امان است،امان است،بگذران،بگذران!
چشمه سورت به سمنان می رود؟/قضیه چشم داشت دامغانی ها به باداب سورت موضوع تازه ای نیست،اما تحرکات رسانه ای اخیر سمنانی ها را نباید بی پاسخ گذاشت+عکس
مازندنومه،سردبیر:موقعیت ممتاز گردشگری و اقتصادی مازندران در شمال ایران،در طول چند دهه گذشته همواره زمینه رشک و وسوسه همسایه های تمامت خواه شرقی و غربی و جنوبی را برای هر چه کوچک تر کردن این سرزمین به همراه داشته است.
در نخستین گام،بی توجه به مشابهت های فرهنگی و تاریخي و باستانی شمال کشور(تبرستان کهن) با طراحی و اعمال نفوذ سیاسیون،بخش هایی از شرق مازندران جدا و استان گلستان تشکیل شد.
پس از آن،گاه به گاه،اخبار دست اندازی و تعرض همسایه ها را به این خاک پربها در رسانه ها شنیدیم و خواندیم،از جمله:جدایی و انتساب میانکاله به گلستان،افزودن بخش هایی از آمل به تهران، جداسازی گدوک و بخش هایی از پل سفید از بدنه مازندران و اتصال آن به پایتخت و مهم تر از همه پروژه چندین ساله تشکیل استان مازندران غربی.
در کنار این ها باید به تحرکات همسایه جنوبی-سمنان-نیز اشاره کنیم که تعدادی از روستاهای مرزی چهاردانگه را آنِ خود کرده و در همین راستا تا چشمه ی مشهور باداب سورت نیز پیش آمده است و اینک تنانی از فعالان سیاسی و رسانه ای آن سامان، این چشمه را به دامغان متعلق می دانند!
قضایای تعرض و چشم داشت همسایه ها به مازندران،بیش از آن که از یکه تازی و دست درازی غریبه ها نشان داشته باشد،به ضعف و سستی مسئولان مازنی و ترس موهوم این آشنایان منصب دار برمی گردد.(و البته مصلحت اندیشی و خاموشی رسانه ای استان)
در سال های گذشته آن قدر از ما خاک برده اند و ما را کوچک تر و به هم نزدیک تر کرده اند که برای مان موضوع عادی شده و حتی به یک واکنش ساده ی رسانه ای نیز وادار نمی کند.
ناصر الدین شاه که نمونه بی بدیل خاک فروشی و وطن فروشی بود،در در خاطرات خود که سندی از ایران فروشی اوست در زمینه از دست دادن سرزمین های ورا رود(ماوراءالنهر)،مرو و دیگر سرحدات و تحویل آن ها به روس ها نوشته است:«...روس آمد "آخال" را گرفت. چه می کردیم؟همانطور که "آخال" را تصرف کرد،بالطبیعه "مرو" را هم تصرف می کرد.ما چطور می توانستیم بگوییم: "مرو" نرو و تصرف نکن؟!اگر از این ممانعت ها می کردیم جز این که روس ها را با خودمان دشمن بکنیم هیچ فایده ای نداشت....»
اگر شاهان پیشین،با بی عرضگی خاک ما را به همسایه ها دادند،اکنون و در این دوره و زمانه نیز در اندازه خردتر،به خاطر ناتوانی های مدیران مازندرانی و سکوت و کاهلی و رودربایستی آن ها،بخش هایی از خاک استان ما را همسایه ها برده اند یا در حال زمینه سازی برای تسلط بر آن ها و سندسازی و به نام زدن هستند و ما ناصری وار می گوییم:«چه می کردیم؟ما چطور می توانستیم بگوییم نرو تصرف نکن!»
البته قضیه چشم داشت دامغانی ها به باداب سورت موضوع تازه ای نیست،اما تحرکات رسانه ای اخیر سمنانی ها را نباید بی پاسخ گذاشت.
تهمینه اسدی-کارشناس اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مازندران-در همین زمینه به مازندنومه گفت: از حدود 15 سال قبل تاکنون در زمینه مالکیت چشمه سورت با سمنانیها مشکل داریم.
این مدرس دانشگاه تاکید کرد:شاید به خاطر اینکه سمنان دارای جاذبههای کمتری است و سورت هم نزدیکترین جاذبه مازندران به سمنان است، این سوء تفاهم به وجود آمده و فکر میکنند که سورت متعلق به سمنان است.
اسدی یادآور شد:البته جای تشکر است که سمنانیها نسبت به معرفی جاذبه مازندران اقدام میکنند، چون هیچ استانی جاذبه استان دیگر را معرفی نمیکند و این اقدام آنها، هر ساله مسافران سمنانی را به سمت مازندران هدایت میکند.
سال گذشته چشمه سورت از حوزه مازندران ثبت ملی شد و بهتر است سمنانیها برای تکمیل اطلاعات خود به مازندران مراجعه کنند و این گونه آب درهاون نکوبند.
در پرونده میرزا آقاخان نوریِ خائن،توماری از خلاف کاری ها و وطن فروشی ها وجود دارد،از جمله واگذاری بندر عباس به امام مسقط (عمان) و خیانت او در قضیه هرات.
جناب اعتماد الدوله(!) در پاسخ استعلام امین الممالک که که نوشته بود:« انگلیسی ها حرف های نپذیرفتنی می زنند.آن ها می گویند باید به افغانستان و هرات استقلال بدهیم.من چه کنم؟» در پاسخ نوشت:«... چاره ای جز قبول نداریم!ما نمی توانیم هفت هشت ماه طول بدهیم،قوه نداریم.پول نداریم.مردم ایران....هستند! امان است.امان است.بگذران.بگذران.»
نمونه هایی از فعالیت های رسانه ای سمنانی ها در فضای مجازی و انتساب چشمه سورت به دامغان:
وب سایت تاریخانه
سایت 100راز
وبلاگ baranclimbing
سایت ekatom
کامنت نویسی در سایت تابناک
- دوشنبه 28 مرداد 1392-0:0
تا موقعی که وحدت نداشته باشیم و درگیر فقط ساری یا فقط بابل یا چلوس وتنکابن باشیم و دنبال منافع کل مازندران نباشیم یکی یکی هویت هایمان را از دست می دهیم به چه ارزشی
- دوشنبه 28 مرداد 1392-0:0
بیاییم تبرستان کهن را زنده کنیم و با ادبیاتی که به جای تنش،همدیاری و همیاری را تبلیغ می کند،به آن همسایگان مان یادآوری کنیم که همه ی ما به تبرستان بزرگ،انتساب یا انتسابی داریم .این جانب در سایت های استان شرقی -که نام جعلی و بی پشتوانه ی تاریخی " گلستان "برایش انتخاب شده ،و در وبلاگ خودم ،وبلاگ (ادبی :عرفانی-اجتماعی )" پروازعشق"این مطلب را بیان کرده ام و از همدیاران فرهیخته ی مازندران و استان گلستان و ... دراین باره یاری می طلبم.از مازندنومه ی گرامی خواهشمندم نشانی این وبلاگ را برای مطالعه و ابراز نظر دوستداران،منتشرکند:
"baboleshgh.blogfa.com" - يکشنبه 27 مرداد 1392-0:0
مناطق عظيم فيروزكوه و شهميرزاد و الموت و ديگر مناطق كوهستاني شاهرود و دامغان و زنجان و قزوين و تهران را از ياد برديد. اينها و ديگر مناطق كوهستاني مازيين (مازندران) را رضا شاه به استانهاي ايران بخشيد. وي آمد و گفت تا سربالایي هست به مازين و گيلان متعلق هست. ولي از جايي كه سرازيري كوهها شروع ميشود را به ايران بخشيد. ... وضع گيلان بدبخت هم همينطوري هست. يك چند سال پيش ميخواستند آستارا را به اردبيل بچسبانند. يادمان بماند كه دوره اسپهبد مازيار آذربايجان هنوز تماما ترك نشده بود و همچنان بخشي از تور (Taver) يا تبرستان بود و براي همين بابك همرزم مازيار آنجا ميجنگيد.
- يکشنبه 27 مرداد 1392-0:0
رورزی که سریال پایتخت یک ساخته شد موجی از اعتراضات و گلایه ها از سوی مدیران و مسئولان استان و برخی از مدعیان روشنفکری و تعصب و عشق به فرهنگ بومی و آب و خاک این استان برخاست که این فیلم نماد تحقیر مازندرانی ها و به سخره گرفتن آن هاست. پس از 2 سال که قرار شد پایتخت 2 مازندرانی تر از گذشته ساخته شود و برخی نکات مثبت مازندران و مازندرانی ها را به تصویر بکشد و برای نخستین بار فیلمی تولید شود که هویتی مستقل برای مازندرانی ها را نمایش دهد تا در اذهان همگانی تمام شمال به گیلان نسبت داده نشود و مازندرانی ها از گیلانی ها جدا شناخته شوند و به تمام ایرانیان نشان داده شود که مازندران یک خطه کاملاً جدا به لحاظ فرهنگی، تاریخی و طبیعی است هم این موج ها بالاتر رفت، تا جایی که استانداری مازندران هم اعلام کرد که با عوامل تولید این فیلم برای ساخت سریال همکاری نخواهد کرد. هرچند استاندار در زمان تولید در صحنه فیلمبرداری حاضر شد و با عوامل تهیه فیلم از نزدیک ملاقات کرد.
این فیلم از رسانه ملی پخش شد و با استقبال بیش از 90 درصدی مواجه شد. عمده مازندرانی ها هم از دیدن این فیلم لذت بردند. اما تعدادی از مسئولان در اعتراض به پخش این فیلم، آن را توهین به فرهنگ مازندران عنوان کردند و کار را به صحن علنی مجلس هم کشاندند تا به همه بگویند که ما پیگیر مطالبات شما هستیم و از کرسی مجلس برای احقاق حق مازندران استفاده می کنیم. سخنان «محمد دامادی» نماینده آماده رزم مردم ساری در این مواقع هنوز در دنیای مجازی قابل مشاهده است.
در همان روزها در برخی از محافل و صفحه های مجازی گاهی با ورود به بحث های مخالفان توضیح دادم که توهین به مازندران بی توجهی به طرح های نیمه تمام و کلنگ هایی است که به قیچی نمی رسند. اهانت به مازندران دست اندازی های مکرر به مازندران از همسایه های شرق و غرب و جنوب استان است که بی پاسخ می ماند. (کم مانده که کشورهای CIS هم از شمال مدعی مالکیت مازندران شوند). وقتی یک نماینده مجلس آتش جدایی در استان را دامن می زند و موجب ایجاد اختلاف در مازنی های شرق و غرب می شود، طبیعی است که باید منتظر ادعای یکی از نمایندگان پیشین گیلان در مجلس مبنی بر الحاق رامسر و تنکابن به گیلان باشیم و دور از انتظار نیست که از چپ و راست چشم طمع به داشته های این استان دوخته شود.
حالا نمایندگان و مسئولان استان بیایند و در قامت یک مدافع حقوق مازندران به مقابله با این دست اندازی ها برخیزند. هرچند باید دید که آیا ادعای مالکیت باداب سورت و دماوند به اندازه شنیدن یک «نقی نِهار نخردمه» برای برخی هم استانی ها تلخ هست که برای مقابله و مخالفت با دست اندازی به آن ها چندین صفحه در شبکه های اجتماعی مجازی تشکیل دهند یا خیر؟ - يکشنبه 27 مرداد 1392-0:0
خود سمنان زمانی مال ما بود!این سنگسر و شهمیرزاد و اینها مال ما بود
- يکشنبه 27 مرداد 1392-0:0
ما که به چشمه سورت نمی رسیم،بگذار دست سمنانیها بیفتد شاید از آن بهتر مراقبت کنند
- يکشنبه 27 مرداد 1392-0:0
سلام علیکم
" آقای دامادی ، آقای شجاعی ، پاسخگو باشید! "
اولا این که همانند روز مشخص و اظهرمن الشمس است که "سورت" بخشی از خاک مازندران بوده ، هست و انشالله خواهد ماند
ظاهرا مسئولین استان سمنان و "آن به اصطلاح مسئولین کاملا غیر حرفه ای وبسایت تاریخانه" یادشان رفته که خود نیز بخشی از مازندران بوده اند!
انجام این رفتار و مصادره ی (ادعایی) از طرف شخصیت های حقیقی مسئول و حقوقی آنهم خبری! کاملا غیرحرفه ای و کاملا محرک و حساسیتزا می باشد
آیا وبسایت تاریخانه و مسئولین سمنان و دامغان به دنبال ایجاد و گسترش تنش میان مردم دو استان هستند که دست به انجام چنین خبط بزرگی زده اند؟!
آیا آنها تا این حد از قوانین بی اطلاع هستند و نمیدانند که این رفتارشان حتی در حد کلام کاملا غیرقانونی ست؟!
یا شاید آنقدر بی سواد و مدرسه نرفته هستند که نمیدانند "سورت" بخشی از مازندران است؟!
لابد فردا هم میگویند لاس وگاس مال ماست!
زوریخ مال ماست!
پکن مال ماست!
بندر عباس مال ماست!
ناسا مال ماست!
؟!!!
و اما خطاب به مسئولین استان مازندران و شهرستان ساری :
چرا کوچکترین توجهی به این منطقه که در نوع خودش در دنیا نظیر ندارد نمیکنید؟!
مگر شما نان و نمک همین استان و همین شهرستان را نخورده اید و نمیخورید؟!
مگر شما در مناسبت های گوناگون ادعا نمیکنید که قصدتان فقط و فقط خدمت به این استان و مردمش می باشد؟!
مگر شما مدعی نیستید که حاضرید برای این استان ایثار کنید؟!
مگر شما از بیت المال پول نمیگیرید تا به این استان خدمت کنید؟!
چرا در چند سال اخیر طوری رفتار کرده اید که آرام آرام استان رو به تجزیه پیش میرود؟!
نماینده های مردم شهرستان ساری و حتی دیگر شهرستان های مازندران چرا عکس العملی نشان ندادند؟!
چرا آقای دامادی در مجلس به این رفتار اعتراض نکرد؟!
چرا آقای شجاعی " با آن همه نفوذش " اعتراض نکرد؟!
آقای دامادی ، آقای شجاعی ، شماها باید پاسخگو باشید