فردا سالگرد تولد نيما يوشيج است. علي اسفندياري متخلص به نيما يوشيج، در بيستويكم آبانماه سال 1276 ديده به جهان گشود و در تاريخ 13 ديماه 1338 ديده از جهان فرو بست. وي در اين فاصله، پدر شعر نوي ايران لقب گرفت و آغازكنندهي راهي نو در سرايش شعر فارسي شد.
يك مدرس دانشگاه فردوسي مشهد گفت: چهرهي رمانتيك و غنايي زن در بيان نيما، با جايگاه اجتماعياش پيوند ميخورد و از عاشقي دلمرده و هراسيده، روشنفكري مبارز و پرشور ميسازد.
دكتر ابوالفضل رنجبر راد اظهار داشت: جنبهي دلپذير زن كه در اشعار نيما، قابل تشخيص است، بعد اجتماعي محض است. زن رنج ديده و مظلوم كه همپاي مرد به مقابله با ستم پيشگان ميپردازد تا آزادي و عدالت را به دست آورد و به جامعه بشري ارزاني كند.
وي شعرهاي “خانوادهي يك سرباز” و “در نخستين ساعت شب” نيما را بهترين گزينه براي بيان اين بخش از چهرهي زن، ذكر كرد.
او همچنين افزود: در شعرهايي از نيما، فقر، محروميت، استضعاف و ستمديدگي زن، با همهي ابعادش ما را به تامل وا ميدارد؛ اما انفعال و تسليم در ذاتش ديده نميشود. با تمام وجود در برابر همهي اين آسيبها و دردهاي بشريت ميايستد و در ريشه كني آنها با فرد همراهي و ياري ميكند.
وي گفت: در شعر نيما، جايگاه سازندهي زن در جهان پر فريب و سياست به گونهاي است كه ما را به تحسين اين نيمهي دوم بيشريت وا ميدارد.
او در ادامه در خصوص شعر “افسانه” نيز گفت: در اين شعر نيما، بيشتر بعد اثيري و اساطيري زن، تصوير شده است.
وي افسانه را يك زن، يك معشوق اساطيري و زندگي بخش دانست كه با وجود روحاني و معنوي عاشق يگانه شده است و افزود: در واقع زيباييهاي آفرينش را مينماياند و سعي در بيدار كردن او دارد.
رنجبر راد گفت: به تعبير نيما در “افسانه“ زن ذات وجود عاشق است و اساس هر ارزش و زيبايي در نهاد او و در كل هستي ميباشد. زن خود هم عشق است و هم معشوق حاصل زندگاني است و روشني بخش جهان.
وي با اشاره به اينكه زن، محصول غم و رنج بشري هم تلقي شده است، گفت: اين غم، غمي مقدس و مطلوب است كه بدون آن، زندگي آدم، بيمعنا و بياصالت است.
اين مدرس دانشگاه اظهار داشت: نيما به جاي اينكه تصويري يك جانبه از زن ارايه دهد يا بيهوده به دلسوزيهاي بيجا در حق او دست زند، واقعيتها را چنان كه بايد، آشكار ساخته است.
وي استفاده ابزاري از زن و شخصيت او را تا عصر نيما و بعد از آن در روزگار ما نيز دانست و گفت: در واقع اين نيما بود كه جلوهاي ديگر گونه از زن فراروي ما به نمايش گذاشت، همان بعد منطقي و دوست داشتني كه از زن فهيم و اصيل در يك اثر هنرمندان انتظار ميرود.
رنجبر يادآور شد: تا پيش از نيما، هيچ اثر ادبي به جز سمك عيار نميتوان يافت كه در آن تصويري واقعي و دور از اغراق و فريب از زن، ارايه كرده باشد.
دكتر رنجبر راد افزود: در واقع پس از نيماست كه در شعر و نثر بزرگان ادبيات معاصر، حقيقت وجودي زن نمايان ميشود. فروغ، شاملو و اخوان در عرصهي شعر و هدايت، بزرگ علوي، دانشور و... در چهرهپردازيهايشان از زن، وامدار نيما هستند.
وي در پايان نگاه نيما را به زن، انساني و مثبت دانست
گفتني است: برخلاف اينكه زن در آثار گذشتگان يا چهرهاي سپيد سپيد دارد همچون تهمينه و كتايون در شاهنامه يا سياه روي محض است؛ مانند سودابه. همچنين در آثار اخلاقي و عرفاني ما هم اغلب برخورد شايستهاي با زن نشده است و مظهر نفس اماره و دنياي فريبكار يا موجودي ذليل و ضعيفالنفس است.