سر مردم شیره نمالید که گلستان سازی کنید
در نامه سرگشاده حسین اسلامی به وزیر کشور بیان شد:ما در فکر انسجام بخش های از دست رفته مازندران هستیم. ما برنامه داریم که مازندران را در جایگاه طبیعی و فرهنگی خودش داشته باشیم،تمام آبرو و حیثیت و داشته های مازندران در دست چند آدم مازندران فروش نیست/سمنان خیلی بی جا کرد که شعر"همسایه ها یاری کنید تا من شوهر داری کنم" را در مازندران سرود!
مازندنومه:حسین اسلامی-پژوهشگر و نویسنده ساروی و رییس مرکز ساری شناسی-در نامه ای سرگشاده به وزیر کشور،نسبت به احتمال تجزیه استان مازندران هشدار داد.متن نامه او که نسخه ای از آن برای مازندنومه نیز ارسال شده به این شرح است:
وزیر محترم کشور
باسلام
گویا یک نفر که خیلی دلبستگی به بهارستان پیدا کرده و شناسنامه اش مازندرانی و یک عنوان نمایندگی را هم یدک می کشد در تلاش تجزیه مازندران است.
صد البته بعضی از آدم های زیاد آدم مانده!!! برای حفظ منافع شخصی، نه به مردم نه به کشور و نه به شهر و دیارشان رحم می کنند، آنها فقط پست و مقام می خواهند.
ما در شهر ساری یک سرباز خانه بی سرباز داریم که کارخانه ی تولید رأی و نماینده سازی است. حالا در قلب مازندران یک کارخانه جدید روی دست سربازخانه ساری بلند شد.
یک کارخانه رقص شومِ جدائی طلبی و تجزیه استان در غرب مازندران که قلب مازندران است به وسیله سیاسیون تازه به دوران رسیده فـقط بـرای رأی سـازی طـراحی شد.
در این حرکات موزون فقط همان طراح، خودش بازی می کند. یادتان باشد، مازندران نه تنها تجزیه نخواهد شد که ما در مازندران غیر از چند نفر آدم، میلیون ها انسان مازندرانی داریم،اینها خیلی زود از آدمیت به انسانیت رسیدند.
آقای وزیر کشور، این انسان های مازندرانی نه در فکر تجزیه مازندران و نه سینه زن این نوسیاسیون عشق ریاست هستند.
ما در فکر انسجام بخش های از دست رفته مازندران هستیم. ما برنامه داریم که مازندران را در جایگاه طبیعی و فرهنگی خودش داشته باشیم،تمام آبرو و حیثیت و داشته های مازندران در دست چند آدم مازندران فروش نیست.
آقای وزیر کشور، چشم این فتنه را کور کنید، مشکل مازندران با تجزیه حل نمی شود . ما یک فرزند از ایران بزرگ اسلامی هستیم، چرا می خواهند این فرزند را فلج کنند، دست و پـایش را چـرا قـطع مـی کنید؟چشم ایـن فرزند شـایسته ی ایران بزرگ اسلامی را چرا کور می کنید؟ مگر میلیون ها انسان مازندرانی باید خسارت هوس های(...) یک دو نفر آدم عاشق مجلس و ریاست و میز و منصب را بدهند؟
نقشه جدید مازندران بعد از تجزیه(از محمودآباد تا رامسر)!
ما هنوز زخم های عمیق استان سازی های جعلی جنوب و شرق و شمال از خاک مازندران را در تن داریم، تهران هم بی جا فرمود که تا گدوک پای بی ادبی خود را در خاک مازندران دراز کرد.
سمنان هم خیلی بی جا کرد که شعر"همسایه ها یاری کنید تا من شوهر داری کنم"، را در مازندران سرود. باز سر مردم شیره نمالید که گلستان سازی کنید.
آقای وزیر کشور، ما با تمامیت ارضی ایران و تمامیت ارضی مازندران با کسی شوخی نداریم.
آقای وزیر کشور، ناتوانی دولت ها و ضعف مزمن مدیریت اداری و حواس پرتی بعضی نمایندگان مازندران در هنگام تصویب لایحه بودجه و سر گرمی آنان در شبگردی ها در روستاها برای رأی سازی را با پاره پاره کردن و تجزیه جبران نکنید، این تجزیه بازی یک فـرار از نـاتـوانـی هـای مـزمن مـدیریت اداری کشور است.
شـما هم مـی دانید، مردم ما هم می دانند،مشکل در ضعف مدیریت است،چرا مردم را دچار تفرقه و جدائی و دعواهای خاله زنکی می کنید؟
حقّ مسلم مازندران را بدهید، فرض کنید که ما نماینده از مازندران نداریم، انصاف شما و دولتمردان کجا رفت؟خدا دست آن نمایندگانی را که در مجلس در زمان میر حسین موسوی مازندران را منطقه ممنوعه صنعت کردند بشکند.
خدا از همان میر حسین نگذرد که مازندران بیچاره شده دولت اوست. دلارهای هفت تومانی ما را به کجاها نبردند که می خواستند مازندران را قطب کشاورزی و گردشگری کنند.
حالا تصدق سر کشاورزان مازندرانی همین دیروز صد وبیست هزار تن برنج وارداتی به بازار آمد و همه ی گردشگری ما شد که بفرمائید، ویلا داریم، در ویلا هزار کوفت و زهر مار داریم!
آقای وزیر کشور، لطف کنید یک روز برای آقای میر حسین موسوی مرخصی بگیرید تا بیاید ببیند که چه تخم لقّی در مازندران کاشتند، استان گردشگری هر روز شاهد ویرانی آثار ملّی ثبت شده اش است. تمام ایران دگرگون شد، ساخت و ساز و آبادانی است، پس مازندران را چرا یاد نمی کنند؟
آقای وزیر کشور، به این آقای رئیس جمهور هم بفرمائید منّت بگذارند به مازندران نیایند، چون هم اکنون چند رأس گاو و گوسفند در غرب مازندران آماده کردند که زیر پایش قربانی کنند که اگرآقا جوگیر بشوند و در داخل همان ماشین فرمان بدهند (بشود) ،آن وقت ما را به جان هم می اندازند.
و باز هم تکرار می کنم که این بازی را نه مردم مازندران که فقط چند نفر با تشکیل یک دسته از آدم های جو ساز و آتش بیار معرکه که پول می گیرند سینه می زنند، درست کردند.
آقای سید حسن موسوی سوادکوهی هم که رئیس دفتر رئیس جمهور است اصلاً این حرف ها را نشنیده، آقای علی لاریجانی هم که روز و روزگاری پدرش و اجدادش آملی بودند، فعلاً اهل قم شد.
اوقات آقای ناطق نوری هم تلخ نشود، بقیه مازندرانی های صاحب منصب که بد منصب شدند ، خاطر عزیزشان مکدّر نشود، این خاک تهران بد جوری دامن گیر است، دو تا لیوان آب تهران را که می خورند هم لهجه و هم زبان و هم شناسنامه این آدم ها را عوض می کند.
مازندرانیهای عزیز،همولایتی های خوب، مردم قلب مازندران، چالوس بزرگ، مرزن آباد تاریخ ساز که برگ اوّل شناسنامه مازندران هستید، تنکابن که دیلم تو همیشه لرزه براندام زورگویان می انداخت و همیشه دیلم تو حافظ جان و مال و ناموس مازندران بود، رامسر و اشکورکه کوتوال و قلعه بان مازندران بودید،بیدار شوید،دارند ما را پاره پاره می کنند، می خواهند ما در کنار هم نباشیم، دشمنان مشترک ما و شما که در درون ما هستند و از جنس ما هستند،و به دروغ ادعای دوستی و یاری ما می کنند، دارند تیشه به ریشه ی ما می زنند، مازندران اگر دست و پایش را قطع نکنند باز هم مثل همیشه ی تاریخ، افتخار ایران و اسلام و تشیع میماند. ما در کنار هم و زیر پرچم ایران می مانیم.
با احترام
- شنبه 27 دی 1399-21:47
دکترجان ، خدایی خیلی مردی؛ اگه اهل جایی غیر از طبرستان و مازندران بودی تعجب میکردم! اینست غیرت طبری! از گرگان تا تنکابن و فیروزکوه و شهمیرزاد و غیره!
ننگ بر آنهایی باد که شمالیها را بیغیرت خواندند! ما طبریها بر سر تمامیت ارضی مازندران با کسی معامله نمیکنیم! شما باید سرزمینهای جدا افتاده از وطن را هم به ما بازگردانید نه اینکه نقشه فتنهای جدید بکشید! چالوسیها و رامسریها و اهالی غرب مازندران! مبادا گول این مارهای خوش خط و خال تهرانی و گیلک را بخورید! اینها میخواهند پروژه فارسیسازی را که در گرگان پیاده کردند در شما هم پیاده کنند! شما مایه افتخار مازندرانید! ما طبریها در درازنای تاریخ همیشه با هم بودیم از سرزمینمان در برابر دشمنان حفاظت کردیم؛ خواه این دشمن طبری باشد یا نباشد. پای هر کس که به حاکمان تعرض کند را قلم میکنیم! خواه سمنانی باشد یا تهرانی یا گیلک یا هر اجنبی دیگر! - دوشنبه 30 دی 1398-23:10
نور دقیقا در وسط مازندرانه اگه مرکز بشه استان دیگه تجزیه نمیشه.
- شنبه 3 فروردين 1398-15:5
ماندن با استان مازندران پایتخت کشتی جهان
سرزمینی پر از افتخارات علمی و ورزشی لیاقت میخواهد
جدا شدن از مازندران خیانت است و شخصی که طرفدار این قضیه است قطعا خیانت کاری است که اصالت خود را فراموش کرده - جمعه 14 دی 1397-4:30
اون دوستی میگه با تغییر استان زبان تغییر نمی کند باید بهش عرض کنم در خود استان گلستان سعی می کنند مازندرانی های علی اباد کتول و گرگان و کردکوی و بندرگز را فارس محسوب کنند و ترک های رامیان و مینودشت را نیز فارس به حساب میارند و اینگونه دارند هویت مردم را تغییر می دهند
بنده خودم چالوسی ام و به زبان مازندرانی با لهجه کلارستاقی سخن می گویم ولی چه تضمینی دارد که همان سیاستی که در استان گلستان پیاده شده در استان جدید پیاده نشود
اهالی شرق گیلان سعی دارند هویت کل مازندران و گرگان را گیلک نشان دهند و از ان طرف گروهی همه را فارس معرفی می کنند
اگر میخواهید هویت گیلکی در رامسر و هویت طبری و گیلکی در تنکابن و هویت طبری در عباس آباد و کلاردشت و چالوس و نوشهر و نور و محمودآباد حفظ شود باید همین الان دست به کار شد
ضمنا هیچ چالوسی اجازه نمی دهد مرکز از چالوس به تنکابن برود ما حتی مرکزیت نوشهر و آمل و ساری را به تنکابن ترجیح می دهیم
چالوس شهری کهن هست و وقتی اثری از تنکابن و رامسر نبود چالوس ازشهرها و پایگاه های مهم طبرستان و رویان بود
البته ما افتخار می کنیم که مازندرانی هستیم ولیکن در صورت ایجاد استان جدید نامش باید مازندران غربی یا رویان شود و مرکز آن چالوس یا نوشهر شود و شبکه استانی به زبان طبری با لهجه کجوری یا کلارستاقی گویش شود تا برای اهالی طبری زبان از محمود آباد تا نشتارود قابل درک باشد زیرا ما زبان اشکوری های مهاجر در رامسر و تنکابن را متوجه نمی شویم - چهارشنبه 25 بهمن 1396-23:34
من رامسری هستم زبان ما رامسری ها اشکوری هست نسل در نسل اجداد ما زبان خود را اشکوری می گفتند چه شده که یک عده رشتی برای جعل هویت ما رامسری دندان تیز کردند. رشتی ها برای تحقیر به ما اشکوری زبانان گالش می گویند در حالی که ما گالش نیستیم ما اشکوری هستیم. مو اشکوری هیسم.
- يکشنبه 28 خرداد 1396-15:9
قضیه جدایی تقریبا تموم شده ست جز یه عده اندک که وزوز میکنن اما اگه تنکابن و رامسر میخوان بش اشکال نداره فقط ما مردم مازندران خواهان استان تالشستان هستیم که تا بیخ انزای میشه یه نیمی از خاک گیلان باید جدا بشه یعنی چی خب تالشیها هم میخوان یه استان داشته باشن زبان رسمی شبکه استانی، تا کی تبعیض بعدش هم تا گرگان مازندرانی صحبت میکنن ما خواهان برگشت ا ونا هستیم همچنین شمیرزاد سمنان و فیروزکوه و دماوند پس دیدید ما ضرر نمیکنیم این گی لکها هستن که ضرر میکنن چون کوچیکتر میشن در پایان رامسریها و تنکابنیها تا ابد زیر پرچم مازندران خواهید ماند و کاری میکنیم اونجا اکثرا مازندرانی دو اتیشه بشن دیگه ببخشید یه خورده ناراحتتون کردم
- جمعه 23 خرداد 1399-7:39
داداش به خدا حرفات راسته زبان ما گرگانی ها رو دارن گیلکی جلوه میدن با اینکه ما مازنی زبان هستیم ولی این جا بهش میگن گرگانی
دارن ابروی ما رو میبرن به خدا ما هم مجبور شدیم جدا بشیم با اینکه جدا شدیم ولی هیچوقت احساس جدایی نکردم چون همیشه تو هر لحاظ مشابه همدیگه بودم و متحد
- چهارشنبه 4 اسفند 1395-23:1
سلام وچیله چیتی هسنی هوای سر
- دوشنبه 18 شهريور 1392-0:0
دوست عزيز مازني ما مازندراني هستيم و به مازندراني بودن خود هم افتخار ميكنيم نه به آقاي اسلامي، واقعا ما غرب مازنداران چطور بايد به شما بگيم كه ديگه نميخوايم با شما شرق استان هم استاني باشيم ديگه كافيه هر چي امكانات كه براي استان مياد در شرق استان بلوكه ميشه.
- جمعه 20 بهمن 1391-0:0
چو ایران نباشد تن من مباد همیشه وهمه جاجداشدن یک بخش به سودبعضی ازافراد به خصوص بوده همچنان که درجامعه شاهدآن هستیم همانطورکه درمحل زندگی خودمان افرادفراموش شده متشخص و بزرگواری که ازآنهایادنمیشود البته من نظرات آن نویسنده راتاییدنمیکنم . زنده بادوطن
- سه شنبه 10 بهمن 1391-0:0
در جواب همکار بابک
آدم عاقل و با سواد!!نماینده مجلس نمایندگی را رها کند بیاید بشود استاندار که 290 تا نماینده با ذره بین نگاهش کنند؟؟!!!
بابک شمس رو هم که همه می شناسند،تو دروغ می گویی!همکارش نیستی،اگر همکارش بودی می دانستی که بابک شمس قبل نمایندگی احمدی عضو همایش های استانی شدن غرب بود،دوست گرامی و همکار خیالی حاج بابک،بابک شمس فرزند کسی است که نام پدرش برای همه مردم چالوس و نوشهر خاطره خوبی است و این جایگاه از همه مسئولیتها بالاتر است،هنرمندی است که هرجا می رود قدر می بیند و بر صدر می نشیند. - دوشنبه 9 بهمن 1391-0:0
استاد حسین اسلامی سلام
یادم رفت بگویم حتی مرمت مزار شهدای روستای سینوای چالوس هم به دست توانای مرکز نشینان مازنی انجام شد. - دوشنبه 9 بهمن 1391-0:0
آقای تنکابنی اهل درد .لطفا قبل از استان سازی و گیلانی شدن و مازندرانی نشدن و مرکز استان شدن.زحمت بکشید به دوهزار و سه هزار بروید،آنجا را آزاد کنید ، آنجا را آباد کنید،با فروش زمین و ویلا سازی و هتل های ....سر مردم شیره نمالید.شما بهترین سرمایه ی طبیعی و خدادادی را به تاراج دادید.نه برای خودتان نه برای مردم مازندران نگاه داشتید.نه شغل و نه کار ایجاد کردید.فقط یک آه برای همه باقی گذاشتید.رفتن به آنجا خیلی سخته؟
- يکشنبه 8 بهمن 1391-0:0
آقاى // شما چرا خودتان نميفرستيد؟ ما پيشنهاد نظرسنجى از مردم تنکابن و رامسر را داديم تا معلوم شود که کى حق است و کى باطل و معلوم شود که خواسته مردم چيست. البته شما حق داريد که از چنين کارى واهمه داشته باشيد چون خودتان خوب ميدانيد که خواسته اکثريت مردم چيست اما خودتان را به ندانستن ميزنيد.
- يکشنبه 8 بهمن 1391-0:0
...انهایی که به نام تنکابن ورامسر و .......کامنت میگذارند اگرراست میگویندکپی شناسنامه خود وپدر ومادر وپدر بزرگ ومادر بزرگ خودرا بگذارند معلوم میشود که اصلا ازقدیم هم مازندرانی نبودند ... حالا دارند برای مازندرانیها تفرقه ایجاد میکننداگرراست میگوییدکپی برابر اصل مدارک مذکور رابرای سایت بفرستید
- يکشنبه 8 بهمن 1391-0:0
البته نمی خوام ارزش نوشته این دوست فرهیخته رو پایین بیارم. ویا اینکه برخی از این دوستان که در مخالفت به این پست یه چیزایی نوشتن رو هم نمی خوام نکوهش کنم. اما واقعا نوشته چند تا از کامنتا تکونم داد. چرا اینقدر اتمیزه و پودر شده به مسائل نگاه میکنیم. اگه به اقوامی که در گیر مسائل قومی خود هستن نگاه کنیم میبینیم که همیشه خدا در پس این جامه دریدنها یه سوء استفاده سیاسی خوابیده.نذاریم عده ای از سودجویان از حس قوم گرایی ما استفاده کنن و خودشون و بر خر مراد سوار. من از نگاه به تاریخ خودم ،آگاهی از وضع موجود رو میخوام بکشم بیرون . نه اونکه نقض غرض کنم و به یال و کوپال بی دوام و تخیلی و فرضی گذشته ام افتخار کنم. اگه افتخار و تحسینی هم هست از خطا های کمتر صورت گرفته است ، نه کارهای خارق العاده و شگفت انگیز گذشتگان. تاریخ ما پر است از ابهام و سردرگمی و غبطه و اندکی هم غرور.
من این سینه چاک زدنها رو از ضعف حکومت مرکزی میدونم. وقتی مردم یک کشور امید شون به حکومت مرکزی دچار تزلزل میشه ، به خورده فرهنگها و دسته جات کوتوله ای قومی قبیله ای رو میارن.تا اینکه بتونن برای خودشون امنیت و امید بیارن. این سخن سیاسی نیست این حقیقته - گرچه من وامثال من هرچی خودمون و جر بدیم که آقایون این گونه دیدگاهها هیچ ربطی به عناصر بیگانه نداره ، بی فایده است -. اما چه کنیم که بالاخره این درد کهنه باید یه جایی گفته بشه.
ای کاش این دوست نویسنده مون خودش این مطالب و نمی نوشت. ایکاش این پست توسط یکی دیگه به انشاء در می اومد. خیلی دوست داشتم که میشد با تک تک این کامنتا چلنج کرد و اون حس غریب مونده دیسکورس و برملاکرد. اما ما که مثل آقای اذغدی و الهی قمشه ای تریبون دست مون نیست تا بتونیم با مردم صحبت کنیم. تا به این مردم بگیم که برادر خورشیدتون جای دیگه ایه . بگیم که هیچ فخری در گیلانی بودن و مازندرانی بودن و کرد بودن ترک بودن و ...نیست.ما تاریخمون و داریم ، سر و ته ورق میزنیم. به نوشته اون شیرازیه نگاه کنید ! اگه این شخص رو به عنوان یه بیگانه فرض کنیم ، باید بگم دقیقا حقیقت تو نگاه اونه . چرا که بدون هرگونه علقه و علاقه ای و بدون هر تعصبی داره به این سوژه نگاه میکنه.
/ حقیقت اینه که یه شکافی وجود داره . آقای نویسنده نمی تونه این شکاف و نبینه .تمام هنر هر اندیشه ای یافتن شکاف موجود در هر وضعیته . اگه ما نتونیم این شکاف و درک کنیم و یا اگه نتونیم این شکاف و تعریف کنیم ، آنچه رخ خواهد داد همان رخداده ! با این تفاوت که این رخداد دیگر از حدود تعریفها و آگاهی مان خارج خواهد شد. پس انکار هر سوژه واقعی ، نه تنها کمکی به جریان رخداد نخواهد کرد که اتفاقا هر گزینه معطوف به جبری که بخواد بجای اون شکاف انکار شده بنشینه ، خواه نا خواه می بایست همان نقش رو بازی کنه... - شنبه 7 بهمن 1391-0:0
اتفاقا برعکس آقاى کندرو! اگر کسى وقت ندارد تمام كامنتها را بخواند بهتر است کامنت شهروند دردمند تنکابنى را بخواند تا واقعيت را دريابد.
- شنبه 7 بهمن 1391-0:0
از دوستایی که وقت ندارن همه کامنتا رو بخونن خواهش می کنم کامنت "علیزاده از شیراز "و بخونن. نقدی که سراسر صدیق و دمادم صریح . ای کاش دوستا مون از این زاویه ها هم به موضوع نگاه می کردن. ای کاش !
- شنبه 7 بهمن 1391-0:0
در پاسخ به برخی دوستان که بدون هرگونه تاملی و صرفا از سر خود خواهی به این پست هجمه وارد کرده اند :
جای آن است که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف می شکند بازارش ؟! - شنبه 7 بهمن 1391-0:0
جانا سخن از زبان ما میگویی !
1_ همین چند سال پیش بود که برای مقابله با تفکر تقسیم این استان مطلبی را در یکی از روزنامه خواستم چاپ کنند . لیکن مدیر مسئو.ل آن روزنامه – سراسری – خواست بخشهایی را حذف کند و با مخالفت من در نهایت به این نتیجه رسیدم که یا چاپ نشود یا همه موارد به چاپ برسد.
2- من در نوشته این پست هیچ گژ اندیشی و یک جانبه نگری ندیدم.
3- بخشهایی که به کسانی حمله شده است برایم السویه است و فکر میکنم حاشیه این گفتار است و به خوشان وامیگذارم.
4- با بخشهایی از نوشته بهروز شمس پور موافقم.
5- اول اینکه این تقسیمات نشان از ضعف مفرت مدیریبت کلان مملکت دارد ، که برای کنترل – نه لزوما اداره – کشور مدتی است که مانند بختک در این خیال محالاندیش چنبره زده است.
6- اما در انتقاد از نوشته این دوست عزیز باید عرض کنم که آن زمان که من به نقد این دیدگاه پرداخته بودم زمزمههایی از ایجاد استانی تحت عنوان جعلی استان ساحلی یا اراجیفی از این دست بوده است. من یک مازنی هستم و زبانم هم مازنی است. اما این تمسک و توصل به زبان به معنی دوست داشتن مازنی ها نیست . من می توانم پدرم را دوست بدارم و در عین حال به افکار و اخلاق و طرز تلقی اش هم بتازم.
6- پرسشی که من در آن مقاله عرض کرده بودم این بود که آنها که معتقدند با ایجاد استانی به نام ساحلی ؟! معضل این بی توجهی برادران مثلن هم استانی مان به غرب مازندران حل میشود ، این است که به من بگویند که بعد از گذشت چند دهه اگر کسی از این دوستان بپرسد که زبان گویش شما چیست ، در پاسخ شما چه میگویید ؟! می گویید ما به زبان ساحلی (؟!) سخن میگوییم ! اگر بپرسند که تاریخ این مرز و بوم چیست ، شما میگویید هنوز در کودکی بسر می بریم ؟! چرا که فعلا چند دهه از عمرمان بیشتر نمی گذرد و ... و پرسشهایی از این دست.
7- البته من از ناسیونالیزم و اشکال دیگر آن شدیدا پرهیز میکنم که برای من انسان به ما هو انسان اصل است و ما بقی فرع. بنا ندارم که در اینجا به علقه های احساسی بپردازم . اما وجود تکثری با صلابت را باور دارم . چرا که برای ابراز اندیشه خواه ناخواه ناچار به پذیرش برخی تکثرات هستیم . البته از چرندیات وحدت - تکثری هم به شدت گریزانم. من زمینی ام و ایرانی و مازندرانی . اینها قطعا از برچسبهای معرفه من در عرصه عمومی هستند.اما در خواستگاه حقیقی من یک انسانم.
8- بند 7 را به این دلیل آوردم تا به جانب داری از که و چه ها متهم نشوم.
9- شما اگر به چالوس نگاهی مستقل بیاندازید خواهید دید که اساسا شهر شگرفی است. از نظر من شهری بسیار مدرن و دموکرات . البته این مدرنیزم نه به دلیل ساختار اندیشگی و درون سوژه گی که تنها به دلیل ژئوپولیتیکی و به اصطلاح سوق الجیشی بوده است .
چالوس نزدیک ترین شهر به پایتخت است.
بین سه استان تهران گیلان و( مازندران) و خراسان واقع شده است.
وجود کارخانه حریر بافی و اولین نماد دنیای صنعتی با خود فرهنگ و کنشهای مربوط به جریانهای مبارزاتی ده های ماقبل بیست و پس از بیست را به همراه داشته است . در این فکت تنها دو شهر آمل و رشت بوده اند که با چالوس قابل مقایسه بوده اند.
در این شهر مدرن شما شاهد حضور اقوام و اقلیتهای متعددی هستید که به سادگی توانستند در کنار ساکنان اولیه آن به زندگی و تبادل آرای و سنن بپردازند. در واقع خط بطلان عصبیت ابن خلدونی را در این شهر خواهید دید. ترکان ، کردان ، اصفهانی ها ، گیلانی ها ، قمی ها ، یزدیها ، قائم شهری ها (شاهی) ،آملی ها و...
من به عنوان کسی که از جهان وطنی حمایت میکند و میاندیشد به این شهر افتخار میکنم. این فرهنگ اساسا بی نام و نشان است و دلیل توفیقش هم در این بی نام و نشانی است.ملغمه سرکه و شکر و انگبین که سکنجبینش میخوانند.
شاید برخی فکر کنند که من چه آلاف و اولوفی در وصف این شهر براه انداخته ام . باور کنید اگر بخواهید ناسزایم بگویید بهتر است بگویید: که خواسته به شهر خود ببالد ! نه برادر این شهر کوفتی جز نامی که قدمت دارد و نام آورانی که همگی در دل خاک خفته اند چیز دندان گیری ندارد. من از آنچه در این شهر اتفاق افتاده است سخن گفته ام و تازه گفته ام که این همه نه از سر فهم و تاملی برنامه ریزی شده چالوسیان که بر حسب اتفاق بوده است. وگرنه دیدن آن همه دست اندازها و خرابیها در این شهر چشم نمیخواهد .
چالوسیان این همه خرابی را دیده اند و دیده اند که بهترین مکانهای تفریحی و توریستی شان ، توسط یگانهای قدر قدرت نظامی و دیگران به تمرینگاه و سربازخانه ها مبدل شده است. دیده اند که آن ور انقلابشان تا این ور انقلابشان چالوس همان یک خیابان و همان هزارچاله ها ی ناگهان !
برادر مسئله صرفا در فرهنگ و زبان و تاریخ ... خلاصه نمی شود که چالوسیان آنقدر توان فرهنگی داشته اند که مانند برخی از اقوام به ظاهر قوی ، هرگز از ورود سایر اقوام و فرهنگ به شهر و دیار خود هراسان نبوده اند.
شاید هم اینک بیش از نیمی از اهالی چالوس را سایر اقوام مهاجر تشکیل دهند ، اما انان امروز چالوسی اند و زبانشان هم مازنی . اما چالوسیان به هر زبانی که بخواهند سخن میگویند . گاه ترکی گاه گیلکی و گاه کردی و ...اما زبان رسمی ناگفته همان مازنی است.
آمیزش گیلکها با ترکان ، ترکان با مازنی ها ، قمی ها با کردها و...چنان فرهنگ و چنان آرایشی را پدید آورده است که وصف ناپذیر است.
از چالوس که بگذریم به جان کلام میرسم . معتقدم که این استان نمی بایست تجزیه گردد. و چنانچه به ناچار راهی جز این نبوده نباشد ، فقط یک گزینه می ماند آن هم مازندران غربی است. همان گزینه ای که در آذربایجان و خراسان اتفاق افتاد.
اما باز هم تکرار میکنم هرچند ما به هوش و زیرکی مسئولین مان چندان باور نداریم و اساسا فکر نمی کنیم که برای رفع مشکلی که ما در غرب استان با آن مواجهیم با نیت و آمالی غیر سیاسی به این مسئله بپردازند و در این بهانه با شما شریکیم ، اما آیاشما هم با مشکلاتی که این مردم در غرب مازندران با آن مواجه اند شریکید؟
- شنبه 7 بهمن 1391-0:0
گیرم که مازندران هم تقسیم شد به نظر شما تا چه حد تقسیم کردن می تواند مشکلات را کم رنگ کند. چراهمه صورت مسئله را پاک می کنند به جای حل کردن مسئله؟!
مازندران، مازندران است نه ساری-نه آمل- نه تنکابن، نه شرق استان و نه غرب استان، فقط یک کلمه مازندران] همین وبس - شنبه 7 بهمن 1391-0:0
احسنت خدا خیرت بده که همیشه حرف حق زدین
- شنبه 7 بهمن 1391-0:0
جناب بابک شمس.
اگر برنامه ریزی کردید که آقای احمدی لاشکی استاندار و شما فرماندار یا معاون استاندار می شوید اشتباه است. برای فردای خیالی هم یک عده پشت صف هستند. شما و امسال شما را هم قربانی می کنند. هر چه باشد قلم بدست هستی. سیاست را رها کن. همان قلم را داشته باش. - شنبه 7 بهمن 1391-0:0
از عزیزان غرب مازندران دعوت می کنیم تا پیش از جدائی یک مسافرت به بند گز ، کردکوی، بندر ترکمن، آق قلا، علی آباد، وحتی گرگان، گنبد و مینودشت و .... بکند. بعد مقایسه کنید با همان رامسر- تنکابن- نوشهر- چالوس- نور- چمستان- و گلوگاه و بهشهر و نکا
- شنبه 7 بهمن 1391-0:0
کامنت بى سر و ته و صد من يه غاز خود را يک بار نوشتيد و جوابش هم داده شد. لطفا اسپم نکنيد. از مازندنومه تعجب ميکنم که چطور کامنت تکرارى را تأييد کرده
- شنبه 7 بهمن 1391-0:0
•فرض کنید همین فردا مازندران غربی درست کردند.
1-نور و محمود آباد اصلا زیر بلیط شما خواهند رفت
2-رامسر ادعای خدایی دارد میگوید پایتخت جهان هستم همسایش تنکابن قبول میکند؟
3-تنکابن خودش یک دنیا حرف دارد،حالا رامسر زیر بار مرکزیت تنکابن خواهد رفت؟
4-وقتی چالوس دارد میدان داری میکند،فکر میکنید که همه این کارها برای آقایی رامسر و تنکابن است؟
5-گیلان را که به این استان مازندران غربی نمی دهند
6-نور و محمود آباد که محال است آن طرف بروند
7-پس جز نزاع و دعوا و کینه توزی چه چیزی گیر چه کسی می آید؟ چرا عقل را بکار نمیاندازید
8-همه حرف استاد اسلامی همین است
- شنبه 7 بهمن 1391-0:0
حاج حسین عزیز
راست گفتی اگر آن روز نمایندگان ما در مجلس در زمان میر حسین،مازندران را صنعت ممنوعه نمیکردند،حالا ما هم از برکت دلارهای هفت تومانی صنعت داشتیم،اشتغال داشتیم،آبادانی بیشتر داشتیم ما نباید فراموش کنیم که دیروز چه کاشتیم که اینگونه داریم برداشت میکنیم
- شنبه 7 بهمن 1391-0:0
اعضای این خانواده را تکه تکه میکنید که مساوات را برقرار کنید؟ به مثال ساده پس بیاید هر چه کودک است از خانواده و پدر و مادر خود بستانید به امید واهی اینکه این تفرق اوضاع را بهتر کند. .مازندران سرسبز و غنی و تاریخی ما قربانی همین تفکرات واهی شده.میگویم چطور است به خاطر این همه ضعف و فقر و بدبختی ایران خود هم تکه تکه کنیم بدهیم به این و ان.!وضع بهتر میشود راهمان هم نزدیکتر!چطور است؟
- جمعه 6 بهمن 1391-0:0
... جناب آقای اسلامی شما هم نوعی ... هستید . یه جوری صحبت می کنید انگار همه دارن مازندران رو از ریشه در میارن و فقط شما دلسوز این استان هستید . مظلوم تر از میرحسین موسوی گیر نیاورید بی انصاف ؟ میدونی به این رفتار ناجوانمردانه شما چی میگن ؟ از آب گل آلود ماهی گرفتن . چکار به میرحسین داری ؟ شما تا چند سال قبل کجا بودی ؟ رفیقات اومدن تو قدرت تریبون گرفتی و داری همه رو زیر میگیری .
- جمعه 6 بهمن 1391-0:0
استاد حسين اسلامي سلام "شما ميدانيد، مردم ما هم ميدانند مشكل در ضعف مديريت است. چرا مردم را دچار تفرقه و جدايي و دعواهاي خاله زنكي ميكنيد. " (استاد حسين اسلامي) بله آقاي استاد كاملاً درست ميفرمائيد. من هم زماني مثل شما فكر ميكردم . با اينكه نوجواني بيش نبودم ، استان شدن سمنان زخمي بر قلبم شد . انگار من كوچك شدم . بزرگتر شدم گلستان را ديدم . من در گرگاني كه مال مازندران بود، دو سالي زندگي كردم . با اينكه شهري قديمي و بزرگي بود ولي امكانات شهرهاي مركزي مازندران را نداشت . من كه در كارهاي عمراني فعاليت ميكنم ، حتي يك آزمايشگاه مكانيك خاك نداشت. گلستان از ضعف مديريتي كه شما ميگوييد ، پديدار شد. حالا شما كه تاريخدان هستيد و من سرفرازي غرب مازنداران را به مركزنشينان مازني مخصوصاً بابليها كه اصلاً مارا قبول ندارند به گفتهها و نوشتههاي شما استناد ميكردم ، سري به گلستان " پاره تن ما" بزنيد . استاد بزرگم ، افتخار ميكردم عضوي از مازندران بزرگم . در سال 1365 كه مسابقات كشتي دهه مبارك فجر در بندرعباس بود، همه پهلوانهاي مازني كه پدر مومنيها هم تشريف داشتند ، به عشق مازندران بزرگ، به شام دعوت كردم . آقاي استاد ! با حلوا حلوا دهان شيرين نميشود. من هم اكنون در شهرم چالوس ميبينم، همه پروژههاي عمراني، اهم از راهسازي، فاضلابشهري ، گازرساني، پل مركز شهر،... و حتي كتابخانه ناقابل از نظر سازهاي بدست تواناي! شما مركز نشينان درست ميشود. روي اتيكت خانم دكتر عمومي بيمارستان تامين اجتماعي چالوس خانم ... نوشته بود. من بفكرم كه او بچه كندلوس كجور است و من هم دوستان زيادي به همين فاميلي دارم ، از او ميپرسم: كجاييد؟ او ميگويد: اگر بفهميد، كجاييام، شما مرا بيرون ميكنيد. گفتم: خانم دكتر اين چه حرفهاست. گفت: من قائمشهريم. او ميدانست به چه طريقي آمده. آيا شما استاد بزرگم، افتخار مازندران، شما هم متوجه شديد. استاد بزرگ ! در فرهنگ ايران عزيز ما درست نيست، كوچكي در عمل به بزرگي بياموزد. ولي بنده به اين فرهنگ طغيان مي كنم وبه شما مياموزم كه "اين مرزها نيستند كه ما را پيوند ميدهند ، بلكه زبان مشترك است" . چون اين آموزه را لمس كردم. استاد بزرگم، اگر من كار و امكانات داشته باشم ، به مازندران بزرگي كه شامل : گلستان ، سمنان، شمال تهران ، استان البرز، نواحي شرقي استان قزوين و خود مازندران فعلي افتخار ميكنم. و گر نه حتي از خودم بيزارم . پيش به سوي استاني در غرب مازندران !
- جمعه 6 بهمن 1391-0:0
یادداشت جلیل پور منصوری در جواب
نامه هتاکانه حسین اسلامی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
( سر گروهبان می بخشید، ما دیگر پیاده نظام شما نیستیم! )
http://ostane-tonekabon.blogfa.com/ - جمعه 6 بهمن 1391-0:0
همین اقای اسلامی تا چندسال پیش میخواست نام دریای خزر رو به دریای مازندران تغییر نام بده که البته سر جاش نشوندنش...حالا...ادای خسرو معتضد در میاره - جمعه 6 بهمن 1391-0:0
کسانى که حاضرند براى به اصطلاح بزرگى مازندران توهمى خود بديهى ترين دلايل منطقى را هم انکار کنند بهتر است نام مقدس مولا على را به زبان نياورند. جاذبه و دافعه شما بيشتر از نوع يزيد و معاويه است که حق طلبان با او دشمن بودند و بادمجان دور قاب چين ها دور و برش. به حق مولى على به زودى غرب استان را براى هميشه از دست تعصبهاى كوركورانه شما خلاص خواهيم كرد.
- جمعه 6 بهمن 1391-0:0
افرادى كه به اسم تنكابنى و رامسرى در سايتهاى مختلف نظر ميگذاريد و ديگران را هم مثل خودتان فرض ميكنيد! اصلا ما فرض ميكنيم كه شما واقعا راست ميگوييد! حتى در اين صورت آيا بهتر نيست که همه چيز را به نظر اكثريت مردم واگذار کنيم؟ از مردم تنکابن و رامسر بپرسيم که در صورت منتفى بودن استان جديد، گيلان را ترجيح ميدهند يا مازندران؟ برآورد من اين است که اکثريت بسيار بالاى مردم رامسر و همچنين تنکابن ( البته با درصدى كمتر از رامسر ) موافق الحاق به گيلان در صورت منتفى بودن استان جديد هستند. آن اقليت مخالف هم عمدتا يا برخى نشتاروديها هستند و يا برخى ييلاقات تنکابن. البته براى اين هم راه حل وجود دارد و ميتوان نشتارود را به عباس آباد ملحق کرد. به هر حال نظر اکثريت مردم در اين باره ملاک است.
- جمعه 6 بهمن 1391-0:0
باز دم شمس گرم که شجاعانه نامش را پای نظراتش می زند نه اینکه یکی با 10 اسم از دفتر ساری شناسی بیاد و تعریف استاد کند!!!
- پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
عزیزان غرب استانی!اگرازمسوولان و...معترض اید و اگرچاره ای غیراز تاسیس استان جدید نمی بینید-که البته گمان نمی کنم این بهترین راه حل باشد-به مازندرانی بودن مازندران عزیز مان رحم کنیدو نام و هویت مازندرانی اش را پاس بدارید:مازندران،سرزمینی یگانه امادارای 2 استانداری.
- پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
فوبیای تقسیم استان مازندران
من به عنوان یک شهروند بابلی و علاقه مند به زبان و فرهنگ شمالی از آستارا تا علی آباد کتول (گیلکی،تبری،تالشی)،تشکیل استان جدید را بر خلاف منافع مردم مازندران نمی بینم.تشکیل استان جدید چه ایرادی دارد؟آیا با تشکیل استان جدید مثلا "استان کاسپین" یا "استان مازندران غربی"مردم چالوس زبانشان که تبری است زبانشان تبدیل به زبان ترکی می شود.یا نژادشان که تپوری است تبدیل به نژاد مغولی می شود؟یا تنکابنی ها که زبانشان بین گیلکی و تبری است مثلا ژاپونی می شود؟علت "فوبیای (ترس غیر منطقی)تقسیم استان"چیست؟چرا آقای اسلامی و افراد مثل او دچار فوبیای تقسیم مازندران هستند؟ زبان و فرهنگ شمالی از آستارا تا آزاد شهر در حال مرگ است.زبان تالشی که در حال جایگزینی و تبدیل شدن به زبان ترکی است.زبان گیلکی هم جای خود را به زبان فارسی می دهد و ربان تبری هم همینطور.آیا شایسته نیست بجای ترس غیر منطقی از تقسیم استان از مرگ زبان و فرهنگ شمالی بترسیم؟گیلانی ها ،مازندرانی ها و گلستانی ها اکثرا به یک زبان گپ می زنند یعنی زبان شمالی.زبان گیلکی و تبری خیلی با هم فرق ندارند.اشتراکاتشان آنقدر زیاد است که نمی توان گیلکی و تبری را دو زبان جدا از هم دانست.فرهنگ شمالی ها (گیلانی ها،مازندرانی ها،گلستانی ها)هم تقریبا یکی است.عده ای معتقد اند که فرهنگ گیلانی ها با مازندرانی ها و گلستانی ها متفاوت است من به عنوان یک شهروند بابلی تفاوتی نمی بینم.اگر تفاوت است در چه زمینه ای؟مثلا گیلانی ها در مراسمها چه جور رفتار می کنند که گلستانی ها و مازندرانی ها آن جور رفتار نمی کنند که بگوییم که فرهنگشان متفاوت است.با این همه اشتراک های فرهنگی این باعث نمی شود که ما مخالف تقسیم استان باشیم و سینه چاک بدهیم و بگوییم که مازندرانی نابود خواهد شد،و نام آنرا تجزیه بگزاریم .با جدا شدن بخشی از مازندران و تشکیل استان جدید -که من تمایل دارم نام استان جدید "استان کاسپین " یا "مازندران غربی"باشد تا استان ساحلی بی هویت مثل استان گلستان -مردم این استان همان مردمان شمالی هستند و خواهند بود و پاسدار زبان و فرهنگ شمالی.قرار نیست استان جدید به ترکستان ملحق شود و یا مردم آن ترک جماعت شوند که ما اینقدر از تشکیل استان جدید وحشت داشته باشیم. هیچ شکی وجود ندارد که فاصله هر شهری با مرکز استان هر چه کمتر باشد مردم آن شهر راحتتر هستند.ما باید به غرب استان مازندرانی ها حق بدهیم که از دوری راه شکایت داشته باشند.برای مثال برای من بابلی عذاب آور بود برای کار اداری مثلا به تنکابن بروم.آنچه برای خود نمی پسندیم برای دیگران نپسندیم.من مطمینم افرادی که مخالف تشکیل استان جدید هستند دغدغه حفظ زبان و فرهنگ شمالی را دارند و حسن نیت دارند و نباید به آنها توهین روا داریم.و نیز آنهایی که خواهان تشکیل استان جدید هستند نیز دشمن نیستند و اهل همین آب و خاک هستند باید نظراتشان محترم شمرده شود.نگران تشکیل استان جدید نباید بود .زبان و فرهنگ تبری یا شمالی با تشکیل استان جدید از بین نخواهد رفت.شاهد خواهیم بود که مردمان استان جدید "کایسن" یا "مازندران غربی" بیشتر از گیلانی ها و مازندرانی ها و گلستانی ها پاسدار زبان و فرهنگ شمالی خواهند بود .خوشبین باشیم و از تشکیل استان جدید نترسیم.امیدوارم "استان کاسپین"یا "استان مازندران غربی"هر چه زودتر تشکیل شود.به آن روز.- سه شنبه 29 ارديبهشت 1394-14:21
درسته
- پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
احمد نویسنده مازندرانی
منفولوتی یک متفکر مصری است.
میگوید:
نابغه کسی است که تعداد زیادی دوستدار و اندکی بد خواه دارد.
این دو گروه پیوسته درباره شخصیت این نابغه جدل می کنند.
برای حافظ –سعدی – فردوسی- و .....همینگونه بوده وهست.حالا حاج حسین باید خوشحال باشد کهیک عده کمی با او پرخاش کنند و اکثر مردم مازندران قدر دان زحمات او هستند.در تنکابن و رامسر هم مردمان فرزانه و فرهیخته دوستدار او هستند.
حاج حسین جان
اگر همه مردم با شما همراه باشند و دوستدار شما باشند قطعا آن روز شما فریب کار هستید
جاذبه ودافعه را مولی علی هم داشت.
راهت را ادامه بده. - پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
پس ما ساروی ها هم میخوایم پایتخت بشیم
چون تهران از ما 4 ساعت فاصله داره
این شد منطق؟ - پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
یک مازندرانی نه شرقی نه غربی:
حاج حسین اسلامی نزدیک هفتاد سال سن دارد.پس مجلس برو هم نیست.
سی سال است برای مازندران دارد می نویسد.جوش مازندران را می زند.نوع قلم او هم از نوع ناز و غمزه نیست.اهل معامله هم نیست.چرا ما باید یک نفر که این همه برای مازندران زحمت می کشد ناسپاس باشیم.
2-در کدام مکتب آمده است که استان سازی باعث پیشرفت است؟
3-آنهایی که استان سازی کردند چه شدند؟آش همان آش و کاسه همان کاسه است.
صدای دهل شنیدن از دور خوش است.
نمونه اش استان گلستان چه شد؟چهار نفر وزیر بودند شاه شدند.چه چیزی گیر مردم آمد؟
4-مازندران هم شکل ویژه خودش را دارد.
بیشترین ضربه را ما از دریا و از ابتذال گردشگری که بیشتر به ولگردی میماند خوردیم.نتیجه آن را هم داریم میبینیم.وقتی از رامسر و ....... صدای وحشتناک ما را یکی بیاید بگیرد.ما خودمان نیستسم.ما دیگری هستیم میشنویم این همان بلایی که ما را از درون خورد.
5-مازندران تقسیم بشود یا نشود چه چیزی گیر استاد اسلامی می آید.
بحث بر سر پاسخگویی به تاریخ است.
بحث آبروداری امروز مازندران است.
بحث بر سر آبروی همان رامسر و تنکابن است.
6-همه ما میدانیم که یک گرفتاری بزرگ ما مردم وقتی دولت بعضی از نمایندگان هستند.
ما و آنها تجربه دموکراسی نداریم.این رفتار بعضی از نمایندگان و نوکر نفر جمع کردن و وعده های دروغ دادن بلای جان کشور شد.
7-اینکه از ساری برای تنکابن فریاد می زند. حتما تنکابن را مثل ساری دوست دارد.اگر با من نبوددستش میلی.چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟
پس استاد اسلامی تنکابن و رامسر پاره تن مازندران می داند.
باید ارزش این دوستی را فهمید.
8-می فرمایید که چرا ایشان تند مینویسند.حتما نرم گفتند نوشتند نشد.شاید هم درد دارند.درد آبروی مازندران دارند.فردای مازندران را می بینند.فریاد می کشند.
- پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
من می دانم چرا شمس نمی تواند سکوت کند؟بروید تهران بگویید بابک شمس کیست؟ببینید بزرگان فرهنگ و هنر و رسانه برایش چگونه احترام قائل هستند بعد ببینید چگونه در استان در حقش جفا می کنیم،والله این پیام تکذیب اسلامی نیست ولی همانطور که اسلامی حق نظر دادن دارد شمس حقش است در استانی که سالها قلم زده نظر بدهد،آقای مدیر مازندنومه تو رو خدا ثبت کن،مواقعی که حق مازندران و مازندرانی ضایع می شد بابک شمس فریاد می زد الان اطرافیان شخصی خاص به شمس فشار می آورن که حرفش رو پس بگیره،شمس و احمدی پسرخاله من نیستند،اسلامی هم پیشکسوته ولی در گوگل سرچ کنید ببینید حاج بابک بیشتر برای مازندران قلم دلسوزانه زده یا آقای مورخ
- پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
یعنی آمل وبابل و بهشهر وبابلسر وسوادکوه ونکا وگلوگاه و نور وچمستان ومحمود آباد. سرخرود. کلاردشت.و ........ بیدار شوید. صبح شد.
اون طرفها کسی در خانه نیست؟ آدمی قلم بدستی اهل دردی معلمی. یعنی هیچ؟ - پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
من خرم آبادی هستم . ساکن ساری هستم. در اینجا از تمام مردم مازندران دارند در کنار هم زندگی می کنند، خیلی از مدیران استان از غرب مازندران هستند. هیچ کس نمی پرسد که از کدام شهر هستی. ما اینجا مدیران گیلانی و آذربایجانی هم داریم.اتفاقاً در ساری و شهرهای شرق مازندران، مردمان اطراف چالوس و تنکابن و رامسر را خیلی دوست دارند. ما در اینجا اسم و رسم داریم، آبرو داریم، دوست و رفیق داریم، این کارها چیه که این نماینده چالوس راه انداخته ؟ تنکابن و رامسر و شهسوار و خرم آباد چرا وارد این بازی شدید؟؟ آقای شمس باید مردم را آرام کند، بزرگان شهسوار وارد این فتنه نشوند.
- پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
کجاست غیرت سردار شیرودی که اجازه نمی داد گرد و خاک وطن به پوتین متجاوزین به وطن بنشیند؟ کجاست غیرت شیرودی؟ ما را چه شد؟ این چه بلایی است که داریم سر خودمان در می آوریم. این دکان استان سازی را تخلیه کنید.مازندران بزرگ و یک پارچه در خدمت ایران بزرگ. مگر با استان سازی آدم مترّقی می شود؟ این دیگر چه نوع پیشرفت است؟ زمین فروشیهای بی مسولیت ، ویلا سازیها و ویلا داریها، ولگردی بجای گردشگری، از ما آدمی ساخته که قلم بدستان و روزنامه نویسهای ما هم آتش بیار معرکه شدند!!!دین و دنیای خودمان را برای پُست و مقام دیگران داریم می فروشیم.
- پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
همشهرى عزيز جناب من هم تنكابنى هستم اين که شما ده سال يک بار سارى نميروي دليل نمي شود که به فکر امثال ما همشهريانت نباشى که هرچند وقت يک بار پايشان سارى گير است.
- پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
چون غرب استانی هستم کامنتهایم ثبت نشده
گلایه دارم - پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
مازندرانی تو حق اظهار نظر داری !حسین اسلامی با نوشتن یک کتاب اونم با کمک ... حق اظهار نظر دارد و بابک شمس ناتری با سابقه اینهمه سال در مطبوعات و فرهنگ مازندران که بزرگان رسانه کشور می شناسنش حق نظر ندارد!مدیریت مازندنومه شما که شمس را بهتر از ما می شناسید و تو رو خدا نظرمون رو ثبت کن تا فکر نکنن توهین به تلاشگرها بی پاسخ می ماند - پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
آقای تنکابن و رامسر:مازندرانی نژاد نیست،تقسیمات کشوری بر اساس خط کش و متر نیست،مرکز یک کشور را وسط دایره نمیگذارند،من خودم غرب استانی هستم،هر ده سال یک بار هم به ساری نمیروم کاری ندارم.این بهانه جویی است برای نان و روغن یک عده،. ما باید مشکل خودمان را حل کنیم اتفاقا هر چه بزرگتر باشیم آسیب کمتر میبینیم، با پاره پاره شدن مشکل حل نمیشود،کجای علی آباد کتول وبندر ترکمن و بندرگز بهتر از مثلا محمود آباد و نور و کلاردشت و رامسر شد؟حتی از گلوگاه هم بهتر نشده پس آتش بیار معرکه یک آدم که هوس کرد باز در مجلس بماند نشوییم،رحیم هم فتنه گر است.
- پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
چشم این فتنه را امروز بعد از خدا یک نفر میتواند کور کند،آنهم جناب سید حسن موسوی سواد کوهی است که به داد مازندران و مردم مازندران برسد.این خدا بود که خدایی کرد تا در این دوران وانفسا آقای سید حسن موسوی عشق حسین(ع) در جایی قرار بگیرندکه با روشنگری صادقانه این آتش فتنه را خاموش کنند، آقای سید حسن موسوی خودت میدانی که مازندران تنها استان بدون موزه کشور است.اگر موزه داشتیم به همین مردم خودمان عملا نشان میدادیم که چه بودیم،چه کردیم،که بودیم ،که هستیم،شاید اینهمه اینگونه خود زنی نمیکردیم ،ما میدانیم که چه بلایی از نظر فرهنگی بر سر غرب مازندران آوردند که حالا ما غرب مازندرانیها خودمان را هم انکار می کنیم،ما در غرب مازندران مشکل راه کم و زیادنداریم و با ساری مشکل نداریم،درد ما را در همان ورود بی فرهنگی گردشگران بی فرهنگ پیدا کنید که ما را آویزان کردند،خودمان نمیدانیم که به کجا بیاویزیم،شدیم مردم سرگردان.
- پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
چرا غرب استانی از استاد اسلامی باید نفرت داشته باشند برای اینکه به تهران و سمنان گفت چرا به خانه ی مادری تجاوز کردید؟شما از تجاوز گری خوشتان می آید؟چرا؟اگر استاد اسلامی از ناموس شرف مازندران حمایت کند غرب استانی بدش می آید؟چرا؟دیدید که چقدر از درون خالی هستید،بروید آن صنعت گردشگری ویلا داریم را درست کنید که غیرت مازندرانی شما را سست نکند،شما را خواب کردند.
- پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
اصلا دعوای غرب و شرق همیشه بوده شما تازه دارید میبینید یا تا حالا خودتونو به ندیدن زدین!!!!وگرنه به قول شما مگه چالوس قحط الرجاله که از شهرهای شرق استان باید مسئولینش انتخاب بشن تا همیشه زیر سلطه اونا باشیم هر امکاناتی که هست اول باید واسه اونا باشه بعد اگه چیزی اون ته موند به غرب استانی ها برسه مگه ما آدم نیستیم فقط شما و جوونای شما باید از منافع استفاده کنن و هر چی بیکاری هستش باید واسه ما باشه تو اینجا مگه تحصیل کرده نیست که تحصیل کرده هاتونو میفرستین به غرب استان چرا؟! چون فقط زور دست شماست و شماها هستین که در صدر مقام استانی نشستین مگه جوونای ما چه گناهی دارن!!!جناب اسلامی شما فقط نظر شخصیتونو گفتین اما بدونید که شما بعنوان یک شخصیت برجسته مسئولیت سنگینی در قبال این عنوان دارید پس سعی نکنید از این عنوان برای منافع خاص خودتون استفاده کنید چون این عناوین تحت رضایت مردم هستش که بوجود میاد!!!! اغلب مردم غرب استان خواستار جدایی هستند و با نظر شما مخالفند پس سعی نکنید خودخواهانه نظرتون رو به دیگران القا کنید در ضمن خوب این یک امر مسلمی هستش که وقتی هر اتفاقی میفته خوب به طبع اون رخداد منافعی داره و همچنین ضررهایی اما باید دید که در صورت رخ دادن اون اتفاق آیا ضررها بیشتر هستند یا منافع؟!!که البته مردم غرب استان مردمانی هستند با دلی پر از مسئولین شرق استانی از اینکه همیشه مورد تبعیض بودند برایشان زجر آور بوده و برای همین منافع را در جدایی میدانند و نمایندگان هم خواسته آنها را منتقل میکنند
- پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
فعلاً که دارید با زور مازندران را تجزیه می کنید، مجلس رفتن با قیمت پاره پاره کردن ملّت ها خیلی گران است. این یک معلول است،علّت نیست. آقای محترم ما مشکل کهنه و بیماری بسیار قدیمی در امور اداری داریم. در کجای دنیا و کجای تاریخ شما دیدید یا خواندید که هر روز استان سازی کنند که پیشرفت کنند. ما هیچ کاری دیگری برای رفاه مردم نداریم جز استان سازی!این چه بی فرهنگی است که اجازه بدهیم استاندار یا یک نماینده مجلس برای سر پوش گذاشتن روی ضعف و نارسائی و گرم کردن تنور مردم فریبی هر روز استان سازی کنیم و با تفرقه انداختن دو روز بیشتر استاندار و وکیل مجلس باشیم؟ این چه درد بی درمانی است که ما را گرفتار کرده است تا عملاً بفهمیم که مشکل ما در مازندران با استان سازی حل نمی شود. حالا بندر گز و کردکوی و علی آباد و گنبد و ... در استان گلستان بهشت شدند؟ پس چرا هنوز یک باران تند، نصف استان گلستان را با خودش می برد؟ بندر ترکمن و آق قلا بهشت شد؟ گلستان شد؟
- پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
ااااااااااااه
سرما درد گرفت
خدایا ی سونامی بفرست البرز به اینور بره زیر آب خیال همه رو راحت کن - پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
در جواب مازندرانی
چقدر بابک شمس را می شناسید؟کمتر از اسلامی برای فرهنگ و هنر مازندران زحمت کشید؟ایشان استاد من در کارگاه روزنامه نگاری بود هیچوقت به کسی توهین نمی کند،جواب آقای اسلامی را هم عین خودش داد - پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
آقاى بهنام آروين؛ شما همون برويد ( همايت ) کنيد ! اين همه دلايل بارها و بارها گفته شده تازه ميگى بهانه اى ندارند؟!
- پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
غرب استانی ها بهانه ای بجز دوری تا مرکز استان ندارند؟دکتر تا پای جان همایتت میکنیم
- پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
هم استانیهای عزیز
به نظرتون چرا دکتر اسلامی بزرگوار باید خودش رو با دولت در گیر کنه؟
بهتون پیشنهاد میکنم کتاب تاریخ 2000 ساله مازندران را حتما بخوانید تا علت نیاز به یکپارچه ماندن مازندران را متوجه بشید.بجای ایجاد فضای مناسب برای کسانی که فقط به منافع شخصی خود در این طرح فکر میکنند بیایید با هم متحد و یک صدا شیم تا کسی فکر سو استفاده از استان ما را هم نداشته باشه
- چهارشنبه 4 بهمن 1391-0:0
آقاى رضا تهرانى و ساير دوستان! شما بفرماييد دليل باقى ماندن تنکابن و رامسر در مازندران چيست؟ چرا بايد وقتى که زبان، لهجه، نژاد، تاريخ، فرهنگ و همه چيز ما به گيلان بسيار نزديکتر است ما جزء مازندران باشيم؟ آن هم در شرايطى که فاصله ما تا سارى دو تا دو نيم برابر فاصله ما تا رشت است. شمايى که ميگوييد چرا نميرى گيلان بهتر است بدانيد که اينجا خاک گيلان است که به زور آن را در مازندران نگه داشته ايد. شمايى که ادعاى منطق داريد ممنون ميشوم اگر فقط يک دليل منطقى براى باقى ماندن تنکابن و رامسر در مازندران بياوريد. اگر هم نظر مردم را ميخواهيد مي توانيد بياييد اينجا و از مردم بپرسيد که در صورت منتفى بودن استان جديد، گيلان را ترجيح ميدهند يا مازندران؟ ضمنا اگر هم ميخواهيد باز آستارا را مثال بزنيد بايد بگويم که من در مورد آستارا شناخت دقيقى ندارم اما در مورد تنکابن و رامسر با اطمينان صد درصد به شما مي گويم که اين مردم را به هيچ وجه نمي توانيد ساکت کنيد تا يا با تشکيل استان جديد و يا به الحاق تنكابن و رامسر به گيلان تن دهيد.
- چهارشنبه 4 بهمن 1391-0:0
من از اونهايى که انواع و اقسام اتهامات رو به حاج قاسم احمدى نسبت ميدن يه سؤال دارم: شما از يک نماينده چه توقعى داريد؟ نماينده يک منطقه بايد حرف دل مردمش رو بزنه. حاج قاسم احمدى با همين وعده تلاش براى پيگيرى استانى شدن شصت هزار رأى آورد يعنى با اختلاف دو برابر نسبت به نفر دوم. در واقع احمدى فقط و فقط داره به وعده انتخاباتى خودش عمل ميکنه. اتفاقا اگر اين کار رو نکنه بايد متهم و مؤاخذه بشه.
- چهارشنبه 4 بهمن 1391-0:0
باسلام خدمت همه ی دوستان اهل قلم!!که باعث شدین قلم هم از دوستی با ماپشیمون بشه!!!عزیزانی که مدعی هستین کار مراحل پایانیشو میگذرونه!!اگه کارتمومه،پس چرا اینقدرزود عصبانی میشیدوتوهین میکنید؟مطمئن باشید مثل دفعات قبل،بازهم مختونو کارگرفتن،این دوستان وکیل!!مگه غیراینه که استاندارگفته این طرح کلا رفت واسۀ خودش؟مگه نه اینکه معاون سیاسی هم گفت،غرب استانیها علافن؟این آقای احمدی لاشکی هم عالمی داره واسه خودش ،مؤمن خدا،حاجی،مهندس،دکترویاهرچیز دیگه!چرا یک حرفی بدون منطق،بدون حتی یک محاسبه،ویک کارکارشناسی،تخم نفاق بین مازنی ها تقسیم میکنی؟بارها کارشناس های اهل فن،چرائی نشدن این طرح رو توی همین سایت نوشتن ولی از بس این توهم رفت تو مخ غرب استانی ها،نمیخوان قبول کنن!!مردم بزرگوارغرب استان،از نوشهر،چالوس گرفته تا محمودآباد،شایدهم آمل!!!به جای توهین و افترا،بریدیقۀ وکیلتونو بگیرید!!اینقدر توهین کردین که داد هموطن تهرانی،شیرازی،اصفهانی و ....دراومد.تو که از لهجه وزبون مازنی عارت میاد!!چرانمیری گیلان!!هم خودت راحت شی،هم بقیۀ ازدستت خلاص.وقتی تکنولوژی فاصلۀ قاره هارو از بین برده،فاصلۀ 4ساعته دیگه عددی نیست!!!!شرق استانی های عزیز،درسته که مهمان های خارج استان گاهی در سواحل غربی استان،بساط ناجور پهن میکنن،ولی این دلیل نمیشه غرب استانی کم اعتقادباشن،درخاتمه،آقای شهروند تنکابنی!!!مثلاً با سیاسیون بعله!!من میدونم،من میدونم،اتفاقاًبا این کامنتی که گذاشتی،معلوم شد،...خواب خیره!!!(مازندنومه،چندصباحی بیش نیست،آشنائی با شما،ولی ناقلا!!!خیلی کلکی!!.
- چهارشنبه 4 بهمن 1391-0:0
بهترین کار الحاق تنکابن و رامسر به گیلان است که خواسته مردم آن هم می باشد
- جمعه 31 فروردين 1397-21:37
و یا انتقال مرکز مازندران از ساری به نور
- چهارشنبه 4 بهمن 1391-0:0
به اطلاع کلیه مردم دردمند مازندرانی میرساند که برای شادی روح نمایندگان مازندران در مجلس شورای اسلامی و شادی روح اجداد همه ما و شما یک فاتحه نثار بفرمائید.
- چهارشنبه 4 بهمن 1391-0:0
نمایندگان گیلان از این خیانت به فریاد آمدند،چرا نمایندگان مازندران حرف نمی زنند، نمی شنوند؟ معامله کردند؟ پشت پرده چه خبر است؟ مردم مازندران مثل اینکه خبرهائی است.
- چهارشنبه 4 بهمن 1391-0:0
آی آقای بابک شمس. اگر کسی پیدا شود پول بگیرد برای مازندران قلم بزند و تاریخ بنویسد نباید بد باشد. امّا اگر پول بگیرند و وطن فروشی کنند، پول بگیرند تفرقه ایجاد کنند،پول بگیرند مازندران فروشی کنند، پول بگیرند فحاشی کنند، پول بگیرند تهمت بزنند، خیلی بد است.
- چهارشنبه 4 بهمن 1391-0:0
تأسف بر آن انسانی که با مازندران فروشی بخواهد پست و مقام بگیرد. به این کار می گویند وطن فروشی، آدم فروشی، مازندران فروشی.
- چهارشنبه 4 بهمن 1391-0:0
سلام
یکی از دلایل فریادهای مردم برای جدایی غرب استان تفکرات نخ نما شده افرادی مثل شماست که فکر می کنید چون با کمک پولهای بیت المال یک دو جلدی برای مازندران کتاب نوشته اید باید در هر موضوعی اظهار نظر کنید...
مگر ما رسانه ای ها تاریخ نگاری می کنیم که جنابعالی بدون حرمت داری دلسوزان به این استان دست به قلم شده به واسطه حمایتهای پشت پرده ی آقای (................) که خودش سکوی پرتابش در غرب استان بود در رسانه شانیت رسانه ای ها را پایین می اورید...
آقای اسلامی اگر تو برای مازندران نوشتی...قاسم احمدی 20 سال پیش در حوزه مردم شناسی و جامعه شناسی روستایی کتاب نوشت...
آقای اسلامی به کجا و به چه کسی متصل شدی که چنین پرخاشگرانه هتاکی می کنید؟
احساس می کنم غذایی که در مرزن آباد خوردید به شما نساخت...آنجا چیز دیگری می گفتید و الان چیز دیگری می نویسید...
سنتان زیاد است احترام خود و قلم را نگه نمی دارید حرمت فرهنگ و هنر ضایع نکنید...
بابک شمس ناتری - چهارشنبه 4 بهمن 1391-0:0
تهراني خودت متوجه حرفات شدي؟
- چهارشنبه 4 بهمن 1391-0:0
قراره برای یک سفر کاری و تقریباً تفریحی بیام مازندران. اتفاق خوشایندی که خیلی ها دوست دارن براشون بیفته. یعنی ماموریتی که به شمال باشه و بتونن همزمان تفریح و گشت و گذار هم داشته باشن. سری به گوگل زدم و مازندران و اسم چندتا منطقه رو جستجو کردم. یکی از لینک های باز شده همین سایت بود که فکر کنم مربوط به پست گورستان تاریخی سفیدچاه بود باز شد. کنجکاو شدم به صفحه اول سایت هم سری بزنم. دیدم سایت خوبیه و ازش خوشم اومد. چندتا از پست ها رو باز کردم و خوندم که یکیش همینه. تمام پست و کامنتها رو دونه دونه خوندم. چیزی جز تعجب برام حاصل نشد. نمی فهمم چطوری مردم یک استان این شکلی با هم رفتار می کنن؟ شاید چون خارج از گود نشستم نمی تونم درک کنم. اما واقعاً همچین چیزی ندیدم. به خاطر شرایط کاری تقریباً همه ایران رو گشتم. چیزی که از این پست و کامنت ها میشه حس کرد نگاه های قبیله گرایانه و متحجر در مازندرانه. نمی خوام به مازندرانی ها توهین کنم. دوستان خوبی از این استان دارم. اما مشخصه که یک عده دارن این شکلی رفتار می کنند. دعوا برای جدایی طلبی؟! ریشه این دعوا تو رفتارهای مردم منطقه می تونه باشه. واقعاً منطقی در این همه مباحثه و مجادله نمی بینم. در حالی که در همه جای دنیا به فکر برداشتن مرزها هستند و تمام اروپا به یک اتحادیه تبدیل شده و دارن سعی میکنن با یک سیاست واحد اداره بشن توی مازندران یه عده هنوز به دنبال مرزبندی هستن. فکرهای نامناسبی به سرم میزنه که دوست ندارم درست باشه. یکیش این که تازه می فهمم چرا مازندرانی ها در دولت نهم و دهم حضور پررنگی داشتند و چرا تا پیش از اون در دولت های مطرحی مثل اصلاحات و سازندگی اسمی از مازندرانی ها به این شکل که امروز هست نبود. یه دلیلش همینه که مسئولان مازندرانی خیلی خوب برای دریافت پست و منصب هزینه می کنن و براشون مهم نیست که چه طرحی رو دارن دنبال می کنن. یه نگاهی به پرونده مازندرانی های دولت نهم و دهم بندازین خیلی خوب براتون مشخص میشه. به همین نمونه هایی هم که این پژوهشگرتون اشاره کرد نگاه کنیم هم چیز کمی به دست نمیاریم. خلاصه کلام این که یه کم دنیاتون رو بزرگتر کنین. اون مسئولانی هم که دارن جدایی مازندران رو دنبال می کنن به فکر سازندگی باشن. شاید از سر شکم سیریه که اینطوری نگاه می کنین. چون توی استان های جنوبی با این که مساحت بیشتری از مازندران دارن و محرومیت هاشون چندین برابره این خبرها نیست. در مجموع خیلی باحالین. فقط حواستون باشه این وسط از دعوای شماها یه عده دیگه سود نکنن و سر شما بی کلاه نمونه. به قول یه بنده خدا «خونه ی کوچیک و قدیمی بابا بهتر از خونه ی بزرگ و مجلل و نوساز همسایه ست.» خوش باشین تاثیرگذاران پرسروصدای دولت های نهم و دهم...
- چهارشنبه 4 بهمن 1391-0:0
ادم شاخ درمیاره که یه همچه موقعی صدها نفر پا میشن و میخوان بگن مثلا ما هستیم....خب اگه هستین چرا فقط برای یقه گیری و پیرهن پاره کردنها ؟ از نمیدونم استاد و پژوهشگر و نویسنده تون گرفته تا هویج و اب هویج نمیتونین یک کلمه درست و حسابی به هم بگین...! راستی با عرض معذرت از بعضی مازندرونیا که میشناسمشون شماها بهتر نیست که اصلا جز استان تهران بشین ؟ نه ولا بزارین زیر چتر یه کلانشهر جاتون بدیم که بلد باشین درست دادخواهی بکنین....اخه این چه جور حرف زدنیه ؟ خب همینه که اربالا هرچی که مصلحتمون بدونن همون کارو میکنن ...میگن ما مهجور هستیم یا همون حضرتی که گفته بود مردم گوسفندن ماباید شبانشون باشیم که منظورش ادمائی مث...! شما اینارو نشونه ازادی بیان و تعاطی افکار میدونین؟ ... فقط باید بگیم که رسانه ها هم ازهمین قماشن و بهرصورت معرکه گیری رو دوس دارن . خب اگه هستین و اهل داد و بیداد هم هستین و اعتراض سرتون میشه اونجا که لازمه داد بکشین وگرنه همه استانهارو هم ضمیمه مازندرون شما بکنن و بخواین همینی باشین که لبتون بموقع وا نشه بهتره استان شمارو ده تیکه بکنن که حدتون همینه... - چهارشنبه 4 بهمن 1391-0:0
هویج خانم،...اصلاً می فهمی درد یعنی چه؟ تو می دانی وقتی درد داری مجبور هستی یک آه بکشی؟ تو چرا نمی فهمی که با بازی کودکانه دارند مازندران را نابود می کنند. تو می فهمی گرگان چه شد؟ چرا گرگان مُرد و استر آباد را قربانی کردند که دوباره گرگان را زنده کنند؟ که نمی شود! تو فهمیدی که استر آباد چه جایگاهی در تاریخ داشت. تو فقط یک هویج هستی!! - چهارشنبه 4 بهمن 1391-0:0
من دوستان تنكابني زيادي داشتم،تنكابني ها شباهتي به مازني ها،فارس ها ندارند ودر عين ساده زيستي افراطي از نظر اخلاقي و روش امرارمعاش بشدت به رشتي ها شباهت دارند(البته من تا الان رشتي نديده ام) و كاملا مازني ها و تنكابني ها را محق مي دانم كه خواستار جدايي از هم باشند.
- چهارشنبه 4 بهمن 1391-0:0
هويج جان ! ما در مقايسه با سارى ، رشت رو براى تنکابن و رامسر ترجيح ميديم. اما اگه استان جديد تشکيل بشه که ديگه حرفى نداريم.
- چهارشنبه 4 بهمن 1391-0:0
از خواندن مطالب و يادداشت ها حاصلي جز دلگيري و عقده گشايي برنمي آيد. زماني جغرافياي مازندران شامل مازندران فعلي، گلستان، سمنان و كاشان بود و تنها در سمنان فرمانداري كل مستقر كرده بودند. آن زمان نه هواپيما بود و نه ماشين صد ميليوني و نه جاده خوب و اينترنت پر سرعت. امروز همه چيز داريم و هيچ چيز نداريم. به راستي با جدايي بخشي از مازندران، مشكلات مرتفع مي شود. با طرح گام به گام و بي صداي تبديل ده به شهر و شهر به شهرستان مي توان به جايگاه شايسته رسيد. با فروش كارخانه فولاد و ايجاد منوريل در غرب استان مي توان متمدن شد. با حذف زمينهاي كشاورزي و تبديل آن به ويلا و توزيع ژيلا مي توان قطب گردشگري شد. به جاي قطعه قطعه شدن خاك و زبان و فرهنگ به دنبال انتخاب مديران لايق و كارآمد باشيم والا با كوتاه نمودن جاده نمي توان به رشد رسيد. مازندران سياستمدار دلسوز و لايق ندارد.
- چهارشنبه 4 بهمن 1391-0:0
آقاى احسان از تنکابن فکر نميکنم غرامتى در کار باشد چون در طرح پيشنهادى با نام مازندران غربى مرکزيت به نوشهر يا چالوس ميرسد. البته که شما هم براى ما عزيز هستيد و مهم استان شدن است نه نام و مرکز استان.
- چهارشنبه 4 بهمن 1391-0:0
با درود. « قلم چون گرفتی دو رویی مکن» بدان و آگاه باش که قلم حرمت دارد و حضرت حق در «نبی»کریم بدان سوگند یاد کرده است .این چه ادبیاتی است که می فر مایید :این بی جا کرد آن غلط کرد و شمشیر را از رو بسته اشتلم کنان در میدان خالی از سوار یکه تازی می کنید؟جنابعالی مگر نبودید در زمان همان میر حسین هزار جور مدیحه سرایی می کردید در اغلب رسانه های اصلی مازندران حالا چه شده ...؟... آقای اسلامی عزیز شمایان که گمان می کنید عشق مازندران پیمانهی هستی شمارا در نوردیده چرا از اون ور بام افتادید مثل عده ای از غرب مازندرانی ها که از این ور بام افادند و با ندیدن فاصله ی تنکابن تا رشت خواهان پیوستن به گیلانند .من و همه ی هویج های عالم افراط و تفریط را از هر نوعی که با شد محکوم می کنیم و دست به دست چغندر ها داده دنبال راهی معقول و منطقی خواهیم بود ....البته نراحت نشید ...؟ضمنا آسمان را چرا بهبا ریسمان می بافید موضوع چه ربطی با میر حسین دارد «مردی نبود فتاده را پای زدن»...
- سه شنبه 3 بهمن 1391-0:0
تنکابنى، مازندرانى نيست. تنکابن و رامسر جزئى از خاگ گيلانند. از دست دادن نوشهر و چالوس براى مازندران غرامت اين همه سالى است که تنکابن و رامسر را به زور در مازندران نگه داشته ايد. البته ما با نوشهر و چالوسيها زندگى برادرانه اى در استان جديد خواهيم داشت. آنها همدياران عزيز ما در استان جديد هستند.
- سه شنبه 3 بهمن 1391-0:0
تموم اين سريال ها زير سر ... و جالبه كه تو همشون اسم روستاهاي نوشهر و خالوس به وضوح مياد و قصد خورد كردنشونو داره. روزي مي رسه كه بلاي خدا در مقابل اين جفاها نازل بشه.بخدا دست من بود همين امروز تنكابن و رامسر از مازندران جدا مي كردم ،اصلا حاضر نيستم حتي يك ثانيه هم توي استان باآبروي مازندران باشند ولي امان از استاندار
- سه شنبه 3 بهمن 1391-0:0
کار تیم انحرافی است . آقا اسفندیار عزیز مردم حواسشون هست . احمدی لاشکـــــــــــــــی هم هستیم میبینیم به کجا میره .
- سه شنبه 3 بهمن 1391-0:0
ساری هم باید تبدیل به پایتخت ایران بشه . همه ساروی ها هم موافقند . میزان رای ملت است !
- سه شنبه 3 بهمن 1391-0:0
ما را چه می شود ؟ انصافاً نگاه درستی به مشکل نمی کنیم . همه مطلب ، فقط مشکلات اداری است . دولت همه اموز را به دست حود پیچیده و نمایندگان صاحب اختیار دولتی هم گاهی در فاصله دور مستقر می شوند . مردمی که نگاهشان به دست دولت است و می دانیم دولت است که همه اختیارات از جمله اختیار توزیع درامدهای نفتی را در دستان خود دارد . مردم بایستی چه کار کنند ؟ بیاییم برای درمان یک زخم جراحتی دیگر و یا جراحتی عمیق فرهنگی را بر خودمان هموار نکنیم . نه یک ساروی و نه یک تنکابنی این حق را ندارد که مازندرانی بودنش را انکار کند . این چیز ها شوخی نیست . چشممان را باز کنیم و برای رفع بوروکراسی ناجوری که دامن ما را گرفته به مقدساتمان و به فرهنگمان لطمه وارد نکنیم . ببینیم شهروند تنکابنی ما از چه ناله می کند . او را و سخن اورا درک کنیم . او به دنبال راه حل برای همان مشکلی است که به نا حق به او تحمیل شده . این حرف ها که در میان ما رد و بدل می شود حرفی نیست که عوام الناس ما هم قبول کند . آنوقت می بینیم نویسنده و پژوهشگر و مورخ و... ما بی محابا و بدون تعمق روی اصل مساله به یکدیگر می تازند . برادران و خواهران من به خود بیاییم !
- سه شنبه 3 بهمن 1391-0:0
از مازندنومه انتظار نداشتيم که کامنتهاى غرب استانيها رو سانسور کنه. کامنت منو بعد از انتشار اوليه حذف کرديد.
- سه شنبه 3 بهمن 1391-0:0
آقاى اسلامى تو و امثال تو اونقدر در تئورى توهم توطئه غرق شدين که خواست همگانى مردم غرب استان رو نمي بينين يا نميخواين که ببينين. اما تو که دم از شيعيان و علويان ميزنى اگر به آخرت اعتقاد دارى بدان که مردم غرب استان حلالت نميکنند. مازندنومه تو رو خدا منتشر کن.
- سه شنبه 3 بهمن 1391-0:0
آقای اسلامی سلام، طرح استان شدن شرق گیلان و غرب مازندران مراحل پایانی خودش رو می گذراند. ما چه خیری از مازندران دیدیم که به ماندن در آن دلخوش باشیم. اصلا چرا باید در مازندران بمانیم. مگر خودتان ننوشتید که تنکابن دیلم!؟ پس چه انتظاری دارید که تنکابن دیلم و گیلک حتما مازندرانی شود؟! این انتظار شما مثل آن استکه به شما بگوییم که بفرمائید گیلک شوید! و دست از مازنی بودن خود بکشید! جناب اسلامی آیا واقعا دغدغه تجزیه مازندران را دارید؟! آیا حاضرید که مثلا مرکز استان به تنکابن، چالوس یا یکی دیگر از شهرهای غرب مازندران بیاید تا هم مردم غرب مازندران راضی شده و هم از تجزیه مازندران شما جلوگیری شود؟! مسلما هرگز راضی به این امر نخواهید شد! پس توقعی از ما هم نداشته باشید که بله قربانگوی شما مازندرانیهای محترم شویم! امام عزیزمان فرمودند که میزان رای و خواسته ملت است. شما به خودتان زحمت داده و به غرب استان تشریف فرما شوید تا از نزدیک مطالبه مردم را مشاهده نمائید! مطالبه ای که چندین سال استکه مردم برای رسیدن به آن تلاش می کنند! آیا شما هم مجبور بوده اید که به خاطر یک کار ساده و دریافت یک مجوز بسیار کوچک 4 الی 5 ساعت راه را تا مرکز استان طی نمایید و با همین میزان زمان از دست رفته نیز برگردید؟! تازه اگر هم جواب نگرفته باشید مجبور شود که در روزهای آتی نیز دوباره بروید؟! آیا تا حالا شده که خدای ناکرده عزیزی را در این طی مسافت طاقت فرسا بخاطر خطرات جاده ای و تصادفات از دست داده باشید؟! ولی ما این تجربیات تلخ را داریم! آقای اسلامی محبت نموده یک سوزن به خودتان بزنید و سپس یک جوالدوز هم به ما! مردم غرب مازندران مگر چه گناهی کردند که باید زیر سلطه مازندران و متحمل جفا و تبعیضهای شما باشند؟! به خدا ما هم مسلمانیم! به خدا ما هم شیعه آقا امیرالمومنین هستیم! به خدا ما هم شیفته و عاشق امام حسینیم! به خدا ما هم تابع ولایت و رهبر و حامی نظام مقدس جمهوری اسلامی هستیم و برای تحقق و به وجود آمدن این نظام اسلامی جوانهای زیادی را فدا و تقدیم نمودیم! برادرمن چرا یکطرفه به مسئله نگاه می کنید؟! مقداری وجدان و انصافتان را هم به کار بیندازید و خودتان را جای ما بگذارید! چرا باید من تنکابنی که فاصله ام تا مرکز گیلان 130 کیلومتر است به جای رفتن به رشت فاصله 235 کیلومتری تا مرکز مازندران را طی کنم؟! چرا باید یک رامسری به جای طی فاصله اندک 100 کیلومتری تا رشت فاصله 255 کیلومتری تا ساری را طی نماید؟! یک لحظه و فقط یک لحظه نه بیشتر، خودتان را جای ما بگذارید که برای رفتن به ساری مجبوریم ساعت 3 یا 4 صبح از خانه بزنیم بیرون و آن هم معلوم نیست که به مقصد برسیم یا خیر! جناب اسلامی آیا می دانستید که فاصله مان به مراکز استانهای گیلان، البرز، قزوین و حتی در صورت راه اندازی بزرگراه تهران شمال به تهران بسیار نزدیکتر از ساری است؟! آقای اسلامی برای بُرون رفت از این معضل 3 راه حل بیشتر متصور نیست:
1- انتقال مرکز استان به یکی شهرهای غرب استان، تا شما هم بچشید آنچه را که ما سالهاست در حال چشیدن و تحمل آن هستیم! 2- الحاق برخی شهرستانهای غرب مازندران از جمله: تنکابن و رامسر به استان گیلان با توجه به قرابت فرهنگی، گویشی، نژادی و فاصله اندک این شهرستانها به گیلان و مرکز آن 3- ایجاد استان جدید ساحلی در حد فاصل شرق گیلان و غرب مازندران از رودسر و املش تا نوشهر _ که در اینصورت مشکل مشابه مردم شرق گیلان هم بر طرف گشته و هم محال ثلاث شمالی تاریخی هم شکل خواهد گرفت. زیرا جنابعالی هم بهتر از من می دانید که زمانی را که ایران دارای 10 استان بود، شهرستان تنکابن و رشت جزو استان اول بودند که شهرستان تنکابن هم از رودسر و املش شروع و تا نوشهر و رویان ادامه داشته است./ ببخشید که مقداری طولانی شد. آنچه را که خداپسندانه بود پیشنهاد دادم ، تصمیم گیری را نیز به وجدان تان می سپارم. گرچه مقداری دیر شده و خبری را که بنده دارم به زودی استان ساحلی اعلام خواهد شد و نماینده محترم رودسر و املش نیز دستور موافقت رئیس محترم جمهور را در نامه درخواست الحاق رودسر و املش به استان جدید گرفته است! موفق و موید باشید./ از مدیریت سایت وزین مازندنومه هم کمافی السابق انتظار انتشار کامنت و احترام به سلیقه های کاربران مختلف را دارم که قطعا چنین خواهد بود. برای دوستان مازندنومه نیز آرزوی توفیق دارم._ شهروند دردمند از تنکابن - سه شنبه 3 بهمن 1391-0:0
تمايل يا عدم تمايل ما نوريها براى اين طرح بستگى به مرکز آن دارد. در صورت مرکزيت نوشهر يا حتى چالوس ما شديدا علاقه مند به الحاق به مازندران غربى هستيم.
- سه شنبه 3 بهمن 1391-0:0
حاج قاسم احمدی ، تشکر تشکر
حاج قاسم احمدی ، تشکر تشکر
حاج قاسم احمدی ، تشکر تشکر
حاج قاسم احمدی ، تشکر تشکر
حاج قاسم احمدی ، تشکر تشکر
حاج قاسم احمدی ، تشکر تشکر
حاج قاسم احمدی ، تشکر تشکر
حاج قاسم احمدی ، تشکر تشکر
حاج قاسم احمدی ، تشکر تشکر - سه شنبه 3 بهمن 1391-0:0
اگه بحث مشکلات تصادف در جاده برای رسیدن به مرکز استان است پس چرا در کشور چند پایتخت ایجاد نکنیم؟ تکلیف اون بنده خدایی که از بندر عباس، زاهدان و .... برای حل مشکلات اداری پس از طی بیش از هزار کیلومتر به تهران می آید چیست؟
آقایون کمی منطقی باشید. مشکل جدی غرب مازندران چیست؟ پیشرفت غرب مازندران را با شرق آن که امروزه جزو استان گلستان شده است مقایسه کنید.
شک نداشته باشید که شهرهایی امثال نور و محمود آباد تمایلی به جداشدن از مازندران ندارند و مهمترین دلیل آن نزدیک تر بودن به ساری است تا تنکابن. ضمنا شما بفرمایید مرکز استان جدید کجا خواهد بود؟ تنکابن؟ رامسر؟ چالوس؟ نوشهر؟ .... - سه شنبه 3 بهمن 1391-0:0
مردم مازندران،درست است که اهل قلم هستم و سیاسی نیستم و سیاست باز نیستم ولی سیاسی کاریهای آقایان را که میفهمم.بزودی آخرین پرده ی این سناریوی کثیف را بلا خواهم زد،تمام مازندرانیهای بدنه وزارتخانه ها به من خبر میدهند ،من با صاحب منصبان بد منصب کار ندارم،من بچه نیستم که باور کنم یک نفر نماینده بتواند مازندران را تقسیم کند،حالا اون از این آب گل آلود دارد ماهی بزرگ خودش را میگیرد.اصلا گرفتاری ما از بالا تر از استان هست،از چهار سال قبل تمام مازندران و بخشداران و مردان وزارت کشوری غرب استان را به شرط چاقو انتخاب میکردند،مگر من نمیدانم که مثلا فرماندار پهنه کلایی ساروی چرا فرماندار چالوس است،که بگوید یک ساروی با این طرح موافق است،رئیس اوقاف اونجا چکاره است که وارد این بازی بشود؟و از این روسهستند که نامه را باید از استانداری به وزارت کشور بفرستند،تا اشاره چشم و ابروی مقامت اینجا نباشد آنجا چکار میتوتنند بکنند.منهم میدانم که آقا رحیم سر نخ را در دست دارد.تمام این اسناد و مدارک را به موقع رو خواهم کرد،از ماست که بر ماست،بخش عظیم از این فتنه را همین همشهری های ساروی من در دست دارند.برای پست و مقام خیلی کارها میکنند،فقط یک چیز را این مسولین بدانند؛اولا من تنها نیستم،مازندرانیهای اصیل با من همدل و همزبان هستند به چهار تا فحش و ناسزا به من دل خوش نکنید ثانیا نه تنها مارندران هرگز تقسیم نخواهد شد که ما امروز شروع کردیم،پنجاه سال دیگر هم که بشود بخشهای از دست رفته مازندران را به مازندران بر میگردانیم،من نزدیک هفتاد سال دارم،با مردن من که این حرف و حدیث تمام نمیشود،مردم مازندران که نخواهند مرد.مازندران را چنگیز و تیمور هم نتوانستند از بین ببرند،روسها کم غلط کردند؟مازندران با تقسیم شدن آباد نمیشود،بلکه میمیرد.ما باید بفهمیم که میفهمیم مازندران را چگونه آباد کنیم،مردم مازندران خوب هم میفهمند.حضرت عباسی فقط به بروبچهای کلاردشت و مرزن آباد و چالوس و نوشهر عرض میکنم که از همه طرف دارند سر شما را میتراشند،به نام شماست اما به کام دیگران،بلای اصلی سر شما دارد می آید ،این الف و بای سیاست را که همه میدانند یک نفر نماینده در این مملکت حد و اندازه اش چقدراست. تازه نماینده داریم تا نماینده پشت پرده نه به نفع من و نه شما دکان برای خودشان دارند میسازند.ای رحیم،ای رحیم تو دیگه کی هستی؟پنهان شدی؟آشکارت میکنم با مازندران هم بعله؟خدایا امام زمان را که نفرستادی دولت یازدهم را زود تر بفرست جان ما را که به لب رساندند
- سه شنبه 3 بهمن 1391-0:0
آقای اسلامی تا این ملت بفهمند شما چی می گی از مازندران چیزی باقی نمی ماند . کامنتها رو که خوندم بسیار متاسف شدم
- سه شنبه 3 بهمن 1391-0:0
فقط استان ساحلی از شرق گیلان تا غرب مازندران
- سه شنبه 3 بهمن 1391-0:0
آقای سوادکوه که آقای اسلامی را به گذشته اش توجه میدهی آیا از گذشته همان فرزند سوادکوه اطلاع داری؟ سرانجام ابرها کنار خواهند رفت.
- سه شنبه 3 بهمن 1391-0:0
آقاى اسلامى مطمئن باش که شمايى که قلم به دست ميگيرى و از روى بى دردى مينويسى و حرمت قلم رو زير سؤال ميبرى در دنيا و آخرت مسئولى. خون تمام کسانى که در بين راه غرب استان تا سارى جونشون رو از دست ميدن به گردن شما و تمام کسانى است که مثل شما هستند و تفکرى مثل شما دارند و اقداماتى مثل شما انجام ميدن.
- سه شنبه 3 بهمن 1391-0:0
درود بر دكتر اسلامي پژوهشگر و منتقد اجتماعي!
بعضي از دوستان ظرفيت شنيدن سخنان آقاي اسلامي را ندارند بجاي تحليل موضوع مورد بحث، نسبت به ايشان جبهه ميگيرند.
ايشان به دنبال نفع شخصي نيستند و از منافع يك استان و مردمش حرف ميزنند. درد ايشان درد مردم است. اين را سال هاست كه ثابت كردهاند. بهتر است به جاي رفتار كودكانه هركسي نظر خود را بدهد بدون آنكه هتك حرمت كند. - سه شنبه 3 بهمن 1391-0:0
سوادكوه بزرگ به فرزندان خودش آقاي ميرحسن موسوي افتخار ميكند آقاي اسلامي گذشته خودت را فراموش نكن.
- دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
استان ساحلى؟؟؟!!! عجب اسم باحالى!!! فکر کنيد رو تابلوى استاندارى چى مينويسيد؟ استاندارى ساحلى؟! يا مثلا اداره کل يا سازمان آموزش پرورش ساحلى؟!
- دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
salam bar aghaye eslami.hamin adabiyat shoma az sharghe ostan behtarin dalil jodai ast...
- دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
مازندران،زادگاه ماست وآشکارا با تجزیه ی آن،
مخالف ایم.با این حال،تمرکزگرایی افراطی ساری
حتی داد بابلی ها را درآورده است ،و مشکلات غرب استان را هم نمی توان نادیده گرفت . خوشبختانه حالا که ظاهراقرارنیست با الحاق شرق گیلان به غرب مازندران،مازندرانی بودن غرب را تهدید کنند،
ابتدا خواستار کاهش تمرکزگرایی ساری به نفع غرب استان و بابل و آمل هستم و اگر نشد،استان مازندرانی دیگری را به نام " مازندران غربی" خواستارم . انصافا تنکابن از وقتی که مازندرانی شد، بسیارپیشرفت کرد .امیدوارم ....
- دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
اي بابا خوب استان بشن.ولش كنيد اين حرفارو.واسه كي مهمه. همه ي اينها بازي رسانه هاست.كسي به استان و شهراش و اين حرفا كاري نداره.همه دنبال بدبختي و خوشبختي خودشونن.الان تو همين ساري كم با خارج مازندران ازدواج مي كنن،كسي اين حرفا واسش مهم نيست.
- دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
جناب اسلامی
نگاهی به اظهار نظرها بکنید! ضرری ندارد که بدانید، نامه شما چه بازخوردی داشته است! - دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
مازند نومه اگه كامنتم مميزي داره لطفا با (...) جملات و كلمات رو سانسور كن و بزار بخونن مخاطبينتون!
صداقت در روايت يا امانتداري يا آزادي بيان يا
ما زمازندنومه چشم ياري داشتيم - دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
قابل توجه آقاى معين تقوى : در کتابچه طرح مدون استانى شدن غرب مازندران که دو هفته پيش تقديم واحد تقسيمات کشورى وزارت کشور شده نه اسمى از محمود آباد هست و نه اسمى از شهرهاى شرق گيلان. ضمنا شما که وکيل وصى مردم نيستيد. کسى ميتواند از طرف مردم حرف بزند که از طرف آنها انتخاب شده باشد. اعضاى شوراى شهرهاى نور و رويان خودشان در جلسات پى گيرى تدوين طرح مازندران غربى حضور داشته اند.
- دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
فقط استان ساحلی مشکل گشای مشکلات غرب مازندران است
- دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
احسنت آقای اسلامی ( با دریای کاسپین خیلی حال کردم)
کاسپین کلمه ایرانی است و تغییر شکل یافته قزوین است
چه خوب است بجای دریای خزر از دریای کاسپین استفاده کنیم - دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
درود بر کامنت گذار تنکابنی/ خواسته ما یا تشکیل استان جدید و یا الحاق تنکابن و رامسر به سرزمین مادری اش گیلان است! اصلا در طول تاریخ غیر از زمانی که تنکابن از املش و رودسر تا نوشهر به مرکزیت تنکابن مستقل بوده، این دو شهرستان جزیی از خاک گیلان بودند نه مازندران! http://ostane-tonekabon.blogfa.com/
- دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
دکتر با تمام وجود حمایتت میکنیم و دستت داریم
- دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
دورود بر بزرگ مرد مازندرانی تنها کسی که به دور از اهداف منافع طلبانه و خالصانه به دنبال پیشرفت مازندران و مازندرانی بوده ، هست و خواهد بود.
با تمام وجود و با دل وجان از شما حمایت می کنیم. - دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
رامسر با تنکابن هيچ مشکلى ندارد. ما خودمان با هم کنار مى آييم. به يارى خدا به زودى يا استان جديد ميشويم يا تنکابن و رامسر را به سرزمين مادرى آن يعنى گيلان برميگردانيم. شما فقط يک دليل بيار که رامسر و تنکابن چرا بايد با مازندرانيهاى شرقى هم استانى باشند؟ فاصله مان به مرکز استان شما نزديک است؟ يا اين که زبانمان شبيه شماست؟ ما رامسريها هيچ وقت خودمان را مازندرانى نميدانيم. کسى هم حق ندارد که از شرق مازندران براى رامسر و تنکابن تعيين تکليف کند.
- دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
فرض کنید همین فردا را مازندران غریبی درست کردند.
1-نور و محمود آباد اصلا زیر بلیط شما خواهند رفت
2-رامسر ادعای خدایی دارد میگوید پایتخت جهان هستم همسایش تنکابن قبول میکند؟
3-تنکابن خودش یک دنیا حرف دارد،حالا رامسر زیر بار مرکزیت تنکابن خواهد رفت؟
4-وقتی چالوس دارد میدان داری میکند،فکر میکنید که همه این کارها برای آقایی رامسر و تنکابن است؟
5-گیلان را که به این استان مازندران غربی نمی دهند
6-نور و محمود آباد که محال است آن طرف بروند
7-پس جز نزاع و دعوا و کینه توزی چه چیزی گیر چه کسی می آید؟ چرا عقل را بکار نمیاندازید
8-همه حرف استاد اسلامی همین است - دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
آنروز که دلارهای هفت تومانی ما را بردند بیابانهای اراک و اصفهان و یزد و رفسنجان و بندر عباس و بندر چاه بهار و... آباد میکردند و ما را در انتظار بهشت قطب کشاورزی و گردشگری توی آب نمک خواباندند،چه دوره ای بود؟نخست وزیر چه کسی بود ؟کدام دوره مجلس بود؟نمایندگان آن دوره مجلس از مازندران چکار میکردند؟خوب حالا شهر داری ان شهر فقط از محل عوارض این صنایع صاحب ثروت هستند،ولی در مازندران حالا با دلار چند هزار تومانی چکار میشود کرد؟به جان هم افتادیم که استان را پاره پاره کنیم،شما را به خدا فکر کنید حرف حساب را قبول کنید آرام بگیرید و به مازندران یک پارچه و ایران بیندیشید،آتش بیار معرکه دیگران نباشیم
- دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
حاج حسین اسلامی عزیز ، شتر باتنه ته لوشه نخشه ، باته مه کجه خشه که لوشه نخشه .در مورد مازندرون همیشه کم لطفی بونه ولی ایندفه بزونه به ریشه ،پسامه وظیفه هسه که مقابله هکنیم .
- دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
احسنت بر کامنت تنکابنى
- دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
کبلاقا اسلامی،حاجی جون.
این حرفا را نمایندگان ما در مجلس باید بزنند،حالا با این حرفا معلوم شد که نه دنبال پست و مقام هستی و نه دنبال نماینده شدن،حالا آنهایی که تهمت میزدند حاج حسین ما برای شورا و مجلس جوش میزد بروند توبه کنند،این آدم که اینگونه خودش را با همه در گیر میکند ،اها سیاست و سیاست بازی نیست - دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
حاج حسین عزیز
راست گفتی اگر آن روز نمایندگان ما در مجلس در زمان میر حسین،مازندران را صنعت ممنوعه نمیکردند،حالا ما هم از برکت دلارهای هفت تومانی صنعت داشتیم،اشتغال داشتیم،آبادانی بیشتر داشتیم ما نباید فراموش کنیم که دیروز چه کاشتیم که اینگونه داریم برداشت میکنیم - دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
آقا وقتی تاریخ استاد اسلامی را میخوانند میگویند به به و حالا حرف استاد را میشنوند که میگوید مازندران را پاره پاره نکنید میگویند اه اه،معلوم است که اصلا خواندن را با خوردن اشتباه گرفته اند.
- دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
آقای غرب استانی،آقای تنکابنی،چه اصراری دارید که اینگونه چشم و گوش خودتان را بسته اید،دارند سر شما را شیره میمالند،یعنی این اندازه هم اندیشه نمیکنی که مازندران یعنی همان رامسر و تنکابن و چالوس و کلار مرزن آبادو نور تا... لجبازی کودکانه با خودتان و با مردم این استان منطقی نیست،سیاست بازان با سیاست بازیی با سکوت خفت بار ما مازندرانیها پای بی ادبی به سرزمین ما دراز کردند،البته تهران بیجا کرد البته سمنان بی جا کرد البته با گلستان بازی ما را شکستند،البته با جهت دادن دلارهای حقیقت تومانی به اصفهان و اراک و...حالا شهرداریهای آنها صندوق پر پول دارند و ما ر اینجا دست خالی هستیم.بروید ریشه کار را پیدا کنید که چرا ما باز داریم با هم بگو مگو میکنیم ،چون آنروز که در دولت میر حسین سر ما شیره مالیدند که شما را قطب کشاورزی و گردشگری میکنیم باور کردیم خواب برویم.
- دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
جناب اسلامی
چندی پیش کتابتان را دریافت و شروع به مطالعه کردم که البته در صفحات آغازین هستم...امروز با چنین تفکراتی که از شما دریافت کردم...آن را می بندم و برایتان ارسال می کنم...لطفا آدرستان را بدهید...
ایکاش به سواد و ثبات شما شک نمی کردم...
چقدر این چند وقت از شجاعت و معرفت شما پیش دوستان گفتم...امروز با خواندن این نامه دریافت کردم که برای تاریخ مازندران دغدغه ندارید و تبدیل به یک ابزار سیاسی شده اید...
لطفا آدرستان را بدهید تا کتابی که به قلمتان شک کرده ام را برایتان ارسال کنم...
بابک شمس ناتری - دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
سواد کوهی حقیقی اول به ادب و به نگهبانی از حریم مازندران و مازندرانی با دلاوری و شهامت مثل بقیه مردم مازندران شناخته شده است.به آقای موسوی رئیس دفتر محترم رئیس جمهور جسارتی نشد فقط چون جناب آقای موسوی یک مازندرانی سواد کوهی هستند انتظار بیشتر برای مازندران و مازندرانی دارند.من اطمینان دارم که یک سواد کوهی حقیقی اینگونه آبروی سواد کوه را نمیبرد امروز بحث از دفاع از شرف و حرمت و تمامیت ارضی مازندران است .
- دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
درود بر مرد بزرگ تبرستان اقایون یک شبه از سربازی به سرداری رسیدند انتظار نباید داشته باشید متفکرانه بیاندیشند
- دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
آقاي اسلامي،سوادكوهي ها به غيرت و قدرت شهره جهانيان هستند شما اول برو ... بعد در مورد فرزند سوادكوه آقاي موسوي حرف بزني . مواظب خودت باش كاري نكن...ثابت كنيم...
- دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
درود بر شما. کاش این نوشته را مسئولین استانی هم بخوانند و بفهمند از سوء مدیرتشان چه ضررها کردیم. مسئولینی که همه چیز را برای رسیدن به پست و مقام فدا میکنند. مازندران بزرگ 3برابر مازندران فعلی بود و قلب ایران.
- دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
اين بنده خداهاي غرب استاني از اينكه به تهراني ها و كرجي ها و سمناني ها خدمات ميدهند بسيار مشعوف هستند ولي نمي دانند و شايد هم از سر حسادت خود را به ندانستن زدند كه همه كساني كه غرب استاني ها براي خدمات به آنها خود را به آب و آتش مي زنند در حالت عادي آرزوي ازدواج و شراكت كاري با ما را دارند.متاسفانه همه آنها را در حد خدماتي مي بينند و كسي آن ها را جدي فرض نمي كند.آقاي دكتر شلوغش نكنيد بذاريد بروند.آنها كه من ديده ام تيشه به مازندران نزنند آبروداري نخواستيم.
- دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
به همه آن چیزی که ما را به هم وصل می کند و ما را قوی تر می کند احترام بگذاریم . این جدا سازی ها برامده از یک بحران مدیریتی است و یا عمیق تر از آن ، برآمده از یک بحران اجتماعی است . آن ها که صدمه و یا زیان می بینند فریادی از سر درد می کشند .حوصله به خرج دهیم ، همدیگر را درک کنیم .
- دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
اگرچه جدایی غرب استان در مجموع به نفع ساری است و بهانه عدم استقرار ساری درست در وسط استان از بد اندیشان کوته نظر سفله مسلک و بهانه تراش گرفته خواهد شد ولی با نظرات دردمندانه و دلسوزانه استاد فرزانه اسلامی ساروی موافقم. البته در مورد سختی تردد تا مرکز استان برای رامسری ها و تنکابنی ها اعتقاد به راه حل دیگری غیر از جدایی دارم و این دوری راه را جز بهانه جویی و تنفرزایی علیه شرق استان نمی بینم. راستی چرا نمایندگان شرق استان هیچ نظری نمی دهند و استانی تنها با سه نماینده در مساحت کوچکی از مازندران که سه چهارمش کوهستانی محض است به خاطر هوسهای تعدادی عناصر جو ساز می خواهد تشکیل شود. به هر حال اگر دولت با این کم عقلی موافقت کرد مبارکشان باشد.
- دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
آقاى اسلامى شما خودت ميگى تنکابن ديلم. اونوقت چطور به خودت اجازه ميدى که تنکابن و رامسر رو جزء مازندران بدونى. ما راضى نميشيم مگر اين که تنکابن و رامسر رو از مازندران جدا کنيم. يا تشکيل استان جديد و يا بازگشت تنکابن و رامسر به سرزمين مادريشان گيلان.
- دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
تهران بيجا کرد! سمنان بيجا کرد! اين نامه يکى از اسناد حقانيت مردم غرب استان براى استان شدن است که ثابت ميکند ما در مازندران با چه افکار متحجرى طرف هستيم. آفتاب آمد دليل آفتاب! آقاى اسلامى ما ادبيات زشت شما را به کار نمي بريم اما محترمانه به شماى ساروى ميگوييم که به شما هيچ ربطى ندارد که در کار غرب استانيها دخالت ميکنيد. ملاک نظر اکثريت مردم غرب استان است که از دست امثال شما به ستوه آمده اند و خواهان اين جدايى هستند. دست آقاى احمدى و شوراهاى محترم غرب استان درد نکند که پيگيرى اين خواسته را به يک قدمى حاصل شدن نتيجه نهايى رسانده اند. مردم غرب استان پشتيبانشان هستند. آقاى اسلامى اين نامه شما هم هيچ چيزى جز آن تعصب هاى بى جا و بى مورد هميشگى نداشت اما بهتر هست بيش از اين تنفر غرب استانيها را از خود بيشتر نکنيد.
- دوشنبه 2 بهمن 1391-0:0
درود بر شرفت اسلامي... افرين بر بزرگ مرد تبرستان. نترس مردم با تو هستند .. مازندران به وجودت افتخار ميكند.
- جمعه 31 فروردين 1397-21:39
اینکه به اینجا بگید طبرستان مثل این میمونه که به ئیران بگید : قاجارستان !
- سه شنبه 23 بهمن 1397-21:22
از جرجان تا آستارا خاک مقدس طبرستان بوده و هست
در زمان علویان از جرجان تا لاهیجان خاک طبرستان بود و پس از آن از جرجان تا رودسر و املش خاک طبرستان بود
به عنوان یک چالوسی خواستار بازگشت رودسر و املش به خاک مقدس طبرستان هستم