تعداد بازدید: 6039

توصیه به دیگران 23

پنجشنبه 5 بهمن 1391-8:4

زور که نیست،بگذارید مازندران تجزیه شود

بازتاب نامه حسین اسلامی(2)/غرب مازندران استان هم بشود همین آش و همین کاسه هست، البته اگر آنها نخواهند در جمع ما باشند زور که نیست/دلیلی ندارد که مازندران برای همیشه باقی بماند، وقتی زبان مازندرانی مرده است و ما از تاریخ مازندران چه از شرقش و چه از غربش چیزی نمی دانیم چه عیبی دارد غرب مازندران استان بشود؟


مازندنومه؛یادداشت مهمان،فیروز مازندرانی:سریال شبهای برره را که یادتان هست؟ یک صحنه‌ای در آن بود که برای برره بودجه رسیده بود و بالابرره‌ای‌ها و پایین‌برره‌ای‌ها بر سر این مسئله که این بودجه برای کدام برره هست به جان هم افتادند.

 حالا نمی دانم سرجوخه به یاور طغرل چی گفته بود که او گفت: من باید بگویم این بودجه چه جوری خرج بشود حالا بگذار اینها به جان هم بیفتند تا این دل من خنک بشود!

حالا این شده حکایت مازندران! ایران یک کشور فدرال [1] مثل آلمان یا منطقه‌ای [2] مثل فرانسه نیست که استان‌ها در اداره امور داخلی خودشان دارای اختیاراتی باشند.

غرب مازندران استان هم بشود همین آش و همین کاسه هست، البته اگر آنها نخواهند در جمع ما باشند زور که نیست. ضمنا آن زمان که در مازندران حکام محلی جولان می دادند مازندران دو تکه بود شرقش زیر سلطهٔ باوندیان و غربش زیر سلطهٔ پادوسبانان بود. صفویه با برانداختن آنها مازندران را متحد کرد!

ضمنا مگر مازندران یک کشور مسقل هست که ما از تمامیت ارضی یا تجزیه‌اش حرف می‌زنیم؟! این مسائل تا آنجا که من می دانم برای ملت‌ها صدق می‌کند نه برای مازندران ما که زیرملت [3] است!

 تازه گیریم هم که صدق کند مرزهای سیاسی در طول تاریخ همیشه تغییر کردند و دلیلی ندارد که مازندران برای همیشه باقی بماند، وقتی زبان مازندرانی مرده است و ما از تاریخ مازندران چه از شرقش و چه از غربش چیزی نمی دانیم چه عیبی دارد غرب مازندران استان بشود؟ دماوند و گدوک مال تهران بشود و گلستان نوخوانده هم بیاید میانکاله را بگیرد؟

حالا من با تمام حماقتم(!) می خواهم به جای این کارها چند تا پیشنهاد برای موافقان و مخالفان تقسیم مازندران بدهم:

 1- از استانداری مازندران بخواهید که یک دفتر در غرب مازندران تاسیس کند، تا وظایف استانداری را در آن منطقه انجام بدهد

 2- رضا اصغری که یک حقوقدان قائم‌شهری است در مقاله‌ای [4] که در همین سایت منتشر شده بود گفته است که: طبق اصل هفتم قانون اساسی، مجلس‏ شورای اسلامی‏، شورای‏ استان‏، شهرستان‏،شهر، محل‏، بخش‏، روستا و نظائر اینها از اركان‏ تصمیم‏ گیری‏ و اداره‏ امور كشورند که باید در تصمیم گیری ها و نظارت بر حسن اجرای تصمیم ها چنین رویکری داشته باشند.

 از استانداری بخواهید که از شورای اسلامی استان که نمایندگان غرب و شرق استان هم داخل آن هستند در اداره امور مشورت بگیرد و همین کار را فرمانداری‌های غرب و شرق استان در مورد شوراهای اسلامی شهرستان خودشان انجام بدهند.

 احساسات ملی‌گرایانه [5] به هیچ وجه عقلانی نیست و باعث محدودیت و جنگ و خونریزی می شود[6]. اینکه چون تنکابنی‌ها و رامسر‌ی‌ها گیلک هستند حتما باید جزو گیلان باشند به اندازه این حرف من احمقانه هست که زبان مازندرانی را باید در مدارس استان آموزش داد و در پنجاه درصد از برنامه صداوسیمای استان از آن استفاده کرد [7].

 اداره ملت‌ها و زیرملت‌ها باید بر مبنای منطق باشد نه بر مبنای احساسات پوچ ملی‌گرایانه. من یکی که با تمام علاقه‌ام به مازندران و زبان، تاریخ و فرهنگش اگر از این به بعد بخواهد صحبت از تمامیت ارضی و تجزیه‌ مازندران بشود آن را به سهم خودم گِل می‌گیرم. شما را نمی دانم.

پانویس:

 1کشور فدرال یا فدراسیون

 http://en.wikipedia.org/wiki/Federal_state 2 کشور منطقه‌ای

 http://en.wikipedia.org/wiki/Regional_state 3 زیرملت ( استان، ایالت یا واحد دیگری در تقسمیات کشوری)

http://en.wikipedia.org/wiki/Subnation 4 تهران چاق تر،استان ها لاغرتر/اراده خواص بالاتر از اراده قانون است

http://www.mazandnume.com/?PNID=V14680 5 در تعریف ملی‌گرایی گفته‌اند: ارج نهادن به ارزش‌های یک ملت مثل زبان، تاریخ، فرهنگ و تمامیت ارضی آن. چنین ارزش هایی هم برای ملت‌ها و هم برای زیرملت‌ها صادق است. به همین دلیل احساسات مازندرانی‌دوستانه را ملی‌گرایی مازندرانی می دانم. اگر شما با آن مشکلی دارید آن را زیرملی‌گرایی مازندرانی بخوانید یا بنویسید!

6 اروپائی ها جنگ‌های جهانی را به دلیل همین ملی‌گرایی به راه اندختند. حالا هم همین ملی‌گرایی باعث گیر افتادن آنها در بحران اقتصادی شده است.

 7 گمان نمی‌کنم در تمام مازندران یک کودک پیدا شود که زبان مادری‌اش مازندرانی باشد. آموزش زبان مازندرانی در مدارس می‌تواند به نوعی تحمیل این زبان به آنها باشد و به نظر من تفکری احمقانه است.


  • يکشنبه 30 مرداد 1401-16:38

    ای کاش کمی کسانی ک ادعای پوچ باطل و بیهوده جدایی تنکابن از مازندران و پیوستن به گیلام میزنن بدونن ک از تاریت طبرستان هیچ چیزی نمیدونن و فقط تحت تاثیر مضخره حرف یکسری ادم مثل خودشون افتادن در مازندران عزیز ما همه به مازنی صحبت میکنن ولی با لهجه های متفاوت درسته لهجه املی ها با بلی ها یا نوری ها یا... فرق میکنه ولی دلیل بر مازنی نبودنشون نیست خیلی از تنکابنی های عزیز خودشون رو مازنی میدونن اونا هم مثل شهر های دیگه مازندران مازنی حرف‌میزنن ولی با لهجه متفاوت من کمتر کسی از رامسری ها رو دیدم ک خود را گیلانی بدونن حتی کردکوی و علی اباد عزیزمون رو ک جدا کردن ولی حتی مردم عزیز این شهر ها خود را مازنی میدونن زنده باد مازندران ،زنده باد ایران

    • چالوسی ریکاپاسخ به این دیدگاه 46 1
      دوشنبه 12 آذر 1397-1:47

      بنده چالوسی هستم و از آنجا که برخی اقوام ما به شهری های تنکابن و رامسر و رشت و آمل و ساری و گرگان مهاجرت مردند از این شهر ها اطلاعات زیادی دارم
      نخست باید بگویم زبان مازندرانی خود دارای لهجه های فراوانی هست
      ما چالوسی ها نیز به زبان مازندرانی با لهجه کلارستاقی صحبت می کنیم و تا نشتارود در شرق تنکابن مردم به همین زبان صحبت می کنند
      حتی زبان مردم ییلاق های جنوب تنکابن مثل دو هزار و سه هزار به مازندرانی نزدیک تر است
      دوما تفاوت لهجه دلیل بر جدایی از استان مازندرانی نیست
      وگرنه لهجه رشت و لاهیجان از زمین تا آسمان فرق می کند پس باید لاهیجانی ها بخواهند از رشت جدا شوند ولی هردو خود را گیلک می دانند
      جنوب گیلان هم مردم تات و کرد هستند
      غرب گیلان هم مردم تالشی هستند و سمت آستارا هم اکثریت ترک زبان هستند
      آیا تفاوت زبانی باعث می شود جنوب گیلان و غرب گیلان از رشت جدا شود یا تفاوت لهجه و گویشی باعث شود مردم شرق گیلان از رشت جدا شوند
      البته که استان اردبیل و قزوین خواهان تجزیه گیلان هستند ولی مردم گیلان باید آگاه باشند
      ضمنا از نظر تاریخی هم مازندران تا رودسر و هوسم در شرق گیلان امتداد داشت آیا مردم مازندران باید خواهان الحاق رودسر به مازندران شوند
      زبان مردم استان گلستان تا علی آباد کتول مازندرانی هست آیا باید مردم مازندران خواهان پیوستن علی آباد کتول و فاضل آباد و گرگان و کردکوی و بندر گز و نوکنده به مازندران باشند
      تفاوت لهجه و حتی تفاوت زبانی دلیل بر تجزیه یک استان نیست
      ضمنا زبانی که مردم بومی تنکابن گویش می کنند خیلی به مازندرانی نزدیک هست و حتی ما در تنکابن جمعیت بالایی از مازندرانی ها و اشکوری های مهاجر گیلانی را داریم
      بنده دوستان اشکوری زیادی دارم اگر اشکوری ها از مازندران خوششان نمی آید چرا استان گیلان را ول کرده اند و به مازندران آمده اند
      مردم رامسر هم اشکوری سخن می گویند زبان اشکوری در واقع لهجه ای بین مازندرانی و گیلکی هست در زبان اشکوری های رامسر کلی واژگان مازندرانی وجود دارد
      مثلا ما چالوسی ها بخواهیم بگوییم دختر بزرگ خانه می رود میگیم گته کیجا خنه شونه شرق مازندران میگن گته کیجا سره شونه ولی اشکوری های رامسر میگن گته کیجا خونه شادره ولی سمت رشت کلا واژه ها تغییر میکنه و به جای گته کیجا از پیلا لاکو استفاده می کنند
      در واقع از لحاظ زبانی و گویشی هم مردم رامسر با مردم رشت تفاوت دارند
      در کل شهر چالوس بزرگترین شهر غرب استان هست و شهر آمل بزرگترین شهر مرکز استان هست و شهر ساری بزرگترین شهر شرق استان هست و طبیعی هست به شهر ها بزرگتر و پرجمعیت بودجه بیشتری داده شود
      بودجه شهر رشت و انزلی با شهر های کوچک تر مثل آستارا و تالش و املش اصلا قابل قیاس نیستند
      زنده باد چالوس زنده باد مازندران زنده باد ایران

      • سه شنبه 10 بهمن 1391-0:0

        خودت فهمیدی چی نوشتی؟

        • دوشنبه 9 بهمن 1391-0:0

          چرا نظر من حذف شده. گیلانی محترم لطفا در باره مازندران اظهار نظر نکن.

          • در جواب - و جوادپاسخ به این دیدگاه 7 48
            شنبه 7 بهمن 1391-0:0

            کاربر - شما دارى به من ميگى که لهجه مردم اين منطقه چه جوريه ؟؟؟ !!! بابا جان اونى که گفتم واقعيتيه که وجود داره ميخواى قبول کن ميخواى قبول نکن. زور که نيست. زوريه؟ باشه اصلا هرچى شما بگى اصلا چالوسيها اصل آملى حرف ميزنند! چطوره؟! برادر عزيز با پافشارى بر حرفت که نميتونى واقعيتهاى فرهنگى يک منطقه رو عوض کنى. اگر اين طور بود اين همه سال که صدا و سيماى مازندران با بى توجهى به لهجه غرب استان ميخواست ما رو شبيه شما کنه بايد موفق به اين کار ميشد! اما شما آقا جواد من کماکان روى حرفم هستم: شما يا متوجه نميشى يا وانمود ميکنى که متوجه نميشى. ده بار ديگه هم که حرفت رو تکرار کنى من هم همون جواب کامنت قبل رو بهت ميدم. اينجا جايى نيست که با هوچى گرى بخواى درست و غلط رو با هم قاطى کنى بلکه مچتو ميگيريم! تنکابن و رامسر فقط در بعضى مقاطع کوتاه تاريخى جزء گيلان نبوده اند. حالا اگه به زور ميخواى اون بخشهاى کوتاه تاريخ رو به جاى کل تاريخ بذارى باشه اصلا من ميگم مازندران کل قاره آسيا رو شامل ميشده! چطوره؟!

            • محمدعلی رضاپورپاسخ به این دیدگاه 30 1
              شنبه 7 بهمن 1391-0:0

              من از خطه ی سبز مازندران ام....

              • شنبه 7 بهمن 1391-0:0

                من از همه دوستان عاجزانه خواهش میکنم فقط کلمه ی طبرستان رو توی ویکی پدیا سرچ کنن تمام ابهاماتشون حل میشه...این حرف های مضحک رو هم تو رو خدا نزنید..خدا پدر بنده خدایی رو که داره زار میزنه میگه رامسری ها و تنکابنی ها گیلک زبانند و مازنی حرف نمیزنن رو بیامرزه...دقیقا همینه گیلک زبانند ولی به گواه تاریخ طبرستانی بودند وهستند و خواهند ماند...برادر من الان مردم خوزستان و بوشهر هم بنا به نزدیکی با اعراب عرب زبانند ولی باز هم به گواه تاریخ نژاد ایرانی داشته اند...فکر نمیکنم درک این موضوع خیلی هم سخت باشه ها...!!!

                • شنبه 7 بهمن 1391-0:0

                  حرف هاي احساساتي نزن كاربر در جواب جواد اگه نمي دوني بدون كه لهجه چالوس و امل و نوشهر و نور عين همه.بابل هم يه چيز بين چالوس و امل و ساري و لهجه ساري هم نزدكترين لهجه به فارسيه.همه ميگن لهجه چالوسي املي.بابل هم بخاطر هم وزن بودن با امل لهجه چالوسي املي بابلي هم مي گوند.امل كجاي شرق مازندرانه؟

                  • شنبه 7 بهمن 1391-0:0

                    داش فیروز خله احساسی بنویشتی، ونه لحن مناسب مقاله نیه، اته کم منطقی تر و منسجم تر بنویس. راجع محتوی هم ونه باوم فرهنگ مرز و محدوده ندارنه، شاید اینتا شوک امه وسه لازم هسته تا متوجه بویم که از همه نظر درمی به قهقرا شومی. نابودی ماری زوون و جنگل و طبیعت، بیکاری و مهاجرت اجباری جوونون، وطن فروشی، زیراب زنی، شاید تجزیه تونده اما ره ویشار هاکنه. مثل مریضی که ونه نبض قطع بیه، وه ره شوک دنه تا به زندگی دگرده، مه نظر اینتا شوک ممکن اما ره به حیات دگاردنده. ممکنه، شایدم نا !

                    • در جواب جوادپاسخ به این دیدگاه 5 38
                      جمعه 6 بهمن 1391-0:0

                      شما یا واقعا متوجه نمیشی یا وانمود میکنی که متوجه نمیشی! مرزهای گیلان و مازندران در طول تاریخ بارها تغییر کرده. تنکابن و رامسر فقط در برخی مقاطع کوتاه تاریخی جزء گیلان نبوده اند. این که شما فقط به اون مقاطع کوتاه استناد کنی و تاریخ رو کامل ذکر نکنی یا از کج فهمیه یا از کم لطفی و یا از روی قصد و غرض. در مورد تفاوت لهجه و زبان هم دقیقا به همین شکله. تفاوت لهجه سارویها و بابلیها و آملیها رو به هیچ وجه نمیشه با مردم غرب مازندران مقایسه کرد. مخصوصا لهجه مردم چالوس تا عباس آباد و ... با مردم شرق مازندران خیلی فرق داره. اما در مورد مردم تنکابن و رامسر دیگه کار از تفاوت "لهجه" گذشته و به تفاوت "گویش" رسیده چون گیلک زبانند نه مازنی زبان. رامسریها گیلانی حرف میزنند نه مازنی.

                      • رضا از قائمشهرپاسخ به این دیدگاه 3 4
                        جمعه 6 بهمن 1391-0:0

                        کاربر مازندرانی نوع حرف زدنتو کنترل کن .
                        گفتار هرکس نشانی از شخصیت اوست.بددیدنمون از جانب شماست؟

                        • جمعه 6 بهمن 1391-0:0

                          مدرک باید مستند و مکتوب باشه...بقیه باد هواست...در حال حاضر معتبرترین مرجع و رفرنس کتاب ابن اسفندیاره....که در اون هم صریحا قید شده مازندران بزرگ از کردکوی تا رودسر....در ضمن تفاوت گویش خیلی طبیعیه...الان ساروی ها وبابلی ها شاید هم آملی ها زبان زیبای طبری رو گاهی تا 40 یا 50 درصد متفاوت ادا میکنن....اگه دست بعضی باشه کلا هر شهرستان باید یه استان بشه....استان بابل!!!استان آمل!!!استان ساری!!!یا این استان تنکابن که از همه خنده دار تره...!!!

                          • مازندرانیپاسخ به این دیدگاه 39 3
                            جمعه 6 بهمن 1391-0:0

                            تهدید
                            اگرکوتاه نیاید بدمیبینید
                            مازندران بزرگ باید به همین شکل باقی بماند
                            تاحالاهیچی نگفتیم
                            هرچی خواستید بلغورکنید
                            واقعأ شرم آوره

                            • جمعه 6 بهمن 1391-0:0

                              آقای صادقی انتشار گزینشی نظرات مخاطبان توهین به آنهاست

                              • که مازندران ......پاسخ به این دیدگاه 36 1
                                جمعه 6 بهمن 1391-0:0

                                اصلا جدایی وتقسیم مازندران معنایی ندارد.ول کنید آقا این حرف ها را بیاییم با اتحاد وهمدلی مازندران را بسازیم. مازندران عاری از مشکلات به فکر اشتغال وتوسعه ونان وآب مردم باشید

                                • جمعه 6 بهمن 1391-0:0

                                  آقایان،نشریان
                                  تمامش کنید
                                  این دولت و اسندیار ایشالا تا چند ماه دیگه میره و همه این بحث ها تموم میشه
                                  مازندران برای همیشه مازندران بزرگ میمونه
                                  این توطئه گیلانی هاست

                                  • در جواب جوادپاسخ به این دیدگاه 4 33
                                    جمعه 6 بهمن 1391-0:0

                                    آخه اين چه منطقيه که شما داريد؟ تشکيل استان جديد و يا حتى الحاق به استان همجوار در داخل يک كشور بنا به دلايل مختلف کجا و جدا شدن از خاک يک کشور و يا تغيير پايتخت آن کجا؟ چرا سعى در سفسطه و مغلطه و ربط دادن همه چيز به هم داريد؟ ضمنا تنکابن و رامسر فقط در برخى مقاطع کوتاه تاريخى جزء گيلان نبوده اند. شما كه ادعاى تاريخ داريد چرا تاريخ رو کامل ذکر نميکنيد؟

                                    • پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0

                                      هم استانی های عزیز، اینقدر برهم نتازید، کافیه یک شرق استانی خودش رو به جای یک غرب استانی بذاره.فکر کنم این طوری بهتر بشه کنار اومد، خوب اون هام این حق رو دارند که مثلا شبکه استانی از فرهنگ و آداب اونا برنامه بسازه، خبر بیشتری پخش کنه. تازه این تفاوت فرهنگ و زبان، به نظرم اون قدر زیاد نیست که فاجعه باشه.دیگه از تفاوت ترکمن و مازنی که بیشتر نیست؟! اون چیزی که لان گلستانی ها باهاش کنار اومدن.

                                      • غفار محمدیپاسخ به این دیدگاه 21 0
                                        پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0

                                        لزوم چندانی بر استان شدن شرق استان وجود ندارد. ( نمیدانم چرا میگویند غرب استان شود) مگر تا حالا فقط شرق استان بود؟ این حرف شما در محل ایراد است.
                                        علاوه بر این در صورت تفکیک شرق و غرب از پیکره ی منسجم مشکلات دیگری هم بوجود خواهد آمد که در اینجا مجال بیان نیست.
                                        بنظر می رسد بهترین روش این باشد که مرکز سیاسی فرهنگی اداری استان به جایگاه تاریخیش یعنی آمل که از نظر مسافت و طلایه داری فرهنگی سیاسی در حد وسط شهرهای استان قرار دارد بازگردد تا شاهد رشد و شکوفایی مجدد استان مازندران همانند قرون درخشان اسلامیش باشیم.

                                        • پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0

                                          واقعا برای افرادی که تاریخ رو نمیدونن یا خودشون رو به حماقت میزنن متاسفم...دوستانی که رامسر وتنکابن رو خاک آبا و اجدادی گیلان میدونن فقط کافیه یه سرج کوچیک تو کتابخونه های شهرشون و یا اینترنت بزنن تا به عمق فاجعه ی نظریه شون پی ببرن...!!!من نمیدونم این چه معیار مضحکیه که چون بعضی اهالی رامسر و تنکابن بنا به معاشرت بیش از حد با گیلانی ها زبانشون به گیلکی متمایل تره جز گیلان محسوب میشن..؟؟؟!!!پس اگه این فرضیه مضحک رو قبول کنیم اهالی خوزستان رو که چون نود درصد گفتگو های روزانه شون عربیه باید جز خاک لاینفک عراق بدونیم یا اهالی آذربایجان رو که ترکی حرف میزنن به ترکیه یا جمهوری آذربایجان واگذار کنیم خیال خودمون رو راحت کنیم...!!!نماینده لنگرود با نهایت جهالت میگه نصف اهالی چالوس مردم لنگرود هستن که به چالوس مهاجرت کردن و باید به همین دلیل چالوس به استان گیلان!!! ملحق بشه...یا اون فوتبالیست بی غیرت تیم داماش که اهل تنکابنه آدم شرمش میاد اسمش رو ببره ...میاد میگه ما چون هر وقت مریض میشیم ما رو اعزام به رشت!!! میکنن پس ما اصالتا گیلانی هستیم....!!در شرق استان با وجود رقابت دیرینه ای که بین مردم ساری و بابل وجود داره مردم بابل مرکزیت ساری رو قبول دارن حالا چطور شده بعضی ها ساز جدایی طلبی سردادن نمیدونم....ضمنا در چند سال اخیر استان های زیادی به نا حق از مازندران کبیر جدا شدن ولی چون رگ و ریشه و هویت خودشون رو زیر سوال نبردن با مقاومت کمتری مواجه شدن...نمونش مازندران شرقی که نام جعلی گلستان رو یدک میکشه و یا مازندران جنوبی و جنوب شرقی مثل فیروزکوه و دماوند و استان سمنان...راستی اگه کتاب تاریخیه ابن اسفندیار رو خوب مطالعه کنی میبینی که مرز تبرستان عزیز از کردکوی تا هوسم(رودسر کنونی) بوده...خواهشا اینو به من بگید که در آینده به نسل های بعد از خودتون درباره ننگ رشتی شدن چه پاسخی خواهید داد؟؟؟....
                                          در نهایت نور بر قبر فردوسی بزرگ که نام بعضی مکان ها رو به زبون نیاوورد و با شهامت گفت...
                                          که مازندران شهر ما یاد باد.....همیشه بر و بومش آباد باد

                                          • مازندرانیپاسخ به این دیدگاه 27 1
                                            پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0

                                            مازندرانی:
                                            آقای فیروز
                                            خودتان فرمودیدکه تفکر شما شاید اشتباه باشد.متاسفانه این گونه است.صدها هزار کودک مازندرانی هستند که به زبان مادری خودشان که مازندرانی است حرفمیزنند.شما غیرت سوادکوهی –آملی – نوری- هزار جریبی و....... ندیدی.
                                            ضمنا ایران را مجموعهی این اقدام میسازند.ما اگر امروز همچنان به این بازی استان سازی ادامه دهیم
                                            اولا به همبستگی خودمان ضربه می زنی.
                                            ثانیا این جدایی ها در فرداها دشمنی ها دارد که به همه ضرر میزند.
                                            ثالثاسر نخ گم می شود و اصل درد وبیماری فراموش می شود.دولتها از این بازی سو استفاده می کنند.ما هم سر نخ را گم میکنیم. ما باید در کنار هم یار هم باشیم.

                                            • پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0

                                              دوست عزیزی که فرمودند نام استان جدید«شايد بهتر است تلفيقي از نام گالش و علي اباد باشد» منظورشان احتمالا گالش آباد است ؟

                                              • گیلکی یا گالشیپاسخ به این دیدگاه 3 30
                                                پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0

                                                من هم با اسم گالش موافقم.گالش اصالت واقعی ماست و چه بسا خیلی ها گیلک ها را با این نام می شناسند.

                                                • پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0

                                                  واقعا که چه تفرقه ای عده ای گیلانی رانده شده ازگیلان ومرتزق ازمازندران به راه انداختند .اگر گیلان خوب بود چراگیلان را ول کرده وبه مازندران امدند.نوشهر مازندران

                                                  • غلط اندازپاسخ به این دیدگاه 23 2
                                                    پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0

                                                    حرف همان است که غلط انداز گفت. هر شهر ما صلاحیت استان شدن را دارد و تا رسیدن به آن نقطه باید تلاش کرد. هی نگوئید استان مازندران غربی بلکه بگوید سختستان، تنکابستان، چالستان، نوشستان، نورستان، محمودستان، آملستان، بابلستان، فریدونستان، بابلسرستان، قائمستان، سوادستان، جویستان، سارستان، سورکستان، نکاستان، بهستان، گلوستان و سیمرغستان و جان همه را راحت کنید.

                                                    • تنکابن و رامسرپاسخ به این دیدگاه 4 31
                                                      پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0

                                                      جناب تنکابنى واقعى ( ! ) آيا بهتر نيست که همه چيز را به نظر اكثريت مردم واگذار کنيم؟ از مردم تنکابن و رامسر بپرسيم که در صورت منتفى بودن استان جديد، گيلان را ترجيح ميدهند يا مازندران؟ برآورد من اين است که اکثريت بسيار بالاى مردم رامسر و همچنين تنکابن ( البته با درصدى كمتر از رامسر ) موافق الحاق به گيلان در صورت منتفى بودن استان جديد هستند. آن اقليت مخالف هم عمدتا يا برخى نشتاروديها هستند و يا برخى ييلاقات تنکابن. البته براى اين هم راه حل وجود دارد و ميتوان نشتارود را به عباس آباد ملحق کرد. به هر حال نظر اکثريت مردم در اين باره ملاک است.

                                                      • تنکابنی واقعیپاسخ به این دیدگاه 31 3
                                                        پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0

                                                        به خدا قسم ما هم دلمان خون است،فقط یک عده به نام ما دارند در تمام ایران ما را بی آبرو میکنند،در تنکابن این فتنه نبود،از روزی که اسفندیار همه کاره شد ما را بیچاره کرد،ما را بد نام کرد،ما را به جان بقیه مردم مازندران انداخت،این ننگ است که ما خودمان را آویزان گیلان کنیم،از گیلان به ما گفتند سال بد بیخ ریش صاحبش

                                                        • در جواب ونوشهپاسخ به این دیدگاه 1 22
                                                          پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0

                                                          پيگيرى استانى شدن غرب مازندران جزء وعده هاى اصلى انتخاباتى حاج قاسم احمدى بود اون وقت شما چطور انتظار داريد که به وعده انتخاباتى خودش عمل نکنه ؟ اتفاقا حالا که داره براى تحقق وعده خودش تلاش ميکنه معلومه که آدم صادقيه و اتفاقا اگه اين کار رو نميکرد بايد مؤاخذه ميشد .

                                                          • تنكابن و رامسر گيلانپاسخ به این دیدگاه 4 33
                                                            پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0

                                                            همانطور كه مي دانيد گيلان متشكل از دو قوميت گالش و تالش مي باشد و گالشي ها از تنكابن شروع مي شوند تا انتهاي رشت و تاحدودي از صومعه سرا و از انجا تالش ها هستند تا استارا كه با ترك ها مخلوطن.ما تنكابني و رامسر ها به گالش بودن خود افتخار كرده يا ما را به سرزمين مادري گيلان برگردانده و يا خواهان استان جديد ترجحا با نام گالش هستيم.اگرچه چالوس و نوشهر علي اباد هستند و شايد بهتر است تلفيقي از نام گالش و علي اباد باشدكه نشاني از اصالت هر دو قوميت باشد.

                                                            • پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0

                                                              فعلاً که دارید با زور مازندران را تجزیه می کنید، مجلس رفتن با قیمت پاره پاره کردن ملّت ها خیلی گران است. این یک معلول است،علّت نیست. آقای محترم ما مشکل کهنه و بیماری بسیار قدیمی در امور اداری داریم. در کجای دنیا و کجای تاریخ شما دیدید یا خواندید که هر روز استان سازی کنند که پیشرفت کنند. ما هیچ کاری دیگری برای رفاه مردم نداریم جز استان سازی!این چه بی فرهنگی است که اجازه بدهیم استاندار یا یک نماینده مجلس برای سر پوش گذاشتن روی ضعف و نارسائی و گرم کردن تنور مردم فریبی هر روز استان سازی کنیم و با تفرقه انداختن دو روز بیشتر استاندار و وکیل مجلس باشیم؟ این چه درد بی درمانی است که ما را گرفتار کرده است تا عملاً بفهمیم که مشکل ما در مازندران با استان سازی حل نمی شود. حالا بندر گز و کردکوی و علی آباد و گنبد و ... در استان گلستان بهشت شدند؟ پس چرا هنوز یک باران تند، نصف استان گلستان را با خودش می برد؟ بندر ترکمن و آق قلا بهشت شد؟ گلستان شد؟

                                                              • تنکابن و رامسرپاسخ به این دیدگاه 7 32
                                                                پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0

                                                                شما گفتيد اين حرف که چون تنکابنيها و رامسريها گيلک هستند بايد جزء گيلان باشند حرف احمقانه اى است. در پاسخ به شما بايد بگويم که فقط به اين دليل نيست که ما درخواست بازگشت به گيلان را داريم ؛ بلکه: 1. نژاد، زبان، لهجه، فرهنگ، و همه چيز ما بسيار به گيلان نزديکتر است. 2. فاصله ما تا سارى دو تا دو و نيم برابر فاصله ما تا رشت است. 3. از نظر تاريخى هم به جز در برخى مقاطع، تنکابن و رامسر همواره جزئى از گيلان بوده است. 4. مهمتر اينکه خواست اکثريت مردم اين دو شهرستان هم در صورت منتفى بودن استان جديد، بازگشت به گيلان است. در واقع تركيب مجموعه اين عوامل است که باعث مي شود درخواست الحاق يا در واقع بازگرداندن تنکابن و رامسر به گيلان را داشته باشيم.


                                                                ©2013 APG.ir