*مازندنومه:ایام عید را چگونه گذراندید؟

-زیباکلام: 2 هفته مانده بود به عید از جانب دولت اقلیم کردستان عراق به همایشی برای بزرگداشت حلبچه و واقعه کشتار کردها توسط رژیم صدام حسین دعوت شدم.

 مسئولان اقلیم کردستان عراق از من دعوت کردند که ایام نوروز هم به آنجا سفر کنم. با وجود اینکه آنها نوروز را خیلی بزرگ جشن می گیرند اما در این ایام فقط تعطیلات چهار پنج روزه دارند و بقیه را به کار می پردازند، مثل ما نیستند که دو سه هفته تعطیل باشند؛ من هم به دعوت آنها لبیک گفتم و به همراه خانواده از مرز زمینی مریوان سفر کردیم و میهمان دولت اقلیم کردستان عراق بودیم.

 سه روز در سلیمانیه و 2 روز هم در اربیل گذراندیم. در سلیمانیه با برخی شخصیت های غیر دولتی، دفتر مطالعات استراتژیک خودمختار عراق، با مسئول اتحادیه صنفی روزنامه نگاران کردستان عراق و همچنین با چند روزنامه نگار عراقی ملاقات داشتم.

 همچنین ملاقاتی هم با مسئول حزب دموکرات کردستان عراق در سلیمانیه و یک سخنرانی هم در دانشگاه صلاح‌الدین اربیل که دانشگاه اصلی آنهاست، داشتم. این سفر پنج روز طول کشید و این داستان نوروز من بود.

 *مازندنومه:عیدی هم می‌دهید؟

 زیباکلام: نمی دانم با چه احساسی این را بگویم و البته شاید برخی هموطنان از من ناراحت شوند اما تنها عیدی که به رسمیت می‌شناسم عیدی است که رسول‌الله به رسمیت می شناخت و آن عید فطر و عید قربان است، من هم فقط این 2 عید را به رسمیت می شناسم.

 عید نوروز به هیچ وجه ربطی به اسلام ندارد، ضمن اینکه خوب است و بهار است. خیلی ها سعی کردند نوروز را به اسلام بچسبانند در حالی که نوروز، نوروز است و اسلام هم اسلام.

در نوروز خیلی این سنت را ندارم که کادو بدهم و یا هدیه دریافت کنم اما آنچه که معمول است به همکاران دانشگاهی عیدی داده شود را همواره رعایت می کنم.

*مازندنومه:در گفت‌وگویی ابراز داشتید که اگر از برادرتان سعید، سوالی پرسیده شود آدم را به غلط کردن می‌اندازد، برادرتان از این اظهار نظر شما دلخور نشدند؟

 زیباکلام: متاسفانه هنوز توفیق نداشتم در سال نو به خدمت ایشان برسم. فکر نمی کنم ناراحت شده باشد چراکه بیان حقیقت بود.

 وقتی با او صحبت می کنی باید مواظب باشی چه می گویی، باید اصطلاحات را بیهوده به کار نبری، چون شما را گیر می‌اندازد. در کلاس هم این طور است، اگرچه به عنوان استاد سخت‌گیر مشهور است اما همه روی این موضوع اجماع دارند که دانشجویان بیشترین مطالب را از کلاس درس ایشان یاد می گیرند.

او از معدود افرادی است که شاید دانشجویان از جهت نمره، اشکال پیدا کنند اما همه اذعان دارند که بیشترین معلومات را سر کلاس ایشان می آموزند.

*مازندنومه: در یک مصاحبه به مردم پیشنهاد کردید کتاب «ما چگونه ما شدیم» شما را مطالعه کنند، از بین کتاب هایی که منتشر کرده اید چرا این کتاب را پیشنهاد دادید؟

 زیباکلام: برای اینکه فکر می کنم کتاب "ما چگونه ما شدیم" یک کتاب غیر تخصصی است. هر ایرانی شاید بخواهد بداند که جامعه ما چگونه این چنین شده است و این کتاب در این روند بسیار کمک می کند.

 اگر فردی دغدغه این را داشته باشد که از کجا آمدیم و چگونه جامعه ما این چنین شد این کتاب از منظر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ... پاسخگو است و فرد پشیمان نمی شود از اینکه این کتاب را خوانده و یا وقت تلف کرده است.

 بسیاری از افراد در هر جایی که به من مراجعه می‌کنند اذعان دارند که کتاب "ما چگونه ما شدیم" را خوانده اند در صورتی که در رابطه با سایر کتاب‌هایم این گونه نمی‌گویند و همین مسئله به من نشان می دهد که این کتاب یک کتاب تخصصی علوم سیاسی و یا تاریخ نیست بلکه یک کتاب عمومی است که به درد همه می خورد.

*مازندنومه: فکر می‌کنید انتخابات ریاست جمهوری چند قطبی است؟

زیباکلام: انتخابات را یک قطبی می‌دانم، در حقیقت متولی و میزبان و همه چیز این انتخابات، خود اصولگرایان هستند و تنها عاملی که می‌تواند این وضعیت را به هم بزند این است که آقای احمدی‌نژاد بتواند برای مشایی تایید بگیرد و وارد عرصه انتخابات شود.

 اگر آقای رحیم مشایی وارد انتخابات شود آن وقت همه حساب و کتاب و معادلات اصولگرایان به هم می‌خورد،چون اصولگرایان هیچ جور نمی‌توانند جلوی بهمن و سونامی که مشایی راه می‌اندازد را بگیرند و بتوانند در انتخابات به پیروزی برسند.

نه ولایتی که نامزد اصلی اصولگرایان است و نه حداد عادل و نه علی لاریجانی و هیچ یک از نامزدهای اصولگرا نمی‌توانند جلوی سونامی رحیم مشایی را بگیرند.

اگر مشایی وارد انتخابات شود تنها راه چاره‌ای که برای اصولگرایان باقی می‌ماند این است که دست کمک به سمت آقای رفسنجانی و یا آقای خاتمی دراز کنند و فقط اصلاح‌طلبان هستند که می‌توانند جلوی پیروزی مشایی را بگیرند.

 در این شرایط، اصولگرایان باید بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنند، انتخاب بد همان انتخاب خاتمی و یا هاشمی است و انتخاب بدتر هم انتخاب مشایی؛ فکر می‌کنم اصولگرایان گزینه بد را انتخاب کنند اما اگر بتوانند جلوی احمدی‌نژاد بایستند و جلوی مشایی را بگیرند در آن صورت اجازه نخواهند داد هاشمی یا خاتمی یا به طور کلی اصلاح‌طلبان وارد انتخابات شوند و احتمال این مورد از همه بیشتر است.

درست است که در این صورت مشارکت در انتخابات کم می‌شود اما در عوض، نتیجه انتخابات برای اصولگرایان، نتیجه مطلوبی است، یک رئیس جمهوری دارند به اسم آقای ولایتی که هیچ یک از مشکلاتی که با هاشمی، خاتمی و احمدی‌نژاد داشتند را با او ندارند.

اصولگرایان تمام تلاش خود را به کار می‌برند تا همین سناریو عملی شود و ولایتی نامزد اصلی اصولگرایان شود و برای اینکه انتخابات حالت رقابت هم پیدا کند به چهره‌ها و شخصیت‌هایی که خودشان معتقد هستند اصلاح‌طلب هستند مثل آقای کواکبیان و این تیپ افراد، اجازه می‌دهند که وارد انتخابات شوند.

خود اصولگراها هم می‌دانند که جامعه امثال کواکبیان را به عنوان فرد اصلاح‌طلب نمی‌شناسند.

تصور می‌کنم اصولگرایان بین یک انتخابات بی دردسر و با مشارکت پایین و انتخابات پر دردسر و با مشارکت بالا، گزینه اول را انتخاب می‌کنند،چراکه تجربه تلخ دوم خرداد 76 و تجربه تلخ احمدی‌نژاد در خرداد 88، نشان داد اصولگرایان خیلی به فکر مشارکت بالا در انتخابات نباشند،چراکه دارای پیامدهایی است.

- گفت و گو از کلثوم فلاحی