تعداد بازدید: 3125

توصیه به دیگران 2

سه شنبه 10 بهمن 1391-21:21

ساختار مديريتي در غرب مازندران بيمار است

ساختار مديريتي در غرب استان به نوعي بيمار است كه سياست زدگي،بي ثباتي و آشنايي نداشتن مديران غير بومي با ظرفيت هاي منطقه شايع ترين اين بيماري هاست/توقع توجهي ويژه به معضلات مردم و جوانان غرب استان مازندران از طرف سياستمداراني كه صداقت و شرافت شان را اثبات كرده باشند گزاف نیست.


 مازندنومه؛یادداشت مهمان،مهدی ایوبی:اين نوشته مجال كافي را براي ارزيابي همه جانبه عملكرد كنش گران عرصه انتخابات دارا نيست و چنين غايتي را نيز نمي جويد.

 معضلات کنونی منطقه را مي توان در دو سطح بيان کرد:سطح نخست معضلات عامي هستند كه برآمده از سوء مديريت در سطوح مياني و منطقه اي است و همه مناطق كشور از جمله غرب استان مازندران نيز با آن مواجه اند.

نبود امنيت شغلي ، تورم بالا و بيكاري فراگير نمونه هايي از اين مشكلاتند كه با عملكرد نسنجيده بعضي از افراد ناكارآمد هر روز بر دامنه شان افزوده مي شود و شاخص هاي علمي خود به خوبي گواه آنهاست.

 براي تشريح اين معضلات لازم است تا ابتدا قدري در باب ظرفيت هاي غرب مازندران توضيح داده شود. مجاورت با دريا دو ظرفيت اساسي از حيث موقعيت اقتصادي يعني شيلات و بنادر براي اين سرزمين فراهم آورده است. از طرف ديگر زمين هاي حاصل خيز از حيث ظرفيت كشاورزي موقعيت بسيار ويژه اي را به اين ديار بخشيده است.

علاوه بر اينها آب و هواي مطبوع و مناظر دلپذير و مناطق تفريحي فراوان شمال و به ويژه غرب استان مازندران را حائز مهمترين جايگاه از جهت گردشگري ميان تمامي مناطق كشور كرده است،به طوري كه هر سال پذيراي ميليون ها مسافر در ايام گوناگون سال است.

در كنار همه اين موارد نياز صنعتي خاص اين منطقه نظير صنايع تعمير و ساخت كشتي و ماشين آلات كشاورزي ، صنايع مرتبط با برخي معادن بازار ويژه اي را براي رشد صنايعي خاص فراهم آورده است، لذا حداقل مي توان در 5 حوزه اقتصادي شامل شيلات، بنادر و كشتيراني ، كشاورزي ، گردشگري و صنايع خاص را برشمرد كه ظرفيت رشد ويژه اي در اين منطقه دارند و به وسيله هر يك از اين حوزه ها مي توان از جهت اقتصادي منطقه شمال و غرب استان را مستقل كرد.

با اين وجود شاهديم كه در شهري مثل نوشهر كه از همه اين موقعيت ها به صورت ويژه بهره مند است شدت فقر و بيكاري آن چنان است كه شغل هاي كاذب و فاسد به صورت فراگير به چشم مي آيد.

 نابساماني وضع اشتغال مسئله اي است كه نه تنها طبقات پايين جامعه، طبقه متوسط را نيز به شدت به چالش كشانده است؛ به گونه اي كه بسياري از تحصيل كردگان با معضل بيكاري مواجه اند.

 اين خود به خوبي نمايانگر آن است كه ساختار مديريتي در غرب استان به نوعي بيمار است كه سياست زدگي، بي ثباتي و آشنايي نداشتن مديران غير بومي با ظرفيت هاي منطقه شايع ترين اين بيماري هاست.

 تبعات مخرب فرهنگي و معضلات اقتصادي نيز در خطه غرب استان كاملاً‌ملموس و عريان است كه رشد اعتياد و فساد اخلاقي روز افزون جوانان نمونه هايي از آنهاست.

 يقيناً در چارچوب يك یادداشت امكان ارائه شناخت همه جانبه و طبقه بندي شده و جزئي از معضلات غرب استان مازندران وجود ندارد و بايد به كليات بسنده كرد.

 شايد اكنون كه كمتر از چند ماه به انتخابات زمان داريم در نگاه عده اي لزوم پرداختن به اين امر چندان موجه جلوه نكند اما چنين نگرشي تنها برخاسته از نگاه خام و ناآشنا با ساختار و شرايط كنوني سياست در ايران است.

توقع توجهي ويژه به معضلات مردم و جوانان غرب استان مازندران از طرف سياستمداراني كه صداقت و شرافت شان را اثبات كرده باشند گزاف نیست.

 اين نوشته پيش و بيش از آنكه در صدد باشد تا معضلات و مشكلات جوانان را به تصوير بكشد در پي آن است كه دردهاي جواناني را روايت نمايد كه ‌آينده ديار شمال را رقم خواهند زد ؛ جواناني كه با وجود ظرفيت هاي خود و منطقه شان با چالش بيكاري و بالا رفتن سن ازدواج به نحوي جدي روبه رويند.در اين وانفسا وعده هاي بعضي از مسئولين امر نيز تنها نمكي است كه بر زخم شان پاشيده مي شود.



    ©2013 APG.ir