نوروز و آيين هاي باشكوه آن، مسيري سه هزار ساله و پرپيچ و خم را پيموده تا به ما رسيده است.
«نوروز» كهنسال ترين آيين ملي در جهان است كه جاودانه مانده و يکي از عوامل تداوم فرهنگ ايرانيان (آرينهاي جنوبي) است. آيين هاي برگزاري اين جشن بزرگ در عصر حاضر با سه هزار سال پيش تفاوت چشم گير نكرده و به همين دليل عامل وحدت فرهنگي ساكنان ايران زمين به شمار ميرود كه آن را در هر گوشه از جهان كه باشند، يكسان برگزار ميكنند و بزرگ ميدارند و به همين جهت است كه انديش مندان «نوروز» را مظهر پايدار هويت و ناسيوناليسم ايراني خوانده اند كه مورخان در قوه محركه اش ترديد ندارند؛ زيرا كه در طول تاريخ نيروي عظيم و كارآييهاي فراوان آن را درك كردهاند. نوروز» روز ملي و جشن همه كساني است كه در فلات ايران ( ايران زمين ) خود يا نياكانشان به دنيا آمدهاند و تاريخ و فرهنگ مشترك دارند، از جمله تاجيكها، افغانها، كردها و ساكنان سرزمينهايي كه در طول قرون و اعصار، امپراتوري ايران را تشكيل داده بودند. بعد از اسلام ،تا مدتي مراسم نوروز در ايران به صورت خصوص و خانوادگي برگزار ميشد. با وجود اين، نوروز ايراني از طريق مسلمانان تا اندلس (اسپانيا) گسترش يافت. از زمان عباسيان به دليل بسط نفوذ ايرانيان در دستگاه خلفاي اين دودمان، مراسم نوروز به اين دستگاه راه يافت ولي عيدي رسمي نبود. در روايت است كه هارون الرشيد ، خليفه معروف عباسي ، هزاران سكه نقره كه يك طرف آنها را رنگ زده بود (علامتگذاري كرده بود) در مراسم نوروز (سال 211 هجري) در شهر بغداد به بزرگاني كه به ديدن او رفته بودند، هديه داد و به آنان تأكيد كرد كه سال آينده، كسي سكه دريافت خواهد كرد كه سكههاي امسال را با خود بياورد و به او نشان بدهد. هدف هارون اين بود كه سكه هاي عيدي را که داده بود خرج نكنند. مردآويز زياري (مازندراني) از قهرمانان ملي ايرانيان كه بر قسمت بزرگي از ايرانزمين حكومت ميكرد و اصفهان را پايتخت خود قرار داده بود، كمر به برگزاري آيينهاي ملي ايران از جمله تيرگان، مهرگان، سده، چهارشنبهسوري و مهمتر از همه نوروز؛ درست مطابق عهد ساسانيان، بسته بود و در اين راه سختگيري زياد و افراط بيش از حد از خود نشان ميداد، به گونهاي كه در سال 934 ميلادي دست به تنبيه كاركناني زد كه در آذينبندي اصفهان براي نوروز سليقه كافي به كار نبرده بودند و همين امر سبب شد كه خدمه غيرايراني كه مورد انتقاد قرار گرفته بودند، از بيم جان خود، او را در حمام کشتند. مردآويز همان سال جشن سده در اصفهان برگزار کرده و در آن شرکت جسته بود. وي بود که پس از راندن دست نشاندگان عربان از مناطق مرکزي ايران دستور اکيد داده بود که ايرانيان جز به فارسي نگويند و ننويسند. (برگرفته از : iranianshistoryonthisday )