تعداد بازدید: 6571

توصیه به دیگران 4

دوشنبه 23 تير 1393-4:55

تحلیلی بر قوم گرایی و جدایی طلبی در مازندران

عناصر دو سطح اقتصادی و هویتی در استان مازندران تقریباً مجموعه یکدست و برابری را تشکیل می دهند اما در سطح سیاسی سهم نابرابری از توزیع قدرت وجود دارد.


مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، احسان شریعت: بحث های فراوانی در مورد جدایی بخش هایی از مازندران مطرح شده است. بحث میانکاله و دعوای دو استان مازندران و گلستان بر سر آن که در چند ماه گذشته به وجود آمده و جدایی طلبی های قدیمی دیگری همچون گرایش به جدایی غرب استان و حتی دعوی جدید جدایی طلبی مردم ورسک و تقاضای پیوستن به استان تهران و... می طلبد که موضوع از دریچه "قوم گرایی سیاسی" مردمان استان تبیین شود.

پیش از همه باید گفت در این نگاشته هیچ گونه پیشداوری درباره نظرات موافق و مخالف تجزیه طلبی ها عنوان نخواهد شد. مطمئناً هم استانی های بسیاری در غرب استان موافق استان شدن آن منطقه و جدایی از مازندران هستند. در سمت دیگر بسیاری نیز مخالف این بوده و مازندران واحد را می پسندند. نگاشته حاضر فراتر از نظرات موافق و مخالف بوده و تحلیلی بی طرفانه از وضعیت ساختارهای اقتصادی و سیاسی و تعاریف هویتی در مورد موضوع بیان شده ارائه می دهد.

"استان به منطقه ای گفته می شود که تاریخ و جغرافیای تقریباً مشابهی داشته، مردم آن از نظر ویژگی های فرهنگی تقریباً یکدست بوده و نوع معیشت تقریباً واحدی دارند؛ این مجموعه تقریباً یکپارچه در زیر چتر مدیریت سیاسی استانی اداره می شود". پس در تعریف استان می توان به سه سطح کلی قائل شد. سه سطح بسیار بزرگی که تمامی اتفاقات و جریان ها در استان را تبیین می کنند:

1- سطح ساختارهای سیاسی: در این سطح از پردازش تحلیل باید به نهادها، فعالیت ها، روندها و گرایش های سیاسی استان توجه نمود. منطقاً سطح ساختارهای سیاسی در هر استانی به طور نابرابر توزیع می شود. زیرا هر استانی دارای یک مرکز استان بوده که این شهر از لحاظ سیاسی برتری قابل توجهی بر شهرها و مناطق دیگر استان دارد. مدیریت کلان استان در مرکز استان واقع است که تمامی تصمیم گیری های کلان استان را انجام می دهد.

 این سطح در استان مازندران شائبه های بسیاری را به وجود آورده است. در واقع همواره برای شهرستان های دور از مرکز استان این شائبه وجود دارد که توزیع قدرت به صورت نابرابر صورت گرفته و به شهرستان های دیگری که دور از مرکز قرار دارند توجه کمتری می شود.   

2- سطح ساختارهای اقتصادی: در سطح اقتصادی اغلب به شیوه معیشت غالب مردم توجه می شود. مردم استان مازندران در بخش هایی از شیوه معیشت و تولید ثروت مشابه یکدیگر بوده و از مردم دیگر استان ها متمایز هستند. اقتصاد استان مازندران شاخصه ها، فعالیت ها، سیاستگذاری ها، تصمیمات، محدودیت ها، استعدادها و شرایط خاص خود را دارد که تقریباً در تمامی شهرها و روستاهای استان از گلوگاه تا رامسر تقریباً شکل یکسانی دارد.

 درست است که در برخی حوزه های اقتصادی تفاوت هایی در سطح استان وجود دارد، اما در مجموع اقتصاد استان یک چشم انداز کلی را نشان می دهد.

تقریباً در تمامی شهرهای استان و با یک چشم انداز کلی می توان دریافت که کلیت اقتصادی استان مازندران علاوه بر داشتن ظرفیت های فراوان همچنان از اقتصاد دیگر استان ها عقب تر بوده و متناسب با استعدادهای بومی، بازده چندانی ندارد.

3- سطح هویتی: در این سطح باید به هویت مردمان استان توجه کرد. هویتی که مردم استان را در قالب مجموعه ای تقریباً همشکل به صورت هم استانی در آورده و آنها را از لحاظ هویتی از دیگر استان ها متمایز می سازد.

 مردم استان خود را بدین هویت شناخته و با آن احساس بودن می کنند. زبان، فرهنگ، آداب و رسوم، شیوه های زندگی، هنر، موسیقی، تولیدات فرهنگی، تغذیه، نوع روابط اجتماعی، تاریخ مشترک و نوع برداشت های فکری، مردم استان را در یک مجموعه تقریباً همجور قرار می دهد.   

در مجموع می توان گفت شهرها، روستاها و اغلب مناطق استان مازندران در دو سطح کلی با یکدیگر دارای تساوی و تناسب منطقی هستند؛ اما در یک سطح به طور منطقی دارای نابرابری می باشند: عناصر دو سطح اقتصادی و هویتی در استان مازندران تقریباً مجموعه یکدست و برابری را تشکیل می دهند اما در سطح سیاسی سهم نابرابری از توزیع قدرت وجود دارد.

ساری به عنوان مرکز استان مازندران دارای موقعیت استراتژیک است. پیش از جدایی استان گلستان، ساری تقریباً در مرکز جغرافیایی استان مازندران قرار داشت؛ به طوری که هم از سمت شرق و هم از غرب از نظر مسافت و دسترسی به مرکز استان، منطق مناسبی برقرار بود.

 نابرابری سیاسی در تمامی شهرهای استان وجود داشته و دارد. برای مثال قائم شهر و بابل که در نزدیکی ساری قرار دارند نیز از نظر سیاسی سهمی از قدرت ندارند.

 هر چه شهرها از مرکز استان به دو سمت شرق و غرب ادامه می یابند، میزان احساس نابرابری سیاسی در مردمان آن شهر و دیار افزایش می یابد.

برای نمونه هیچ فرقی میان بهشهر و گرگان وجود نداشت؛ هر دوی آنها مرکز استان نبودند؛ اما گرگان بسیار دورتر از مرکز بود. و یا هیچ فرقی میان قائم شهر و نوشهر وجود ندارد؛ هیچ یک از اینها مرکز استان نیستند و طبیعی است که سهمی از قدرت در اختیارشان نباشد. اما نوشهر بسیار دورتر از مرکز است. مردمان شهرهای دورتر از مرکز (مثلا از نور تا رامسر) بیش از مردمان شهرهای نزدیک به مرکز، احساس نابرابری سیاسی دارند. پس یک نتیجه منطقی که با مشاهده ای ساده در استان مازندران می توان دریافت این است : هر چه شهرها از مرکز به طرف غرب استان دور می شوند، احساس نابرابری سیاسی در مردمان آن شهرها بیشتر وجود دارد.  

اما مهم ترین نکته ی این مسأله در اینجاست که این احساس نابرابری سیاسی به دو سطح دیگر انتقال یافته و آن دو سطح را دچار تغییراتی می سازد. یعنی اینکه مردم غرب استان تصور می کنند در توزیع ثروت و منابع اعتباری و اقتصادی استان نیز نابرابری وجود دارد. به این ترتیب دو حس نابرابری سیاسی و اقتصادی ایجاد شده و یکدیگر را تقویت می کنند.

تجمیع دو حس نابرابری سیاسی و اقتصادی، احساس نابرابری را به صورت تصاعدی افزایش داده و به سمت سطح هویتی می برد. در واقع یک احساس متراکم و فشرده ی نابرابری شکل می گیرد که به سمت سطح هویتی می رود.

عناصر سطح هویتی نمی توانند در برابر این هجوم مقاومت کنند. آن ها تاب این هجوم را نداشته و از احساس نابرابری سیاسی و اقتصادی تأثیر می پذیرند. تأثیری که به قیمت شکل گیری نوع جدیدی از هویت غرب استانی تمام می شود. یعنی با هجوم احساس نابرابری سیاسی و اقتصادی به سطح هویتی، عناصر سطح هویتی چیدمان جدیدی یافته و نوع جدیدی از "قوم گرایی سیاسی" در مردم شکل می یابد. این قوم گرایی سیاسی یکی از اصلی ترین شاخصه های هویت مردم غرب استان را در سالیان اخیر شکل می دهد.

قوم گرایی سیاسی که به یکی از اصلی ترین شاخصه های هویتی مردم غرب استان تبدیل شده است، می تواند تبیین کننده یکی از اصلی ترین عوامل جدایی طلبی های سالیان اخیر در مناطق استان باشد.

نتیجه آنکه که می توان گفت مردمان غرب استان از لحاظ هویتی تفاوتی با مردم دیگر مناطق استان ندارند. بلکه این احساس نابرابری سیاسی و اقتصادی است که هویت آنان را به سمت نوعی قوم گرایی سیاسی برده و آنان را از دیگر مردم استان متمایز می سازد. احساسی که تجمیع یافته ی دو حس نابرابری سیاسی و نابرابری اقتصادی است. حس نابرابری سیاسی که به واسطه دوری از مرکز در مردمان ایجاد شده و به سطح اقتصادی دامن می زند. از جمع این دو سطح، احساس متراکمی شکل می گیرد که سطح هویتی را دچار قوم گرایی می سازد.


  • پنجشنبه 28 اسفند 1399-16:29

    در‌گذشته‌هم‌گرگان‌وهم‌رشت‌جزو‌مازندران‌بودند‌من‌نمیدونم‌چرا‌بعزی مازندرانی‌ها‌هی‌فاز‌جدایی‌مزنند‌
    مازندران واهد‌است‌انقدر‌تیکه‌تیکه‌نکنیدش‌هرچی‌‌
    برید‌دوره‌های‌گزشته‌تر‌می‌بینید‌مازندران‌بزرگتر‌
    بوده‌انقدر‌فاز‌جدایی‌نزنید‌

    • جمعه 1 خرداد 1394-1:50

      همه شون مازندرانی هستن به زبون مازندرانی تکلم میکنند چرا باید از مازندران جدا بشن من نمیدونم یک کم فکرتونو به کار بندازین

      اگه الان مازندران واحد داشتیم شهر پرور از مهدی شهر هم مال مازندران میموند نه اینکه جدا بشه یا شهرهای مازنی نشین گلستان و گیلان اگر مازندارن واحد میخواهید باید از گیلان و گلستان کنده شود

      • رانکوه خاکمپاسخ به این دیدگاه 3 11
        دوشنبه 19 شهريور 1397-0:5

        مازنی تو گیلان ؟؟ میشه بفرمایید دقیقا کجای گیلان مازنی ان؟! ما که در شرقی ترین مناطقش هستیم مازنی ندیدیم دوست عزیز

        • شهسواری ریکاپاسخ به این دیدگاه 12 3
          شنبه 8 مهر 1396-8:35

          من خودم اهل تنکابن هستم. یک عده به دروغ میگن مردم تنکابن گیلکند این در حالی هست که بیش از نصف مردم تنکابن مازندرانی هستند. در ضمن شهرستان تنکابن تا نشتارود کاملا مازندرانی هستند. عباس اباد و چالوس و کلاردشت و نوشهر و کجور و نور که کاملا مازندرانی اند.مو شهسواری هیسمه مو ایتا مازندرانی هیسمه می زوون مازندرانی هیسه.

        • رضا نوشهرپاسخ به این دیدگاه 12 3
          جمعه 27 تير 1393-22:35

          خوب آنچه پر واضح است اینکه در نوشهر احتمالآ به دلیل موضوع تغییر هویت بسیاری از مردم مخالف تشکیل استان جدید هستند که هر روز بنا به هر دلیلی بیشتر از گذشته می شوند پس بر همین اساس هم هست که هواداران این طرح در نوشهر خیلی کمتر از شهرهای دیگه ی غرب استان است ولی نباید این موضوع را فراموش کنیم و این حقیقت را نادیده بگیریم که در صورت ادامه و بیشتر شدن این حق ونا حقی ها مخصوصآ توسط مدیران محترم بابلی این امکان هست واین راه هموار می شود که این اکثریت مردم نوشهر هم با مردم تنکابن و... برای تشکیل استان همگام شوند.

          • امیر عباس درزی کجوری از نوشهرپاسخ به این دیدگاه 20 2
            پنجشنبه 26 تير 1393-14:37

            طرح استان شدن غرب مازندران الان بیشترین طرفدار رو بین منطقه ی عباس آباد تا رامسر داره!
            از نور تا چالوس شدت طرفداراش کم شده خصوصا توو نور و نوشهر!
            اونم یه علت بیشتر نداره و اون زیاده خواهی هم استانی های تنکابنی!
            برا استان شدن شروط هم میذارن! میگن اسم مازندران نباید تووو استان جدید باشه! تنکابن باید مرکز باشه! تازه شهر های شرق گیلان هم اضافه بشن!
            همین کارهای هم استانی های تنکابنی باعث شد مردم نور و نوشهر و شرق چالوس که اکثرا اهل کجور و بلده و اون حوزه هستن ، خیلیاشون به جرگه مخالفان طرح استان جدید پیوستن!
            اونم طبیعیه چون نمیخوان مثه گلستان بشه که وقتی اسمش میاد همه میگن ترکمن نشینه! در حالیکه اگه جمعیتی بخوان حساب کنن اگه مازندرانی های گلستان بیشتر از ترکمنا نباشه کمتر هم نیست!
            دوستان تنکابنی و رامسری میگن یا این سه شرط باید اجرایی بشه یا به پیوستن به سرزمین مادریمون!!! ( گیلان ) فکر میکنیم و دنبال اجرای این طرح میفتیم!
            خب برین!هر چند خودشون هم میدونن احتمال عملی شدن .یوستنشون به گیلان شاید 0% باشه!
            اگه استان جدید تشکیل هم نشه بازم مردم حوزه نور و نوشهر که انچنان ضرری نمیکنن چون بالاخره میتونن گلیمشون رو از اب بکشن بیرون!
            همین الانشم خیلی از مسئولان استانی و کشوری در حوزه های سلامت ، آب و فاضلاب ، آموزش و پرورش و ... از همین منطقه نور و نوشهر هستن! تازه رییس اداره دارایی بابل هم نوشهریه!
            به هر حال دوستان تنکابنی مردم نور و نوشهر و چالوس رو دورو میدونن به قول خودشون!
            میگن از طرفی به ظاهر پیگیر استان شدن غرب مازندرانین از طرفی با هم زبونای سارویتون لابی میکنین و تمام ادارات غرب مازندرانو توو این 3 تا شهرستان آوردین!!!

            • چهارشنبه 25 تير 1393-13:32

              ...
              شما بابلی هایی که همه چیز را برای خودتان میخواهید
              از مرکزیت استان گرفته تا امکانات و مدیریت ها و مسئولیت ها و کارخانه جات و . .

              • طبری پورپاسخ به این دیدگاه 8 10
                چهارشنبه 25 تير 1393-10:25

                آقایان غرب استانی بدانید به هیچ عنوان تا سالیان سال توانایی و قدرت استقلال و جدا شدن را ندارید .
                چرا از روی شکم سیری حرف میزنید ؟
                ما بابلی ها سالیان سال است که میگوییم مرکزیت استان حق مسلم ماست و باید این حق را به بابل بزرگ که به گفته خیل عظیم صاحب نظران در تمامی زمینه ها چه سیاسی ، چه فرهنگی ، چه مدیریتی ، چه پزشکی ، چه ورزشی ، چه دانشگاهی و . . در سطح بسیار بالاتری از دیگر شهر های استان قرار دارد ، برگردانید ولی هنوز این اتفاق نیفتاده است ، بعد شما انتظار استانی مستقل هستید ؟

                • متاجی کجورپاسخ به این دیدگاه 4 5
                  چهارشنبه 30 دی 1394-14:7

                  برو نقشه رو نگاه کن شهرتون از چالوس ونوشهر کوچکتره. چه برسه منطقه ییلاقی ما کجور که از والوس تا نوره

                • مریم از نوشهرپاسخ به این دیدگاه 6 4
                  چهارشنبه 25 تير 1393-10:20

                  مثل اینکه برخی از آقایون باید یه سر بیان این طرفا چند وقت زندگی کنن. مثلا آقای حسن مثل اینکه اصلا از ماجرا خبر نداره. زخم که خوبه از زخم هم گذشته. اکثر مردم غرب استان خواهان جدایی و استقلال هستند و می خوان مثل گلستان یه استان مستقل تشکیل بدن. این جرمه؟
                  شما رفتی کشورای دیگه رو مثال زدی و از این حرفا. ما که نمی خواهیم از ایران جدا شیم. ما می خواهیم زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران یه استان بشیم. مثل خیلی از استان های دیگه همچون گلستان، قم، البرز، خراسان شمالی و ...

                  • چهارشنبه 25 تير 1393-8:16

                    عزیزکامنت گذاری که خود را استادعلوم سیاسی لقب میدهید از همان انتخاب اسمت معلوم است که بنده خدا شاید مدرک دکترا ی سیاسی داشته باشی ولی دانش سیاسی هرگز ،لطفا توضیع دهید زخم کهنه یعنی چه ؟در اینطرف البرز تقریبا اکثر ایرانیان سه استانهای شمالی را یکسان نگاه میکنند و تقریبا همه افراد این سه استان در جاهایی غیر از شمال خود را همشهری میدانند و تا همین چند سال پیش تقریبا همه مارا رشتی میدانستند و...این چه زخم کهنه ایست که شما با این همه تشابهات فرهنگی ،اقلیمی، زبانی ،نژادی و..برای این موضوع میگذارید ،وقتی نام غرب مازندران را میبرید یادتان باشد اصیل ترین مازنیها در همان مناطق نور،محمودآباد،نوشهر،کجور ،چالوس ،کلاردشت و...ساکن هستند از آنها مازندرانی تر نداریم، آنها هم حاضرنیستندتحت هیچ شرایطی نام استانشان را که به بلندای تاریخ ایران زمین است تغییر دهند شاید خواهان عدم تمرکز و دنبال اختیارات بیشتر باشند ولی تغییر هویت هرگز، فقط دو شهرستان گیلک زبان داریم که رامسر و تنکابن می باشند آنها هم به جز کمی تفاوت درلهجه تشابهات بسیاری با بقیه دارند این زخم کهنه ای که نام میرید چیست ؟اگر ما مثل بقیه استانهای مرزی یا مثل دیگر کشور ها تفاوت مذهبی ،نژادی ،زبانی و..داشتیم شما دیگر ازچه اصطلاحی به جای زخم کهنه نام می بردید،اقای استاد علوم سیاسی ،شما بدون توجه به وضیعت شکننده کشورهای همسایه و عدم توسعه سیاسی در منطقه و درگیریهای قومی مذهبی و...این چگونه تعبیری است که برای این مناطق با همه تشابهات از آن نام میرید؟ شما بایستی بیش از هرکس دیگری در انتخاب کلمه دقت بیشتری کنید ،بحث ما با نویسنده محترم این بود که محرومیت سیاسی یعنی چه؟ محرومیت سیاسی قائمشهر ،بابل و...یعنی چه ،یا همه شهرستانها غیر از ساری محرومیت سیاسی دارند و...به چه معنا ست ؟ آدم که نمیتواند خودسرانه یا به دلخواه اصطلاح یا کلمه ای را اختراع کند و....برای هیچ کشوری حتی توسعه یافته ترین آنها هم مقدور نیست که همه ساختارهای سیاسی و...را در همه سرزمینشان یکسان مستقرکنند . با تشکر از مازند نومه

                    • چهارشنبه 25 تير 1393-10:29

                      حسن جون داداش شما که غلط املایی داری لطفا اینقد ادعای فضل نکن.
                      ببین توی خط دوم توضیح رو چطور نوشتی

                    • محمد کجوریپاسخ به این دیدگاه 5 3
                      سه شنبه 24 تير 1393-20:31

                      سلام
                      اول بگم این بحث استان جدید حدالاقل در نوشهر خیلی طرفدار داشت که حالا به دلایلی الان خیلی کم شدن ومیشه گفت که حتی شمار مخالفان این طرح بیشتر از مخالفان هم شده دلیل عمدش شاید همین بحث هویتی باشه ولی باید اعتماد مردم را دوباذه جلب کنندو الان هم میشه گفت 100% مدم شهسوار و رامسر موافق ای طرح .پیگر شدید هستند.

                      • پاسخ نویسنده به نقد !! پاسخ به این دیدگاه 8 1
                        سه شنبه 24 تير 1393-20:0

                        به جای شنیدن پاسخ از نویسنده ظاهراً آقایان و یا خانم هایی هستند که به جای ایشان پاسخ گو می شوند و پاسخ قانع کننده ای هم هرگز نمی دهند. مانند خانم و یا آقای عقلانی در همین جا. نویسنده بهتر است خود و با نام خود پاسخگوی اعتراضات شود . از مازند نومه انتظار می رود برای حفظ اعتبار ، از نویسنده محترم بخواهد پاسخگوی اعتراضات منطقی کاربران باشد ، در غیر آن صورت همه را از فیض فیوضاتی از این قبیل محروم بدارند .

                        • استاد علوم سیاسیپاسخ به این دیدگاه 13 11
                          سه شنبه 24 تير 1393-19:7

                          من نمی خوام همین اول پیشداوری کنم.
                          احسان شریعت نویسنده و تحلیلگر بسیار زیردستیه که شاید برای اولین بار به تحلیل علمی و نظری این موضوع دست زده. بنده تا بحال در مورد جدایی طلبی غرب استانی ها یک تحلیل نظری ندیده بودم.
                          بایدبه این توجه داشت که نظر نویسنده یک نظره و اتفاقا برای شروع فوق العاده س. بالاخره ما باید این زخم تاریخی رو درمان کنیم. بالاخره باید به این بپردازیم که چرا غرب استانی ها خواستار جدایی هستند. پس کار نویسنده واقعا شجاعانه و قابل ستایشه.
                          ضمنا به دوستان عزیزی که بدون دقت نظر میدن باید گفت نویسنده بارها گفته "احساس نابرابری" نه خود نابرابری. و این نشون میده ایشون بسیار بر نظریه های سیاسی و اجتماعی و تحلیل اون ها تسلط داره. برید تحقیق کنید ببینید احساس نابرابری با خود نابرابری چه فرقی داره.
                          از مازندنومه خیلی خیلی ممنونم که به این بحث پرداخته. چون واقعا باید یه روزی به این زخم کهنه بپردازیم . شاید همین الان هم دیر شده و اینزخم داره تبدیل به عفونت میشه.

                          • سه شنبه 24 تير 1393-11:13

                            اگر این بودجه هایی که بابلی ها و سارویها میگیرند ما هم میگرفتیم ، به هیچ عنوان خواستار جدایی و استقلال نبودیم .
                            تمامی ادارات استان پر شده از نیرو های بابلی و ساروی
                            هر اداره ایی ( چه تو شرق استان و چه در غرب استان ) که میری میبینی اکثر نیروها از بابل و ساری ( بیشتر بابل ) هستند و مردمان همان شهر درصد کمتری از نیرو برخوردارند
                            با این تفاصیل حق را به ما و دیگر هم استانی ها بدهید که ناراضی و منتقد باشند

                            • سه شنبه 24 تير 1393-8:55

                              درعيدامسال درميادين اصلي شهرساري شاهد فلاش زدن دوربين گردشگران وميهمانان عزيزبوديم ويادشهرهاي اصفهان وشيرازافتادم الحمدا...توجه شهرداري به مبلمان شهري وزيباسازي درسالهاي اخيرچهره شهر رادگرگون كرده است
                              ودرجواب برخي كامنت گذاران غيرساروي بايدگفت ساري داره جوركل استان راميكشه دراول صبح درورودي هاي ساري شاهد ورودنيروهاي غيربومي به ساري هستيم وشنيده ام درعرض يكسال باهمت شهردارجوان چندين ميلياردتومان ازپايتخت براي عمران وآباداني ساري آورده شما هم ازمديران خودبخواهيد كم كاري مديران خود را توجيح نكنين

                              • دوشنبه 23 تير 1393-23:54

                                درمورد اینکه بنویسم و سیاه کنیم هر کسی میتونه این کار رو بکنه اما زمانی که درست بنویسیم و درست تحلیل کنیم کار هر کسی نیست..این جا است که جای عالم و جاهل مشخص می شود.
                                چه خوب است بجای تظاهر با تفکر بنویسیم

                                • سه شنبه 24 تير 1393-12:17

                                  در مورد احساس نابرابری اقتصادی وسیاسی بیان شده ،نه نابرابری اقتصادی وسیاسی .بهتر است شتابزده نظر نگذاریم

                                • دوشنبه 23 تير 1393-23:2

                                  نویسنده محترم مطالبی که نوشتید خوب بود ولی بحث های حساسی مثل این مورد نیاز به مستند ها و آمار می باشد و صرف بیان افکار و یا ذهنیت برخی از افراد را نمی توان استناد کرد.بهتر بود پیشنهادهایی برای اینکار مثل عدم تمرکز ادارات کل در یک شهر و یا تغییر مرکز استان با توجه به موقعیت جغرافیایی استان و نزدیک کردن آن به وسط استان اشاره می کردید.

                                  • دوشنبه 23 تير 1393-17:17

                                    تحلیل جالبی بود

                                    • دوشنبه 23 تير 1393-17:5

                                      سلام به همگی باید خدمت همه عرض کنم ما سارویها از مرکز استان بودن چیزی گیرمون نمیاد اگه واقع بین باشین و ساری با مراکز استانهای دیگه مقایسه کنین مبینین خیلی محرومه همه اداره کل ها هم از همه جا هستن به غیر از ساروی نه اعتبار به ما میرسه نه بودجه نه هیچی همه هم اینارو به چشم ما میبینن ما چه گناهی کردیم ساروی شدیم هیچیمون سر جاش نیست نه نمایشگاهی نه شهر بازی نه خیابون درست حسابی حتی فرودگاه هم نداریم حالا شما قراره مستقل شین حرفی نیست ما سارویها برای شما ارزوی موفقیت مکنیم ودعا میکنیم این حرف خیلی از اطرافیامه و با هم هم نظریم شما هم برای ما دعا کنین ... حتی تکه تکه شدن استانمون اون از گرگان اینم از غرب استان مازند نومه تاید کن تا دیگران بدونن ما سارویها مظلوم واقع شدیم وبا هیچ شهری مشکلی نداریم

                                      • دوشنبه 23 تير 1393-13:54

                                        ازنویسنده محترم انتظار میرود در چنین بحثهایی که حساسیت زاست بهتر است با شاخصها و استدلال کارشناسی بحث کند، ادم هرچیزی راکه در ذهن دارد نبایستی به صورت خام و ناپخته به زبان اورد !!نابرابری سیاسی یعنی چه ؟مثلادر هر شهرستانی بایستی ساختمان استانداری دایر نمود؟یا در هر شهرستانی بایستی اداره کل راه و شهر سازی احداث نمود و....اصلا شما میدانید در همان مرکز استان کادرهای مدیریتی سیاسی استان از کدام شهرستانها هستند؟ سهم سارویها در مدیریت کلان استان چقدر است؟ اصلا شما آماری در دست دارید که چند نفر از ساکنین شهرستان ساری از همان منطقه هستند ؟ این نیروهای کارشناسی و مدیریتی اهل کدام شهرستانها هستند ؟آیا به صرف اینکه یک منطقه مرکز استان شود الزاما بایستی تمام نیروها از همان شهر یا منطقه باشند و... به نظر میرسد حضرتعالی بدون هیچگونه پشتوانه نظری و علمی همینطور خواستید چیزی بنویسید ، یعنی هرجایی که مرکز استان نیست با محرومیت سیاسی مواجه است !!؟ از شما بعید است در عصری که فرماندهی نصفی از جهان در اتاقهای کوچکی صورت میگیرد که هزاران کیلومتر آنطرفترهاست اینگونه قلم فرسایی کنید،. مگر عصر قجری است که با اسب و کالسکه رفت و آمد شود؟ نظر شما مثل این می ماند که بگوییم یک پایتخت برای ایران بزرگ کم است چند پایتخت دیگر هم درست کنیم و مردم را از محرومیت سیاسی در بیاوریم !!!لطفا اگر در مورد چیزی زیاد نمی دانید برای حفظ شان و کرامتتان چیزی ننویسید، با تشکرمازند نومه

                                        • دوشنبه 23 تير 1393-22:2

                                          قربون دهنت برادر!
                                          در ادارات استان که بیش تر از نصف جمعیت از آمل و نور و نوشهر و چالوس و... هستند.

                                        • جلالی از تنکابنپاسخ به این دیدگاه 7 12
                                          دوشنبه 23 تير 1393-11:44

                                          چرا نمیخواهید باور کنید که شهر های مرکز نشین استان ( بابل و ساری ) حق تمامی شهر های استان را پایمال کرده اند ؟
                                          تمامی بودجه و امکانات استان در این دو شهر خلاصه میشود
                                          تمامی مدیران و مسئولان استان از استاندار گرفته تا مدیران کل و غیره از این دو شهر میباشد
                                          انگار این دو شهر تافته جدا بافته از استان میباشند
                                          پس توقع نداشته باشید که ما خواستار استقلال و جدایی نباشیم

                                          • دوشنبه 23 تير 1393-22:0

                                            حالا شما ها رو جدا کنن هم ما چیز خاصی رو از دست نمی دیم...
                                            چیه؟مثلاً فکر کردین نبض اقتصادی استان تو دستای شماست؟
                                            دوست دارم جدا بشین ببینم کی مثل مازندرانی هایی که به سمنان ملحق شدن میاین جلوی در استانداری تحصن می کنین که ما خواستار الحاق مجدد به مازندرانیم...

                                          • تعریف استانپاسخ به این دیدگاه 28 18
                                            دوشنبه 23 تير 1393-8:26

                                            تعریف استان که نویسنده محترم نقل می کند از کجا است ؟ اگر از جایی نقل شد منبع کجا است ؟ اگر از نویسنده است پس تعریف رسمی و از قول دیگران جایش این جا خالی است .
                                            به سابقه نظم ایالتی و استان ها در ایران که از زمان رضاشاه متحول شد چرا اشاره ای نیست ؟ تعدد استان ها و فرمانداری های کل از کدام رقم شروع و امروز به کدام رقم رسیده است ؟ نویسنده محترم به تاثیر مدیریت بودجه در ایران که نقش محوری و حساس در مساله مورذ نظر دارد چرا اعتنا نمی کند ؟ نهایت این که چرا نویسنده سعی می کند این جدا یی خواهی ها را خاص مازندرانی ها بداند ؟ دوستانه عرض می کنم این مقولات بسیار مهم و نیازمند پژوهش های جدی تر است . ارائه کارهای ناقص و شتاب زده در این زمینه نه تنها مفید نیست بلکه به سوء تفاهمات دامن می زند .

                                            • نه غربي نه شرقيپاسخ به این دیدگاه 8 2
                                              دوشنبه 23 تير 1393-7:40

                                              متاسفانه حقيقت تلخيه!


                                              ©2013 APG.ir