تعداد بازدید:

توصیه به دیگران 1

چهارشنبه 20 آبان 1383-0:0

نيما شاعري بود كه به خيال رنگ اقليمي داد

يك غزلسراي مشهدي گفت: نيما، نخستين كسي بود كه ديدگاه شعر سنتي را فراموش كرد و طرحي نو براي هنرنمايي در شعر، عرضه كرد.


غلامرضا شكوهي اظهار داشت: بناي شعر نيما بر عناصر موجود طبيعت پيرامون خويش مي‌باشد و شعر او از نظر برخورداري از طبيعت اطراف، بسيار وسيع است. وي تصويرگري در شعر نيما را نه بر مبناي سنت، بلكه در بافتهاي خود شاعر دانست و افزود: نيما بر خلاف گذشتگان كه تصوير قد سرو و چشم نرگس، حتا در شعر كساني كه سرو و نرگس را نديده بودند، جاري بود؛ مانند عنصري و قطران تبريزي، به خيال رنگ اقليمي داد و عناصر خيال را از طبيعت اطراف خويش، انتخاب كرد. او درباره نظام موسيقايي شعر نيما نيز گفت: نيما، طول مصراع‌ها را بر مبناي مقتضيات دروني و بياني اختيار كرد و تساوي مصراع‌ها را كه سابقه‌اي هزارساله داشت، بر هم زد. شكوهي با تاكيد بر اين كه، وزن هرگز در شعر نيما به فراموشي سپرده نشده است، گفت: تناسب هجاهاي شعر به صورت كوتاه و بلند آورده شد؛ اما قافيه نيز تناسب خود را از دست داد و هر جا لزوم پيدا مي‌كرد، شاعر به عنوان يك زنگ يا هشدار آن را مي‌آورد. وي افزود: نيما را نمي‌توان در مباني وزن و قافيه، سنت‌شكن دانست؛ بلكه او قانون را در تساوي مصراع‌ها در هم ريخت و شعر او از نظر صوري، فقط يك قالب تازه است. شكوهي نيما را در كنار شاعري، يك نظريه پرداز قوي نيز دانست و افزود: درون‌مايه‌هاي شعر نيما، سرشار از معنويت ارجمندي است. درواقع “آي آدمها...“، “مهتاب“، “مرغ آمين“ و “داروگ“ عواطف عميق او را نسبت به جامعه‌اش نشان مي‌دهد. او همچنين شعر نيما را از تفنن، بي‌دردي، از خودگويي، چاپلوسي، نفسانيات و بلاهاي محتوايي ديگر، مبرا دانست و افزود: خشك آمد كشتگاه من / در جوار كشت همسايه / گر چه مي‌گويند: مي‌گريند روي ساحل نزديك / سوگواران در ميان سوگواران وي در ادامه در خصوص اينكه شعر نيما، بعد از مرگ او چه مراحلي را پيموده است، اظهار داشت: كساني همچون پرويز ناتل خانلري و مهدي حميدي شيرازي، با شعر نيما از در مخالفت درآمدند؛ اما شهريار، اخوان، ‌ابتهاج و توللي و نادرپور، آن را ستودند و به آن نزديك شدند. اين شاعر معاصر افزود: در اين ميان مخصوصا اخوان در كمال اين نوع شعر كوشيد و او بيش از ديگران به شعر نيما، دلبستگي نشان داد؛ تا آنجا كه مدافع شعر نيمايي نيز شد. وي يادآور شد: شعر نيمايي اخوان،‌ آنقدر قدرتمند و سالم است كه مي‌توان او را شاعري مستقل و صاحب سبك نيز دانست. اخوان بي‌تفاوتي نيما را به آرايش شعري، نداشت؛ بلكه از اكثر امكانات صوري و بياني براي زيبايي شعر، استفاده كرد و با پشتوانه فرهنگي و مطالعات گسترده‌ي خويش و حتا احاديث و روايات عربي، شعر خود را كمال بخشيد. او شاملو را نيز وامدار نيما دانست و افزود: هر چند شاملو نيز كارش را با پيروي از نيما شروع كرد؛ ولي به زودي مسير خود را عوض كرد و قالبي برگزيد كه خود، آن را شعر سپيد ناميد. شكوهي گفت: مي‌توان در قالب، اخوان را در بهره‌گيري از زبان قديم متوجه شعر مكتب خراساني و شاملو را متوجه نشر آن دانست. وي در ادامه در خصوص اينكه آيا دوران شعر نيمايي به پايان رسيده است و بايد چشم به راه شعر پست مدرن بود، گفت: جلوي روند شعر را نمي‌توان سد كرد؛ اما همان طور كه نيما با موافقان و مخالفان روبه‌رو شد و در انتها، جاي خود را باز كرد و در ميان متذوقان جاري شد، شعر پست مدرن نيز، اگر معقول باشد، جاي خود را خواهد گشود و در ذوق‌ها رسوب خواهد كرد. وي اظهار داشت: زيبايي‌هاي شعر پست مدرن “در سطح معقول” در شعر شامو و اعوان او آورده شده است؛ ولي بيشتر از آن، شعر را از سطح معقول، خارج مي‌سازد و به بدعتي بي سرانجام مي‌پيوندد. او خاطرنشان كرد: بيگانه پرستي و واردات غريبه يكي از امراضي است كه به كشورهاي جهان سوم حمله مي‌كند و در آنجا اپيدمي مي‌شود. غلامرضا شكوهي در پايان نيز تاكيد كرد: هنر پست مدرن، به خصوص شعر كه پيشتاز و جلودار آن دريدا است، متاسفانه به خاطر تهي بودن و بي‌مغز بودن آن از معنويت و محتوا - حتما - متوقف خواهد ماند و مثل خون سبك‌هاي خراساني و عراقي و هندي و بازگشت و نيمايي و سپيد و... در رگهاي هنر نخواهد دويد و صددرصد فراموش خواهد شد؛ اما به عنوان يك “گذار” خواهد ماند. انتهاي پيام


    ©2013 APG.ir