نابسامانی در ثبت نام دانش آموزان و سردرگمی والدین
مدیرکل آموزش و پرورش بخواند/روز موعود به اتفاق پسرم به دبیرستان مربوطه مراجعه نمودیم و پسرم فکر می کرد با استقبال خوبی روبرو شود، آخر ناسلامتی پدرش با مدرک دکتری تخصصی از دانشگاه ملی مدت 23 سال در خدمت مراکز آموزشی کشور بوده و اکنون به عنوان مدرس دانشگاه فرهنگیان در ارتباط مستقیم با همکاران فرهنگی است/متاسفانه متوسل شدن به دروغ برای توجیه یک عمل ناشایست در جامعه ما رایج است و کم کم دارد به یک فرهنگ تبدیل می شود!
مازندنومه؛دکتر حسن بشیرنژاد: باز تابستان آمد، فصل اعلام نتایج و به دنبال آن ثبت نام دانش آموزان و باز بی تکلیفی و سردرگمی بسیاری از والدین.
بگذارید از خودم شروع کنم: تنها پسرم با معدل 19.78 تحصیلات پایه سوم راهنمایی را به پایان رساند و خوشبختانه شیفت مخالف مدرسه شان که در نزدیکی محل سکونت ماست یک دبیرستان پسرانه است.
همسرم پس از دریافت کارنامه پایه سوم پسرم،به دفتر دبیرستان مراجعه کرد که آن ها برگه ای دادند که در آن مدارک لازم جهت ثبت نام در پایه اول متوسطه نوشته شده بود.
در پشت این برگه یک شماره حساب بانکی هم جهت واریز وچه نقد درج نمودند. بنده هم جهت تهیه مدارک و انچام واکسیناسیون پسرم دست به کار شدم.
بماند که شرح انجام واکسیناسیون در درمانگاه محل، خود به یک ملودرام شبیه است. خلاصه تزریق واکسن انجام شد و وجه نقد به حساب مدرسه واریز شد و سایر مدارک هم مهیا شد. (البته کاری نداریم که مسئولان آموزش و پرورش به کرات در رسانه ها و بخشنامه ها اعلام کردند که دریافت هرگونه وجه نقد از والدین در هنگام ثبت نام غیر قانونی است،اما بنده به عنوان یک فرهنگی از نزدیک با مشکلات مالی مدارس آشنایی دارم).
خلاصه روز موعود به اتفاق پسرم به دبیرستان مربوطه مراجعه نمودیم و پسرم فکر می کرد با استقبال خوبی روبرو شود، آخر ناسلامتی پدرش با مدرک دکتری تخصصی از دانشگاه ملی مدت 23 سال در خدمت مراکز آموزشی کشور بوده و اکنون به عنوان مدرس دانشگاه فرهنگیان در ارتباط مستقیم با همکاران فرهنگی است!
وقتی وارد دفتر شدیم دیدیم که شلوغ است و بعد از مدتی مکث، از آقایی که مشغول رسیدگی به امور ثبت نام بود پرسیدم که برای ثبت نام فرزندم باید به چه کسی مراجعه کنم؟
پرسید: پایه چندم است. گفتم: اول. گفت به آقای ر.... مراجعه کنید.
رفتم پیش ایشان و تا گفتم می خواهم پسرم را در پایه اول ثبت نام کنم، گفت: جا نداریم.
گفتم: من مدارک آماده کردم و پول واریز کردم. آقایی هیکلی که بعدا فهمیدم مدیر مدرسه است رو به ایشان کرد و گفت: نمی دانم کی به اینها گفت که پول واریز کنند!
گفتم این برگه را همکار شما دادند و این شماره حساب را هم ایشان نوشتند.
باز گفت: ثبت نام نمی کنیم.
من که با این جواب غیر منتظره شوکه شده بودم، کمی کنترلم را از دست دادم و با قاطعیت گفتم که شما موظفید که بر اساس محل سکونت،فرزندم را ثبت نام کنید.
بعدا متوجه شدم که تعدادی از دانش آموزان از مناطق روستایی و حتی از شهرستان مجاور در آنجا ثبت نام کرده اند.
خودشان گفتند به مافوقم مراجعه کنید. ظاهرا از طرف مافوق خیال شان راحت بود.
وقتی از مدرسه بیرون آمدیم، پسرم گفت: بابا حالا چه کار کنم؟
گفتم اشکالی نداره. تو رو توی دبیرستان ا.... در مرکز شهر آمل ثبت نام می کنم.
دوستی داشتم که با مدیر آن دبیرستان رفاقت داشت. به او زنگ زدم و دوستم هم با آن مدیر صحبت کرد.
گفتند چون محل سکونت شان در خیابان ن.... می باشد ما نمی توانیم پسرشان را اینجا ثبت نام کنیم. البته حق هم داشت.
پسرم سوالش را تکرار کرد: حالا چه کار کنیم؟
با عصبانیت گفتم: هیچی، چند تا گوسفند می خرم امسال اونها رو بچرون تا سال بعد شاید یکی پیدا بشه تو رو ثبت نام کنه!
عکس تزیینی است
ناچار یک شکواییه تهیه کردم و به همراه مستندات واریز وجه به رییس اداره مراجعه نمودم.تشریف نداشتند و به معاون مراجعه کردم. ایشان مرا به واحد ارزیابی عملکرد ارجاع دادند.
وقتی به آنجا رفتم نزدیک بود از شکایتم صرف نظر کنم. حدود بیست نفر از والدین دور یک کارمند را گرفته بودند و همگی با عصبانیت حرف می زدند. بیشتر به سالن دادگاه خانواده شبیه بود تا اداره آموزش و پرورش!
از آنجا بیرون آمدم و به اتاق مسئول آموزش متوسطه رفتم. ناسلامتی او را قبلا در دانشگاه دیده بودم و فکر می کردم به عنوان یک روشنفکر حرفم را درک کند اما زهی خیال باطل!
گفتند می توانید فرزندتان را ببرید در دبیرستان م.... که حاشیه شهر است ثبت نام کنید.
گفتم شما که دبیر مازاد دارید، متقاضی ثبت نام هم دارید، چرا یک کلاس اضافه نمی کنید؟
گفت اداره کل مجوز نمی دهد. گفتم پس برای ثبت نام پسرم در دبیرستان محل سکونتم باید به اداره کل مراجعه کنم؟با اعتماد به نفس کامل گفت: بله!
برگشتم اتاق ارزیابی عملکرد و پس از مدتی انتظار نوبت به بنده رسید. مسئول مربوطه با مدیر دبیرستان تماس گرفت و آقای مدیر مدعی شد که من به او فحاشی کردم، تهدیدشان کردم و...
متاسفانه متوسل شدن به دروغ برای توجیه یک عمل ناشایست در جامعه ما رایج است و کم کم دارد به یک فرهنگ تبدیل می شود!
به ناچار با چند تن از مسئولان اداره کل تلفنی موضوع را مطرح کردم که وعده دادند در صورت تنظیم شکایت کتبی موضوع را پی گیری کنند.
در همین فکر بودم که با وساطت یکی از مسئولان اداره بالاخره قرار شد فرزندم را در همان مدرسه ثبت نام کنند.
بگذریم. این مشتی است نمونه خروار و احتمالا همه شاکیان حاضر در واحد ارزیابی عملکرد اداره آموزش و پرورش آمل داستانی مشابه را برای شما تعریف خواهند کرد.
بنده کمی با سماجت، کمی هم رابطه توانستم حق طبیعی خودم را احیا کنم. آیا همه می توانند و یا اصلا لازم است که برای انجام چنین امور ساده ای این همه از توان، حیثیت و وقت مان مایه بگذاریم؟
پس تکلیف شایسته سالاری، قانون گرایی و تکریم ارباب رجوع چه می شود؟ به راستی چه کسی مسبب همه ی این گرفتاری ها و نابسامانی هاست؟ آیا وقت آن نرسیده است که مسئولان نظام آموزشی فکری به حال این معضل تکراری نمایند؟
ایمیل نویسنده: (haba1350@gmail.com)
*مازندنومه:دکتر حسن بشیرنژاد،پژوهشگر،زبان شناس و استاد دانشگاه است.از این زبان شناس آملی تاکنون چند جلد کتاب و مقاله های متعدد در زمینه زبان مازندرانی منتشر شده است.
- يکشنبه 23 تير 1392-0:0
اقای دکتر: جای تاسف است که شما با داشتن رابطه پسرتان را ثبب نام کردید و مدیر مدرسه را که از فرهنگیان زحمتکش شهر است که جرم ان اجرای قانون ودستورالعمل است به باد انتقاد گرفتید توقع وانتظار از فردی با دانش برخورد منطقی وروش مسالمت امیز مورد انتظار می باشد
- پنجشنبه 20 تير 1392-0:0
آقای دکتر
1- از ... که از روز اول تخم دروغ پراکندند چه توقع داری
2- میگی نه برو بپرس از روز اول حودشو آقای دکتر جا زد هنوز که هنوزه ...
** تو خود حدیث مفصل بخوان ...***
- چهارشنبه 19 تير 1392-0:0
واه,عجب دکتری.
آقای محترم ,بزرگی هر کسی به منش واخلاق وبندگی مخلص بودن تعیین می شود ,نه دکتر ومهندس بودن ...
برای فرزند شما متأسفم که از همین حالا با تفاوت فرهنگی واحساس بالاتر بودن نسبت به دیگران بزرگ می شود
به این موضوع فکر کنید که همیشه پدری دکتر در کنار او نخواهد بود .آنوقت متوجه مشکلات زندگی می شود که خیلی دیر است.......... - چهارشنبه 19 تير 1392-0:0
جناب آقای دکتر
اولا فکر می کنی آقای مدیر کا می خواند...
ثانیا چه خوب شد قبل از بازنشستگی دچار این جو ادم ها شدی پس ما چه و چه وچه ...
ثالثا همین ها امروز داعیه اعتدال خواهی دارد می فرمایی نه تا ببینیم
رابعا...هم چنان امید دارند
... - چهارشنبه 19 تير 1392-0:0
آقای دکتر
از اداره ومدارسی که مدیر ش با آن همه نا حقی و ظلم 8 سال بر آن کرسی تکیه زده بود چه انتظاری داری
- سه شنبه 18 تير 1392-0:0
دمت گرم دکتر خوب حالشونو گرفتی، به این میگن مبارزه بدون خشونت، از هر روشی استفاده کردی تا حقتو بگیری، اشتباه از اونا بود که هرکی رو ثبت نام کردند. ولی من با شناختی که از شما دارم مطمئنم که حق با شماست و بس.
- سه شنبه 18 تير 1392-0:0
بعضی ازوستان موضوع اصلی را رها کرده به فرع چسبیده اند. آقای دکتر معضلی را طرح کرده اند و هشداری داده اند. به این باید توجه کرد ضمن اینکه افرادی همچون دکتر بشیر نژاد اصلا نباید دغدغه اینجور چیزها را داشته باشند تا بتوانند به آموزش و پژوهش بپردازند. این حداقل چیزی است که میشود انتظار داشت. نمیدانم چرا دوستان برآشفته شدند. مدیران مدارس اگر دوره های روابط عمومی ببیند میفهمند که چگونه با مردم برخورد کنند.
- سه شنبه 18 تير 1392-0:0
آقا تقصیر خودتون هست، مریض وقتی به پزشک مراجعه میکنه اول دردشو خوب توضیح میده تا پزشک بیماری رو درست تشخیص بده و برای بیماری داروی مناسبی تجویز کنه. شما هم وقتی این وزیر جدید اومد، خوب درد آموزش و پرورش رو توضیح ندادید. اگه آقای وزیر که پارچه فرزانه بودنش رو نصب کردید به درستی میزان عفونت آموزش و پرورش رو تشخیص می داد حتماً به جای تجویز چرک خشک کن6.3.3 از آنتی بیوتیک های قویتری مثل 1.200 و امثالهم با تزریق وریدی استفاده می کردند. شاید هم بستری و...
- سه شنبه 18 تير 1392-0:0
دوستانی که انتقاد می کنند دکتر در رابطه بازی نقش داشته،عزیزان در مطلب ایشان هم آمده که مجبور شده با پیگیری و بعد رابطه کار رو پیش ببره.شما جای ایشان بودید چکار میکردید؟مگه از ابتدا دنبال رابطه بودند؟عزیزان واقع نگر باشید.بجای اینکه به دروغگویی مدیر دبیرستان بتازید،بجای اینکه سیستم غلط ثبت نام را ایراد بگیرید،می چسبید به این که ایشان دکترند و نباید دنبال رابطه باشند؟خب اگر دوست ایشان نبود که بچه شان را باید می بردند مثلا محموداباد یا بابل ثبت نام میکردند!!شما خود را جای ایشان بگذارید.آدم که چاره نداشته باشه دست به همه کار میزنه.لطفا منطقی باشید.سیستم اشتباهه نه کار دکتر.در ضمن طبیعیه که پدر آدم استاد دانشگاه باشه برای بچه 14 ساله این انتظار میشه که چون باباش اهل فرهنگه پس اینجام که مکان فرهنگیه پس کارشون زودتر راه می افته.شما بودید این جوری فکر نمی کردید؟مثلا اگر پدر شما پلیس باشه اگر کاری در گذرنامه داشته باشید ناخودآگاه به ذهن شما خطور نمیکنه که کارتون رو باید بخاطر همکار بودن پدرتون زودتر انجام بدن؟هر چند شاید این گونه نباشه اما به ذهن آدم ناخوداگاه میرسه
- سه شنبه 18 تير 1392-0:0
مطلب درست بود اما اينكه دكترم و....حتي ذهن بچه را كه باباش دكتره براش گوسفندقرباني ميكنن پس كرامت انسان كجاي ان اكرمكم عندا...اتقيكم بده اينجور احساس برتري!!!!شما با كمي رابطه ثبت نام كردي !!!؟؟؟؟شما نيز تو رابطه بازي نقش داري وتقويت ميكني اين موضوع را
- سه شنبه 18 تير 1392-0:0
با یک دکتر و فرهنگی و کتاب نویس مملکت که این جوری رفتار می شود وای به حال ما بیسوادها!
- سه شنبه 18 تير 1392-0:0
آقای بشیرنژاد این چه حرفیه که میگید چون من دکتر هستم و استاد دانشگاه پسرم فکر میکنه که باید نسبت به بقیه مردم استقبال متفاوتی داشته باشه ؟ پس اونی که کارگرزاده هست باید چیکار کنه .