تعداد بازدید: 1617

توصیه به دیگران 1

سه شنبه 19 شهريور 1392-21:0

آنچه دموکراسی های انقلابی کم دارند

تحلیلی بر نقش نهاد رهبری در نظام سیاسی مردم سالاری دینی/اختلافات و درگیری ها میان گروه های سیاسی در درون یک کشور همواره وجود داشته و خواهد داشت. مهم، نحوه تعامل گروه هاست/گروه های سیاسی که برآمده از فرهنگ آن ملت هستند، هنوز نتوانسته اند این مهم را در رفتار سیاسی خویش نهادینه کنند که چطور به وسیله سازوکارهایی بتوانند با یکدیگر کنار آمده و در صلح و آرامش باشند.


مازندنومه،احسان شریعت:سال های زیادی است که مردم زمین در حال تمرین دموکراسی هستند،  لیکن این مشق پرغلط در جوامع مختلف با توجه به ویژگی های فرهنگی و با توجه به تحولات اجتماعی جوامع بشری صورت های گوناگونی به خود یافته است.

 انواع گوناگونی از نظام های سیاسی دموکراتیک تاکنون تجربه شده و در حال تجربه شدن است، اما نکته ی مهم وضعیت نظام های دموکراتیک در کشورهای غیر غربی و جهان سومی است.

در این دسته از کشورها ابعاد دموکراسی کمتر مجال بروز یافته، روند تکاملی ناقصی را پشت سر نهاد. نمونه ی بارز آن بهار عربی و جنبش دموکراسی خواهی کشورهایی است که سالیان سال زیر چکمه ی حاکمان ابدی (همچون لیبی، تونس، مصر و ...) زندگی می کردند.

در این دسته از کشورها فرهنگ دموکراسی متناسب با تغییرات اجتماعی و سیاسی رشد نیافته و به همین خاطر انقلابات دموکراتیک دچار مشکلات عدیده ای شده است.

 برای مثال در مصر پس از انقلاب دعواهای سیاسی جناح های مختلف بر سر قدرت همچنان پس از مدت زیادی که از انقلاب و سرنگونی دیکتاتور سابق می گذرد برقرار است.

 جناح ها و گروه های سیاسی نمی توانند بر سر اصول مشترک برخواسته از دموکراسی و منافع ملی به اجماع برسند.

 این نبود هماهنگی و وحدت نظر بر سر اصول دموکراسی، کشور را به گوشت قربانی بزرگی تبدیل کرده که گروه های مختلف سیاسی برای به چنگ آوردن به هر کاری دست می زند.

 نتیجه اش دست به دست شدن دائمی قدرت، بی نظمی، و بی ثباتی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و پیامدهای بسیار دیگر است.

 نکته ی مهم کشورهای درگیر در تجربه جدید دموکراسی، یکی از اصلی ترین اصول دموکراسی یعنی احترام و توجه به گروه های اقلیت و خارج از دایره نخبگان حاکم است.

برای مثال در چنین کشورهایی مشاهده می شود که با روی کار آمدن یک گروه سیاسی به خصوص، تمامی گروه های دیگر و مردم منتسب به آن گروه ها تحت فشارهای بسیار قرار گرفته، منافع، اندیشه ها، فرهنگ، آداب و رسوم و تمامی شئون زندگی شان به خطر می افتد.

 این همواره بزرگ ترین معضل مردم سالاری در کشورهای جهان بوده که دولتی که به وسیله رأی مردم روی کار می آید دچار غرور و توهم قدرت بلامنازع می شود.

 در این حالت دولت های تازه روی کار آمده احساس می کنند چون رأی عده ی زیادی از مردم را دارند می توانند تمامی سیاست های کشور را به سمت مشی سیاسی خود سوق دهند.

 اختلافات و درگیری ها میان گروه های سیاسی در درون یک کشور همواره وجود داشته و خواهد داشت. مهم، نحوه تعامل گروه هاست.

در نظام های لیبرال دموکراتیک غربی به وسیله قواعد بازی روابط میان گروه ها تنظیم می شود. گروه ها پذیرفته اند که به وسیله این قواعد با یکدیگر رفتار کنند. حتی در این دسته از کشورها نیز وسوسه ی رفتاری فراتر از قواعد بازی گاه اوضاع سیاسی اجتماعی کشورها را دچار اختلال کرده و مسبب ایجاد کشمکش هایی زیان بار می شود.

 این موضوع به ویژه در کشورهای جهان سومی که تجربه ی دموکراسی طولانی مدتی ندارند، بسیار اتفاق می افتد.

گروه های سیاسی که برآمده از فرهنگ آن ملت هستند، هنوز نتوانسته اند این مهم را در رفتار سیاسی خویش نهادینه کنند که چطور به وسیله سازوکارهایی بتوانند با یکدیگر کنار آمده و در صلح و آرامش باشند.

 ایران به عنوان یک کشور جهان سومی که پس از نهضت مشروطه تاکنون همواره درگیر مطالبات دموکراسی خواهی از سوی مردم این سرزمین بوده است، وضعیت متفاوتی نسبت به سایر کشورهای جهان سومی دارد.

 در ایران پس از انقلاب اسلامی مردم با نگاه جدی به فرهنگ اسلامی-ایرانی مدل جدیدی را تجربه کرده اند که با فرهنگ بومی و ملی شان متناسب است.

در ساختار این مدل بومی از دموکراسی دینی، نقطه ی اتکای بزرگی وجود دارد که تمامی گروه های سیاسی را از غلطتیدن در دام افراط گری های سیاسی و نادیده گرفتن حقوق اقلیت ها دور می کند.

نهاد رهبری فراتر از تمامی احزاب، اندیشه ها و گروه های سیاسی، اشراف کلی بر همه جوانب داشته و مانع از آن می شود که گروه های سیاسی به حقوق یکدیگر تجاوز کنند.

برای مثال هنگامی که گروهی سیاسی اختیار قدرت اجرایی را به وسیله رأی مردم در انتخابات ریاست جمهوری به دست می آورد، بیم آن می رود که این گروه سیاسی تنها به مشی اندیشه خود پرداخته و کشور و ملت را به سمت یک جانبه گرایی و سیاست های مختص خود ببرد.

 در این حالت جایگاه رهبری فرادولتی و فراجناحی است که با ترسیم سیاست های کلی از افراط گری ها جلوگیری کرده، مانع دیکتاتوری دولت ها شود.

 مضافاً اینکه نقش رهبری به عنوان وزنه ای که تعادل را در میان جناح و گروه های مختلف سیاسی برقرار می کند، در حل و فصل منازعات سیاسی به طور بسیار روشنی قابل مشاهده است. 

ایمیل نویسنده: (abie_malakouti_2008@yahoo.com)


  • جمعه 22 شهريور 1392-0:0

    با درود به آقای احسان شریعت! در همین مقاله اندکتان مملو از تضاد است!!! لطفا تاریخ ایران را چه پیش از مشروطیت و چه بعد از آن به خوبی مطالعه کنید! و مقاله تان را چندین بار بخوانید! خودتان به اشتبا هایتان پی خواهید برد!!! پیروز باشید.

    • چهارشنبه 20 شهريور 1392-0:0

      از زاویه دید جالبی به قضیه نگاه کردید. خیلی خوب بود


      ©2013 APG.ir