تعداد بازدید: 3076

توصیه به دیگران 3

سه شنبه 28 آبان 1392-23:17

شاید فردا دیر باشد

زبان مازندرانی و چند پیشنهاد/ در زمانی که هنوز در مازندران بین موافقان و مخالفان زبان یا گویش بودن زبان گفتاری غالب مردمان این استان بحث می شود، شورای شهر رشت طی مصوبه ای به طور رسمی تصویب کرد که از این پس « زبان[ نه گویش] گیلکی » زبان رسمی جلسات این شورا باشد.


مازندنومه؛ یادداشت مهمان، عیسی محمدی فیروزجایی(نجم): زبان یکی از مهمترین رکن های هویت هر جامعه است که نقش بارزی در ترسیم و تبیین شخصیت اجتماعی هر قوم و ملت دارد.

در زمانی که هنوز در مازندران بین موافقان و مخالفان زبان یا گویش بودن زبان گفتاری غالب مردمان این استان بحث می شود، شورای شهر رشت طی مصوبه ای به طور رسمی تصویب کرد که از این پس « زبان[ نه گویش] گیلکی » زبان رسمی جلسات این شورا باشد.

خبر گرچه مختصر ولی گویای بسیاری از ناگفته هاست. یعنی:

• در پارلمان شهری شهر رشت، زبان گیلکی، ملاک گفتگو واتخاذ تصمیم اعضای شورا خواهد بود.
• صورتجلسات شورا که حاوی مذاکرات رسمی است به زبان گیلکی نوشته و طبعا ابلاغ خواهد شد.
• شاید زبان گیلکی به قاعده مندی زبان فارسی نباشد؛ کما اینکه زبان فارسی نیز تا مدت ها چنین بود.

به عنوان مثال، بعد از دوران مشروطه، علائم سجاوندی به تقلید از زبان های اروپایی وارد زبان فارسی شد و به کاملتر شدن آیین نگارشی این زبان انجامید.

این اقدام می تواند عملا عرصه را برای ورود و حضور تخصصی زبان شناسان و علاقه مندان زبان گیلکی به این حوزه زبانی فراهم کند که در درازمدت منجر به ایجاد هویتی مستقل شده تا در تعامل با زبان فارسی به پویایی و غنای زبان رسمی کشور کمک نماید.

• بر اساس قاعده « الناس علی دین ملوکهم » وقتی که نمایندگان مردم در شورای اسلامی شهر رشت، خود را در یک محفل رسمی، ملزم به گفتگو به زبان بومی شان می کنند نتیجه طبیعی آن نیز، این خواهد بود که مردم گیلان بیشتر از گذشته و با افتخار و غرور منبعث از فکر و اندیشه، این زبان را به کار برند و ابایی نیز از تحقیر شدن نداشته باشند.

• این حرکت ارزشمند، به پویایی و تحرک بیشتر زبان گیلکی انجامیده و آن را در یک مسیر تکاملی قرار خواهد داد که بعد از گذشت مدتی، تاثیرات آن بر پیکره زبان گیلکی خود را خواهد نمایاند.

• این اقدام در کنار سایر اقدامات ریز و درشت دیگر از جمله تالیف و انتشار «کتاب گیلان » و استمرار تالیف آن تاکنون، نشان دهنده توجه و تاکید عملی به حفظ و احیای بنیان های هویتی است؛ آن هم در دوره ای که اگر خرده فرهنگ ها نجنبند در فرهنگ های بزرگتر محو خواهند شد.


پژوهشگران دلسوخته و عاشق سرزمین مان در استان مازندران نیز در حوزه معرفی و بازشناسی جنبه های فرهنگی، تاریخی، زبانی و ... کوشش بسیاری از جمله انتشار کتاب « فرهنگ واژگان تبری » نمودند، ولی آنگونه که شایسته بود مورد حمایت قرار نگرفتند.

چه بسا کوشش های فردی و یا گروه های محدود چند نفره اگر به مساعدت های مشفقانه تصمیم گیران رسمی این حوزه دلگرم می شدند وضعیت امروز ما می توانست بهتر از دیروز باشد زیرا :

• مرکزیت حوزه زبانی زبان تبری با مازندران است که شعاع کاربردی آن چندین استان از جمله استان های سمنان، تهران ، البرز و گلستان را در بر می گیرد.


• اختصاصات فرهنگی مازندران، علی رغم پیشینه تاریخی مشترک و پیوند خورده با همسایگان از یکسو و اشتراکات فرهنگی فراوان مازندران با سایر استان های همجوار از سوی دیگر، به ما این جرات را می دهد که بگوییم می توانستیم بیشتر از گذشته کار کنیم.

این اقدام اخیر، یکبار دیگر به ما یادآوری می کند که کلید حرکت در دستان خود ماست و همدلی و همفکری نخبگان و مسئولان، می تواند زمینه ساز فعالیت بیشتر در حوزه تاریخ، فرهنگ، زبان، مذهب، ادب، هنر و ... باشد.

در این مسیر، مسئولان محترم می توانند با اتخاذ تدابیر مقتضی و فراهم ساختن زیرساخت های لازم، فضا را برای کوشش های جمعی، نظام مند و محققانه فرهیختگان این سامان فراهم آورند.

در همین راستا پیشنهاد می شود تا :
1- تاسیس « دفتر تحقیق و توسعه زبان تبری » جهت سامان دادن کوشش ها درباره این زبان با اولویت تدوین دستور زبان تبری


2- تاسیس مرکز « مازندران پژوهی » با ساختار یک موسسه علمی – پژوهشی و برخوردار از ردیف بودجه دائمی در سبد بودجه ای استان


3- ایجاد رشته « مازندران شناسی » در مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد و دکترا در دانشگاه مازندران

4- آموزش 2 واحد اختیاری « زبان و ادبیات تبری » به دانشجویان مازندرانی کلیه دانشگاه های استان

5- اختصاص یکی از بخش های سه گانه خبری صدا و سیمای مرکز مازندران به خواندن خبرها و گزاراش های خبری و تحلیلی به زبان تبری


6- تولید و پخش سریال های فاخر تلویزیونی، فیلم های مستند و نمایشنامه های رادیویی توسط صدا و سیمای مرکز مازندران با لحاظ کردن گویش های مختلف زبان تبری


7- تشویق مطبوعات و رسانه های بومی به اختصاص بخشی از صفحات مطبوعات به زبان تبری همراه با نگارش و چاپ مطالب به زبان بومی. در حال حاضر فقط در قالب ضرب المثل ها در بعضی از جراید مشاهده می شود.


8- اختصاص صفحاتی از کتاب های درسی دانش آموزان مقاطع مختلف تحصیلی ( دروس زبان و ادبیات ) به زبان تبری


9- آموزش زبان تبری و قواعد دستوری آن، به صورت اختیاری و در قالب فعالیت های فوق برنامه به دانش آموزان


10- پررنگ تر شدن زبان تبری در فرایند تالیف مقالات و چاپ کتاب در دست اقدام « دانشنامه مازندران »

گرچه ما به یک هویت بزرگتر – ایران - وابسته هستیم و بدان نیز تعلق خاطر داریم، ولی این مساله سبب نمی شود که میراث گران سنگ پیشینیان ما، در کشاکش تعامل و تقابل برای بقا مورد حمایت قرار نگیرد و خدای ناکرده با بی مهری ها و کم توجهی ها، روزی فرا برسد که خرده فرهنگ این سرزمین و شاخصه های متعلق به آن، فقط در لابلای اوراق کتاب های تاریخی پیدا شود.

حداقل به اندازه نیاکان مان- که دل های یکایک شان دفتری برای ثبت و انتقال مفاهیم ارزشمند فرهنگ و زبان در طول تاریخ بود - بتوانیم دین خود را به سرزمین خویش ادا کنیم.

امروزه دسترسی به اطلاعات بیش از گذشته شده و به تبع آن انتظارات جامعه نیز مضاعف شده است که در این شرایط، برداشتن یک گام رو به جلو در حقیقت زنده کردن صد گام ناگرفته گذشتگان خواهد بود.


  • پنجشنبه 13 آذر 1393-9:0

    به خاطر حفظ زبان شمالی در کل شمال باید این اتفاق بیفتد

    • شنبه 2 آذر 1392-0:0

      زبان ما گیلکی است گویش تبری

      • جمعه 1 آذر 1392-0:0

        كار رشتي ها هميشه بنيانگذاري نهادهاي زيانبار در اين مملكت بوده. از مشروطه بگير تا جمهوري گيلان. همين كار اينها بود سيدجعفر پيشه وري رو ترغيب به تاسيس جمهوري آذربايجان كرد بعد جمهوري مهاباد تشكيل شد. با اين كار رشتي ها فردا هر شهري لهجه بومي خود و هر روستايي لهجه محلي خود و هر فردي گويش و سبك گفتاري خود را رسمي مي كنه و ايران چون سرزمين بابل دچار زبان پريشي مي شه و هيچ كس حرف ديگري را نمي فهمه. مگر فارسي چه عيبي داره؟ حتما بايد گول اراجيف غربي ها ر و بخوريم كه زبان بومي را بايد پاس داشت. اينها رو غربيها براي تجزيه كشورهاي بزرگ درآورده اند.

        اين آقا هم براي اين كه پست خودش رو حفظ كنه يه عرض اندامي كرد. جدي نگيريد!

        • یه مازندرانی معمولیپاسخ به این دیدگاه 8 3
          جمعه 1 آذر 1392-0:0

          در خصوص زبان مادری با کلیت حرف شما موافقم . اما از عاقبت اینگونه نگرشهای خرده فرهنگی نگرانم. اینکه برای زبان یا گویش مازنی یا گیلکی یا...و حفظ و حراست و پویایی آن باید کاری کرد چیزی است که حقیر هم به آن معتقدم. اما این ادعا نمی بایست تبدیل به یک هدف ایدئولوژیک ویا دستاویزی از این دست گردد. تعصب ترکها یا کردها به زبانشان اتفاقا نه تنها خوش عاقبت نیست که گاه حکایت از جهلی کورکورانه دارد. و گاه نه تنها به زبان فارسی کمک نمیکند که باعث مشکلات عدیده ای هم شده است.اگر در جلسات رسمی شورای شهر - که قاعدتا می بایست از اهالی همان شهر باشند - زبان همان محل رایج باشد عیبی نیست اما مثلا فرمانداری و شهرداری و غیره کاملا خلاف اصل ایرانی بودن و حتی غیر قانونی است.لذا بهتر است بدون دچار شیفتگی شدن های بی سر و ته با در نظر گرفتن جمیع جهات به این موضوع بپردازیم . خاطر نشان می کنم که امروزه ترک زبانان مان نمی دانند که زبان آنان ترکی نبوده است که به قول و تحقیق مرحوم کسروی به تاتی سخن می گفته اند ولیکن با هجوم ترکان - از تاتار گرفته تا سلجوقی و عثمانی -زبانشان تسخیر شده است . اما امروزه می بینیم اینها که آذری هستند نه به آذری بودنشان که به ترک بودنشان می بالند؟!البته در این کج فهمی حکومت مرکزی مجرم اصلی است . چراکه هیچگونه اطلاع رسانی ای نکرده است....

          • کامران فیروزجائیپاسخ به این دیدگاه 11 2
            چهارشنبه 29 آبان 1392-0:0

            ممنون آقای محمدی ، مطالب و پیشنهادهای جالبی را مطرح نمودید. برای حفظ و گسترش زبان مازندرانی باید تلاشهای بیشتری انجام داد و همه ما مردم مازندران هم در این امر می توانیم یاری گر زبان سرزمینی خود باشیم.

            • چهارشنبه 29 آبان 1392-0:0

              نگارنده محترم ؛ مطالب خوب و دلسوزانه ای را ؛ مطرح کردید ، که خود جای تامل و تعقل دارد ! اما آیا مگر غیر از این است که دستگاه فرهنگ و هنر استان ، بخش اعظمی از وظیفه ذاتی و ماهویش حفظ ، حراست و ترویج فرهنگ بومی و زبان محلی است؟!!! بنابر این قبل از نقد و ایراد به دیگر متولیان فرهنگی استان ، باید ضعف کار خود جنابعالی و دستگاه متبوع خودتان را ؛ هم بپذیرید و بیان کنید ، که انصافا در این زمینه مسامحه و کاهلی زیادی نمودند و متاسفانه حوزه فرهنگ و هنر استان را ، بر اثر سوء تدبیر و ضعف شدید مدیریتشان به انحراف کشانده و از وظیفه اصلی و هدف غایی خویش دور کردنذ ، و صرفا به منافع رانتی و باندی خویش می اندیشند و بس!!!!!!! پس جناب فیرو جایی عزیز : ما نباید وظایف اصلی و بدیهی خودمان را ؛ گردن دیگران بیاندازیم . لذا با جسارت و شجاعت تام و تمام ، عملکرد اداره کل فرهنگ و ارشاد اشلامی استان را ، نقد کنید و راهکارهای قوی و عملی ، برای اصلاح و بهبود وضع موجود ارائه دهید .

              • یک فرهنگ دوستپاسخ به این دیدگاه 9 0
                چهارشنبه 29 آبان 1392-0:0

                جانا سخن از زبان ما می گویی !!! آقای نجم !!! ای کاش در وصف اداره خودت که بانی اصلی این امور خطیر مزبور است قلم می زدی و شجاعت داشتی و می گفتی از باید ها و نباید ها !!! برادر عزیز !!! ما ایرانی ها عادت داریم دنبال مقصر بگردیم حال آنکه خود بر مسئولیتی تکیه زدیم که بانی اصلی امور اخیر هستیم !!! جناب فیروزجایی احمدی نژاد رفته دیگه نترس !!! حرفت را با قدرت بگو و شجاعت داشته باش که هم نقد شوی و هم نقد کنی !!! نگارش مقالات بایدی و نبایدی مطلوبست لیک امروز دولت امید و تدبیر است باید با تدبیر ابتدا خودمان را اصلاح کنیم !!! ابتدا فرهنگ و ارشاد مازندران نیاز به خانه تکانی دارد ای برادر تو همه اندیشه ای ما بقی رو رها کن به اصل بپرداز !!! روی دریا خس نشیند قعر دریا گوهر است !!!


                ©2013 APG.ir