سلامبه نظرتون بابل هم برف میاد

ما در زيراب چندروز است كه آب نداريم! زير آب و بي آبي عجيب نيست؟ نكند زيراب از توابع رامسر و تنكابن است؟ برف آمده در تنكابن اينجا چرا آب قطع است؟ شايد هم مربوط به اثر پروانه اي باشد! حالا سوال بزرگتر اين است اگر برف تنكابن در زيراب و سوادكوه آمده بود چه مي شد

میخواهم چند نکته را به اطلاع آقای منتقد معتدل برسانم .اولا صرف حضور بالاترین مقام اجرایی کشورآنهم در نظام سلسله مراتبی چندان معنادار نیست در واقع اسناندارفرماندار و حتی بخشدارنماینده دولت می باشد حال اگر این رجال کارآمد نیستند مساله چیز دیگری است !استاندار و فرماندار و بخشدار باید با استافاده از امکانات استان و کشوراز عهده حل مسایل حوزه استحفاطی خود بر اید درثانی بایدبه مسئولان محلی مان اعتماد کنیم چون آنها بهتر و کاملترمنطقه را می شناسند.اینکه فرمودید:استاندارسن شان بالاست قرار نیست استاندار برامان برف پارو کند که این کار حتما نیاز به قدرت جوانی است عمده این آقایان چه ریئس جمهور قبلی و چه مسئولان فعلی انتظار آن است که با قدرت تفکر ومدیریتی بتوانندبرنامه ریزی کنند تامشکلات کشورکم و کمتر شودبنابراین نوشته های آقای منتقدمعتدل علی رغم دلبستگی شدید ایشان به مدیریت آقای احمدی نژادچندان منطقی وخیلی هم متعادل نیست.

به به ! آقای صادقی ازاینکه از قلم آقای لفوتی استفاده کردید در شوک هستم و خیلی هم خوشحال ، ورود و حضور مجدد ایشان به دنیای مطبوعات کشور و استان و سایت خبری معروف مازندران را تبریک و به فال نیک می گیرم امیدوارم همچون گذشته بازهم شاهد تجزیه و تحلیل های پرمغز ایشان در نشریات استان و کشور باشیم

ببخشید من دوست ندارم به جای صحبت در مورد مطالب منتشرشده ، موضوع کامنت هایمان نویسنده آنها شود ولی احساسم براین بود که باید این توضیح را دراینجا بنویسم .از مسوولین مازندنومه عذرخواهی می کنم
همشهری عزیزمان «چالوسی ریکا» فکر کنم منظورشون از کامنت : «استادلفوتی!!!!؟» این بود که چرا ایشان را در کامنتم استاد خطالب نموده ام ؟! من خودم استاد دانشگاه هستم و 57 سال ازسنم می گذرد! ولی استاد بودن فقط به سن و سال و تدریس کردن نیست،استاد فقط آن کسی نیست که در دانشگاه تدریس می کند، استادفقط آن کسی نیست که دارای مدرک تحصیلی دکتری و یا کارشناسی ارشد است! آن بی سوادی هم که در کار خود سالها تجربه دارد از نظر من در آن حرفه استاد است! و اما استاد لفوتی! ایشان جوانی شایسته و ارجمند هستند که با وجود سالها اختلاف سنی فی مابین من با ایشان ، زمانیکه همزمان با شاغل بودن در پست معاونت فروش شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی اداره کل غرب مازندران سردبیر یک نشریه محلی و صاحب امتیاز و مدیرمسوول یک نشریه تخصصی سراسری نیز البته در آنوقت بودند در چند محفل فرهنگی سیاسی و یک بارهم در محل کاردولتی اشان گفتگو و گفتمان و تبادل نظر بسیاری داشته ام و خیلی هم از هم صحبتی با ایشان لذت بردم و متوجه شدم این جوان برومند در بیشتر زمینه ها اطلاعات عمومی بالایی در اندازه یک کارشناس متخصص دارد!و بیشتر اقوام نزدیک ایشان هم جزو نخبگان کشور هستند و مرحوم پدربزرگشان روزگاری نماینده مازندران درمجلس شورای ملی بوده است و پدر مادرشان نیز از اهالی قلم و شعرا و صاحب نام کلارستاق آنزمان بود و این شخصیت فرهیخته ایشان هم برگرفته از همان هاست! مطمئن هستم و شک ندارم اگر به خاطر فشارها و حساسیت های موجودی که نسبت به ایشان... وجود دارد نبود مطلب بسیار پربار تری می نوشتند و به قول دوست گرامی «آغاز» لایه های پنهان را برایمان آشکارمی ساخت!بگذریم که چه نامهربانی ها و بی مهری هایی بر این جوان روزنامه نگار برجسته مازندران که در اخبار سایت ها عنوان نموده شده از پانزده سالگی در این حرفه پرخطر مشغول خدمت رسانی است رفته است!متاسفانه در کشور ما همه چیز برعکس شده! ملاک سنجش افراد مسایل قابل تاسفی است که همه می دانیم و قابل نوشتن و انتشار هم نیست و بجای اینکه از جوانان پرکار،میهن دوست،دلسوز و دارای اندیشه و تفکر ، صاحب نظر در مسایل داخلی و خارجی،اهل قلم و سخن و ناطق ،کارشناس در امور فرهنگی رسانه ای و اجتماعی استفاده بهینه کنندو در راه پیشرفت کشور آنها را به صحنه بیاورند با یک برچسب های اشتباه انها را خانه نشین می سازند و آنوقت کسانیکه هیچ از مدیریت نمی دانند بر پشت میزها می نشینند...جناب چالوسی ریکا،پیشنهاد می کنم اگر ایشان را میشناسید بیشتر برای شناختشان زحمت بکشید و سنجش تان ظاهر و حرف و حدیث های تمام نشدنی بعضی مردمان بی خردنباشد و اگر هم نمی شناسید سعی کنید با وی آشنا گردید به والله جوانان ایران زمین بسیار بسیار مستعد تر از آن چیزی هستند که می بینیم و میدانیم فقط باید به انها فرصت داده شود و به بازی گرفته شوند وگرنه ایشان و امثال مانند او را در آنور خیلی بیشتر تحویل می گیرند و میدانم و شنیده ام که حاضر به پشت کردن به وطنشان نیستند حتی اگر ندانسته و از روی کم مهری سیلی ای به گوششان زده می شود بازهم درهمین خاک باقی مانده اند و با تمام سختی های موجود ساخته اند،قدر انها را بیشتر بدانیم! از نظر من تمام انسان ها یی که سالها در یک حرفه مشفول فعالیت می باشند در آن استادهستند حال دیگر اهالی قلم و اندیشه و روزنامه نگاران و خبرنگاران از بس با مسایل مختلف سر و کار دارند به تعبیری شبیه آن پزشک عمومی ای شده اند که تمام امراض را شناسایی می کنند اینهانیز کارشناسان عمومی هستند که در تمام زمینه ها صاحب نظرند!موفق باشید

استاد لفوتی !!!!؟

با سلام خدمت خوانندگان محترم سایت و ضمن تشکر از مدیریت محترم سایت بجهت برخورد یکسان درخصوص استفاده از کامنت ها.
همانطور که همه می دانیم سال 86 گاز برخی از نقاط مازندران قطع شده بود. سر و صدای زیادی بلند شد. همین دوستانی که امروز مسئولیت دارند با مصاحبه های آتشین و نامه نگاری هایی بعضاً غیرمنصفانه دولت و شخص رئیس جمهور - احمدی نژاد - را مقصر قلمداد کرده و همه مشکلات را به گردن ایشان انداختند. رونامه های اصلاح طلبی که در این ایام مدافع دولت هستند با تند ترین نوشته ها خدمات آن روز دولت را زیر سوال بردند. گویی هیچ کاری صورت نگرفته و دولتی ها از وضع پیش آمده خوشحالند. 6 سال از آن اتفاق گذشت. از حدود یک هفته قبل هواشناسی درخصوص این پیشامد هشدار داده بود. یک هفته زمان زیادی برای پیش بینی برخی تجهیزات و امکانات برای مقابله با برف و سرما بود. می شد دولت و مشخصاً استانداری انبارهای موقت نان، آب آشامیدنی، مواد غذایی کنسروی و ... را در شهرها و بالاخص روستاها پیش بینی و مواد غذایی مرقوم را در آنها ذخیره می کرد و با تهیه تانکر و ذخیره سازی نفت در روستاها مشکل سیستم های گرمایشی را به نحو صحیح مدیریت کند. به حدی در استان ضعیف هستیم که ماشین آلات مورد نیاز از طریق شهرداری تهران برای این مناطق ارسال شد. یادمان هست در سال 86 آقای احمدی نژاد بعنوان رئیس جمهور شخصاً در استان حاضر شدند و ضمن بررسی موضوع با تمهیداتی مشکلات پیش آمده را مدیرت و رفع نمودند. لااقل آب بطری 10000 هزار تومان نبود. نفت هم بین مردم به سرعت توزیع شد. و البته امکانات دیگر. حال چی؟ آقایان دولت به خود زحمت نمی دهند تا از پایتخت خارج شوند. مدیریت را به استاندار سپردند در حالی که ایشان به جهت سن و سال بالا توان و کارآیی یک نیروی جوان تر را ندارد. بماند که علاقه ایشان بیشتر در جهت کارهای سیاسی است تا کارهای اجرایی. در سال 86 آقای ولی رعیت نماینده قائم شهر نامه پنج صفحه ای را به احمدی نژاد نوشتند و در آن نامه - که روزنامه های اصلاح طلب نیز آن را منتشر کردند - رئیس جمهور را با تندترین و نامناسب ترین الفاظ به باد انتقاد گرفتند. حالا این دوستان کجا هستند؟ آیا مشکلات مردم منطقه را نمی بینند؟ آیا بهتر نبود بجای سپردن کار به استاندار، شخص رئیس جمهور (همانند سال 86) و یا معاون اول ایشان در استان حاضر و از نزدیک شرایط را مدیریت می کردند؟ چون تنها کهولت سن استاندار محترم مطرح نیست. اینجا نکته مهم تصمیم گیری در محل و احیاناً تقاضا از استان های همجوار برای کمک و مساعدت است. اگر رئیس جمهور و معاون اول محل را از نزدیک می دیدند و سپس در استانداری مستقر می شدند، می توانستند کمبودها را از استان های دیگر خصوصاً تهران تهیه کنند. آنوقت دیگر بحث خواهش و تقاضا نبود بلکه رئیس جمهور و معاون اول از موضع بالاتر بصورت دستوری عمل می کردند و کسی هم توان ناز کردن نداشت و در سریع ترین زمان ممکن دستورات انجام می شد. ضعف زیرساخت ها بماند و صحبتی از آن به میان نیاید بهتر است. چون همه چیز بوضوح روشن است. هنوز هم دیر نشده. مسئولین استانی از رئیس دولت یا معاون اول ایشان دعوت کنند تا در محل حاضر شوند. کار با پیغام و دستورات تلفنی به سرانجام مطلوبی نخواهد رسید. استاندار در گزارش تلفنی خود به مردم در خبر 14 دیروز - 92/11/14 - طوری صحبت کردند که انگار هیچ مشکلی وجود ندارد و مردم با ساختن آدم برفی برای فرزندانشان، مشغول برف بازی هستند. البته بنظر می رسد ایشان آرزوهایشان را عنوان کردند. از قدیم گفتند آرزو بر، ببخشید اشتباه شد؛ آرزو بر جوانان عیب نیست. اشتباه گفتم. بهرحال امیدواریم مردم عزیز ما در سراسر کشور با کم کردن مصرف روزانه گاز منازل خود فرصت استفاده از این موهبت الهی را برای همه فراهم نمایند و همچنین اینبار این اتفاق درسی برای مسئولین ارشد اجرایی کشور شود تا با تلاش بیشتر و بهینه کردن زیرساخت ها، کاری کنند تا رحمت خداوند به واقع رحمت باشد و موجبات عذاب آنها نشود. ان شاء الله

از مازند نومه و استادلفوتی بابت گزارش کاملشون ممنونم ،متاسفانه حق با ایشان است ما با گوشی موبایل و نرم افزارهای ساده هواشناسی می دونستیم که قراراست برف سنگینی بارش کند انوقت چطور است که مسوولین می گویند ما غافلگیرشدیم؟یکی می گفت در 50سال اخیر بی سابقه بود دیگذی گفت در 30 سال اخیر سابقه نداشت ،همه اش دروغ است! برف سال 1342 چندین کشته داد،برف 1374 بیش از یک هفته اب و برق نداشتیم و درصف نفت و کپسول گازبودیم و وضعیت بسیاربسیار وخیم تر از شش سال پیش 1386 و امسال بود ،انوقت چگونه می گویند سابقه نداشت و غافلگیرشده ایم ! به قول استادلفوتی مگر هواشناسی اعلام نکرده بود؟مدیریت بحران درطول سال استحرات میکندبرای ای نوقت ها کارکنند نه اینکه فقط الکی گزارش دهند...

مازندران از همون اول جز استان های بدبخت ایران بود و هست
این مشکلات هم باید ریشه ای حل بشه! نه این که هر بار شاخ و برگ هاش رو هرس کنن!
تا وقتی که آتش نشانی به کسی کاری نداره و هروقت و هر جا که دلش خواست میره و شهردار ها و شورا شهرها ساز خودشون رو میزنن و سرشون رو از پنجره اتاقشون بیرون نمیارن و فرماندار ها هم از منطقه در میرن ، استاندار خوبه که، وزیر هم بیاد، کاری نمی تونن بکنن!!

مازندران همیشه از ریشه مشکل داشت و تا وقتی که مسولین پایین دست نخوان رنگ و بوی انسانیت رو به خودشون ببینن، همین آش هست و همین کاسه!
از دست کسی هم کاری بر نمیاد!! حتی رئیس جمهور . . .

این نشست و جلسه رو بیخیال به داد مردم برسید

در همه جای دنیا وقتی برف می بارد باعث شادی مردم می شود و امکانات برای گردشگری و جشنواره برف فراهم است . در کشور ما و در استان ما به علت انحرافات مدیران و ناتوانی مدیران در درک مسئله و عدم ارزیابی درست از امکانات موجود و توان این امکانات در مخاطرات بیش از حد ظرفیت ، باعث می شود که مردم متضرر شوند و غم و اندوه زندگی مردم را فرا گیرد. بیشترین مشکلات در این گزارش ها در لایه های زیرین خبری پنهان مانده که جای طرح آن در کامنت نیست .

"مديريت بحران ﺷﻬﺮﻫﺎﯼ ﻏﺮﺏ استان ﺑﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭ در شرايط ﮐﻨﻮﻧﯽ ﺍﻣﺮ ﻣﺜﺒﺘﯽ است"!!!!!!!!!!!!!! واقعا جک باحالى بود! اينجاشو به شوخى گفتى ديگه همشهرى؟! آخه مگه صرفا اومدن استاندار يا هر مسئول ديگه اى چه فايده اى داشته يا داره ؟! اصلا صرف به کار بردن عبارت "مديريت بحران" بر اين افتضاحى که مسئولين استان تو غرب استان به بار آوردن واقعا مسخره هست. تازه اين وضع چالوسه که به عينه مى بينم چقدر افتضاحه. تنكابن و رامسر ميگن وضعشون وخيمتره.