بابای گل فروش
عکس+گزارش از مردی که در چهار راه زندگی گل می فروشد.
مازندنومه، سرویس اجتماعی، کلثوم فلاحی: اگر برخی دانش آموخته ها نگاه ویترینی به اشتغال دارند، اما افراد دیگری مثل آقا منصور که سواد ندارد و چهار فرزند هم دارد، مجبور هستند نگاه پشت میزی به کار نداشته و حتی گل بفروشند آن هم سر چهار راه.
اگر گذرتان به چهار راه بیست متری اول در خیابان 15 خرداد ساری خورده باشد، حتما مردی با یک بغل گل را دیده اید که از فرصت ایستادن ماشین ها در پشت چراغ راهنمایی و رانندگی استفاده کرده و به سراغ آنها می رود تا گلی بفروشد و روزی کسب کند.
آقا منصور می گوید: 49 ساله است اما صورت آفتاب سوخته اش، نشان از تلخی روزگاری دارد که بر او گذشته است.
اهل بلوار کشاورز است و شغل دیگری هم ندارد. می گوید "توی خیابونا دور می زنم و گل می فروشم".
قیمت گل ها را می پرسم: "گل مریم چهارهزار تومن، گل رز سه هزار تومن"
به سراغ ساعت کاری اش می روم: "صب ساعت 10 میام".
-تا کی؟ " تا هر وقت که بفروشم"
-اگه نفروشی چی؟
-"می فروشم"
به قول شاعر، نشان زندگی جنبندگی است و فرق هاست از زندگی تا زندگی. از کنار آقا منصورها بی تفاوت رد نشویم.
- چهارشنبه 24 ارديبهشت 1393-21:57
ای کاش خانم فلاحی گفتگوی کامل تری با این فرد می کرد وبیشتر از حال وهوایش جویا می شد.وای کاش مسولان حداقل یه دکه کوچیک به او بدهند تا کمتر درآفتاب بایستد
- چهارشنبه 24 ارديبهشت 1393-20:51
اسم این گزارشه؟ خبرهه؟ چیه آخه؟!
- چهارشنبه 24 ارديبهشت 1393-12:49
چه کالا بهتر از کل که هدیه دادنش عشق مجدد زنده می شود مرحبا به اقا منصور کلفروش که محبت را وارد زندکی می کنه روز یدر برو مبارک
- چهارشنبه 24 ارديبهشت 1393-10:53
همین دیروز واسه روز پدر ازش گل خریدم . واقعا خسته نباشید داره چهره ی آفتاب سوخته اش....
- چهارشنبه 24 ارديبهشت 1393-10:15
چه اشكالي داره اين هم كاره قرارنيست همه پشت ميز نشين بشن براي ايشان هم رزق پرسوده انگار
گزارش کنگره زبان‌شناسی اوراسیا 
نخستین نمایش فیلم مستند کارگردان مازندرانی در سینما حقیقت؛ 
دربارۀ استاد «فردوس مجیبی» 
نویسنده و پژوهشگر فرهنگ عامه مطرح کرد: 
