فکر میکنین جز تهران بشین خیلی پیشرفت میکنین تهران حتی فیروزکوه رو هم جز خودشون حساب نمی کنن چه خیال خامی پولش فقط تو جیب تهرانی ها میره

مزایای تهرونی شدن رو نگفتین فک میکنین هیچ مزیتی نداره؟یه بار دیگه ازنو معایب و مزایای تهرونی شدن رو بنویسین تا راحت تر نظرات رو بتونین جمع کنین لااقل خود شما به یک نتیجه مطلوب برسین.روال معمول پیوستن به شهرهای بزرگ مخصوصا پایتخت گرفتن بودجه و امکانات بیشتر برای آبادانی و پیشرفت بهتره که همه جای دنیا یک امرکاملا شناخته شده و طبیعی به نظر میرسه.

چون سوادکوهی نیستم به زبون مازنی و سوادکوهی ننوشتم وگرنه کاملا به مازنی تسلط دارم 28سال از وطنم دورم

تا اونجایی که من میدونم همه دوستان اشنایان کسانی که دیدم و خبر الحاق پلسفید و به تهران شنیدن خوشحال شدن که و حتی یک ناراضی ندیدم این اساسی مال اساس پلسفید نیس یا اصلا پلسفیدی نیس و الا کور مادرزاد هم میتونه تشخیص بده که جزو تهران شدن برای ما پلسفیدیها بهتره ما که تمام عمر جزو مازندران بودیم تنها شهرستان محروم استان بودیم شاید با پیوستن به تهران بخت شهر ما هم وا شه و پیشرفت و ابادانی و صنعت و .... بیاد سراغ شهر و دیارو مردم نجیب و صبورمون

میخواهم تهرانی باشم

و فرهنگ اصیل خود را به تهران هدیه دهم و از تهران امکانات پیشرفت توجه و.......را به ارمغان بیاورم

من میخواهم تهرانی شوم

من از اهالی پلسفیدم و میخواهم که پلسفید جزو تهران شود

شما اگه دلت میسوخت همتی میکردی که پلسفید به این درجه از فقر و محرومیت نرسه، شاید زیر پرچم تهران فقر و بی عدالتی و محرومیت از چهره این شهر تاریخی پاک شه، خیلی خوشمون نمیاد جزو استانی باشیم که سالهاس ما رو تو بی عدالتی و محرومیت رها کردن که جوانانش مجبور به مهاجرت شدن به تهران، و حتی تو مهاجرت هم تهران و ترجیح دادن به ساری و بابل و مثلا شهرهای دیگه استان که به شدت نازی ان و مثلا غریبه ها رو تو خودشون راه نمیدن ، من میخوام جزو استان سخاوتمند تهران باشم

• titiپاسخ به این دیدگاه
  پنجشنبه 25 ارديبهشت 1393-12:29

  پیشرفت؟؟؟
  
  تهرانیا برن به دادخودشون برسن!!ماهمینطوری حالمون خوبه...
  

راست می گی مازندران هلند نیست چون هلندی ها ضرب المثلی دارند که می گه: خداوند دریا را آفرید و هلندی خشکی را ، ما در این سوی جهان هم دریا را به همسایه مون می بخشیم و هم خشکی و خاکمون را خرده خرده از دست می دیم،هلندی ها با خشکوندن مرداب و باتلاق هاشون بر گستره خاک کشاورزی شون افزودند و با مساحتی کمی بیشتر از استانمون بزرگترین پرورنده و فروشنده بهترین گل های جهان به سراسر جهان هستند و درآمدهای سبز و ارزش افزای اون ها بسیار از درآمد نفت سیاه ما بیشتره و هیچ کشوری هم نمی تونه این منبع هنگفت کارآفرین رو تحریم کنه اما ما بهترین و گردشگر پذیرترین بخش های سرزمینمون را به دست خودمون یا با سکوتمون به دیگران دادیم یا در آینده خواهیم داد هلند از رهگذر همین کشاورزی دارای بهترین و شناخته شده ترین فوتبالیست ها و باشگاههای ورزشی شده ولی ما نمی تونیم از فوتبالیست ها و کشتی گیران شماره یکمون در تیم های ورزشی استان بهره ببریم و باید با حسرت به هنرنمایی اون ها در تیم های دیگه نگاه کنیم هلند پتروس فداکار داره که برای نجات دهکده اش از سیل با انگشتش سوراخ سد رو می بنده اینجا مسئولانی داریم که با بیگانه پرستی شون آدم رو انگشت به دهن می کنند... درست نوشتی اینجا هلند نیست ولی ای کاش...

بهتر هممون میشیم بچه تهران. بلکه یکم امکانات بیارن واسمون .یکم مدیر با لیاقت ببینیم یکم صنعت داشته باشیم دانشگاههامون گرید علمیشون بالا بره.جادهها وخیابونامون از چاله چوله در بیاد و الا ماشاءالله کارای خوبه دیگه واسمون انجام بدن همون کارایی که واسه تهرونیا میکنن..... سوادکوهیا تهرونی شدمون مبارک

اوف شما اماره بکوشتنی اینتی گنی مازندران هیچ کس ندونه گنه هلند هسه؛یوسفی جان ول هاکن ته پیر خدا بیامرزه اما این مازندرانی های دست جا دیوانه نویم شانس بیاردمی.هر روز خدا اتا سوژه ره سر گرنه اینتا ره بکش اونتاره بکش کنه. آدم سر بواشیم این حرفهاره ول کمبی شومبی شه کارو کاسبی سر وقت اتا پچیک قدم این خرابه وسه المبی. اره جان برار

سر مازندران زیبا و سرسبز چی اومده از غرب دارن رامسر و تنکابنو میگیرن از شرق هم دارن میدن به گلستانیها حالا نوبته سوادکوه شده.واقعا مسئولین بی عرضه ای داریم دیگه چیزی از استان قشنگمون نمونده

خدا پدرت رو بیامرزه «حسن» آقا حرف دل مارو زدی.

یک دیوانه سنگی میندازه توی چاه صدتا عافل را به درد سر میندازه. حالا حکایت ماست. بابا دس بردارین کی جرات میکنه طرح جدایی سرزمین مادری و پدری ما را مطرح کنه؟ وقتی اندیشمندان سوادکوه به هردلیل به میدان نمیان شب پره بازیگر میدان شود.

آغا محمد خان قاجار در ساری تاجگذاری کرد و این شهر برای زمان کوتاهی پایتخت ایران شد و اگر نزدیکی ساری به روسیه نبود امروز تهران حداکثر به اندازه و اهمیت رودهن می بود و کسی از هم استانیهای ما دچار بیماری تهران شیفتگی و پایتخت شیدایی نمی شد و برای ارضای این عقده خود کوچک بینیشان نیازی به تقلید خنده آور لهجه تهرانی،پلاک نمره تهران خودرو،بالیدن به زاده شدن در تهران،داشتن سیمکارت 0912 و...نداشتند این از طنز تلخ روزگار است که مازندران با پیشینه فرهنگی و زبانی مستقل چند هزار ساله نه تنها نمی تواند بر همسایه دویست ساله اش اثر بگذارد بلکه چنین خودباخته آن می شود.ای کاش این دوستان مازندرانی می دانستند که برخی از تهرانی ها چه نگاهی به شهرستانی ها دارند اگر می دانستند به جای آرزوی تهرانی شدن از داشته های افتخارآمیز خود و نیاکانشان آگاه می شدند و به آن می بالیدند من در دانشگاه رودهن با بسیاری از دانشجوهای تهرانی دوست بودم و هستم باور کنید برخی از آن ها تفاوت نژادی و زبانی مازندران و گیلان را درک نمی کردند و برای همین همه مردم جنوب دریای مازندران را شمالی می نامند و هنوز که هنوزه همه مازندرانی ها را شالیکار و روستانشین می پندارند که به تازه ترین دستاوردها و فناوری های روز جهان دسترسی و آشنایی ندارند دوستان مازندرانی برای کسانی بمیرید که دستکم برای شما تب کنند

اگر مازندران جزو تهران بود کسی جرأت تفکیک اون رو به خودش نمیداد. استانی که غربش ادعای استان جدا میکنه و شرقش ( میانکاله ) مدعی داره ، جنوبش یواش یواش داره میره جزو تهران . کسانی که این افکار را در سر دارند اگر مملکت دستشان بود سرنوشتی شبیه به زمان فتحعلی شاه قاجار را بوجود می آوردند و ایران را پاره پاره میکردند .

• --پاسخ به این دیدگاه
  پنجشنبه 25 ارديبهشت 1393-12:36

  ایول..عالی نوشتی:)))

"باید کارشناسی شود که چرا باید یک سوادکوهی این گونه طرحی بدهد؟"

به راستی باید کارشناسی شود چرا مازندرانی ها به این روز افتاده اند!

بنام خالق يكتا بهتر نيست اصل ماجرا پرسيد آيا اين درست هست كه سوادكوه را تكه تكه كردن .

ديگر سوادكوهي باقي نمانده كه براش دل بسوزانيم .

شيرگاه كه جدا بشه زيراب كه با پلسفيد دائم بجنگش كردن .اي كاش سوادكوه كلا مي رفت به سمنان كه ..... سمنان شرف دارد به مازندراني هاي ....