطقه اشاره کرد:
نخست، کشورهای ساحلی دریای خزر (قزاقستان، ترکمنستان، آذربایجان، روسیه، ایران) که تلاش میکنند تا مشکلات داخلی خود را از راه عرضه انرژی به بازارهای جهانی حل کنند؛
دوم، کشورهای حوزه ترانزیت (روسیه، ایران، چین، ترکیه، گرجستان، ارمنستان، اوکراین، رومانی، بلغارستان، و...) که به دنبال کسب سود از ناحیه حمل و نقل منابع انرژی از طریق خاک خود میباشند؛
سوم، قدرتهاي پیشگام منطقهای (روسیه، ایران، چین، ترکیه) که به دنبال تحکیم حداکثری موقعیت استراتژیک خود در منطقه میباشند؛
چهارم، بازیکنان بزرگ جهانی (ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه، چین) که به دریای خزر به عنوان یک عنصر مبارزه ژئوپلتیک برای کنترل مناطق مهم استراتژیک جهان نگاه میکنند.
با اين حال وابستگیها و نفوذ متقابل کشورهای مختلف بهطوری بزرگ میباشد که تحقق سیاست خود از سوی یکی از کشورها، بدون در نظر گرفتن منافع کشورهای دیگر و جامعه جهانی منجر به عبور از مرز امنیت ملی و در رویارویی هم قرار گرفتن منافع ملی خواهد شد که در چنین شرایط غالبا تجاوز مسلحانه راه اصلی حل دانسته میشود.طی سالهای اخیر روند ثابت نظامیگری در دریای خزر قابل ملاحظه میباشد.
بازی استراتژیک در منطقه خزر:
فروپاشی اتحاد شوروی، تعداد کشورهای حاشیه خزر را به پنج کشور افزایش داد. بجز حضور ایران در حاشیه جنوبی، کشورهای فدراسیون روسیه، قزاقستان، ترکمنستان وآذربایجان در سواحل شمالی، شرقی و غربی دریا پدید آمدند. (4)
در ابتدا، منطقه خزر با مسائل امنیتی ویژهای برای کشورهای حاشیه خود برخورد نکرد; اما با گذشت زمان و به دلایل مختلف، این منطقه در کانون توجه جهانی قرار گرفت. در روسیه، با خروجروسها از حالت کمای ناشی از فروپاشی و پایان سریع ماه عسل روابط گرم با غرب بهدلیل نومیدی روز افزون از غرب و کمکهای آن برای رهایی از بحران اقتصادی، غربگرایی در سیاستخارجی فروکش کرد و نگرشهای ملی گرایانه اهمیتیافته و روسها مخالفتخود را با گسترش ناتو به شرق ابراز داشتند.
در غرب، دوباره خطر روسیه گوشزد شد واین سخن که: روسیه نهبرادر ماست و نه دوست ما تکرارگردید. هر چند اتحاد شوروی فروپاشیده بود; اما روسیه سلاحهایپیشرفته و مخربی در اختیار داشت.به علاوه، از امکانات بالقوه مناسبیبرای توسعه برخوردار بوده ومیتوانست مجددا به عنوان یکقدرت بزرگ معارض با غرب ظاهرشود.
در این شرایط، آمریکا برایدستیابی به سه هدف; یعنی:محدود کردن روسیه، «مهارایران» (5) وسلطه بر منابع انرژی دریای خزر که در سالهای گذشته اخبار وگزارشهای زیادی درباره کشف ذخایر بزرگ نفتی در این حوزه منتشر شده است، (6) بهتکاپو افتاد.
آمریکا اکنون در تلاش است تا با حضور روزافزون در مناطق آسیای مرکزی و قفقاز و به ویژه حوزه خزر، از یک طرف، روسیه را بار دیگر به فروپاشی بکشاند; به گونهای کهبرخی در غرب گفتهاند، روسیه باید به 50 کشور تقسیم گردد; و از سوی دیگر، با ایجادکانونهای بحران از سمتشمال و حضور نظامی در کشورهای شمالی، ایران را تحت محاصره یا فشار قرار دهد. و به علاوه، با سلطه بر منابع انرژی منطقه از کسب این مادهحیاتی در آینده اطمینان یابد.
به اعتقاد بعضی از صاحب نظران مسائل ژئوپلتیک، درسالهای گذشته درباره میزان انرژی موجود در حوزه دریای خزر زیاده روی شده وهدف از طرح آن، بستن قراردادهای فراوان نفتی با کشورهای منطقه به منظور مشروعیت بخشیدن به حضور و دخالت در آن جا بوده است.
بر این اساس، آمریکا درتلاش برای رساندن ناتو به منطقه است و میخواهد با امضای قراردادهای مختلف نفتی، چنین ادعا کند که در این منطقه دارای منافع است، والا قراردادهایی مانند قرارداد باکو -جیحان یا قرارداد عبور گاز ترکمنستان از بستر دریای خزر به دلایلی مانند: طولانی شدنمسیر عبور لولهها نسبتبه مسیر ایران، مسائل امنیتی (عبور از مناطق ناامن مانند کردستانترکیه)، عمق زیاد دریا (در مورد گاز ترکمنستان) و... قابلیت اجرایی ندارند و در صورتاجرا،نفت و گاز صادراتی از آنها بسیار گران تمام خواهد شد.
در این راستا، پاکستان وترکیه هم نقش مهمی بر عهده گرفتهاند. پاکستان دم ناتو خواهد بود که از طریق افغانستان با آسیای مرکزی مرتبط میشود و ترکیه نیز پای دوست قابل اعتماد آمریکا یعنی اسرائیلرا به منطقه باز میکند. (7)
به هر حال، چه گزارشهای مربوط به وجود ذخایر نفتی در منطقه خزر درستباشدو چه غلط، تلاشهای آمریکا برای کشاندن پای ناتو به منطقه و حضور مستقیم در آنجا برای دستیابی به اهداف راهبردی خود، آشکار است.
علاوه بر اهدافی که پیش از این آمد، شاید آمریکا بر اساس نظر برخی از نویسندگان که گفتهاند : اتحاد احتمالی چهار کشور چین، روسیه ایران و هند (8) که منطقه وسیعی ازآسیای شرقی تا اقیانوس هند و خلیج فارس (که گلوگاه عبور انرژی به غرب است) را دربرمی گیرند، منجر به ظهور عصر آسیایی و فروپاشی سلطه و نفوذ آمریکا در مناطقمختلف خواهد شد - در تلاش است تا با گسترش ناتو به آسیای مرکزی و قفقاز و ادامه آن تا پاکستان، ایران را از سمتشمال و شرق، از این کشورها جدا سازد.
ایران به دلیل موقعیت ویژه و استراتژیک، نفوذ در میان مسلمانان، منابع غنی وضدیت با سلطه غرب در این لیست قرار گرفته است.
ایران، حلقه اتصال منطقه خلیجفارس، مناطق آسیای مرکزی و قفقاز و منطقه غرب آسیاست. وجود منابع فراوان و دیرپای انرژی در خلیج فارس - به طوری که در مقایسه با جهان غرب که منابع نفتیاش درآینده نه چندان دور به اتمام میرسد، منابع نفتی خلیج فارس حدود شصت سال دیگردوام خواهد داشت - بر اهمیت ایران میافزاید. سه کشور دیگر نیز به دلیل موقعیت، وسعت، جمعیت، تکنولوژی، منابع و دیدگاه ضد غربی، در لیست فوق قرار گرفتهاند.
جنبههای مختلف منافع ملی ایران و تهدید علیه آن در منطقه خزر:
الف - وضعيت سیاسی امنیتی حوزه خزر:
هزینههای نظامی برخی از کشورهای ساحلی جای اندیشیدن دارد چرا که رشد هزینههای نظامی از رشد تولید ناخالص داخلی آنها خیلی جلوتر افتاده است. در سال 2010 بهطور میانگین در کشورهای حوزه خزر تولید ناخالص داخلی 4.5 درصد رشد کرده است که افزایش هزینههای نظامی 6 برابر بیشتر از آن است.
بودجه کشورهای ساحلی حاکی از آن است که هزینههای نظامی این کشورها از اواسط سالهای 2000 پیوسته در حال افزایش بوده است. به عنوان مثال در سال 2011 در مقایسه با 2010 هزینههای نظامی کشورهای ساحلی 23 درصد رشد کرده و تا سقف 82 میلیارد دلار رسیده است.
کشور روسیه
-سال 2010،میلیون دلار : 56213
-معادل% تولید ناخالص ملی سال 2010 : 3.9
-سال 2011،میلیون دلار:66980
-معادل% تولید ناخالص ملی سال 2011 : 4
کشور آذربایجان
-سال 2010،میلیون دلار : 1585
-معادل% تولید ناخالص ملی سال 2010 : 3.95
-سال 2011،میلیون دلار: 3100
-معادل% تولید ناخالص ملی سال 2011 : 6.2
کشور قزاقستان
-سال 2010،میلیون دلار : 1066
-معادل% تولید ناخالص ملی سال 2010 : 1
-سال 2011،میلیون دلار: 1297
-معادل% تولید ناخالص ملی سال 2011 : 1
کشور ترکمنستان
-سال 2010،میلیون دلار : 261
-معادل% تولید ناخالص ملی سال 2010 : 1.5
-سال 2011،میلیون دلار: 336
-معادل% تولید ناخالص ملی سال 2011 : 1.5
کشور ایران
-سال 2010،میلیون دلار : 7500
-معادل% تولید ناخالص ملی سال 2010 : 3.3
-سال 2011،میلیون دلار: 10000
-معادل% تولید ناخالص ملی سال 2011 : 3.4
مجموع:
سال 2010،میلیون دلار: 6662
معادل% تولید ناخالص ملی سال 2010 :2.51
سال 2011،میلیون دلار:81713
معادل% تولید ناخالص ملی سال 2011 : 3
توجه به برگزاری تمرینات نظامی در دریای خزر نشان میدهد که بحث خزر در حال انتقال از حوزه دیپلماسی به حوزه نظامی قرار گرفته است. افزایش تعداد تمرینات نظامی با حضور کشورهای ساحلی این امر را تائید میکند.
در اين راستا طی سال های 2003 – 2012 در سطوح و ابعاد مختلف 10 تمرین برگزار شده است :
كشور روسیه: 2003 (1)/2009(1)/2011(1)/2012(1)/مجموع:(4)
كشور قزاقستان: 2003 (1)/2009(-)/2011(-)/2012(1)/مجموع:(2)
كشور آذربایجان: 2003 (1)/2009(-)/2011(-)/2012(1)/مجموع:(2)
كشور ترکمنستان: 2003 (-)/2009(-)/2011(-)/2012(1)/مجموع:(1)
كشور ایران: 2003 (-)/2009(1)/2011(1)/2012(1)/مجموع:(3)
به این ترتیب تا سال 2015 دریای خزر میتواند به یکی از بیثباتترین مناطق جهان تبدیل شود.
چالش و تهدیدات امنیت منطقهای دریای خزر عبارتند از:
1. اختلاف بین کشورهای ساحلی در مورد وضعیت حقوقی دریای خزر
- عدم حل موضوع تعیین فضای آبی و هوایی . اهمیت این موضوع نهتنها به بحث استفاده از منابع بیولوژیکی دریای خزر مرتبط است بلکه به مسائلی نظیر حفاظت از میادین نفت و گاز و همچنین احداث خطوط لوله از طریق کف دریا در بخشهای متعلق به کشورها نیز برمیگردد.
- عدم حل و فصل موضوع تعیین بستر دریای خزر . تا به امروز 3 کشور روسیه، قزاقستان و آذربایجان در رابطه با تعیین بستر دریا به توافق رسیدند ( معادل 64 درصد دریا). براساس اسناد امضا شده قزاقستان 27 درصد، روسیه 19 درصد و آذربایجان 18 درصد بستر خزر را در کنترل خود خواهند داشت. برای ایران 14 درصد پیشنهاد شده است درحالی که ايران خواستار 20 درصد بوده و اصرار دارد تا خط مرز دریایی متعلق به زمان شوروی 80 کیلومتر به سمت شمال انتقال یابد. ترکمنستان از این موضع تهران حمایت کرده است.
2. وجود اختلافات حلنشده در منطقه و وجود کانونهای فعال تروریستی
- فعالیتهای مخرب سازمانها و حرکتهای افراط گراهای دینی وابسته به کشورهای خارجی در قفقاز و آسیای مرکزی؛
- مناقشه قره باغ؛
3. اختلافات و رویارویی بین کشورهای منطقه
- آذربایجان – ارمنستان؛
- ترکیه – ارمنستان؛
- آذربایجان - ایران (در رابطه به چاههای نفت آراز ، آلاو و شرق)؛
- ترکمنستان ، آذربایجان ( چاههای آسمان ( چراغ)، خزر (اذری) و آلتین آسیر (شرق)؛
- گرجستان – روسیه.
4. اقدامات فعال آمریکا، کشورهای غربی و اسلامی برای گسترش نفوذ سیاسی، اقتصادی و نظامی در حوزه دریای خزر و پیرامون آن:
- چشم انداز استقرار پایگاههای نظامی نیروی ثالث در برخی از کشورهای ساحلی خزر
- كنترل و تسلط بر منابع انرژي درياي خزر .
- كنترل ايران به عنوان يك كشور بنيادگراي اسلامي .
- تقويت اختلافات قومي , نژادي و زباني در منطقه با وجود اقوام گوناگون و اقليتهاي قومي براي خيزش ملي گرايي افراطي.
- تقويت اختلافات كشورهاي منطقه با يكديگر.
- فروش تجهيزات و تسليحات آمريكايي در حوزه خزر و تعويض سيستم جنگ افزاري شرقي به غربي.
- ايجاد قدرت واسط بين ايران و روسيه براي جلوگيري از هم پيماني اين دو كشور .
- ناامن جلوه دادن حوزه خزر از طريق بزرگنمائي قدرت ايران و روسيه و ايجاد جو بدبيني بين سه كشور تازه استقلال يافته با ج . ا .ا
- ايجاد پايگاههاي جديد در حوزه خزر جهت حمله احتمالي به ايران .
- ايجاد محدوديت ، مهار و در انزوا قرار دادن ايران .
- سياست گسترش ناتو به شرق.
- مهار سلاحهاي اتمي در حوزه خزر .
- حضوردرمنطقه حیات خلوت روسیه ناشی ازرقابت آمريكاواروپا با روسیه درچهارچوب رقابت های بین المللی
- بهره گیری از ظرفیت های نفت و گاز کشور آذربایجان و قزاقستان
- گسترش حیطه نفوذ بین المللی در منطقه استراتژیک آسیای مرکزی و قفقاز با همکاری آذربایجان و قزاقستان
این مشکلات از سویی زمینه اختلاف میان کشورهای حوزه خزر و از سوی دیگر فرصت مداخله برای کشورهایی نظیر ترکیه و چین و برخی قدرتهای فرامنطقهای و از جمله آمریکا را فراهم کرده است.
با توجه به وضعیت سیاسی و نظامی منطقه، این کشورها دکترینهایی را تدوین کردهاند که در آنها مبانی نظامی - سیاسی، سیاسی - استراتژیک و سیاسی - اقتصادی و امنیت نظامیشان تعریف شده است.
در حال حاضر تهدیدهای امنیتی علیه ایران در منطقه خزر به صورت تلاشهای مختلف دیده میشود:
1 - گسترش نفوذ ناتو به ویژه آمریکا (و ترکیه و اسرائیل) در منطقه
گسترش ناتو به شرق و سپس به منطقه خزر (10) ، این کشورها را زیر چتر حمایتیکشورهای غربی به ویژه آمریکا قرار میدهد و بر موقعیت نسبی مساعد ایران در اینمنطقه تاثیر منفی بر جای مینهد، به گونهای که استقرار دائمی بخش قابل توجهی از نیروهای نظامی در مرزهای شمالی کشور را لازم و صرف امکانات بسیاری را میطلبد.
به علاوه این امر، به اجبار بر دیدگاه و روابط خارجی کشورهای منطقه در رابطه با ایرانتاثیر مینهد و زمینه سردی روابط و احتمالا مواجهه با یکدیگر در شمال را گسترش میدهد.این همان چیزی است که آمریکا و اسرائیل برای «مهار انقلاب اسلامی» به دنبال آن هستند.
این حضور همچنین به پذیرش الگوی حکومتی ترکیه، در مقابل حکومت دینمداردر ایران بر رژیم لائیک تاکید دارد، کمک میکند. هر چند پان ترکیسم که ترکیه محرکآن است، به دلایل مختلف از جمله: مشکلات فراوان دولت ترکیه (مانند: مساله کردها،اختلافات با ارمنستان و (11) مساله ارامنه، اختلافات با یونان بر سر قبرس و دریای اژه (12) ،اختلاف سوریه با ترکیه بر سر خلیج اسکندرون، اختلافات ترکیه و عراق و تلاشروسها برای به دست آوردن کنترل بر تنگههای بسفر و داردانل)، فرهنگهای متفاوت مللی که ریشه زبانی ترک دارند و گرایشهای ملی گرایانه در آنها و بیتوجهی آنها به شعار پان ترکیسم، دوری جغرافیایی این سرزمینها و حساسیت و مخالفت قدرتهایبزرگی مانند چین و روسیه با این امر، امکان تحقق ندارد; اما در هر صورت ویژگیهایزبانی، دست آویزی برای نفوذ ترکیه به کشورهایی مانند آذربایجان، ترکمنستان... بهشمار میرود.
نفوذ ترکیه در کشورهای منطقه با توجه به نوع رژیم سیاسی این کشور،روابط گرم دولت ترکیه و رژیم صهیونیستی - که در تلاش مستمر برای نفوذ در منطقهاست - برای ایران حاوی تهدیدات امنیتی است.
2 - گسترش حرکتهای دارای خط مشی طالبان
هر چند نمیتوان همه مبارزین مسلمان در آسیای مرکزی و قفقاز را وهابی و دارایخط مشی طالبان تلقی کرد، ولی اخیرا گزارش مختلفی در مورد فعالیتهای گروههای وهابی در داغستان، چچن، ازبکستان و قرقیزستان منتشر شده و گفته شده است کهچریکهای فعال در این منطقه، از حمایت طالبان، پاکستان و محافلی در عربستان برخوردار بوده و از سوی آنان حمایت مالی و تسلیحاتی میشوند. (13)
با نگاهي به تاريخ نيز در مي يابيم تا زمانی طولانی، شیعیان ایرانی از سمتشرق، مورد تجاوز و کشتار ازبکان و ازسمت غرب، مورد حمله عثمانیها بودند. ظهور و استقرار دولت صفویه در سال 1501م. وضعیت را دگرگون ساخت و شیعیان با کنترل بر دستگاه حکومتی و گسترش ایدهتشیع، ایمن گردیدند. لذا گسترش حرکتهای دارای خط مشی طالبان در منطقه، با توجه بهدیدگاه خاص این گروه افراطی در مورد تشیع و ایران، برای ایران تهدیدات امنیتیفراوانی به همراه خواهد داشت.
3 - عبور کاروانهای مواد مخدر از منطقه
عبور کاروانهای مواد مخدر از منطقه خزر بر امنیت منطقه تاثیر منفی بر جایمینهد، به گونهای که به دلیل باز شدن پای قاچاقچیان بین المللی در منطقه و وابستگیآنها به دولتهای برون منطقهای نظارت دائمی و صرف امکانات گسترده برای مبارزهبا آنها را الزامی میکند. بر اساس گزارش برنامه کنترل مواد مخدر سازمان ملل متحد، ( UNDCP) ،دو مسیر انتقال موارد مخدر در حوزه خزر عبارتند از:
1 - مسیر قزاقستان، روسیه، اوکراین، مولداوی، ترکیه;
2 - مسیر ازبکستان، ترکمنستان، دریای خزر، آذربایجان، گرجستان، ترکیه (14) .
ب - جنبههای اقتصادی
رقابتي که بر سر منابع انرژی دریای خزر مشاهده میشود، منجر به شکلگیری اختلافات سیاسی و نظامی در منطقه شده و آن را به یکی از خطرناکترین مناطق در سیاست جهان معاصر تبدیل کرده است که رمز بینالمللی آن «قوس بیثباتی جنوب» میباشد.
بنابراین سیاستمداران، دانشمندان، تحلیلگران و کارشناسان به این موضوع توجه زیادی نشان میدهند. تنها طی پنج سال گذشته بیش از 50 مورد اقدامات بینالمللی و نشستهای بیندولتی با هدف تهیه و تدوین راهکارهای حفظ خزر بهعنوان دریای صلح و ثبات صورت گرفته است.
موقعیت جغرافیایی ایران و قرار گرفتن این کشور بین روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز ودریای خزر از یک سو و خلیج فارس و اقیانوس هند از سوی دیگر، و راه نداشتنکشورهای شمالی به دریاهای آزاد (9) و مسیر مناسب شمال به جنوب و شرق به غربکشور از ايران نسبتبه سایر مسیرها به دلیل فاصله کوتاهتر و ضریب امنیتی خوب، ایران را دریک موقعیت ارزنده برای بر قرار کردن ارتباط کشورهای مذکور با دریاهای بین المللیاز طریق دريا ، راه آهن و راههای زميني و هوايي و عبور لولههای نفت و گاز این کشورها به سویبازارهای بین المللی در آسیا و اروپا قرار داده است.
همچنين یکسانیهای فرهنگ و تمدن ایران با کشورهای شمالی نیز امتيازي ارزشمند براي حفظ و ارتقایمنافع فرهنگی، امنیتی و تجاری ایران در این کشورها بوده و این یکسانیها دربعضی از این کشورها مانند آذربایجان که بیشتر مردم آن شیعهاند و تاجیکستان کهفارس زبان است، آشکارا وجود دارد.
به طور کلی، حفظ منافع اقتصادی ایران در منطقه، در گرو :
* عبور لولههای نفت و گازکشورهای شمالی از خاک ایران،
* تبدیل راههای آهن وشوسه ایران به مسیر اصلی عبوراین کشورها به سمتخلیج فارس واقیانوس هند واروپا،
* کسب سهم عادلانهای از نفت وگاز موجود در منطقه خزر توسط ایران و
* وجود زمینههای مناسب برای همکاریهایاقتصادی و صادرات کالاهای ایرانی به این کشورهاست.
در همه این موارد، دشمنان یا رقبای ایران، منافع کشور ما را مورد تهدید قرار دادهاند که تلاشهای آمریکا در :
* عبور لولههای نفت و گاز از بستر دریای خزر و کشورهای آذربایجان، گرجستان و ترکیه،
* تلاش پاکستان و طالبان به تبدیل کشورهای افغانستان و پاکستان به مسیر اصلی عبور کالا ومسافر از کشورهای آسیای مرکزی به سواحل اقیانوس هند،
* بستن قراردادهای نفتی برایاستخراج نفت از مناطقی از دریا که در صورت توافق بر سر یک رژیم حقوقی عادلانه دردریای خزر باید در اختیار ایران قرار گیرد و
* سرازیر شدن سیل کالاهای مصرفی از ترکیهو سایر نقاط به این کشورها، از این قبیلاند.
ج - جنبههای زیست محیطی
شتاب جمهوریهای تازه استقلال یافته در بهره برداری از منابع دریای خزر، باعثغفلت از منابع ارزشمند آبی دریا شده و مشکلات زیست محیطی پدید آورده است; بهطوری که گفته میشود طی ده سال پس از فروپاشی اتحاد شوروی، تنها حدود یکمیلیون تن نفتخام وارد دریا شده است.
جمهوری آذربایجان سالانه 3500 تن آلایندهشیمیایی و 400 - 300 میلیون متر مکعب فاضلاب صنعتی وارد خزر میکند. قزاقستان،روسیه (از طریق رودولگا) و ترکمنستان نیز مقادیر زیادی آلاینده وارد دریا میکنند. ایندر شرایطی است که هنوز لولههای نفتی از بستر دریا کشیده نشدهاند.
ورود فزایندهآلایندهها از سوی این کشورها به دریای خزر، این دریا را در آستانه یک فاجعه زیستمحیطی قرار داده; به صورتی که خطرات آن به ویژه منافع کشور ما را - به دلیل لطمه زدنبه شرایط مناسب موجود رشد آبزیان مانند خاویار و غیره در آبهای ایران - تهدید میکند.
به این صورت مي توان از نوشتار بالا چنين نتيجه گرفت كه :
عدم وجود سیستمهای موثر امنیت بینالمللی و منطقهای باعث ناپایداری وضعیت سیاسی و نظامی در منطقه شده است.
به این دلیل است که در رابطه با این منطقه سناریوهای مختلفی مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاند.
ليكن با وجود عوامل منفی و تهدیدات اشاره شده در سطور بالا که کشورهای ساحلی خزر با آنها مواجه هستند ميتوان تا حدودی با ارائه راه حلهای مناسب بر این مشکلات فائق آمد .
بنابراین مي توان به زمینههای زیر اشاره داشته باشم:
اول: به منظور به حداقل رساندن نفوذ نیروی سوم در منطقه دریای خزر، باید فرآیندهای همگرایی بین کشورهای این حوزه تقویت شود .
دوم: برای رفع اختلافات بین کشورهای دریای خزر، بایستی در چهارچوب سازمانهای منطقهای و بینالمللی (مانند سازمان همکاریهای شانگهای) مکانیزمهای همکاری تهیه شده و از این طریق به تامین امنیت منطقه خزر بیشتر رسیدگی شود .
سوم: حل موضوع وضعیت حقوقی دریای خزر و تعیین هویت چاههای نفت از راه سازش میان کشورهای ساحلی ، عاجلا صورت پذيرد .
چهارم: حل مناقشه قرهباغ کوهستانی از طریق مذاکرات چندجانبه و با حضور نمایندگان سازمانهای بانفوذ بینالمللی (مانند سازمان همکاریهای شانگهای) انجام شود.
(قزاقستان با داشتن وجهه مناسب در عرصه بینالمللی و تجربه ایجاد جامعه چندقومی با مدارا، میتواند محل مناسب برای دنبال کردن مذاکرات مربوطه دانسته شود ) .
پنجم: با توجه به مواضع آشتیناپذیر رهبران سیاسی آمریکا و ایران، مناسب خواهد بود موضوع همکاری بین این دو کشور فعلا در سطح نخبگان مالی و تجاری دنبال شده و از این طریق از رویارویی مستقيم اين دو كشور جلوگیری به عمل آید.
در پایان بايد گفت : با توجه به اهمیت روز افزون منطقهای و جهانی حوزه خزر و همچنين تهدیدات بالقوه و بالفعل موجود در این حوزه علیه جمهوری اسلامی ایران، مسؤولان سیاستخارجی کشور به كمك محفل علمي مي بايست : ضمن توجه بیشتر به حوزه خزر و انجام پژوهشهای عمیق در زمینه امنيت ، تاریخ ، جغرافیا ، فرهنگ ، اقتصاد ، روابط خارجی ، نخبگان حکومتي- فکری و سیاسی کشورهای منطقهآسیای مرکزی و قفقاز ، اهداف راهبردی و تاکتیکی کشورهای برون و درون منطقهای را به دقت مورد بحث و بررسي قرار دهند .
پینوشتها:
(*) بخش هايي از نوشته ،برداشتي از مقاله استاد بزرگوار دکتر مصطفی ملکوتیان با عنوان حوزه خزر و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران مي باشد كه در سايت موسسه مطالعات انديشه سازان نور منتشر گرديده است .
1- ربیع بدیعی، جغرافیای مفصل ایران، 3 جلد، (تهران: اقبال، 1362)، ج1، صص 129 - 131.
2- حاتم قادری، پژوهشی در روابط ایران و روسیه شوروی یا قرار داد 1921، دو جلد، (تهران: بی نا، 1359)،ص 116
3- امروزه، ایران و روسیه میگویند که خط حسن قلی - آستارا هیچ گاه مرز رسمی دو کشور نبوده و قرار دادهای1921 و 1940، خزر را دریای مشترک میشناسد. قدمت روابط ایران و روسیه حدود چهار صد سال است. این روابط باماموریت اندی بیک به مسکو به عنوان سفیر سلطان محمد خدا بنده آغاز شد و با فراز و نشیبهایی همراه بوده است.مطامع استعماری روسیه تزاری و سپس ایدئولوژی کمونیستی و مطامع اتحاد شوروی سد راه توسعه روابط بود. در اینرابطه یکی از منابع آورده است : (روسها در چشم ایرانیان، چهره تاریخی مثبتی ندارند. ایرانیان آنها را مهاجمینی مینگرند که همواره در طولتاریخ، چشم طمع به خاک ایران داشتهاند و از هر فرصتی برای تجاوز به ایران بهره گرفتهاند. در چشم ایرانیان، روسهادر کنار انگلیسیها از اصلیترین عوامل توسعه نیافتگی و عقب ماندگی کشورند. اما خصومت دیگر ایرانیان، این استکه دوست دارند از تاریخ درس بگیرند و به آینده بنگرند.روسها نیز باید ثابت کنند که چهره روسیه با چهرهتاریخیشان متفاوت خواهد بود ). ر.ج .ك به : - سید رسول موسوی، روسها در چشم ایرانیان، آسیبشناسی روابط ایران و روسیه، فصلنامه مطالعات آسیایمرکزی و قفقاز، شماره 12، زمستان 1374، ص .
4- با فروپاشی اتحاد شوروی، دشمن غول پیکر تاریخی ایران که به هر دلیل، از جمله: رسیدن به آبهای گرم خلیج فارس و اقیانوس هند همیشه مترصد فرصتی برای ضمیمه کردن بخشهایی از خاک ایران به خود بود و در برخیاز نقاط به طور مستقیم حدود 1000 کیلومتر در خاک ایران پیش رفته و آن را ضمیمه خاکش کرده بود، مضمحل گردیدو فدراسیون روسیه جدید التاسیس نیز دیگر با ایران مرز مشترک زمینی نداشت. بنابراین، موقعیت نسبی ایران بهتر شد.کمی بیش از یک دهه قبل از آن نیز پیروزی انقلاب اسلامی، باعثبستن شیرهای گاز که روسها مبلغ ناچیزی در مقابلدریافت آن میپرداختند و نیز لغو مواد 5 و 6 قرار داد 1921 که از جمله استقلال ایران را مخدودش میکردند، شد.
5- اصطلاحی که آمریکاییها برای مبارزه با انقلاب اسلامی و گسترش اندیشهها و آرمانهای آن به کار میبرند.
6- در دریای خزر، سه حوزه نفتی شناخته شده است: 1- حوزههای خزر شمالی در محدوده روسیه; 2 - حوزهخزر میانی، که در منطقه قفقاز و ناحیه ترسک و قره بغاز در شرق دریا واقع گردیده است; 3 - حوزه خزر جنوبی، که ازسواحل آبی آذربایجان تا ناحیه کورالی - انزلی تا غرب ترکمنستان ادامه دارد و بیشترین ذخایر نفتی را داراست. برخیمنابع تخمین زدهاند که در چهار جمهوری آذربایجان، ترکمنستان، قزاقستان و ازبکستان، حدود 5/2 تا 3 تریلیون دلارگاز و نفت هست که به 50 تا 70 میلیارد دلار سرمایه جهت استخراج نیاز دارد .
7- پیروز مجتهد زاده، شمال از طریق شمال، روزنامه انتخاب، 31 / 1 / 78، ص 5 .
8- البته در عمل ممکن است چنین اتحادی هرگز به وقوع نپیوندد، اما احتمال وقوع آن، دولتمردان آمریکایی راآزار میدهد. همچنین بستن اتحاد استراتژیک بین یک قدرت متوسط با قدرتهای بزرگ، ممکن استبه همان اندازهکه باعث تقویتیک کشور در مقابل رقبایش شود، برای استقلال آن کشور، تهدید کننده نیز باشد.
9- روسیه از این مساله استثناست. این کشور که در قسمتهای شرق، شمال و غرب خود با دریاهای آزاد راهدارد; اما در عین حال، این کشور در هر سه ناحیه با مشکلاتی مواجه است. ارتباط دریایی روسیه در شرق به مراکزحیاتی جهان بسیار دور است و توسط تنگه هایی که در اختیار روسیه نیست - به جز یک تنگه که در اختیار ژاپن وروسیه است - محدود میشود. در شمال، یخ بندانهای قطبی و در غرب نیز تنگههای بسفر و داردانل، ارتباط دریاییاین کشور را محدود میسازند .
10- این گسترش به آرامی و قدم به قدم و تحت عنوان در خواستخود کشورها صورت میگیرد. مانور نظامیقزاقستان و آمریکا در 1376، نفوذ روز افزون کارشناسان آمریکایی و اسرائیلی در ترکمنستان، قزاقستان و آذربایجان ودعوت حیدر علی اف،رئیس جمهور آذربایجان ازناتو برای ایجاد پایگاه دراین کشور،در همین راستا صورت گرفتهاست .رجوع کنید به: از سرباز روسی دیگر خبری نیست، گفتگو با عباسعلی حسن الف، سفیر آذربایجان در ایران،روزنامه انتخاب، 30 / 2 / 78، ص 5 .
11- ارمنستان نسبت به نیمی از ترکیه ادعا دارد .
12- یونان و ترکیه به جز مساله قبرس، در مورد جزایر دریای اژه به دلیل کشف نفت در این منطقه و میزان آبهایسرزمینی با یکدیگر، اختلاف دارند .
13- به عنوان نمونه، ر.ک.به: چالش سیاسی - مذهبی در حاشیه خزر، روزنامه آفتاب امروز، ص 10 و روزنامهانتخاب، 26 / 12 / 78 .
14- مهرداد محسنین، افقهای همکاری ایران و روسیه در آسیای مرکزی و قفقاز، فصلنامه مطالعات آسیای مرکزیو قفقاز، پیشین، ص .
- پنجشنبه 28 دی 1391-0:0
از استاد محترم ، آقاي دكتر ابراهيمي كه هر از چندگاهي اطلاعات تخصصي خويش را در اختيارمان قرار مي دهند سپاسگزارم .
- پنجشنبه 28 دی 1391-0:0
خزر یک نام غیر ایرانی نام اصلیش کاسپینه لطفا از اساتیدی مثل نودشن بپرسید این موضوع رو ورسانه ایش کنید تا کسی نگه خزر
- پنجشنبه 28 دی 1391-0:0
به به استاد..دلمون براتون تنگ شده بود