نخستين روزهاي اسفندماه (آفتاب حوت) «نوروز خان» ها به گيلان مي آيند، خسته از راه پيمايي؛ اما با چهره اي گشاده . اينان از «رودبار محمد زمانخاني» مي آيند؛ و لهجه ي خاص خود را دارند كه صدايشان وقتي در كوچه ها شنيده مي شود، مژده ي بهاري ست كه از راه مي رسد وخاكي كه نفس مي كشد و ساقه هائي كه بيدار مي شوند و زمزمه ي آرام جوباراني كه از دره هاي خرد مي لغزند.
«نوروز خوان»ها سراسر گيلان زير پا مي نهند و به نيمي از شهرك ها و روستاهاي مازندران نيز مي روند.
اغلب اينان نخست «دوازده امام» مي خوانند و بر ترجيع كه مي رسند، ترجيع را دو نفري تكرار مي كنند. و بعد «نوروز و نوسال» مي خوانند.
در «نوروز و نوسال» كه ترجيعش با «باد بهاران آمده» آغاز مي شود، به مناسبت؛ سطرهائي در ستايش يا نكوهش «صاحبخانه» مي سرايند. گاه مقدار پول ، برنج، چاي يا تخم مرغي را كه مي خواهند؛ در شعر قيد مي كنند.
اكنون ديگر تعداد اينان رو به كاستي مي نهد. پنج نفري هستند كه هنوز اين شعرها را مي دانند و از نخستين روزها تا پايان اسفند ماه – جلو خانه ها – مي خوانند.
«دوازده امام» كه در زير آورده مي شود، گذشته از اينكه آهنگ خواندنش با «نوروز و نوسال» فرق مي كند، شعر نيز به زبان فارسي سروده شده است. و چنين به نظر مي رسد كه راوي شعر را كامل نمي دانسته است. و چنين به نظر مي رسد كه راوي شعر را كامل نمي دانسته است. از طرفي شايد «نوروز خان» ها خود اين شعر را سروده اند كه در قافيه اش مانده اند! مي بينيم كه «كاظم» با «عالَم» ، «نام» با «زمان» و …. قافيه شده است.
به هر حال …. اين شعر را در جاي ديگر نيافتيم تا به تطبيق دست زنم و اينك كه بيشتر «مفاهيم» مورد نظر است آن به كه به «صنعت شعر» (اين شعر) توجه نكنيم2 :
ترانه
همي خوانم امام اولين را
شه كشور اميرالمؤمين را
وصي و جانشين يعين علي را
به ياسين و الف لام و به فيروز
دهيد مژده كه آمد عيد نوروز3
امام دومين هم دسته ي گل
شفاعت مي كند او بر سر پل
حسن بابش سوار است او به دُلدل
به ياسين و الف لام و به فيروز
دهيد مژده كه آمد عيد نوروز
امام سومين شاه جهان ست
بود نامش حسين شاه يگانه ست
محمد را به محراب مي رساند
به ياسين و الف لام وبه فيروز
دهيد مژده كه آمد عيد نوروز
امام چهارمين زين العابدين است
گل باغ حسين اما مراد است
به ياسين و الف لام و به فيروز
دهيد مژده كه آمد عيد نوروز
امام پنجمين پنجاه بلا را
بگردان دور از اين دولتسرا را
خصوصاً هم از اين دولتسرا را
به ياسين و الف لام و به فيروز
دهيد مژده كه آمد عيد نوروز
امام ششمين شاه مدينه
الهي نوجوانيت بد نبينه
الهي نوجوانت خير بينه
گل عشرت به كام دل بچينه
به ياسين و الف لام و به فيروز
دهيد مژده كه آمد عيد نوروز
امام هفتمين موساي كاظم
ز نور او منور گشته عالم
چو بلبل در قفس تاكي بنالم
به ياسين و الف لام و به فيروز
دهيد مژده كه آمد عيد نوروز
امام هشتمين شاه خراسان
بكن تلخي ي جان كندن تو آسان
بهار آمد همه جا شد گلستان
به ياسين و الف لام و به فيروز
دهيد مژده كه آمد عيد نوروز
امام نُه قدم آيد به ميدان
ملائك بر سرش خوانند قرآن
يقين دين محمد برقرار است
علي در خدمت پروردگار است
به حق حرمت آيات قرآن
تو صاحبخانه راخوشحال گردان
به ياسين و الف لام و به فيروز
دهيد مژده كه آمد عيد نوروز
امام ده در اين دنياي فاني
نگهدار زمين و آسماني
بده بر صاحبخانه زندگاني
الهي صاحبخانه در نماني
به ياسين و الف لام و به فيروز
دهيد مژده كه آمد عيد نوروز
امام يازدهم در روز محشر
شفاعت مي كند او با پيمبر
به حكم خالق و خلاق داور
به ياسين و الف لام و به فيروز
دهين مژده كه آمد عيد نوروز
امام دوازدهم مهديش نام است
تمام كل عالم را امام است
بدانيد حضرت صاحب زمان است
به ياسين و الف لام و به فيروز
دهيد مژده كه آمد عيد نوروز
خداي صاحبخانه را خوشحال گردان
جوانان ورا داماد گردان
عروسش صاحب اولاد گردان
به ياسين و الف لام و به فيروز
دهيد مژده كه آمد عيد نوروز
* * *
هوا سرداست و بگرفته صدايم
كه چند تا تخم مرغ باشد دوايم
ايا همشيره ي فرخ لقايم
بكش زحمت بيار عيدي برايم
جوانت خير ببينه از دعايم …
در «نوروز و سال نو» يا «باد بهاران» كه پس از «دوازده امام» خوانده مي شود، مي بينيم كه واژه هائي از گويش گيليكي و رودباري و فارسي با هم درآميخته است. و اين بدان سبب است كه خواننده ي شعر هرجا كه مناسب باشد سطرهائي مي افزايد در مدح يا ذم صاحبخانه.
گاه باشد كه افراد خانه را وصف مي كند، چنانكه در شعر زير؛ و گاه شعر را تا نيمه رها مي كند. به هر حال تا هنگامي كه «حق» نگرفته به سرودن ادامه مي دهد.
در اين شعر نيز «ترجيع» را دو نفر باهم مي خوانند. و مي بينيم كه به قافيه ي شعر عنايت چنداني نشده است.
اين شعر و «دوازده امام» مقدمه اي ست تا شعرهاي ديگر به دست آيد و بعد مقايسه صورت گيرد و احتمالاً نسخه اي صحيح فراهم آيد:
اول نمايم من سلام
من بعد ازاين گويم كلام
بر اهل خانه بالتمام
چه از پير و چه از جوان
باد بهاران آمده ( 2
گل در گلستان آمده
مژده دهيد بر دوستان
اين سال نو بازآمده
به به عجب دستگاه تو
بر منزل و بر مأواي تو
لعت بر آن بدخواه تو
باد بهاران آمده ( 2
گل در گلستان آمده
مژده دهيد بر دوستان
اين سال نو باز آمده
اول به نام آن خدا
محمد با شوق لقا
تشريف برده عرش اعلا
تو يا محمد صلي الله
بفرما با تعلين بالا
دست مجيد دست خدا
دست علي المرتضا
دست علي معجز نما
ترا باشد پشت و پناه
چه در دنيا چه در عقبي
باد بهاران آمده ( 2
گل در گلستان آمده
مژده دهيد بر دوستان
اين سال نو باز آمده
جان آقا اسمي فدا
وجودت گردد بي بلا
فرق فكل ميره بالا
جان آقاي با عارف
سيگار كشي نكني تارف4
تي سيگار درازه ني لله5
تي سيگار مي جان دله6
يه روز نكشم مي كار مشكله7
تي سيگار دل سوته سوته8
تي دشمنده ريش بسوته9
باد بهاران آمده ( 2
گل در گلستان آمده
مژده دهيد بر دوستان
اين سال نو باز آمده
اول بنام آن خدا
جان آقا اسمي فدا
وجودت گردد بي بلا
الهي دارم بر كربلا10
بنده بيايم تي پيشا11
از «واجارگاه» تا «كرمانشاه»
بنده بونم مشتلقچي12
از تو گيرم بازار خرجي13
باد بهاران آمده ( 2
گل در گلستان آمده
مژده دهيد بر دوستان
اين سال نو باز آمده
بنده بومامو تي خدمت14
بنده بينم تي سخاوت15
اي نبيني تي روز بد
سرومالت گيرد بركت
به حرمت الله و صمد
باد بهاران آمده ( 2
گل در گلستان آمده
مژده دهيد بر دوستان
اين سال نو باز آمده
مشدي آبجي ي با خدا16
گل پسركني ذوما17
او را براي حمام شا18
دو دست شمع و يك دست حنا
بنده بيام مبارك با
باد بهاران آمده ( 2
گل در گلستان آمده
مژده دهيد بر دوستان
اين سال نو باز آمده
مشدي آقاي با ايمان19
تي دست ببر جيفه ميان20
تو در بيار پنج تا تومان
كرم كن به نوروزه خوان
نوروز خوان ترا گيرم انعام
هرجا گيرم پنج تا تومان
رد نمي شم هيچ دودمان
علي الخصوص اين دودمان
باد بهاران آمده ( 2
گل در گلستان آمده
مژده دهيد بر دوستان
اين سال نو باز آمده
جان آقاي گل رو
تكيه دادي ديوار رو
چرا فكري شدي شمو21
پس پسي مره كني نگو22
بنده هستم نوروزه خوان
اسم بابم كلبه شيرخان23
اسم بنده شاعر شعر خوان
سالي يكبار هانم گيلان24
سالي يكبار زنم دوران
رشت گيرم شونم لاجان25
لاجون گيرم مازندران
قدم زنم تي دودمان26
آباد بشه تي دودمان
پيري برسه تي جوان27
به حرمت صاحب زمان
باد بهاران آمده ( 2
گل در گلستان آمده
مژده دهيد بر دوستان
اين سال نو باز آمده
پاورقي ها:
1 – در نورزو 1353، در «واجارگاه vajarga »، كه شهركي است در چهارده كيلومتري شرق «رودسر»، بر نوار ضبط شده است.
2 – راوي: زين العابدين امامقلي، 40 ساله، اهل «هير hir » (از روستاهاي رودبار محمدخاني – قزوين)، ساكن «واجارگاه» . شعر «نوروز و نوسال» نيز از اوست.
3 – اگر نوروز مصادف با ماه محرم نباشد، ترجيع را به اين صورت مي خوانند:
به ياسين و به طاها و تبارك شما را سال نو باشد مبارك
4 – سيگار ي كشي و به من تعارف نمي كني.
5 – تي ti (تو)، ني لله ney lale (ني لبك) – سيگارت به درازي ني لبك است.
6 – مي mi (من)، سيگار تو جان دل من است.
7 - ] اگر [ يك روز نكشم كارم مشكل پيش مي رود.
8 – سوته sute (سوخته) – سيگارت پر از «سوخته» است.
9 – ريش دشمنت بسوزد.
از جانِ آقا اسمي فدا = اي آقاجان نام من فداي تو باد، به بعد شعرهائي ست كه خواننده به مناسبت سروده است. و مي بينيم كه واژه هاي گيلكي (تي ، مي …)، فارسي و …. درهم آميخته و حتي سياق جمله بندي مغاير با زبان فارسي ست.
10 – الهي دارم، تركيبي محلي كه برابر است با «اميدوارم» يا «آرزو ميكنم» .
11 – پيشا = پيشواز . – بنده به پيشوازت بيايم.
12 – بونم Bunem = مي شوم – بنده مژده دهنده مي شوم.
13 – بازار خرجي = پول توجيبي، پول سيگار.
14 – بومام Bomam = آمدم – بنده به خدمت تو آمدم.
15 - ] تا [ سخاوتت را بينم .
16 – آبجي = خواهر – اي مشهدي آبجي باخدا.
17 – ذوما zoma = داماد – پسرِ گل ات را داماد كني.
18 – او را ] پسرت را [ به «حمام شاه» ببري.
19 – اي آقاي مشهدي با ايمان.
20 – جيف jif = جيب – دستت را ببرتوي جيبت.
21 – شمو samo = شما – به گويش رودبار محمد زمانخاني.
22 – نگو negow = نگاه، پس پسي papasey = چپ چپ – چپ چپ به من نگاه مي كني.
23 – كبله keble = كربلائي.
24 – هانم hanem = مي آيم.
25 - لاجان Lajon = لاهيجان، شونم sunem = مي روم – از رشت به لاهيجان مي روم.
26 – زنم zanem = مي زنم – دودمان تو قدم مي زنم.
27 – جوان تو به پيري برسد.
(هنرومردم، دوره 13، ش 150 -فروردين 54: 47-50)