تعداد بازدید: 3104

توصیه به دیگران 3

دوشنبه 19 فروردين 1392-14:54

تفریح یا شکم چرانی؟!

بلد نیستیم تفریح کنیم!/در تفریحات،شادی خود را به طرز مصنوعی جلوه می دهیم، همیشه در حال خوردن ،آن هم غذاهای سنگین مثل کباب مرغ، ماهی و گوشت، انواع میوه ها ، صیفی جات و تنقلات هستیم، انگار که قصد خفه کردن خودمان را داریم، از هر طرف بوی کباب بلند می شود و زنان هم ناچارند مرتب سفره را بچینند و جمع کنند!


مازندنومه،ربابه حسین پور:دور و بر خودمان کم نداریم کسانی که بی هیچ پشتوانه فکری و دانشی و حتی اقتصادی بسیار پر ادعا هستند و همیشه سعی دارند کمبودهای شان را با اعتماد به نفس کذایی و کوبیدن بر طبل تو خالی ادعا جبران کرده،خودی نشان دهند.

 اینان در جمع به گونه ای ظاهر می شوند که انگار خدا را بنده نیستند،حرف های شان حول محور من و خانواده ام ،سفر های خارجی ،اصالت ذاتی، تحصیلات بالا،فلان مارک و مد لباس و ...می گردد،ولی در خانواده ای پرورش یافته اند که رگ و ریشه شان را می شناسی اما وقتی بیرون آنها را می بینی نمی شناسی شان و دهانت از تعجب باز می ماند!

 همه اینها را در تعطیلات نوروز امسال دیدم. فرصتی دست داد تا به بهانه تمدد اعصاب در کنار ساحل با الهام از آرامش دریا دقایقی را سپری کنم، اما متاسفانه تنها چیزی که حاصل نشد آرامش بود.

 آن قدر ساحل شلوغ بود و برخی بدون توجه و احترام به حقوق دیگران رفتارهای ناهنجاری بروز دادند که با خود می گفتم اگر در خانه می ماندم بسیار بهتر بود.

 جمعی از مردان بدون توجه به حضور بانوان در کنار ساحل برهنه شدند و به دریا زدند،برخی هم با شلوارک و رکابی در ساحل توپ،شوت می کردند،بچه ها هم مشغول آب بازی و ماسه بازی بودند، برخی از زنان هم با لباس های آنچنانی در سواحل جولان می دادند،این روزها هم که قلیان کشیدن جنبه کلاس پیدا کرده،دست هر دختر و پسر نوجوانی مثل اسباب بازی دست به دست می شد و جالب تر از آن رقابت شان در مدل دودهایی بود که از خروجی دهان و بینی شان بیرون می دادند!

 برخی ها هم مشخص بود حالت طبیعی ندارند،بازار عکس های یادگاری هم داغ بود. در همین حین صدای موسیقی تند غربی توجه همه را به خود جلب کرد. چند دختر جوان با آرایش های تند خلیجی و لباس هایی تنگ و چسبان از خودرویی پیاده شدند و شروع کردند به رقصیدن!

چند پسرک جوان هم که وضعیت را مطابق میل شان دیدند،با آنها وارد استیج رقص شدند و دقایقی را با هم خندیدند و رقصیدند،سپس سوار ماشین شان شدند و رفتند!

 13 بدر امسال را هم مثل همه سال ها کنار ساحل گذراندم، هر وقت تابستان و یا تعطیلات نوروز به طبیعت می روم سنگین به خانه بر می گردم؛ اول از شلوغی و جمعیت فراوان و بعد از رفتارهایی که هنوز بلد نیستیم در بیرون از خانه داشته باشیم.

ما جمعیتی هستیم که متاسفانه شادی کردن را بلد نیستیم و سریع با دیدن جمع،جو گیر شده و رفتارهایی از خود بروز می دهیم که تعجب برانگیز و گاه خجالت آور است.

ما غصه خوردن و ژست غصه دار بودن را خوب بلدیم و به راحتی غمگین می شویم اما نمی توانیم درست شادی کنیم.

در تفریحات،شادی خود را به طرز مصنوعی جلوه می دهیم، همیشه در حال خوردن ،آن هم غذاهای سنگین مثل کباب مرغ، ماهی و گوشت، انواع میوه ها ، صیفی جات و تنقلات هستیم، انگار که قصد خفه کردن خودمان را داریم، از هر طرف بوی کباب بلند می شود و زنان هم ناچارند مرتب سفره را بچینند و جمع کنند!

تفریح و گردش های ما بیشتر شبیه شکم چرانی است،آن قدر خسته می شویم که بعد از این دست تفریحات باید چند روز در خانه بمانیم و استراحت کنیم.

 متاسفانه تقلید ما از تفریح و خوشگذرانی در هر مناسبتی بسیار ناشیانه صورت می گیرد و جز زحمت برای خود و دیگران و رنج و خستگی حاصلی ندارد.

نمی دانم چرا نمی توانیم ساده و سبک سفر و تفریح کنیم، طوری که چنین تفریحاتی باعث شود بتوانیم برای روزهای آتی انرژی ذخیره کنیم و سرحال و قبراق کارهای مان را از سر بگیریم!

 شاید باید به جای تقلید، الگویی درست انتخاب و در زندگی مان پیاده کنیم، الگویی که توسط نهادهای فرهنگی و رسانه ها معرفی و شناسانده شود! 

ایمیل نویسنده: (heyran55@yahoo.com)


  • سه شنبه 27 فروردين 1392-0:0

    نه فقط شادی . . .

    ما زندگی کردن راهم بلد نیستیم

    • پنجشنبه 22 فروردين 1392-0:0

      این وضع نشون می ده تنبیه های کنونی به نابخردان و لقمه حلال تو خونه باید وارسی بشه.

      • پنجشنبه 22 فروردين 1392-0:0

        افکار عمومی باید حساس باشند.

        ولی این جدای وظیفه از نظارت مسوولین است.

        • چهارشنبه 21 فروردين 1392-0:0

          جمعی از مردان بدون توجه به حضور بانوان در کنار ساحل برهنه شدند و به دریا زدند،برخی هم با شلوارک و رکابی در ساحل توپ،شوت می کردند،بچه ها هم مشغول آب بازی و ماسه بازی بودند، برخی از زنان هم با لباس های آنچنانی در سواحل جولان می دادند. ( شادی و نشاط و ورزش و سلامتی و عمر طولانی هم برای خانواده و هم برای جامعه!!!

          ) در همین حین صدای موسیقی تند غربی توجه همه را به خود جلب کرد. چند دختر جوان با آرایش های تند خلیجی و لباس هایی تنگ و چسبان از خودرویی پیاده شدند و شروع کردند به رقصیدن!



          چند پسرک جوان هم که وضعیت را مطابق میل شان دیدند،با آنها وارد استیج رقص شدند و دقایقی را با هم خندیدند و رقصیدند،سپس سوار ماشین شان شدند و رفتند! ( جشن و ترانه و زدن و رقصیدن و و پایکوبی غذای روح و جسم و جان و روحیه بالا برای ادامه زندگی در ایران!!!) مگر شما دشمن شادی و سلامتی هستید؟!

          در تفریحات،شادی خود را به طرز مصنوعی جلوه می دهیم، همیشه در حال خوردن ،آن هم غذاهای سنگین مثل کباب مرغ، ماهی و گوشت، انواع میوه ها ، صیفی جات و تنقلات هستیم، انگار که قصد خفه کردن خودمان را داریم، از هر طرف بوی کباب بلند می شود و زنان هم ناچارند مرتب سفره را بچینند و جمع کنند! ( با شما بسیار موافقم که در ایران بیش از 70 در صد مردم زیر خط فقر زندگی می کنند و ما خود روزی کودک بودیم و می دیدیم که حاصل دسترنج پدران و مادران و حتی کودکان! چلوهای گوناگون نصیب مفت خوران می شود، طبیعتا موجب حسرت و رنج و کینه و دشمنی می شد!!!) قلیان کشیدن بسیار مضر و خطرناک برای جامعه!!! در کشورمان اگر چیزی سر جایش قرار دارد؟ لطفا یکی را نشان دهید؟!

          • مهرداد یوسفیپاسخ به این دیدگاه 4 1
            چهارشنبه 21 فروردين 1392-0:0

            از نوشته شما پیداست که هم با شیوه و آداب شادی برخی از مردم ایران مخالفید و هم با مکان هویدا ساختنش،آنان را به ندانستن فلسفه شادمانی و پیامدهای ناگوار آنگونه شادی کردنهایشان متهم کردید اما از نقش بسترهای فرهنگی ـ تاریخی و محدودیت های اجتماعی در پیدایش این رفتارها چیزی ننوشتید و مردم رو تنها مقصر این ناهنجاری ها برشمردید اگر غربی ها در کنار دریا آرمیده و به افق آرامش بخش می نگرند و سرانجام به خلسه ای ژرف فرو می روند برای این است که در جایی دیگر رقصیده اند و انرژی خود را تخلیه کرده اند و نیازی نمی بینند که انرژی انباشته خود را کنار دریا و یا درون خودرو یا ورزشگاه و هر جای نامناسب دیگری خالی کنند چرا که برای هر نیاز درونی و مدنی جایگاه و روشی پیش بینی شده که تنها در همانجا آن نیاز غریزی برآورده می شود برای نمونه هیچ کس نمی تواند مست و نیمه برهنه به خیابان برود و برقصد زیرا چنین جایی برای آن وجود دارد اگر ما ایرانی ها شادی کردن بلد نیستیم برای این است که سده هاست که جشن های کهن ملی (جشن های ماهانه و فصلی، سده،مهرگان و ...)را برگزار نمی کنیم سوگ و ماتم جایگزین آن شده آنچنان که در نوآوری روش های گریاندن و گریستن ورزیده و استاد شدیم ولی جا و باوری برای شادمانی و پایکوبی نداریم و نه به شیوه ای می توانیم آشکارش کنیم که خود و دیگران را نیازاریم بایستی الگوی درست شادی کردن را به مردم بیاموزانیم پیش از آن باید مرز میان شادی و لودگی، مردم آزاری و هنجار شکنی شناخته شود و اصالت و ضرورت شادمانی پذیرفته شوذ آنگاه برای ابداع آیین های شادی، کار را به کاردان داد همین و بس

            • مـــــعجزه خامــــوشپاسخ به این دیدگاه 2 2
              چهارشنبه 21 فروردين 1392-0:0

              سلام. به نوبه ي خودم از سركار خانم حسين پور تشكر ميكنم. مثل هميشه مقاله ي ايشان، گويا بوده و به يكي از معضلات اجتماعي پرداخته شد. بعضي از دوستان كمي تند رفتن! بابت بعضي از رفتارهاي مردم در اين اماكن، بايد به آنان حق داد. متاسفانه محروميت هاي بي منطق، براي بعضي ها عقده ايجاد كرده. بياد مي آورم زماني كه دبيرستان بودم( مابين سال هاي 1377-1374) اگر پيراهن آستين كوتاه مي پوشيديم، حق به ورود به مدرسه نداشته و بايد به منزل ميرفتيم تا پيراهن آستين بلند پوشيده و به مدرسه برگرديم!! الآن در يك كافي نت هستم. تعدادي از دختر خانم هايي كه الان اينجا حضور دارند مانتوي آستين كوتاه پوشيده اند بطوري كه تا آرنج دست هاي آنها پيداست!! امان از تفكرات دهه شصتي . . . امان . . . .امان . . . .

              • چهارشنبه 21 فروردين 1392-0:0

                خوب 13 به در به همین شلوغی هاشه که قشنگه.به همین دور هم نشستن و غذا خوردن قشنگه.شاید در طول سال فرصتی اینچنین برای دور یه سفره نشستن و تفریح کردن نباشه!گاهی اوقات شلوغ بودن اون یکنواختی زندگی رو از بین میبره و لازمه ی زندگیه.بله با پرخوری منم موافق نیستم ولی هر کس هر جور وهرچقدر دوست داره میتونه بخوره.رقصیدن چه اشکالی داره؟یاد بگیریم که هر کسی یه جوری شادی میکنه.یکی با رقصیدن ،یکی با خوردن،یکی با صدای بلند آهنگ ماشینش.ببخشید فرمودید مختص 13 ما که هر روز داریم صدای بلند بعضی از این ماشین ها روتوی کوچه خیابون میشنویم. به نظرم مطلب جالبی نبود.

                • چهارشنبه 21 فروردين 1392-0:0

                  [جناب کنجکاو به حتم مستحضرید که ظاهر هر انسانی تا حدود زیادی برآمده از شخصیت درونی آن شخص است حتی زنگ موبایلی که انتخاب می کنید نشانگر شخصیت درونی شماست لطفا بعضی ها مطلب رو دوباره بخوانند نویسنده خود به دنبال شادی است اما شادی که به حقوق هیچ کس لطمه ای وارد نکند متاسفم از نگاه بعضی ها

                  • بهارک همتیپاسخ به این دیدگاه 1 0
                    سه شنبه 20 فروردين 1392-0:0

                    درست شادی کردن یعنی چه؟

                    • سه شنبه 20 فروردين 1392-0:0

                      امیر و محسن بهتره که آدم باشید! جنبه نقد ندارید واسه چی میاید تو سایت مطلب می خونید؟ مگه به شما مستقیم گفت که جبهه گرفتید؟ درست بشید واقعا!

                      • سه شنبه 20 فروردين 1392-0:0

                        بعضی اوقات آدم اظهار فضل نکنه و نظر نده بهتره خانوم حسین پور. مرسی

                        • سه شنبه 20 فروردين 1392-0:0

                          وقتی بیرون آنها را می بینی نمی شناسی شان و دهانت از تعجب باز می ماند! این جمله وجمله ی رقابت شان در مدل دودهایی بود که از خروجی دهان و بینی شان بیرون می دادند!خیلی باحال بود

                          • سه شنبه 20 فروردين 1392-0:0

                            باسلام

                            درست می فرمایید ما غرب مازندرانی ها که عید و تابستان وتعطیلات که می شود ماتم می گیریم با ورکنید برای دیدن اقوام و خرید مایحتاج حتی رفتن به مکانی و ییلاقات کسی دوست ندارد از در خانه بیرون بیاید ترافیک ...دیگه نگو آقا وسط شهر یارو با شلوارک میاد بیرون صدای موسیقی ... من که با خانواده شرط میزارم بیریم ییلاق اونهم شبانه و چند روز تعطیلی رو بازهم از ییلاق بریم جای که ماشین نباشه منظورم ییلاقات اطرافه - الیته در اینخصوص( تفریحات ایرانی و..) خیلی فکر کردم اونهم زمانی که از تهران برای تعطیلات داشتم به شمال میومدم باورتون میشه از ابتدای جاده چالوس تا سد کرج معمولا با سرعت 60تا هم بیاید 45 دقیقه طول می کشه اما 3ساعت طول کشید تو ترافیک به اطرافم نگاه میکردم میدیدم همشون (مسافرها) عین خیالشون نیست تو ماشین میخورن و میزنند وخوشن اما داشتم کلافه میشدم میخوام بگم تفریح شده یه ماشین و رفتن شمال حالا با هر مصیبتی جالبه که همشون راضی هم هستند اون شب 10ساعت تو راه بودم اگه از جاده رشت میومدم زودتر می رسیدم ؟!

                            • سه شنبه 20 فروردين 1392-0:0

                              حساس نشو خانم

                              میدونی که سال هاست برای تک تک رفتارهای مردم نسخه ای تجویز میشه؟

                              تو هم ماشاالله خوب نسخه می پیچی!

                              خوب انتظار داری که همه ی مردم مطابق میل تو رفتار کنند و ملتی رو که دارن خفه میشن و یک روز رو میخوان شاد باشن میخوای اتو کشیده و ساکت و آرام و توسری خور باشن!

                              عجیب نیست نگاه تو! و جای گله هم نداره!

                              چرا که درک این قضیه که مردم سبک زندگی مختلفی دارن و نمیشه همه رو به یک شکل کرد در ذهن شما جایی نداره!

                              و هیچ حقی برای فردی که مثل تو نمی اندیشه قایل نیستی!

                              بی شک باید قرن ها بگذرد شاید تغییری در نگاه امثالی همچون تو صورت بگیرد!

                              به امید آن روز

                              • همکار مطبوعاتیپاسخ به این دیدگاه 3 2
                                سه شنبه 20 فروردين 1392-0:0

                                سلام، نفهمیدم شما از چی شاکی هستی؟ اینکه از افاده بعضی ها گفتید ، به شلوار جین گیر دادید و اینکه چرا بوی کباب را می اندازن؟! مگه من وشما فرهنگ بومی و محلی رو بهش پرداختیم و اون رو برای مسافرین عرضه کردیم! چه حرفیه که انتظار داری همه به ساز شما برقصن؟ اینکه در ایام تعطیلات برنامه ای برای مسافرین و بومی ها نداریم باعث شده هرکی یکجور خودشو سرگرم کنه شماهم اینطور ذهن خودت رو سرگرم کردی! فکر کن اگه همه بیان لب دریا فقط آروم به موج نگاه کنن! آسمان آبی دریای نیلگون وای که چه آرامشی...

                                • سه شنبه 20 فروردين 1392-0:0

                                  مقدمه حضرت نویسده هیچ ربطی به نتیجه گیری نداشت. بعید است از یک مسلمان که فقط به ظاهر قضایا قضاوت کند. می دانم نویسنده محترم دغدغه های خاص خود را دارند، ولی بهتر است برای فهم مطالب اجتماعی به ظواهر امر رجوع نکنند. آیا خانوم نویسنده حاضرند همان هایی که در این مقاله به آنها کلی اتهام حقوقی و اخلاقی چسبانده اند بیایند و از روی ظاهر در مورد ایشان قضاوت کنند. بهتر است دست از قضاوت های ظاهری در مورد همدیگر برداریم.

                                  کاش حضرت نویسده برخی از شادی هایی که در جامعه می توان به صورت دسته جمعی انجام داد را نام می بردند. برای ایشان آرزوی توفیق دارم

                                  • سه شنبه 20 فروردين 1392-0:0

                                    شما خودتو به یه روانپزشک نشون بده.فکر میکنم و فاز افسردگی هستی

                                    • سه شنبه 20 فروردين 1392-0:0

                                      سلام .متن قشنگی بود ایکاش پیشنهادمیدادی

                                      فقط انتقاد فایده ندارد بعنوان رسانه فرهنگ سازی باید نمایید طرز شادی رو هم آموزش بدین که به فرهنگ شود .آنقدر به ما گفتن که مواظب باش تا از پشت بام نیافتین که از اونورش افتادیم وسنت های بومی خودمان هم یادم رفت..............!!!!!!!!!!

                                      • دوشنبه 19 فروردين 1392-0:0

                                        خانم نویسنده: بدونید مردم برنامه میریزن که وقتی میرن تفریح بتونن غذایی که نمیتونن در طول هفته به راحتی مصرف کنن و براشون جنبه اعیانی داره رو در روزی که میخوان تفریح و شادی کنن مصرف کنن تا با خوردن اون غذای (حالا دیگه اعیانی) شادیشون مضاعف بشه، قضیه خفه کردن نیست. بله


                                        ©2013 APG.ir