بی تعارف با آقای رییس جمهور
سخنی با دکتر حسن روحانی/بی تعارف و به صراحت بگویم من و بسیاری از اهل قلم که با سودای پیشرفت کشور و جامعه با قلم و بیان خود به حمایت از شما برخاستهایم،تا زمانی از هیچ تلاشی برای حمایت از دولت تدبیر و امید دریغ نخواهیم کرد که حضرتعالی را در راه تحقق و توسعه گفتمان عقلانیت و اعتدال و تدبیرامیدبخش برای اتخاذ سیاستها و رویکردهای منطبق با منافع ملی مومن و ثابتقدم بیابیم.
مازندنومه،لطف الله آجدانی،مدرس دانشگاه و روزنامه نگار: هنگامی که اعلام عدم احراز صلاحیت آیتالله هاشمیرفسنجانی از سوی شورای نگهبان بسیاری از مردم جامعه ایرانی از اقشار مختلف علاقهمند به ضرورت تحول در وضع موجود با رویکرد پیشرفت و توسعه همهجانبه و فراگیر ایران و عبور از تنگناهای وضع موجود در عرصه داخلی و بینالمللی در حوزههای مختلف سیاست، اقتصاد و فرهنگ را در شوک فرو برد، بهتدریج و با آهنگی هرچند کند اما مستمر و فزاینده، دو گزینه دکتر عارف و دکتر روحانی که هر یک با درجات متفاوتی از نزدیکی و همسویی با آیتالله هاشمی و حجتالاسلام سیدمحمد خاتمی و حمایت و همراهی آنان برخوردار بودند، محل توجه و تامل بسیاری از شخصیتهای نزدیک به هاشمی و خاتمی و بسیاری از مردم علاقهمند به دو چهره سرشناس سپهر سیاست و جامعه ایران- هاشمی و خاتمی- قرار گرفتند.
با توجه به شرایط موجود در فضای رقابتهای انتخاباتی یازدهمین دوره ریاستجمهوری، این ضرورت که اجماع روی یکی از دو گزینه عارف - روحانی لازمه پیروزی نامزد اجماعی نزدیک به هاشمی و خاتمی است از دید طیفهای مختلف اصلاحطلبان معتدل و اصولگرایان معتدل در سطوح مختلف سیاسی و لایههای اجتماعی هوادار هاشمی و خاتمی دور نماند.
ضرورتی که سرانجام با توجه به درک افزایش نسبی اقبال عمومی به سوی دکتر روحانی که با تفکر عقلانیت و اعتدال به میدان قدم نهاد، و نیز با اخلاقمداری سیاسی دکتر عارف برای ترک میدان به سود دکتر روحانی، زمینه اجماع و حمایت همهجانبه و گسترده سیاسی و اجتماعی از دکتر روحانی تحقق یافت.
بدون تردید ترجیح روحانی بر عارف ترجیح یک شخص نبود. اجماع بر دکتر روحانی نتیجه و نشانه ضرورت اتخاذ یک راهبرد برای افزایش امکان موفقیت و پیروزی تفکر و برنامههایی بود که بر محور عقلانیت و اعتدال استوار بود.
دکتر روحانی با تکیه بر تفکر اعتدال و عقلانیت نشان داد که آمده است و برآن است تا با اجتناب از افراطیگری از نوع راست و چپ آن، زمینههایی را فراهم آورد تا فراتر از تنگنا و آفت انحصارطلبیهای حزبی و جناحی، بتوان به مدیریت اجرایی کشور و جامعه در حوزههای مختلف سیاست، اقتصاد و فرهنگ با رویکرد فراجناحی و شایستهسالاری امید بست.
عقلانیت و اعتدال ضرورتی است که سالها جای خالی آن در بسیاری از حوزههای مدیریت اجرایی جامعه احساس میشد.
بدون تردید کلید تدبیر برای امید به حفظ و تقویت مصالح نظام و منافع ملی نیز همین عقلانیت و اعتدال است. آنچه در این میان بسیار اهمیت دارد توجه به این واقعیت است که نمیتوان به موضوعیت عقلانیت و اعتدال تنها بهعنوان یک شعار با رویکرد ابزاری نگریست؛همانگونه که بسیاری از موضوعیتهای ضروری جامعه از جمله آوردن «عدالت» بر سر سفرههای مردم یا «گردش نخبگان» در اداره امور کشور به فراموشی سپرده شد.
از اینرو بهرغم امیدهای ناشی از انتخاب دکتر حسن روحانی از سوی ملت در جایگاه ریاستجمهوری ایران، نگرانی از نتیجه عزل و نصبها و اتخاذ رویکردها و سیاستگذاریها در دولت جدید، اگر رییسجمهور منتخب ملت نخواهد یا نتواند به سرشت ضرورت عقلانیت و اعتدال بهعنوان کلید تدبیر و امید پایبند باشد، میتواند امیدها را به ناامیدی تبدیل کند.
آقای دکتر حسن روحانی، رییسجمهور منتخب ملت ایران، بهعنوان یک عضو کوچک از مجموعه و خانواده بزرگ دانشگاهی و مطبوعات کشور با خوشحالی از انتخاب حضرتعالی از سوی اکثریت قاطع ملت ایران بهعنوان رییسجمهوری اسلامی ایران، نمیتوانم دغدغه خود و بسیاری دیگر از علاقهمندان به تفکر و برنامههای تان را که امیدبخش عبور از تنگناهای موجود داخلی و بینالمللی ایران برای هرچه نزدیکترشدن به آرمان پیشرفت و توسعه همهجانبه و فراگیر کشور و جامعه در حوزههای گوناگون سیاست و اقتصاد و فرهنگ است، پنهان کنم .
اگر کلید مدیریتی کشور در حوزههای اجرایی در سطوح عالی کشور و استانها و شهرها که بهعنوان امانتی از سوی ملت به شما سپرده شده است، در دست کسانی قرار گیرد که نسبت چندانی با عقلانیت و اعتدال ندارند،با ضرورت عقلانیت و اعتدال در اتخاذ سیاستها و بهکارگیری شایستهسالارانه مدیران اجرایی در چارچوب گفتمان عقلانیت و اعتدال و رویکرد فراجناحی مغایرت خواهد داشت.
هستند و خواهند بود کسانی و گروهها و جریاناتی که در لباس دوست و دشمن برآن خواهند شد تا کلیددار تدبیر و امید را در فشار و اعمال نفوذ برای سهمخواهیهای خود قرار دهند.
قهرمانی و پهلوانی شما نهفقط به برخورداری از حمایت بزرگان دلسوز سپهر سیاست و اقتصاد و فرهنگ ایرانزمین و آرای اکثریت قاطع ملت ایران، که به تدبیر و ایستادگی جنابعالی در برابر کژتابیها و زیادهخواهیهای پیشرویی است که میتواند از سوی افراطیون و فرصتطلبان، طرح و مطالبه شود.
شما بهعنوان رییسجمهور ایران جدای از مسوولیت قانونی پاسخگویی خود در برابر مقاممعظمرهبری، مجلس و ملت ایران، در پیشگاه الهی و تاریخ و آیندگان این سرزمین مسوول و پاسخگو خواهید بود.
همانگونه که حضرتعالی بهخوبی آگاهید رای ملت ایران به شما رای به ضرورت عقلانیت و اعتدال و تدبیر در امور بود. رای به عبور از تنگاندیشیها و نهی گشادهدستیها در استفاده از رانتهای مدیریتی بود. رای به نخواستن بیعدالتیهای اقتصادی و ضرورت توزیع عادلانه ثروت و رفاه عمومی و پایان بخشیدن به رانتهای مدیریتی و عزلونصبهای دوست و فامیلسالارانه و باندبازیهای سیاسی بود.
آقای رییسجمهور، بهعنوان کسی که با تاریخ سروکار دارم و با فرازوفرودهای تاریخ ایرانزمین و باید و نبایدهای آن بیگانه نیستم و سهمی از نوشتن آن را نیز برعهده دارم، بیتعارف و به صراحت بگویم من و بسیاری از اهل قلم که با سودای پیشرفت کشور و جامعه با قلم و بیان خود به حمایت از شما برخاستهایم تا زمانی از هیچ تلاشی برای حمایت از دولت تدبیر و امید دریغ نخواهیم کرد که حضرتعالی را در راه تحقق و توسعه گفتمان عقلانیت و اعتدال و تدبیرامیدبخش برای اتخاذ سیاستها و رویکردهای منطبق با منافع ملی مومن و ثابتقدم بیابیم و در همان حال و همیشه نیز به اقتضای ضرورت نقد، دولت تدبیر را از نقد و نظر مشفقانه و منصفانه و سازنده بینیاز نمیدانیم.
بدون تردید ضرورت دارد تا همه کسانی که به دولت تدبیر و امید دلبستهاند و راه صلاح و سعادت ایران و ایرانی را در این دولت جستوجو میکنند به این مهم آگاه و پایبند باشند که نباید سطح توقع مردم از دولت تدبیر و امید را به مطالبات غیرواقعبینانه و پوپولیستی و کاذب گره زد و سادهانگارانه و شتابزده انتظار معجزه از دولت تدبیر و امید داشت،اما در همان حال، بسیار اهمیت دارد که از کژتابیهای احتمالی پیشرو نیز با شجاعت و تدبیر جلوگیری کرد.
پاره ای شنیده ها و دیده ها حکایت از تلاش سودجویانه و نامشروع برخی از اشخاص و جریان های سیاسی در جهت سو دخالتها و زیاده خواهی ها برای کسب قدرت مدیریتی و نقش آفرینی در عزل و نصب های مدیریتی در شهرهادارد که با اهداف والای دولت تدبیر و امید ناسازگار است .
این گونه از اندیشه ها و تلاش های نامشروع فرصت طلبان چنانچه با تدبیر حضرتعالی در ضرورت تدوین استراتژی مدیریت اجرایی کشور با رویکرد عزل و نصب های شایسته سالارانه مهار نگردد، می تواند برای دولت تدبیر و امید از همان آغاز راه چالش برانگیز باشد.
لاجرم ضرورت دارد و انتطار می رود با دقت نظر،هوشمندی،تدبیر و صداقت و شجاعتی که در حضرتعالی دیده می شود در چیدمان مدیریتی کشور،استان ها و شهرها، حداکثرظرفیت بهره مندی از اتاق های فکر امین و پای بند به اهداف دولت تدبیر و امید را به کار گرفت.
مشورت با صاحب نظران حوزه های مختلف برای مشارکت در تصمیم گیری های دولت تدبیر و امید در راستای تحقق گفتمان عقلانیت و اعتدال و شایسته سالاری برای شناسایی و به کارگیری مدیران لایق و کارآمد در سطوح ملی،استانی و شهری،ضرورتی است که دولت تدبیر و امید از آن بی نیاز نیست و نمی تواند و نباید به آن بی اعتنا باشد.
*این مطلب به عنوان سرمقاله و یادداشت اول،امروز در روزنامه شرق نیز منتشر شد.
- دوشنبه 10 تير 1392-0:0
جناب منطق با تشکر از توضیح خوب شما هدفم صرفا این است که هیچ کس مطلق نیست و همه می توانند خواهش های نفسانی خود را در بسته های زیبا پیچیده و تحویل من و شما بدهد و شاید حق هم دارند که چنین بکنند ولی من و شما باید هوشیار باشیم و با طرفداری ناشیانه و بدون معیار و غوغاسالارانه از خودمان پلی برای عبور دیگران و نردبانی برای صعود دیگران درست نکنیم.
حفظ حرمت آقای آجودانی را برای خود لازم می دانم و از ایشان به خاطر نگارش این مقاله تشکر می کنم. خداوند نیروهای خدوم و اهل قلم دلسوز را برای استان حفظ کند.
جناب نوری
از تذکر شما برای زیاد نوشتن بنده و دلسوزی برای وقتی که به قول شما هدر می دهم متشکرم. ولی بدانید برای روشنگری نیاز به فداکاری است و شخصیت های سودجو و موقعیت خواه را باید رها کرد و در درون میدان با همه اهانتها و تیرهای زهرآگین نادانان باید مبارزه کرد و راست قامت ایستاد و بر نادان ها و نادانیها سلام گفت و از آنها عبور کرد. من نه قهرمان سازم و نه اسطوره پرداز و اعتقادم روان و شفاف نویسی است و برملا کردن بسیاری از نیات درونی پنهان در پشت حرف هایی است که ظاهری فریبنده و زیبا دارند. اینکه من نقدی را درست یا نادرست انجام دادم و شما به عنوان هوادار چاقو در پهلویم فرو کنید که دم بر نیارم و با تمسخر و هزل پائینم بکشید چندان عجیب نیست و فضای کامنت پر است از این رفتار. با شما در اتمام حجت های صریح موافقم ولی اگر پشت این اتمام حجت ها نیات دیگری باشد خیلی خامی است که به سادگی از کنار آن بگذریم و ظرفیت دیدن و شنیدن نقد آن را نداشته باشیم. شاید شما بالشخصه از امثال جناب آقای آجدانی شناخت کافی و وافی داشته باشید و با قسم بیان کنید که ایشان برای خود نمی کند و به دنبال هیچ مقام و منصبی نیست ولی در فضای سیاست این امر ساده انگاریست و همه آنهایی که خود را در انتخاب رئیس جمهور موثر می دانند، هر حرفی را که بزنند و هر نوشته ای را که منتشر کنند حمل اولیه و اولویت دار آنها جستجوگری برای جایگاه مناسب برای خود و دوستان مشخص خود است و این امری طبیعی و عادی است و نمی تواند مورد نکوهش قرار گیرد. از این جمله جنابعالی خیلی استفاده کردم و لذت بردم که فرمودید: "آنجایی که پسر خاله بازی جای کار کارشناسی را میگیرد و توهم قدرت جایی برای خرد جمعی نمی گذارد و منافع ملی قربانی اغراض شخصی دست چندم می شود". همه حرف من هم همین است که انسان های فکور تسلیم این اغراض شخصی نشوند. - يکشنبه 9 تير 1392-0:0
جناب رنجبر
نمی دانم این همه نوشتن و پاسخ دادن های شما برای چیست خوش به حال شما که این همه وقت دارید بوعلی سینا می فرمایید اگربرای یک اشتباه هزار دلیل بیاورید می شود هزار و یک اشتباه و مصداق مسلم آن در این لحظه شمایید
ظاهرا فراموش کرده اید که فرهنگ قهرمان سازی و قهرمان پروری ما چه بلاهایی بر سر این ملت و این مملکت آورده است زیاد جای دوری نروید همین نزدیکی ها آثار و نتایج آن فریاد می کشد
جناب آجدانی بنا بر تجارب تاریخی چنین نوشته اند و درست نوشته اند و درود بر ایشان باد یقین دارم ایشان داعیه دار هیچ پست و مقامی نیست و انگیزه ای جز آبادانی این خراب آباد ندارند آجدانی معضلی به نام توهم قدرت و پوست اندازی و فراموشی را گوشزد کرده اند و هشدار از عدم خروج از عهد و پیمان با مردم که فراموش می شود و می دانم و می دانی
شاید مطلب آجدانی صریح ترین بیانی باشد که در این ایام پس از 24خرداد خطاب به ریس جمهور محترم نوشته شد چر اکه این روزها چنان که از نشانه ها بر می آید همه به دنبال تهیه ی پشم برای ساختن کلاه برای خود هستند و درست از همین منظر است که درکلام ایشان آزادگی و آزادمردی وجود دارد
اگر این نوع اتمام حجت کردن ها عمومی می شد ویا خطوط قرمز خروج از عهد با مردم در دیار ما عقوبتی داشت و اگر این همه شخم زدن ها و از نو کاشتن ها و تجربه و خطا ها نبود بی شک ما اینی نبودیم که هستیم یقین بدانید بخشی از حقارت تاریخی معاصر ما از عدم التزام عملی مسولین به مردم است .آنجایی که پسر خاله بازی جای کار کارشناسی را میگیرد و توهم قدرت جایی برای خرد جمعی نمی گذارد و منافع ملی قربانی اغراض شخصی دست چندم می شود.
یادتان باشد در آسیب شناسی اجتماعی بریدن طیف روشنفکر در همه ی جوامع از حاکمان درست ریشه در نکته ای دارد که آجدانی به آن اشاره کرد. و این یک قرار داد امضا نشده ی روشنفکری جهانی است .
امید وارم به وظیفه ام در این مجال هیاهو برای هیچ عمل کرده باشم.
- يکشنبه 9 تير 1392-0:0
جناب رنجبر عزیز . اولا" :بنده برای همه احترام قائلم .بنده معتقدم در نقد هر مقاله علاوه بر انصاف اتهام زنی هم نکنیم . پیش داوری هم نکنیم ! یعنی اینکه چون فلانی اینطوری گفت -پس منظورش اینه- پس خودش هم اینطوریه ! این منطق نیست ! این مغلطه است!
دوما":در کامنت فرمودید: "همراه کردن بخشی از افکار عمومی و طرد عده ای به قول ایشان زیاده خواه و تمامیت خواه در شهرستان ها که منظور اصلی و منطقه ای تحت زیست یعنی مازندران بود و مطلقاً فضای خواهش های سیاسی و فعالیت های لابی گرانه برای تسلط بر پست های اجرایی درون استانی نظیر استانداری، معاونت ها و راس و ذیل سازمانها و ادارات کل استان بوده است را مورد هدف خویش قرار داده "
که اتفاقا" بنده هم با شما موافقم،ولی ایرادی نمی بینم که کسی مثل جناب آجودانی یک هشداری از سر دلسوزی به هر کسی گوشزد بکند حتی به رئیس جمهور. ولی اشکال آنجائیست که با یک نتیجه گیری غیر عقلانی ایشان را مورد داوری و حمله قرار دادید به خصوص در ترجیع بند آخر همین کامنت: "و علاوه بر رئیس جمهور محترم هشداری به رقبا و اهالی فشار در درون تیم هواداری از رئیس جمهور یعنی اصلاح طلبان یا اصولگرایان بوده است که با منفی جلوه دادن فعالیت های آنها، آنها را از چشم رئیس جمهور بیندازد و در افکار عمومی هم ضایع نماید".
بنده با این نتیجه گیری عجولانه اصلا" موافق نیستم . چون اصلا" قرار نیست کسی با این مقاله فعالیتش نادیده گفته شود و نه در بین افکار عمومی ضایع شود.
اما راجع به مطلبی که فرمودید:"در مورد دوست گرامی با عنوان موهوم "منطق" که لابد بنده سرتا پا تقصیری همانند من که با بخش هایی از منطق ایشان مخالفت نمودم لابد "بی منطق" تلقی خواهم شد"
باید عرض کنم 1-بنده به لحاظ حقوقی و حقیقی کمترین هستم . تعارفی هم در کار نیست چون حاشیه امنیتی نیست البته از جان که پدر و برادر بنده در راه جهاد به شهادت رسیدند! بلکه از سر اذیت و آزار اداری و جنگ روانی! که از هر چیز سنگین تر است! فقط یک نکته عرض کنم نتیجه گیری با جنابعالی ! ببینم باز معتقدید که بنده خودم را معرفی کنم یا خیر؟! تاوان چسباندن عکس آقای موسوی بر شیشه ماشین خارج شدن از بدنه کارشناسی یک اداره کل و .... بماند!!
2- بنده هیچ وقت شما را به بی منطقی متهم نکردم این نتیجه گیری و پیش داوری خودتان است. همانطور که در بالا هم گفتم نهایت سعی ام در رعایت ادب و حفظ احترام و حفظ حقوق شهروندیست. با احترام
- شنبه 8 تير 1392-0:0
آقای صداقت
به روی جشم ، شما به عنوان وکیل مدافع آقای آجودانی به خوبی به وظیفه عمل فرمودید. هم من می دانم چه گفته ام و هم آقای آجودانی این موضع را احتمالاً با کم و بیش بالا و پائین آن قبول دارند. منتهی شما از طاقت کمی برخوردارید و از روی صداقت بدون پرداختن به ماهیت حکم بر عدم صلاحیت بنده را صادر فرمودید. پدر بیامرز اینهمه در کارهایی نظر می دهند که نسبت به آن صالح نیستند یکی هم بنده. خود آقای آجودانی به صرف تاریخدان بودن صالح هستند که در عزل و نصب های سیاسی نظر و رهنمود بدهند؟ خود شما آیا صالح هستید که راجع به صلاحیت یا عدم صلاحیت بنده اعلام نظر بفرمائید؟ - جمعه 7 تير 1392-0:0
جناب رنجبر لطفا بفرمایید اصلا معلومه چی میخواین بگین؟ خودتون هم نمی دونین حرفتون چیه. مطلب استاد آجودانی کاملا درست و ایشان از مفاخر علمی کشور هستند . شما صلاحیت اظهار نظر کارشناسی در باره ایشان به عنوان مورخ نامدار را ندارید. در کارهایی اظهار نظر کنید که صالح باشید.
- پنجشنبه 6 تير 1392-0:0
مشکل اینجا است که من باید با "منطقی" صحبت کنم که نمی دانم کیست. همه است، کسی است، هرکسی است یا هیچ کس نیست؟ شما جناب آقای منطق هر چه بگوئید قابلیت استنطاق برای شما به وجود نمی آید و مشکلی ندارید ولی با سینه ستبر شده و تابلودار من کمترین خطا، تیرهای زهرآگین اتهام و ضایع سازی به سمت بنده و بعضاً برادرانم پرتاب می شود. من اهل گلایه و شکوه و شکایت نیستم و چون خود را طلبکار پست و مقام و جایگاه و کادر سازی و دم این و آن را دیدن و لابی بازی و ... نیستم می خواهم که حقایق را آنطور که هست بنویسم. خیلی دوست دارم مازندنومه عزیز مقاله فوق العاده قشنگ و تاثیرگذار و عبرت آموز حاج صادق را تحت عنوان "بنویس، نامه نویس" را روی سایت خود قرار می دادند و با اطلاع قبلی به ایشان همه انتقادات از کارکردهای قلمی و رفتارهای اجتماعی را در قالب کامنت به خود ایشان منعکس می کردند تا شخصاً پاسخگو باشند و بنده به دفاع از جایگاه و شخصیت ایشان سخن نگویم و جواب دوستان خوب و عزیز را ندهم.
در مورد دوست گرامی با عنوان موهوم "منطق" که لابد بنده سرتا پا تقصیری همانند من که با بخش هایی از منطق ایشان مخالفت نمودم لابد "بی منطق" تلقی خواهم شد، من ایسم خلق نکردم و تمام این ایسم ها حتی سروشیسم و کدیوریسم و مهاجرانیسم در ادبیات سیاسیی سالهای اخیر ایران مورد استعمال قرار گرفت. حال اگر نیاز به تولید ایسم جدیدی است به پیشنهاد حضرتعالی انشاء الله توجه خواهد شد و اهالی فرهنگ و ادبیات و تاریخ و جامعه شناسی آن ها را بررسی و اعلام نظر خواهندنمود. طوری ننویسید که کامنت نویسی با نام آشکار و روشن برای امثال بنده سخت شود و به تقیه و مخفی کاری و پشت پرده نویسی و بی نام نویسی روی بیاورم. حسن نوشتن با نام این است که شما مخاطب را با تمام خصوصیات ممکنه و سوابق و صفات می شناسید و می توانید به صداقت در گفتار و درستی در کردار یا بالعکس ایشان گواهی بدهید. من تمام حرفم این است که اگر کسی در وادی سیاست قدم زده باشد منظور جناب آجدانی عزیز را در نوشتار تذکرگونه و سرگشاده به رئیس جمهور می فهمد که قصد تذکر خصوصی و راهگشا و هدایتگرانه نیست بلکه همراه کردن بخشی از افکار عمومی و طرد عده ای به قول ایشان زیاده خواه و تمامیت خواه در شهرستان ها که منظور اصلی و منطقه ای تحت زیست یعنی مازندران بود و مطلقاً فضای خواهش های سیاسی و فعالیت های لابی گرانه برای تسلط بر پست های اجرایی درون استانی نظیر استانداری، معاونت ها و راس و ذیل سازمانها و ادارات کل استان بوده است را مورد هدف خویش قرار داده و علاوه بر رئیس جمهور محترم هشداری به رقبا و اهالی فشار در درون تیم هواداری از رئیس جمهور یعنی اصلاح طلبان یا اصولگرایان بوده است که با منفی جلوه دادن فعالیت های آنها، آنها را از چشم رئیس جمهور بیندازد و در افکار عمومی هم ضایع نماید.
البته ایشان این حق را دارند که نظرات خود را در مورد تک تک مدیران مطرح در قسمت های مختلف با دقت و عدالت و اعتدال و میانه روی بدون حب و بغض و سوگیری همشهری گرایی و منطق حزبی گرایانه به رئیس جمهور محترم و حتی به افکار عمومی اعلام نماید و حتی دلایل خود را نیز ابراز نماید ولی در لفافه گویی و گنگ گویی و ابهام آفرینی روش مناسبی برای رسیدن به خواسته ها نیست.
ایراد اتهاماتی نظیر مطالبات غیر واقع بینانه و پوپولیستی به گروه رقیب از درون یک مجموعه به نام "هواداران رئیس جمهور" آنهم در مرعی و منظر افکار عمومی چندان زیبنده نیست و نباید همانند ژورنالیست ها اقدام نمایند. انشاء الله این مقدار در نقد قابل تحمل باشد. - پنجشنبه 6 تير 1392-0:0
چهار نفر به نامهاي «همه»، «كسي»، «هركسي» و «هيچ كس» بودند. يك كار مهم بايستي انجام ميشد و از «همه» خواسته شد تا آن را انجام دهد. «همه» مطمئن بود كه «كسي» آن را انجام خواهد داد. «هر كسي» مي توانست آنرا انجام دهد ولي «هيچ كس» آنرا انجام نداد. «كسي» در اين مورد عصباني شد زيرا آن وظيفه «همه» بود. «همه» فكر كرد كه «هركسي» مي تواند آنرا انجام دهد. اما «هيچ كس» نفهميد كه «همه» آنرا انجام نخواهد داد. نتيجه اين شد زماني كه «هيچ كس» آنچه را كه «هر كسي» ميتوانست انجام دهد، انجام نداد «همه»، «كسي» را سرزنش نمود...!!!
جناب دکتر رنجبر عزیز
حکایت اصولگرایان حکایت همین حکایته که عرض شد!!.
بیاییم منصف باشیم و نقد و پیشنهاد دلسوزانه جناب آجودانی را بدون اتهام زنی به انواع ایسم ها (که در آینده احمدی نژادیسم و مشایسم به آن ها اضافه خواهید کرد)
پاسخ دهیم.
جناب رنجبر به قول مازندرانی ها سر اشکنی کشه دله آقوز النی! با احترام - پنجشنبه 6 تير 1392-0:0
بعضی ها باید حسادت و رقابت ناسالم را کنار بگذارند افرادی مثل آجودانی را در استان باور کنند .
برای هم استانی ها ارزش قائل شوند تا خودشان را هم ضایع نکنند
ولی چون می خواهند از خواننده های استاد اجودانی کم کنند خودشان مطلب جذاب تر را بنگارند.
نیاز نیست بگویید ماست دیگری ترش هست اگر خودت ماست شیرین داری عرضه کن و دیگر نگران نباش.. - چهارشنبه 5 تير 1392-0:0
آقای منطق
من هرگز اسائه ادب به ساحت مقدس جناب آقای آجدانی نکردم و این چند جمله هم به خاطر دور شدن از مطلق انگاری و خودبزرگ بینی و خودبرتر بینی نگاشته شد که مبادا کسی فکر کند همه حق دارند برای رئیس جمهور نظر بسازند و رئیس جمهور موظف است در ظرف فکری آنها تصمیم گیری کند و اگر چنان نشد که آنها می خواهند، پس رئیس جمهور دارای ضعف بوده است. این منطق عاقبت خوب و خوشی ندارد و آقای آجدانی هم با این منطق موافق است. در مورد تاریخدانی هم یک شوخی علمی در قالب هزل و جد بوده است که برای هر کسی که خود را دانای آن علم بداند مصداق دارد. هنوز تا تاریخدان شدن مانند استاد محیط طباطبایی خیلی فاصله است و هنوز باید خیلی چیزها شناخته شود. حتی کسروی تاریخ نویس و دولت آبادی و ... هم نمی توانند ادعای تاریخدانی بکنند. حتی مرحوم استاد شهیدی هم نمی تواند مدعی تاریخدانی باشد و حتی استاد علی دوانی که متاسفانه یکی از فرزندان ایشان به دروغ "گوساله سامری" به نام "معجزه هزاره سوم" را ساخته و در ظرف "ده روزه" غیبت دولت های انقلابی به نام "گفتمان امام و انقلاب" موقعیت رهبری را نشانه گرفتند، با وجود اینکه تاریخ نهضت روحانیت را نگاشته یا آقای سیدحمید روحانی که مدعی مطالعات وسیع در تاریخ نهضت از 15 خرداد 42 به بعد هستند، نیز قادر به اثبات مدعای تاریخدانی خود نیستند و سطحی نگری و ساده اندیشی و دور بودن از صداقت و امانتداری ایشان همین بس که شخصیتی مانند شریعتی در نگاه ایشان به صورت یک وابسته ساواکی و یک عاملی که در شرایط کشتار انقلابیون توسط رژیم سفاک پهلوی به لاس زدن با ساواک متهم می شود، نشان از آن دارد که آقای سید حمید روحانی هم نمی تواند به ملزومات تاریخدانی که امانتداری و از خود گذشتگی و حقیقت گویی است تن نداده اند و برای شنیده شدن در شرایطی که حقیقت شریعتی از زبان شهید بهشتی و رهبر انقلاب و آیت الله هاشمی به گونه ای دیگر بیان شد و از او به عنوان قریحه سرشار انقلاب یاد می کردند، به کوبیدن غیر منصفانه شریعتی در رسانه ها مشغول شد. اگر سیدجمال بخشی از تاریخ این مملکت را ساخته و امام (ره) تاوان بزرگی برای تاریخسازی انقلابی این مرز و بوم پرداخته، تاریخدانانی که اخلاق ماکیاولیستی حمل کرده و با عنوان هایی شبیه "جبر تاریخ" ، "ضرورت های تکامل داروینی در اجتماعات انسانی" ، "اصالت انسان" ، "ماتریالیسم دیالکتیک"، "اومانیسم و سیانتیسم"، "کاپیتال و منطق کمونیسم" ، "سکولاریسم و پلورالیسم"، "ناتورالیسم و اگزیستانسیالیسم" و بالاخره با سوسیالیسم دمخور شده و با آن حال می کنند و سودای بازنویسی "مانیفست حزب کمونیسم اسلامیزه شده" را در سر می پرورانند نمی توانند تاریخدان دلسوز مردم و کشور طبقه بندی شوند. البته انشاء الله ساحت آقای آجدانی از این اتهامات به دور باشد و بیشتر یاد گذشته های نه چندان دور از سروشیسم و کدیوریسم و مهاجرانیسم این ذهنیت را تجدید بنا نمود که شاید ظلم به آقای آجدانی باشد که در کنار اینها نامی از ایشان برده شود.
گرد و خاکی که برای سکولاریزه کردن حکومت اسلامی به راه انداخته شده بود هنوز کنار نرفته و هوای صاف و زلال از زیر آن دیده نمی شود. منتهی الآمال بسیاری الگوسازی ترکیه به عنوان مدینه فاضله حکومت اسلامگراها بود و اسلام و دین را امری شخصی پنداشته و دخالت دادن آن در حکومت را سم مهلک تبلیغ می کردند که ممکن است اقتصاد کشور را دچار رکود و سیاست کشور را دچار تنش و ابرقدرت ها را تشویق به صف آرایی در برابر مردم بکند و ترس خویش را در پس دفاع از رفاه عمومی و حقوق مردم پنهان می کردند و تلویحاً و تصریحاً رهبری و دلسوزان نظام را به مقابله جویی و تنش افزایی با قدرت ها متهم نموده و تا سرحد جیره خواری و پشت پا زدن به همه ایده ها و اعتقادات و تن دادن به متهم سازی پیامبر رحمت و رافت و قرآن کریم و مدعی شدن به اینکه این کلام وحی بیست بلکه گفتار پیامبر است که مکتوب شده است، به کمک استعمار آمده تا آن را از جایگاه قدسی و اعتقادی مردم به زیر کسیده و تاثیر گذاری آن را از بین ببرند.
آری این حقیر که اطلاعات بسیار اندکی از آنچه گذشت دارد نمی تواند بی حیال از کنار برخی از ادعاها عبور کند و انشاء الله ساحت آقای آجدانی از مشابهت مذکور بدور باشد و به روزمرگی سیاسی دچار نشده و مصیبت هرز رفتن یک نیروی دیگر و جدا شدن آن از بدنه انقلاب را شاهد نباشیم. البته ایشان نشان دادند که می خواهند رفتار و کردار معقول داشته و از افراط و تفریط پرهیز کرده و اهل اعتدال و منطق و میانه روی و نرمش باشند. انشاء الله چنین باد. - چهارشنبه 5 تير 1392-0:0
در آخرین جلسه هماهنگی در تهران آقای حسین روزبهی نماینده سابق ساری در مجلس بعنوان یکی از گزینه های جدی وزارت آموزش و پرورش یا استانداری مازندران در دولت آقای روحانی مطرح شده است .
- چهارشنبه 5 تير 1392-0:0
جناب دکتر رنجبر با سلام- برادر من کجای این مقاله به مذاق جنابعالی خوش نیامد که مجبور به توهین آقای آجدانی میشوی ! به قول خودت!تو که معتقد به شنیدن همه حرف ها در جامعه هستی حاضر به شنیدن مقاله یک دانشگاهی و هم صنف خودت نیستی!؟ پیشنهاد بنده در راستای سخنان دکتر آجدانی به مازند نومه این است که کمپینی در راستای حمایت از سایت مازند نومه به جهت حمایت شفاف از روحانی و انتقال نظرات و مقالات به روحانی یا مشاورانش تشکیل شود.
- چهارشنبه 5 تير 1392-0:0
...زنده باد قلم و زنده باد نوشتن تا زنده است دولت آبادی
- چهارشنبه 5 تير 1392-0:0
بسیار عالی بود به امید آنکه خود نگارنده هم در دام پهن شده برای رنگ کردن ناشایست ها جهت غالب کردن به جای شایسته ها سهیم نگردد.
هرکسی از ظن خود یار آقای دکتر روحانی می شود و رئیس ستاد دکتر روحانی که خود را تاریخ دان می پندارد و به آن خیلی هم می نازد و برخی را هم باور شد که خواندن چند کتاب تاریخی و تحصیل در رشته تاریخ لاجرم انسان را تاریخدان می کند، مسئله تاریخ را با انتخاب شایست های زعمی و سوگیرانه خویش گره زده و نتیجه این خواهد شد که اگر افرادی و عناصری انتخاب شدند که من حیث المجموع نظر وی را تامین کردند شایسته سالاری اتفاق افتاده و نگارش تاریخ به نفع کلید دار تدبیر و امید انجام خواهد گرفت و اگر در جهت خلاف نظرات باشد، ثبت خطای کلید دار در تاریخ گریز ناپذیر خواهد بود.
این تهدید بالفوه رفته رفته در سطح گسترده ای بعد از انتخاب اولیه مدیران ـ هر مدیری، چه شایسته و چه ناشایسته ـ مطرح خواهد شد و فشار بر رئیس جمهوری که چرا چنین که ما می خواستیم نشد و چرا چنان شد که از خواسته ما بیرون بود روز به روز افزایش می یابد.
مطلق انگاری هم پدیده ای است که از روجیه دیکتاتور مآبانه و تمامیت خواهانه ناشی می شود. اینکه فکر بکنیم رئیس دولت آینده باید مانند معصومین بدون خطا و اشتباه عمل کند، در همه دولت ها دردسر ساز بوده است. تفاوتی بین دولت های "عدالت اجتماعی" ، "توسعه سیاسی" ، "عدالت محوری" و "تدبیر و امید" از این لحاظ وجود ندارد و اعتدال و میانه روی در زمینه انتخاب هدفمند و بهگزین شده عناصر بالای دولت اتفاق نخواهد افتاد و عقلاً هم چنین حالتی در شرایط کنونی جامعه و کشور پذیرفته نیست که دولت ملغمه ای و مخلوط درست بشود ولی مسئولیت کارکرد آن را فقط جریان خاصی عهده دار باشد.
در قبول برتری دیگران حتی در استان میان نیروهای فرهیخته هم منطق و درایت حاکم نیست و هر کسی خود را برتر می بیند و خواهش های نفسانی او را برای در اختیار گرفتن بخش هایی از قدرت به تکاپو و لابی گری وا می دارد و در مقایسه با دیگران یک نوع خود برتر بینی و خود توانمند بینی بر اکثر نیروها حاکم است. اما باید این خواهش ها تبدیل به یک منطق بشود تا با پذیرش برتری و مزیت نسبی دیگران شایسته سالاری نسبی عینیت پیدا کند. - سه شنبه 4 تير 1392-0:0
سخنان تکراری آقای آجدای .... برادر صادقی عزیز آقای آجودانی دوسن داشتنی است بگویید این گونه نوشتن بس است تفریبا 2 ناه است که همین حرف هاست تازه تر و جدید تر بنویسد