تعداد بازدید: 6305

توصیه به دیگران 3

چهارشنبه 25 بهمن 1391-18:14

شهرداری پارازیت تولید می کند

درباره تبلیغات شهری/ ما دفتر و دستک و تشکیلات و کارگر می گیریم و به خاطر فقدان درآمد، مجبوریم، تعداد کارگران خود را کم کنیم. به شهرداری در مورد این مشکل، مراجعه کردیم و گفتیم؛ پاسخگوی این افراد بیکار، کیست؟ شهرداری می گوید؛ خودتان، ما پاسخگو نیستیم/در همین شهر ساری،تابلوی تبلیغاتی نصب شده که جلو آن تابلو یک کوچه بود و به جای این که جای تابلو را عوض کنند، تابلوی کوچه را تغییر دادند.


مازندنومه،زهرا اسلامی:(این گفت و گو در شماره سوم ماهنامه ارمون انتشار یافت که از طرف همکاران مان در این مجله برای بازنشر در اختیار ما قرار گرفت.)

تجربه، در هر کاری، اگر فرد را صاحب نظر هم نکند، بی تردید باعث اشراف او به حیطه کارش از موانع و مشکلات تا مزایا و منافع آن می شود.

 این موضوع؛ درباره «علی فرح آبادی» کاملاً صادق است. او با تجربه سیزده ساله ای که در حوزه تبلیغات دارد، به تبلیغات محیطی که این روزها دیگر دارد به خاطر رفتار غیراصولی متولیان امر، به معضلی در آلودگی های بصری تبدیل می شود، اشراف دارد و نظرات و پیشنهادهای درستی برای حل مشکلات مبتلابه در حوزه تبلیغات محیطی،می دهد.

گفتگوی پیش رو، با مدیر «کانون تبلیغاتی کاچ» و «موسسه توسعه اندیشان بازار شمال» در مازندران است که خواندنش برای علاقه مندان به تبلیغات و فعالان جوان این حرفه، خالی از لطف نیست.

*مراحل قبول سفارش ، تهیه و تولید تبلیغات محیطی چگونه است؟

این موضوع، در حال حاضر به چند روش انجام می شود. یک روش، پیشنهاد ما به مشتری است که به آن ها می گوییم؛ این مکان ها را با این موقعیت، ابعاد و اندازه ها داریم و مشتری لیست مکان ها را می بیند، بررسی و قبول می کند.

 روش دیگر این است که مشتری خودش با ما تماس می گیرد و می گوید که لیست تابلوهای شما چگونه است و یا مثلا تابلو خاصی را می خواهم، قیمت و اجاره اش به چه صورتی است.

 فعلا با این دو روش در مازندران کار می شود. چون آن قدر هم برنامه تبلیغاتی نداریم؛ به این معنی که کسانی را نداریم، برنامه مدون تبلیغاتی داشته باشند. در واقع براساس اصول و حرفه ای نیست. انتخاب تابلوها هم بیشتر سلیقه ای است و مثلاً در مقاطعی افراد تصمیم می گیرند، از تبلیغات محیطی استفاده کنند.


مساله دیگر این که تقریبا بحث محتوا و طرح در تبلیغات محیطی، مطرح نیست بلکه متاسفانه شرکت ها، هزینه سنگینی را برای تبلیغات محیطی یا اجاره فضا می دهند اما برای طرح روی آن و یا پیام و شعاری که باید روی تابلو باشد، خیلی فکر نمی کنند و درست تصمیم نمی گیرند. فکر می کنند؛ حالا چون هزینه ای پرداخت کردند، پس باید هر چه دوست دارند، روی آن بنویسند.


یکی از مشکلات اساسی تبلیغات محیطی، همین است که اثر گذاری رسانه را كم می کند. اصلاً می توان این گونه گفت؛ اثرگذاری رسانه را از بین می برد. به همین دلیل هم فکر می کنند؛ ایراد کارشان این بوده که چرا این رسانه را انتخاب کردند، در صورتی که مشکل از جای دیگری است و مشکلات خیلی ساده حل می شود.

*راه حل ساده این مشکلات چگونه است؟

اگر از یک طراح یا تیم طراحی حرفه ای خبره، استفاده کنند و پیام محتوایی که می خواهند بدهند، متناسب با شرایط آن تابلو و یا آن رسانه در نظر گرفته شود، قطعاً می توانند نتیجه دلخواهی را که در پی آن هستند، بگیرند.


الان هم ضعف در گرافيك تبلیغات به جایی رسیده که به عنوان مثال؛ سناريويي مي نويسند با تاكيد برصداي بوق. خوب اگر قرار باشد اين مفهوم در مجله يا رسانه محيطي منتشر شود، باید بسيار هوشمندانه كار شود كه متاسفانه در بسياري از موارد، توجهي به آن نمي شود.

 اما دلیل این که چرا در ايده پردازي و طراحی، در چند سال گذشته، ضعف به وجود آمده؛ این است که بنا به سیاست های دولت و اشتغال زايي، روند صدور مجوز کانون های آگهی و تبلیغاتی، تغییر کرده است.

سابقا به کسانی که 5 سال سابقه کار مرتبط داشته و یا این که لیسانس مرتبط، مثل لیسانس بازرگانی، علوم اجتماعی و ارتباطات داشتند، مجوز داده می شد.

 جالب این جاست که حتی لیسانس رشته گرافیک، در این لیسانس های مرتبط نبود! اما چند سالی هست که این شرط را برداشتند و هر لیسانسی، بدون سابقه کاری، می تواند مدیر مسئول یک کانون تبلیغاتی شود و این، وضعیت را خراب می کند.

 کسی که لیسانس شیمی و یا فیزیک دارد، از تبلیغات سر در نمی آورد که بخواهد مدیر مسئول یک شرکت تبلیغاتی هم بشود.

جدا از آن، مدير مسئول؛ بايد سابقه كار داشته باشد، با مباني مديريت آشنا باشد يا دوره اي از دوره هاي مديريت را گذرانده باشد و دلیل دیگرش این می تواند باشد که سطح دانش گرافیک در دانشگاه ها و مراکز آموزشی ما، خیلی پایین آمده و استادان هم برای پرورش و ورود دانشجو به دنیای حرفه ای، خیلی وقت نمی گذارند.

 من یادم هست، زمانی که دانشجوی گرافیک بودم، یک کارگاه گرافیک و یک درس 4 واحدی را نمره 16 گرفتم. آن زمان خیلی که نه، اصلاً کامپیوتر رواج نداشت و مد نبود. حالا چرا من 16 شدم، چون کارم را روی کامپیوتر اجرا کردم و با كلي ذوق كه تكنيك اجراي قوي ارائه دادم، در كلاس حاضر شدم.

 استادم به من گفت: «ایده شما فوق العاده خوب است اما چون با کامپیوتر آن را اجرا کردی، به شما این نمره را دادم. اگر این کار با دست انجام می شد، نمره 20 می دادم.»


اما امروزمی بینیم که خیلی از طراحان که نه ایده ای دارند و نه پشت کارشان فکری هست، یک سری عکس را می گیرند paste ، copy می کنند و یک مطلبی را به آن می چسبانند و این یک طرح تبلیغاتی می شود.

 این کمبود دانش بچه های طراح هست که باعث می شود، این اتفاق بیافتد. ضعف دیگر اینست که همه فکر می کنند، تبلیغات همان لایه آشکار طراحی است. در صورتی که تبلیغات؛ علمی است مرتبط با بازرگانی، جامعه شناسی، علوم اجتماعی، روانشناسي و... اما متاسفانه خیلی ها هستند که تبلیغات را فقط در بحث گرافیک، آن هم شاخه بصری اش، می دانند.

*تحلیل شما از وضعیت تبلیغات محیطی در مازندران چیست؟اوضاع را چطور می بینید؟

مازندان به جهت این که استان گردش پذیر است و در سال حجم زیادی از مسافر را در خودش جای می دهد، یکی از نقاطی است که هدف تبلیغات قرار می گیرد؛ مخصوصاً در بحث تبلیغات محیطی.

 این موقعیت باعث شده که سرمایه گذاری در مازندران زیاد شود. علاوه بر شرکت هایی که در خود استان فعال هستند و مجوز آن را دارند، تعدادی از شرکت ها از استان های دیگر هم آمدند و در مازندران سرمایه گذاری کردند و این روند هم روند خوشایندی نیست.

 با توجه به این که امروزه هم در تبلیغات محیطی، عرضه بیشتر از تقاضا است، بعضی با یک سری حساب کتاب های سرانگشتی، فکر کردند؛ درآمد خوبی باید داشته باشد.

بدین ترتیب به این سو کشیده شدند و سرمایه گذاری کردند. زمانی، درآمد آن خوب بود. آن هم وقتی که بین رابطه عرضه و تقاضا، تعادل وجود داشت و یا زمانی که؛ تقاضا بیشتر از عرضه بود و درآمد آن هم خوب بود.

 ولی الان چون این رابطه معکوس شد و چند وقتی هم هست که بازار رو به رکود رفته، این مساله باعث شده که سرمایه گذاری تبلیغات محیطی، پاسخگو نباشد.

در فضای عرضه بیشتر از تقاضا، فضا به شدت رقابتی شده و این رقابتی شدن بازار، باعث شده که کیفیت خدمات در بحث تابلو های تبلیغاتی، بسیار پایین باشد. یک مثال از مجموعه خودم می زنم؛ ما الان بعد از 13 سال در شهر دیگری جز ساری، تابلویی را نداریم.

یکی از دلایل آن این است که بحث سرویس دهی و خدمات در کار تابلوها، فوق العاده مهم است. بدین معنی که تابلو روشن باشد، سالم و تمیز بماند، هم چنین اتفاقی برای آن به وجود نیاید. وقتی هم که گستره فعالیت شما در استان زیاد می شود، پس باید سرویس دهی آن هم در سطح استان فعال باشد و این سرویس دهی، هزینه کا را بالا می برد و وقتی هم هزینه کار بالا برود، شخص هم مجبور می شود تابلو را با قیمت بالاتری اجاره بدهد.

خوب، رقبای ما هم کسانی هستند که هزینه سرویس دهی و خدمات شان را نداده و طبیعتا با قیمت پایین تری تابلو را اجاره می دهند و وقتی هم که وارد اجرای کار می شوند، درگیری بین کارفرما و شرکت تبلیغاتی به وجود می آید و نتیجه و اثر بد آن هم این است که به خاطر بی تعهدی بعضی از مجریان تبلیغاتی، مردم کم کم از تبلیغات محیطی زده و نسبت به آن بی اعتماد می شوند.

*علاوه بر نقاط ضعفی که برشمردید، چه انتقادات دیگری در مورد وضعیت تبلیغات محیطی در مازندران و بین شهرهای مختلف با توجه به همان شرایط طبیعی که در استان داریم، وارد است؟

ببینید؛ متولی تبلیغات محیطی درکشور، در داخل شهرها، شهرداری ها و در جاده های بین شهری، سازمان حمل و نقل و پایانه ها است.

سیاست هایی را که این دو سازمان، در واگذاری تبلیغات به بخش خصوصی، پیش گرفتند، سیاست های سازگاری نیستند. مثلا؛ سازمان حمل و نقل و پایانه ها، سیستم واگذاری فضاهای تبلیغاتی خودش را مزایده ای کرده و در مقطعی؛ شخصی به خاطر همان حساب های سرانگشتی که تصور می کرد؛ سود آن چنانی هم دارد، در این مزایده شرکت کرده و رقمی را سه برابر قیمت واقعی، یک تابلو پیشنهاد داده و برنده هم شده است.

بعد، قراردادش را بسته و کارش را هم شروع کرد. آن که قرارداد را بست، سازمان حمل و نقل و پایانه هاست که فکر می کرد؛چه خبر شده که کسی می آید سه برابر قیمت می دهد!

حتماً یک چیز واقعی هست! غافل از این که آن شخص بعد از سه ماه از موعد چک اش، نتوانست آن را پاس کند و دچار مشکلات عدیده ای شده است. پایانه، به این توجه نمی کند. اشکال بعدی این است که آن قیمت به شکل قیمت پایه، باقی مانده. یعنی هر مزایده ای که می خواهند بگذارند، با استناد به همان قیمت، می گذارند و به اثرات آن، توجه نمی کنند.


از طرف دیگر، تبلیغات محیطی؛ هم کاراست و هم اشتغال. وقتی یک شرکت در حوزه تبلیغات محیطی، فعال می شود، سیستم کاری و بازاریابی آن، از جمله؛ بخش فروش، فنی و کارگاه اش، همه بر اساس تبلیغات محیطی است. شهرداری و اداره پایانه، به ما می گوید؛ تابلو متعلق به شماست، بعد از سه سال ما آن را مزایده می گذاریم و دیگر به اتفاقات پیرامون و یا این که چه کسی برنده می شود، کاری نداریم.

در این شرایط، امنیت شغلی در آن وجود ندارد و کسی نمی آید برای یک کسب و کار سه ساله، سرمایه گذاری کند و نیرو بگیرد. چرا که نمی داند، بعد از این سه سال، چه پیش خواهد آمد. این اتفاقی است که سال گذشته برای ما هم افتاد. «استند» شهري را، در ساری برنامه ریزی و آن را پیاده کردیم.

به لطف خدا و تلاش همكارانم، توانستيم اين طرح را در حوزه فرهنگی، به طرح اقتصادی سود آوري، تبديل كنيم. اما بعد از سه سال، به جهت سودآور بودن این طرح و اتفاقاتی که در خلل این سه سال افتاد، افرادی به کپی از این طرح پرداختند، فعالیت هایی داشتند که نتوانستند سودی کسب کنند، اما حاشیه هایی برای طرح درست کردند و این طرح به مزایده گذاشته شد و تابلوها از ما گرفته شد.

بعد از مزایده، نیروی ما از 15 نفر، به 7 نفر، کاهش یافت و 8 نفری که از مجموعه کنار گذاشته شدند، بالطبع حق و حقوق و نیازهایی داشتند و ما نیز در قبال آن ها تعهداتی داشتیم و برآورده کردن این تعهدات، علاوه بر ضرر در سرمایه گذاری 3 ساله مان، خود یک ناامنی در سرمایه گذاری و شغل و حرفه مان هم بود.

 این ناامنی حتی در يك دکه سیگارفروشی هم وجود ندارد اما داستان مزایده گذاشتن و واگذاری تابلوها به این شیوه و این که برنده مزایده کسی است که بالاترین قیمت را بدهد،هیچ امنیت شغلی برای مجریان تبلیغات محیطی نخواهد داشت.

*حالا باید در این زمینه چکار کنیم؟ چه روشی را اجرا کنیم تا امنیت ایجاد شود؟ یعنی برای همیشه باید تابلوها دست یک مجری باشد؟

نه! ببینید؛ این که نمی شود، تابلوها را بدهند دست یک مجری بماند. به هرحال، آیین نامه های مالی وجود دارد و هر سازمان و اداره ای برای مباحث مالی، قانونی دارد، اما امنیت شغلی هم باید مطرح باشد. شاید، شرکت تبلیغاتی، تنها مجموعه ای باشد که به شهرداری و پایانه پول پرداخت می کند، در حالی که هر پیمانکاری از شهرداری پول می گیرد.

 ما دفتر و دستک و تشکیلات و کارگر می گیریم و به خاطر فقدان درآمد، مجبوریم، تعداد کارگران خود را کم کنیم. به شهرداری در مورد این مشکل، مراجعه کردیم و گفتیم؛ پاسخگوی این افراد بیکار، کیست؟ شهرداری می گوید؛ خودتان، ما پاسخگو نیستیم.

 ما یا باید سرمایه گذاری نکنیم و یا اگربکنیم، نمی دانیم چطور جوابگو باشیم. راهکاری هم وجود ندارد. بارها پیشنهاداتی دادیم، منتهی جواب آن ها این است که؛ قانون و فلان ماده و تبصره اجازه نمی دهد.

اگر واقعا موانعی وجود دارد، این موانع باید برداشته شود. ما نمی توانیم این موانع را برطرف کنیم. به هر شکل، درخواست را باید آن سازمان و ارگان بدهد. بنظرم تشکیل کنسرسیوم تبلیغات محیطی، می تواند یکی از راهکارها باشد.

*شهرداری ها و یا سازمان های زیباسازی، به نظر شما علاوه بر آن چه که برشمردید، چه نقش دیگری در این وضعیت نا به سامان تبلیغات محیطی در مازندران دارند؟

الان وضع تبلیغات محیطی، یک نا به سامانی فوق العاده زیادی دارد. چرا که اصلاً آیین نامه ای برای واگذاری تابلوهای تبلیغاتی، نظیر؛ اندازه، فواصل و استاندارد اصولی وجود ندارد.

 خیلی از شهرها، آیین نامه ندارند و اگر داشته باشد هم آیین نامه اش سلیقه ای است و یک دستور العمل و استاندارد مشخصی ندارد. به طور مثال؛ 2 سال قبل می گفتند؛ کمیته زیبا سازی استان تشکیل شده و من هم انتظارم این بود، یکی از کارهای این کمیته، کنترل بر روند تبلیغات محیطی باشد. من تصوير یک مسیر را می توانم به شما بدهم یا خودتان بروید ببینید.

در این مسیر، در فاصله 200 متری، 4 تابلوی تبلیغاتی نصب شده است! در حالی که اگر شما بخواهید یک کبابی، راه بیندازید، اعلام می کنند؛ فاصله صنفی را رعایت کنید. چه بسا که این فاصله صنفی، با سلامت روح و روان مردم هم در ارتباط باشد که متاسفانه به هیچ وجه رعایت نمی شود.


آلودگی یا پارازیت بصری، در بحث تبلیغات محیطی، فوق العاده مهم است. مثلاً؛ نمی پرسند که آیا عرض این خیابان با سایز تابلو و یا آن تابلو با اطرافش و المان های شهری، همخوانی دارد یا نه.

 در همین شهر ساری، تابلوی تبلیغاتی نصب شده که جلو آن تابلو یک کوچه بود و به جای این که جای تابلو را عوض کنند، تابلوی کوچه را تغییر دادند. خوب؛ من می خواهم بدانم، در یک شهر، اولویت اول با تابلوی اسم آن کوچه است یا تابلوی تبلیغاتی و این مسایل، کار را خیلی پیچیده می کند وهمین باعث شده، مردم اکنون نسبت به تبلیغات محیطی، بی خیال شوند. چرا که حس می کنند، روح و روان شان با دیدن آن به خطر می افتد و این نه تنها اثر مثبتی ندارد، بلکه به سمت منفی شدن هم می رود.

*نصب و مالکیت بیلبورد و استندها به وسیله سازمان های دولتی و شهرداری ها، قانونی است؟

فضایی که واگذار می شود، در حوزه شهری، به شهرداری و در بخش راه ها و جاده ها به پایانه ها، مربوط می شود.

 اما مالکیت خود سازه، مربوط به کانون و شرکتی است که آن را می سازد. یکی از معضلاتی که در مبحث تبلیغات محیطی، در شهرداری ها و پايانه وحود دارد، اين است كه خودشان رسماً نسبت به واگذاری تابلوها اقدام می کنند.

 یعنی متقاضی؛ تابلو را از شهرداری اجاره می کند. در صورتی که به صراحت در قانون اعلام شده که؛ کانون های آگهی و تبلیغات، مسئول این کار هستند و این اقدامات باید از کانال آن ها انجام شود و ارگانی یا نهادی هم وجود ندارد که بخواهد با شهرداری برخورد کند و یا جلویش را بگیرد. با توجه به اصل 44 و این که تاکید دارند، خصوصی سازی باید انجام شود، شهرداری خودش با شرکت های تبلیغاتی به صورت موازی عمل می کند.

*چه تشکیلاتی، به کارشان نظارت دارد؟ درواقع چه نهادی، به تخلفات رسیدگی می کند؟

این تخلفات را یا باید وزارت فرهنگ و ارشاد بررسی کند یا استانداری. فکر می کنم؛ چون کانون های تبلیغاتی، آیین نامه شان از طریق وزارت ارشاد تعیین شده، مرجع ذیصلاح؛ بیشتر، اداره فرهنگ و ارشاد است. اما نمی دانم چرا ارشاد تاکنون اقدامی انجام نداده و در این زمینه کاری نمی کند. در صورتی که بارها در جلسات، به صورت شفاهی این معضل مطرح شده و تاکنون جلسات بی حاصلی تشکیل شده است.

*پیشنهاد شما برای بهبود اوضاع تبلیغات محیطی در مازندران چیست ؟

از واگذاری غيركارشناسي فضای تبلیغات محیطی باید جلوگیری شود و وضعيت فعلي تابلوهاي نصب شده، ساماندهي شود.

یکی از شهرهایی که در این زمینه بسیار خوب عمل می کند، شهر «فریدونکنار» است. ما درخواستی داشتیم و یک فضای تبلیغاتی می خواستیم که عکس و تصویر این فضا را برای آن ها بردیم اما این فضا را به ما ندادند و اصرار شان این بود که ما یک برنامه جامع تبلیغات محیطی داریم و نقشه ای به من نشان دادند و گفتند؛ ما طبق این نقشه می توانیم در این مکان ها و با این ابعاد، به شما تابلو بدهیم. اگر می خواهید بگیرید، وگرنه چیزی را که شما می خواهید، ما نمی توانیم واگذار کنیم.

این کار شهر فریدونکنار برای من خیلی جالب بود. البته نمی توان گفت که این شیوه مطلقاً درست بوده و نمی توان گفت که بد است. ولی در این نا به سامانی ها و ناهنجاری ها، که همه می خواهند فضای تبلیغات محیطی داشته باشند، کار فریدونکنار شایسته است.

ولی با اصول تبلیغات سازگار نیست، چون تبلیغات همیشه با خلاقیت، نوآوری و ایده های جدید همراه است. اما این در فضای نا به سامان الان، کار خوبی بود. چون توانست از آن آلودگی و پارازیت و اتفاق هایی که قرار بود بیفتد، جلوگیری کند. معلوم نیست تا چه وقت بتوانند به این طرح پای بند باشند و به آن عمل کنند.

بعضی ها دوست دارند تابلوهای تبلیغاتی بزنند. برای همین می روند، مجوز کانون می گیرند. مدتی، خود من در کمیته ای بودم که از متقاضیان کانون های تبلیغاتی امتحان می گرفتند. وقتی از آن ها می پرسیدم: چرا می خواهید کانون بزنید؟ می گفتند: چون می خواهیم بیلبورد بزنیم در فلان شهر!

*چرا، واقعاً ؟

بیشتر نگاه ها به این سمت است که مجوزی بگیرند تا بتوانند دو تا تابلو بزنند. تا وقتی هم که این نگاه ها هست، تبليغات و خصوصا تبلیغات محیطی ما، وضع خوبی پیدا نخواهد کرد.

حجم تبلیغات بی برنامه، رشد پیدا می کند و این بی برنامه گی باعث می شود، مخاطب که گیرنده اصلی پیام ماست، دلزده شود و خواص پیام ما از بین برود .

زمانی که من استند ها را داشتم، یکی از مشکلاتی که با شهردار وقت ساری پیدا کرده بودم، این بود که ايشان می گفت؛ تعداد استند ها را زیادش کنید. چون خیلی از ادارات متقاضی آن هستند ولی من این کار را نکردم و شهرداری خودش آمد، یک سری استند در سطح شهر زد و جالب اين كه جایی بود که ما استند داشتیم و شهرداری پنج قدم در راست و چپ ما، استند نصب کرد!

حالا شما ببینید، وقتی شهرداری كه متولي زيباسازي است و رسالت فرهنگي هم دارد، نه تنها پارازیت یک شهر را حذف نکرده بلكه پارازیت تولید هم کند، چه توقعی از بخش خصوصی می توان داشت که کاملاً اقتصادی فکر می کند!

*اصلا چه کسی مجری این کار است؟ اصلاً یک هم چون چیزی وجود دارد، یا نه؟

شهرداری و حمل و نقل و پایانه ها که عملکردشان خیلی متوسط و پایین است. چون کار کارشناسی نمی کنند. خیلی سلیقه ای عمل می کنند. می توان گفت؛ پايانه، بهتر عمل مي كند، چون اداره راه؛ ناظر بر واگذاري تابلوهاست، نسبتاً اوضاع بهتراست، چون حریم جاده را دارد و باید رعایت حریم جاده را بکند، فاصله بین تابلوها را سعی می کند، رعایت کند. اما در شهرداری، نه. چون واقعاً قاعده و قانون، یا به اصطلاح، چارچوبی نیست.

*نخواستید برای سرو سامان دادن به این اوضاع، اقدامی بکنید؟

در دوره قبلی شورا كه من دبیر انجمن صنفی کانون های تبلیغاتی استان بودم، ما توانسته بودیم از شورای شهر، یک کرسی برای این کار بگیریم و در بحث تبلیغات محیطی، یک کارشناس از طرف کانون های تبلیغاتی بود که در بحث واگذاری، نظارت داشت.

شورا که عوض شد، با آمدن شورای جدید، چنین فضایی در اختیار کانون های تبلیغاتی نبود و الان هم نتیجه آن را می بینیم که رشد فضای تبلیغاتی خیلی سرسام آور شده. البته نمی توان تمام تقصیرها را به عهده شهرداری ها و حمل و نقل و پایانه ها گذاشت.

*بقیه تقصیرها گردن کیست؟!

بخشی از این مسئولیت ها به عهده ارشاد است. چرا که ارشاد مجوز می دهد و علم به این دارد؛ کسی که مجوز می گیرد، فقط می خواهد 2 یا چند تا بیلبورد بزند و از فضای تبلیغات محیطی استفاده بکند. وقتی که اتفاقی، یک مجوز صادر می شود، اگر شهرداری و پایانه همکاری نکنند و فضا را در اختیار شخص نگذارند، یک نوع کارشکنی به حساب می آید. در نتیجه می توان گفت؛ در درجه اول، ارشاد مقصر است که این مجوزها را صادر می کند و بعد از آن، شهرداری و پایانه ها که برای واگذاری فضاهای تبلیغاتی، برنامه مدونی ندارند.


شما حساب کنید که مساحت شهر با یک نسبت مشخصی رشد می کند. اگر قرار باشد رشد فضای تبلیغاتی، چند برابر بیشتر از فضای آن شهر باشد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟! از آن طرف صدور مجوزها هم رشدی دارد که تناسب این ها به هیچ وجه برابر نیست. در قسمتی رشد چند صد در صدی و در جایی دیگر رشد مثلا؛ تک رقمی، می شود.

*نظرتان درباره فرهنگ سازی به وسیله نصب درست تابلوهای تبلیغاتی در مورد آلوده نکردن محیط زیست و رها سازی زباله ها توسط شهروندان و گردشگران چیست؟ نقش این تابلو ها را چقدر در آگاه سازی و کم کردن این مساله موثر می دانید و ارزیابی شما از این تابلوها چگونه است؟

یکی از مشکلاتی که الان در بخش تبلیغات محیطی وجود دارد این است که خیلی از سازمان ها و ارگان ها که کار فرهنگی و اطلاع رسانی می کنند، خواسته شان این است که باید فضای تبلیغات محیطی داشته باشند و می آیند، تابلو می گیرند و روی این تابلو، یک «بنر»، می چسبانند و این بنر هم 5 سال می ماند، نه رنگ آمیزی می شود و نه نگهداری. وضعیت نور آن هم خوب نیست .

 اصلاً رسیدگی نمی شود و این بنر هم بعد از یک سال، رنگ و رویش می رود و بعد از مدتی، یک سازه بی ریخت زنگ زده، آن وسط می ماند و این بخاطر عدم رسیدگی نهادهای فرهنگی است که فضای تبلیغات محیطی را می گیرند. این هم یک معضل هست که آلودگی بصری ایجاد می کند.

 مثلاً؛ بنیاد شهید در راستای تجلیل از مقام شامخ شهدا، یک سری تابلو را وسط بلوارهای شهر زده است. به اعتقاد من، اگر قرار است از مقام شخصی تجلیل شود، باید در شان و شخصیت او باشد که مقام شهدا هم آن قدر بالا هست که بايد تابلویی در خور شخصیت آن ها نصب کنند .اما تابلوهای که زده شده، تابلوهایی با عکس معمولی است که حتی داخل آن هم، روشنایی ندارد و رنگ آمیزی نمی شود.


به اعتقاد من اگر قرار است کاری انجام شود، باید کار کارشناسی اساسی و زیبا صورت می گرفت که اگر کسی آن را می دید، متوجه مي شد که این تابلو، متفاوت از سایر تابلو هاست و به صورت ویژه، برای ارزش گذاری به مقام و جایگاه یک شخص انجام شده، نه مثل همه تابلوهای تجاری.


از طرفی، تمیز نگه داشتن تابلوها نیزمی تواند، در محیط زیست موثر باشد. هم چنین بهترین رسانه ای که گردشگران در استان به آن دسترسی دارند، رسانه های محیطی است. اما مشکلی که وجود دارد، این است که؛ اصلا سازمان محیط زیست از این رسانه استفاده نکرده و دوم این که؛ نوع پیامی که در بحث آلودگی های زیست محیطی از آن استفاده می شود، خیلی مهم است.

 به این معنی که نوشته روی تابلو، متنی نباشد که یک ربع طول بکشد تا مخاطب مفهوم آن را بفهمد چون فرصت ما برای اثربخشی تبلیغات محیطی، بین 5 تا 10 ثانیه است. در این ثانیه ها، پیام باید منتقل شود. اگر در این فرصت ها منتقل شد، ما بردیم. در غیر این صورت کل هزینه هایی که کردیم را باید سوخته شده فرض کنیم.

*میزان این تابلوهای هشدار دهنده و آگاه کننده را با محیط گردشگری، چقدر مناسب و متناسب می دانید؟ مثلاً ما در ورودی شهرهای مازندران، با انبوهی از تابلوها موجه می شویم. به عنوان یک کارشناس، نظرتان در این باره چیست؟

الان خیلی ها به دنبال آن هستند که در ورودی و خروجی شهر تابلویی بزنند. اتفاقی که در ورودی و خروجی اکثر شهرهای ما افتاده، این است که به طور مثال؛ 10 تا تابلو کنار یکدیگر قرار گرفته و روی هر کدام از آن ها هم به اندازه 3 صفحه A4 مطلب نوشتند! این اصلاً مفهومی ندارد و کسی هم نمی تواند درک کند که این تابلو ها چکار می خواهند بکنند.

 سازمان راهداری و اداره راه، آمده یک سری استند در جاده ها زده که اصلاً جا و کاربرد آن، در حاشیه جاده نیست! استند؛ تعریف، کاربرد و فضای مشخصی دارد و در جاده ای که سرعت باد و ماشین وجود دارد، نگهداری استند که یک سازه شکننده و حساس است، امکان پذیر نیست. به همین دلیل در حاشیه راه های استان که نگاه می کنید، یکسری آهن بصورت افقی و عمودی افتاده و هیچ کاربردی هم ندارد! این هم استفاده غلط از رسانه هاست.


  • محدثه اسماعیلیپاسخ به این دیدگاه 0 0
    دوشنبه 30 بهمن 1391-0:0

    شهرداری ها چی تولید نمی کنند؟! همه جور چیزی از شهرداری ها ساخته است. پارازیت یکی اش. دست شما درد نکنه که به خاطر رپرتاژ آگهی و... حقیقت رو زیر پا نمی ذارید و بیان می کنید.

    • يکشنبه 29 بهمن 1391-0:0

      خوشم اومد اولین باره که درخصوص تبلیغات محیطی در مازندران مصاحبه خوندم.باید برای این تبلیغات بی قواره فکری کرد.متشکر

      • جمعه 27 بهمن 1391-0:0

        اگر همه شركتهاي تبليغاتي باهم يه شركت درست كنن و دست به كار بشن خوبه هم انحصاري نميشه هم سر و سامان پيدا ميكنه فكر كنم تعريف كنسرسيوم هم كه آقاي فرح آبادي گفت همين باشه

        • پنجشنبه 26 بهمن 1391-0:0

          با توجه به مصاحبه کاملا واضح است که آقای فرح آبادی به دنبال انحصاری شدن تبلیغات میباشند . انحصار در هر زمینه ای بد است .

          • پنجشنبه 26 بهمن 1391-0:0

            برادرعزيزمتولي كيفيت اندازه مجوزنوع تبليغ و...ارشاده ولي درموقع پاسخ گويي باشه جوابگونيستندبرخي شركتها هم با پايين ترين وبي كيفيت ترين مصالح تابلويي را علم ميكنند ميخواهند نتيجه بگيرند يه سوزن به خودتان بزنيد يه جوالدوزبه ديگري...؟؟؟!!!!!

            • چهارشنبه 25 بهمن 1391-0:0

              انصافاً تجربه در جواب هایی که آقای فرح آبادی دادند معلوم بود. این روزها از همه چیز این جامعه خسته شدیم تبلیغات نامناسب محیطی مزید بر خستگی های ماست.

              • مهدوی - قائم شهرپاسخ به این دیدگاه 1 1
                چهارشنبه 25 بهمن 1391-0:0

                تیتر مطلب خیلی درست و بجا بود. مصاحبه هم اطلاعات خوبی به من داد.سپاس


                ©2013 APG.ir